شوخی یا جدی، بخیهها کشیده شدند
امید رضایی- روایتهای مختلف و متناقضی از ماجرای بخیه صورت یک کودک در خمینیشهر اصفهان منتشر شده است. پزشک معالج میگوید به شوخی گفته بخیهها را بکشند.
جامعه بهداشت و درمان ایران، بار دیگر تیتر یک رسانهها شده است. خبر این است که روز جمعه، ششم آذر، پزشکی در بیمارستان اشرفی خمینیشهر، بعد از این که فهمیده خانواده کودک چهار سالهای به نام صدرا، توان پرداخت هزینههای درمان او را ندارند، دستور داده بخیهها را از صورت کودک بکشند.
خبر ابتدا در رسانههای محلی منتشر شد و تا وقتی به رسانههای بزرگتر برسد، یک هفته طول کشید.
به محض انتشار خبر در شبکههای اجتماعی، وزارت بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دادستانی خمینیشهر در موضوع دخالت کردند.
حسن هاشمی، وزیر بهداشت که «خبر را در شبکهمجازی دیده»، هیاتی را به اصفهان فرستاد تا در مورد موضوع تحقیق کنند. او هفدهم آذر ماه گفت که مسئولان بیمارستان خمینیشهر برکنار شدند.
حمیدرضا طلوعی، معاون درمان دانشگاه علومپزشکی اصفهان هم روز یکشنبه ۱۵ آذر در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، گفته تاکنون خانواده این کودک شکایتی به مراجع قضایی نکردهاند و ماجرا را معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پیگیری میکند.
به گفته او، پزشک و پرستار دخیل در این اتفاق با حکم رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تعلیق شده و به دادگاه رسیدگی به تخلفهای درمانی و پزشکی معرفی شدهاند.
بازداشت پرستار و پزشک
غروب همان روز یکشنبه ۱۵ آذر، یوسف کریمی، معاون دادستان خمینیشهر، به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت: «در پی شکایت خانواده صدرا، پزشک و پرستاری که بخیه را از صورت کودک کشیدهاند، بازداشت شدهاند. این متهمان به دستور مقام قضایی تفهیم اتهام و راهی بازداشتگاه نیروی انتظامی شدهاند.
معاون دادستان شهرستان خمینیشهر میگوید که مراجع قضایی «با قاطعیت به این پرونده رسیدگی خواهند کرد.»
بنا به خبری که ظهر دوشنبه شانزدهم آذر در خبرگزاری صداوسیما منتشر شد، هر دوی بازداشت شدهها آزاد شدهاند.
با این حساب خانواده صدرا پس از مصاحبه معاون دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با ایرنا، از تیم درمانی شکایت کردهاند. طی چند ساعت پزشک و پرستار احضار و تفهیم اتهام شدهاند و دستور بازداشتشان صادر شده است تا شامگاه همان روز معاون دادستان خمینیشهر در گفتوگوی دیگری با همان خبرگزاری، خبر بازداشت آنها را بدهد. ظهر روز بعد هم رئیس بازرسی وزارت بهداشت خبر آزادی آنها را اعلام کرد.
مزاح با جان بیمار
ظهر روز دوشنبه، ۱۶ آذر، خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی، گفتوگوی اختصاصی و مفصلی با سجاد رضوی، رئیس دفتر بازرسی وزارت بهداشت که به اصفهان رفته است، منتشر کرد.
خلاصه کلام او این است: پزشک و پرستار از کار معلق شدهاند. چند ساعتی هم بازداشت بودهاند، اما حالا آزاد هستند. تیم کارشناسی به این نتیجه رسیده که بخیههای صورت صدرا واقعا باز شدهاند.
پزشک معالج صدرا اما گفته است: «ما اصلا دخالتی در کار مالی نمیکنیم. وقتی مادر بیمار مرتب بین صندوق، ایستگاه پرستاری و کادر پزشکی رفتوآمد داشت، من مشغول معالجه بیماران دیگر بودم و بهخاطر اینکه از من درباره این کار بسیار سوال میکردند که چهکار کنیم، من به مزاح گفتم هیچچی، بخیههایش را باز کنید.»
پرستاری هم که کارهای این بیمار را انجام داده، قبول ندارد که بخیهها را باز کرده است و میگوید که بخیهها مثلا در جای دیگری یا به هر دلیلی باز شده است.
البته ایشان قصد «تضعیف تخلف» را ندارند و پزشک و پرستار حتی با فرض شوخی گرفتن این کار، معلق شدهاند و دو نفر دیگر هم به دلیل قصور به واحد تخلفات دانشگاه معرفی شدهاند.
رضوی تاکید میکند که عمدی در کار نبوده است: «اینکه بعضی رسانهها متأسفانه این موضوع را طوری مطرح میکنند که مثلا پزشک و پرستار ما به عمد گفتهاند بخیه بیمار را میکشیم، درست نیست. چرا که ما با بررسی سوابق این افراد متوجه شدهایم که تاکنون به بیماران زیادی خدمترسانی کرده و خدمات مددکاری نیز انجام دادهاند. اصلا فکر نمیکنم این کار انجام شده باشد، یعنی بعید است که این اتفاق افتاده باشد.»
او میگوید: «ما دو مسئولی که در آن زمان شیفت بودند به این علت مقصر اعلام کردهایم که چرا اینگونه رفتار کردهاند.»
به گفته او «این کار قصور شخصی بوده است»، یعنی «مشکل در چهار نفری است که دقیقا با این موضوع مرتبط هستند؛ اینها مقصر بودهاند و اشکال سیستمی وجود نداشته است به نحوی که اگر این مریض در شیفت دیگری مراجعه میکرد، قطعا تخفیف میگرفت و حتی درمانش رایگان انجام میشد.»
تکذیب و باقی قضایا
این یک رویه نسبتا عادی در ایران است که اخبار رسوا کننده و تکاندهنده، تا حد امکان تکذیب یا تصحیح میشوند. روال معمول این است که بلافاصله بعد از انتشار خبر، از رسانهها و مردم میخواهند تا معلوم نشدن نتیجه تحقیقات، اظهارنظر نکنند. چند روز بعد مسئولی مصاحبه میکند و میگوید قضیه آنطور که رسانهها میگویند نبوده و اتفاق خاصی نیفتاده است. یا قضیه به کلی تکذیب میشود، یا عمق فاجعه آنقدر لاپوشانی میشود که یک اتفاق عادی بهنظر بیاید. چندنفری هم توبیخ و معلق میشوند و سروصداها میخوابد.
مصاحبهها اغلب شتابزده و بیچفت و بست هستند و ضد و نقیض.
صبح میگویند شکایتی نشده، شب میگویند شکایت، احضار، تفهیم اتهام و بازداشت انجام شد.
رئیس بازرسی وزارت بهداشت میگوید که پزشک به شوخی گفته است «بخیهها را بکشید»، پرستار این کار را نکرده است، دو نفر هم «اینگونه رفتار کردهاند» که گویا تخلف است.
روایتهای متناقض
با وجود انتشار این خبر، همچنان روایتهای مختلف و گاه متناقضی دستبهدست میشود، از جمله یک متن به امضای "محمود عمیدی، پرستار بالین".
نویسنده از قول کارکنان بیمارستان (که حاضر به فاش شدن شهادتشان نیستند) ماجرا را اینطور نقل میکند که پرستار، بیتوجه به این که خانواده بیمار تسویهحساب کردهاند، شروع به زدن بخیه میکند. بعد از زدن یک بخیه، خانواده بیمار از صندوق برمیگردند و میگویند چون توان پرداخت ۱۵۰ هزار تومان را ندارند، تسویهحساب کردهاند. لذا طبق دستور پزشک زخم فقط پانسمان میشود و بیمار با همان یک بخیه مرخص میشود. نویسنده مدعی شده که اگر پرستار بخیه را به سرانجام میرساند، باید هزینه دو شب اضافهکاری را بابت آن میپرداخت. او باعث و بانی تمام این مشکلات را برنامه تحول نظام سلامت میداند.
نویسنده قبلا هم یادداشتهایی در فضای مجازی منتشر کرده که عموما علیه وزارت بهداشت دولت روحانی و گاه در جهت نشان دادن تقابل دولت و رهبر جمهوری اسلامی هستند. او از اواخر آبان ۹۴ به عنوان معاون پشتیبانی سازمان نظام پرستاری منصوب شده است.
متن دیگری با روایتی مشابه، اما بدون نام نویسنده هم در فضای مجازی میچرخد. در این روایت، مادر کودک میگوید: «هزینه زیاد است. اگر بخیه نشود چه؟»
- خودش جوش میخورد و فقط ممکن است جای زخم بماند.
مادر ترجیح میدهد به پانسمان بسنده کند و بیمارستان را ترک میکند، اما چند روز بعد «با تحریک پرسنل اخراجی بیمارستان» از کادر درمانی شکایت میکند.
این متن مسئولان وزارت بهداشت را متهم به موجسواری و عوامفریبی میکند و کل قضیه را خلاف عقل سلیم میداند. دو عکس از صدرا هم ضمیمه این متن شده که نشان میدهد چانه او «بدون بخیه هم خوب شده است.»
سیل متناقض اخبار در سایتهای خبری ادامه دارد. نادر عسکری، معاون فنی اداره نظارت وزارت بهداشت به دیدار صدرا رفته و یک گوشی پزشکی به او هدیه داده است.
طلوعی، معاون علوم پزشکی اصفهان گفته است چانه صدرا جراحی پلاستیک شده است. ظهر سهشنبه ۱۷ آذر، محمد آقاجانی، معاون درمان وزارت بهداشت خبر داد که «شب گذشته در جلسهای با مسئولان ارشد دانشگاه مقرر شد که مسئولان بیمارستان خمینیشهر اصفهان از سمت خود برکنار شوند و ضمنا به مسئولین حراست، بازرسی و برخی از مسئولان دیگر دانشگاه تذکرات جدی داده شد.»
خبری که وزیر بهداشت هم آن را تائید کرد.
حالا جای خالی یک تحقیق مستقل و قابل اعتماد به چشم میآید که باعث میشود هیچ روایتی باورپذیر نباشد. طبیعی است که مقامات دولتی سعی کنند خود را تبرئه کنند و حالا که نمیتوانند کل ماجرا را تکذیب کنند، موضوع را به خطای چند فرد تقلیل دهند و آنها را مجازات کنند.
چه فرصتی بهتر از این برای مخالفان دولت که انگشت اتهام را به سوی دولت بگیرند و نه ساختار؟ انگار وقتی هممسلکان سیاسی آنها سرکار بودند، هیچکس در ایران بهخاطر مشکلات مالی از درمان محروم نمیشد.
اردیبهشت ماه سال ۹۰ بود که دو بیمار را (یکی با پای شکسته و عفونت و دیگری با بدنی سوخته)، سوار آمبولانس کردند و در کشترازهای اطراف تهران رهایشان کردند، چون توان پرداخت هزینههای بیمارستان را نداشتند،
پزشکان پرسروصدا
در نه ماه گذشته این چندمین بار است که پزشکان موضوع بحثهای عمومی میشوند.
اوایل سال، پخش سریالی از مهران مدیری که پزشکان را به کاسبکاری متهم میکرد، باعث اعتراض گسترده جامعه پزشکی و سازمان نظام پزشکی شد و چیزی نمانده بود که کار به تظاهرات خیابانی بکشد. در پی اعتراض پزشکان، سریال «در حاشیه» زودتر از موعد مقرر از آنتن صداوسیما حذف شد.
اول مرداد ماه قتل یک پزشک متخصص در اردبیل، جامعه پزشکی کشور را به واکنش واداشت. در آن پرونده هم نهایتا معلوم نشد که آن پزشک در چارچوب رابطه بیمار و پزشک و مرتبط با حرفهاش به قتل رسیده یا پای چیز دیگری در میان بوده است. آن زمان کمتر کسی در جامعه پزشکی خواستار شنیدن روایتهای دیگر بود و کمتر پزشکی گفت که «اصل قضیه چیز دیگری بوده.»
چهارم مرداد ماه، فروغ رزمجویی، جراح عمومی بیمارستان ممسنی، در حال درمان بیمار، به حکم بازپرس دادگستری با خشونت بازداشت شد. در پی آن هم جامعه پزشکی و هم وزارت بهداشت خواستار برخورد با بازپرس متخلف شدند.
کسی اما به یاد ندارد جامعه پزشکی به مرگ رامین پوراندرزجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که در آبان ۸۸ و در پی افشای وقایع آن بازداشتگاه به شکل مبهم و مشکوکی درگذشت، اعتراض کند.
در این ماجرا هم تا این لحظه خبری از واکنش جامعه پزشکی به رفتار غیراخلاقی و غیرحرفهای همکارشان گزارش نشده است، همانطور که قبلا جامعه پزشکی نسبت به اشتباهات مرگبار همکارانشان سکوت میکردند. هیچچیز بهتر از واکنش خود جامعه پزشکی، نمیتواند ثابت کند که چنین رفتاری نه قاعدهای ساختاری که استثنایی فردی است و نمیتوان تمام پزشکان را به یک چوب راند.
طرح تحول سلامت
از اردیبهشت ماه ۹۳، برنامهای در وزارت بهداشت ایران شروع شد به نام «تحول نظام سلامت» که «حفاظت مالی شهروندان دربرابر هزینههای سلامت، ساماندهی خدمات بیمارستانی و دسترسی عادلانه مردم به خدمات درمانی»، از جمله اهداف این طرح است.
به گزارش وزارت بهداشت، یک سال بعد از اجرای برنامه تحول نظام سلامت، میزان پرداختی بیماران در بیمارستانهای دولتی از ۳۷ درصد به چهار و نیم درصد رسید.
بیمارستان اشرفی خمینیشهر یک بیمارستان دولتی است و طبق برنامه تحول نظام سلامت، بیماری که توان پرداخت هزینههای درمان را ندارد، باید به مددکاری ارجاع میشد تا تخفیف بگیرد یا رایگان درمان شود. رسانهها نوشتهاند کشیدن بخیه از صورت کودک چهار ساله خلاف این طرح است.
اما سجاد رضوی، رئیس بازرسی وزارت بهداشت، این اتفاق را بیربط به «طرح تحول سلامت» دانسته و گفته است: «اصلا این موضوع به طرح تحول سلامت مربوط نیست، چرا که این بیمارستان و این پزشکان و پرستاران تعداد زیادی از بیماران را با تخفیف مداوا کرده و بیمارانی که بضاعت مالی نداشته به قسمت مددکاری ارجاع شدهاند.»
هر چند طرح تحول نظام سلامت، بخشی از هزینههای درمان را کاهش داده، اما برای جلوگیری از اتفاق مشابه آنچه ضروری است، همانطور که رئیس نظام پزشکی خمینیشهر در گفتوگو با شرق میگوید، قطع رابطه پولی بین بیمار و پزشک است.
وقتی پزشکان پول بخواهند
بیژن خلیلی، پزشک ایرانی ساکن آلمان، اتفاقی را که در خمینیشهر افتاده به عنوان یک انسان، «غیرانسانی» و به عنوان یک پزشک، «قابل پیگرد قانونی» و «خلاف سوگندنامه بقراط» میداند.
او که مطبی در شهر برلین دارد، میگوید افغانستانیهای زیادی را که بهخاطر بحران پناهجویی هنوز هیچ نوع مدارکی ندارند، بدون دریافت هیچ وجهی ویزیت میکند و این را بخشی از کار حرفهای خود میداند.
بیژن خلیلی میگوید در آلمان که یکی از پیشرفتهترین سیستمهای درمانی دنیا را دارد، هر کس از هر درمانی که به آن احتیاج داشته باشد، برخوردار میشود: «مثلا برای بیماران هپاتیتی دارویی وجود دارد به قیمت هزار و ۵۰۰ یورو که بیماران صرفنظر از وضعیت مالی خود آن را دریافت میکنند.»
به گفته او، درمان باید به یک موضوع ملی و دولتی تبدیل شود: «طبیعی است که حتی بیمههای خصوصی به دنبال سود بیشتر باشند. مسائل درمانی باید دولتی و غیرانتفاعی شوند و دولت هزینههای درمان را تامین کند.»
خلیلی میگوید که متاسفانه در ایران پزشکی و درمان به یک «بیزینس» تبدیل شده است و راه از بین بردن آن، قطع رابطه پولی بین بیمار و پزشک است.
بهخصوص در کشوری با وضعیت اقتصادی ایران، با تورم و بیکاری بالا، دولت باید هزینههای درمان را به عهده بگیرد و بیمه درمانی گسترش پیدا کند.
خلیلی یکی از دلایل اینکه رابطه عاطفی خوبی بین پزشک و بیمار در آلمان وجود دارد و وجهه اجتماعی پزشکان خوب است، این میداند که «بین پزشک و بیمار حرفی از پول نیست و بیمار هر درمانی را که نیاز داشته باشد، در اختیار دارد.»
رابطه پزشک و بیمار، اساسا رابطه برابری نیست. پزشکان بهخاطر احاطه بر بدن بیمار، خصوصیترین و آخرین چیزی که متعلق به انسان است، همواره نسبت به او برتری دارند. پزشکان قدرت تصمیمگیری درباره مرگ و زندگی و درد انسان را دارند و به این واسطه، همواره موضعی فرادست نسبت به بقیه دارد.
وقتی در قبال حفظ جان بیمار، پای پرداخت بلاواسطه پول هم وسط باشد، قدرت چانهزنی و گروگشی پزشک به بینهایت میل میکند.
پایان ماجرا
پس از انتشار روایتهای تعدیلشده با امضای «پرستار بالین» و بدون اسم و رسم، روزنامهنگاران و رسانهها متهم شدهاند به بزرگنمایی و دامن زدن به اتفاقی که نیفتاده است. رئیس نظامپزشکی خمینیشهر اما همهچیز را تایید میکند: «بچه یک زخم شش تا هشت میلیمتری روی صورتش داشته و آنها به بیمارستان مراجعه کرده و دکتر تشخیص بخیه میدهد و کد او را وارد میکند و بعد از اینکه اقدام به زدن بخیه میکنند، ظاهرا چهار بخیه میخورد. همان زمان از خانواده کودک میخواهند تسویهحساب کنند و مادر کودک میگوید من این مبلغ را ندارم و همین مساله باعث ایجاد جر و بحث میشود. نهایتا مادر بیمار میگوید من پول ندارم و اگر میخواهید بخیه را بکشید و پرستار هم ظاهرا یک یا دو بخیه را میکشد و آنها از بیمارستان خارج میشوند.»
بنیهاشمی قبول میکند که تخلفات زیادی اتفاق افتاده و میگوید هرچند پزشک مسئولیت خود را نمیپذیرد، «ولی بر اساس شواهد، درگیری بین پزشک و بیمار اتفاق افتاده است.»
فقدان رسانههای آزاد، علاوه بر اینکه کشف حقیقت ماجرا را مشکل میکند، باعث بیاعتمادی عمومی به رسانهها و دولت هم میشود و در چنین زمینهای، این اتفاق به محل بهرهبرداری و نزاع جناحهای سیاسی تبدیل میشود.
نظرها
اخطاری مهم از طرف پزشک بیماریهای واگیردار. لطفا این خبر را بازسازی کنید و منتشر.
با سلام خدمت همه. بنده از این فرصت کوتاه استفاده کنم و به مردم تهران اصفهان و مشهد و تبریز و کرمان و یزد اخطار دهم. در تهران شانزده نفر در محله های میدان خراسان تا شوش٬ سیزده نفر در محله های خیابان مولوی تا میدان محمدیه و بازار تهران ٬ هفت نفر در محدوده ی ولنجک یازده نفر در افصریه٬ چهار نفر در خاوران٬ سه نفر در شمیران٬ یک نفر در لواسان پنج نفر در کرج و در اصفهان جمعا نوزده نفر در تبریز یازده نفر در اصفهان نوزده نفر به انفلونزای خوکی مبتلا هستند. من به عنوان پزشک باکتری شناس و ویروس شناس به هم توصیه می کنم که حتلی الامکان از خانه خارج نشوید٬ اگر خاج شدید در تاکسی و اتوبوس و مترو حتما ماسک داشته باشید٬ اگر حتا ماسک ندارید شالگردن و یا دستمال چندین لایه نیز بدرد شما می خورد. در ضمن حتما در هر فرصت دستانتان را با صابون و سفت بشویید. در ضمن خواهش من این است که این وروس را به افغانها نسبت ندهید. حکومت جمهوری اسلامی می خواهد وانمود کنید که این ویروس از افغانستان و پاکستان آمده اما طبق گزارشهای پزشکی تمام این ویروسها دو کانون مهم داشته اند یکی عربستان و مکه و مدینه بوده و دیگر که باز هم بدون ارتباط با عربستان نیست از کربلا بوده است. بنا بر این مواظب خودتان و مواظب نفود ویروس و نفوذ خبرهای گمراه کننده باشید. حکومت می ترسد که خودش مقصر باشد چرا که تا توانسته مردم برای رفتن به حج و کربلاا تشویق کرده و حالا این مصیبت که ممکن است ابعادی بسیار گسترده داشته باشد گریبان ما را گرفته است. بنده آمار هایی را که دادم طبق آمارهای داخلی بیمارستانهاست. خواهش می کنم که این خبر را به سایت های دیگر برسانید. اطلاعرسانی کنید شاید بتوانیم با اطلاعرسانی جلو این ویروس خانمانسوز را بگیریم. من به عنوان پزشک به شما بگویم که در ایران چنان این شغلی پزشکی را بازاری و دکاندارانه کرده اند که بنده واقعا از آن شرم دارم. پزشکی که از دوستان من است میگفت که یکی از همکارانش از مداوای یک ویروس خوکی سرباز زده و ترسیده او را معالجه کند. البته لازم نیست که من راجع به آبروی پزشک ایرانی بعد از انقلاب بنویسم...جای تاسف است که جامعه ی ایران این چنین تهی از ارزش و انسانیت شده که پزشک که بایستی مظهر انسانیت و حبت باشد اینچنین خودخواه و تاجر شده است و بی اصول. باز هم تکرار می کنم این خبر را در هر کجا که میتوانید منتشر کنید. سپاسگزارم . تند نوشتم چرا که باید بروم٬ تعداد بیماران ساعت به ساعت اضافه می شود....خواهش می کنم که این خبر را مستقلا گزارش دهید. ممنونم اگر بتوانید هر کجا که میتوانید بازتاب دهید. پزشک بیماریهای واگیردار
آموزگار از اصفهان
با سلام این پزشک در مورد بیماریهای خوکی نوشته. بله حتما باید این طور باشد در اصفهان ما چند نفر را این ویروس کشته است اما مقامات پنهان کرده اند. همه ی آنها از کربلاییهای بودند که از زیارت برگشنته بودند. چند نفر از بستگان نیز که بدیدن آنها رفته بودند همینک در بیمارستانند. سیزده نفر در کرمان جان باخته اند که نه نفرشان از کربلا برگشته بودند... در اصفهان پزشکان در ابتدا اعلام کرده بودند که این ویروسها همه از عربستان و کربلا بوده اما ماموران بسیجی و پاسداران پزشکان را تهدید کرده اند که نباید بگویند از کربلا و مکه و بگویند از افغانستان بوده آنها مدعیند که وزارت بهداشت در تهران چنین اعلام کرده و نباید به تشویش اذهان عمومی دامن زد. در هر حال باید مواظب بود. آنچه را پزشک بالا نوشته من هم در اصفهان شنیده ام. اضافه بر این طبق خبر یکی از بستگان ما از مشهد مرتب صحن امام رضا را ضدعفونی می کنند. گفته می شود تعداد مرگ و میر های خوکی در مشهد و در استان خراسان از صد نفر هم گذشته است.
میترا
مداخله های فرهنگی نظام برای ایجاد تفرقه و فاصله در بین مردم بخوبی جواب داده و امروز ملت به چشم یکدیگر انگشت فرو می کنند و همدیگر را موجب مصیبت ها می دانند در حالیکه ملا جماعت و سگهای نگهبان آنها بخوبی و خوشی در پس این نزاع ملی به سرقت اموال و سرمایه های عمومی مشغول هستند. البته این وضع پایداری ندارد و خدا می داند سرانجام کار به کجا ختم می شود. نتیجه هر چه باشد سارقان نشسته بر مسند های حکومتی وقتی دعوا بالا بگیرد براحتی از کشور خارج شده و خود و نسلهای آینده آنها بخوبی و خوشی به زندگی مرفه خویش ادامه می دهند در حالیکه ایرانیان باید تا صدها سال خسارت نادانی و بی همتی خود را پس بدهند.
بهنام
در عوض برای ولی امر دزدان جهان و دیگر تحفه های بیت ، یک بیمارستان فوق تخصصی و اختصاصی می سازند تا هر وقت کوچکترین بیماری گریبانگیرشان شد بلافاصله و در چند قدمی شان همه چیز در دسترس باشد ، چرا که این تحفه های مذهبی از خدا بی خبر ، از باسن فیل افتاده اند و خودشان به خودشان میگویند ( علمای اسلام ) غافل از اینکه اسلام اگر عالمی داشت که بوی گند و تعفنش جهان را فرا نمیگرفت و این همه قتل و غارت و تجاوز و شکنجه و تبعیض و ضدیت با حقوق انسانها در آن وجود نداشت . بچه های غزه و لبنان و بعضی کشورهای آفریقایی هم از خدمات مالی و درمانی کمیته امداد امام خمینی ملعون و به صورت کاملآ رایگان بهره می برند و صرفآ برای تبلیغات کذب از جمهوری اسلامیک ، که نشان دهند در ام القرای اسلام ناب محمد کذاب ، همه چیز غرق در گل و بلبل است .