ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جمهوری اسلامی، الیگارشی و تبعیض فزاینده

مرتضی کاظمیان- چرخه بسته و معیوب قدرت در جمهوری اسلامی، هر روز علامتی جدید بروز می‌دهد و به‌گونه‌ای فزاینده، به تحدید «غیرخودی»‌ها و دورساختن آنان از ساختار سیاسی قدرت می‌پردازد.

چرخه بسته و معیوب قدرت در جمهوری اسلامی، هر روز علامتی جدید بروز می‌دهد و به‌گونه‌ای فزاینده، به تحدید «غیرخودی»‌ها و دورساختن آنان از ساختار سیاسی قدرت اقدام می‌کند.

برمبنای مصوبه سه‌شنبه‌ (۱۷ آذرماه) مجلس، فهرست جدید و تأمل‌برانگیزی از «ورود ممنوع»‌ها تعریف و تدوین شد که امکان انتصاب آنان در پست‌ها و مشاغل حساس را منتفی کرد.

«کسانی که تابعیت مضاعف دارند»، «کسانی که به ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی اعتقاد و التزام عملی ندارند»، «وابستگان تشکیلاتی به احزاب٬ سازمان‌ها و گروه‌های محارب٬ معاند و غیرقانونی و مروجان افکار انحرافی و عرفان‌های کاذب و همچنین کسانی که به جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی و حدود شرعی محکوم شده‌اند» و «فعالان علیه نظام و عوامل مرتبط با آن‌ها»، تنها بخشی از این فهرست مطول و غریب را تشکیل می‌دهند.

مرتضی کاظمیان

اکثریت اصول‌گرا/ اقتدارگرای مجلس همچنین تصویب کردند که مصادیق مشاغل حساس هر دستگاه، بر اساس ضوابط مشاغل حساس ـ که در آیین‌نامه اجرایی این قانون مشخص می‌شود ـ به پیشنهاد بالا‌ترین مقام دستگاه و تأیید کارگروهی متشکل از وزارت اطلاعات و دستگاه ذی‌ربط، حسب مورد تعیین می‌شود.

بر مبنای یکی از مواد این طرح، مشاغل خاص دایره وسیعی از «معاونان و مشاوران رئیس جمهوری و وزرا و کلیه مدیران یا همترازان آنان در وزارتخانه‌ها» تا «روسا و مدیران یا همترازان آن‌ها در سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی» و از این‌ همه تا مدیران «موسسات یا نهادهای عمومی غیردولتی و دستگاه‌هایی مانند شرکت ملی نفت ایران٬ سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران٬ بانک مرکزی٬ بانک‌ها و بیمه‌های دولتی و کلیه مدیران سیاسی و قضایی کشور (اعم از سفرا٬ استانداران٬ کارداران٬ رایزن‌ها٬ فرمانداران٬ بخشداران٬ شهرداران٬ مدیران شهرداری‌ها٬ رؤسا و مدیران دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی دولتی) را دربر می‌گیرد.

«غیرخودی»‌ها، ورود ممنوع!

هر چند در اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده که همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد یکسان‏ در حمایت‏ قانون‏ قرار دارند، و از همه‏ حقوق‏ انسانی‏، سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ با رعایت‏ موازین‏ اسلام‏ برخوردارند، اما محدودسازی حکومت به «خودی»‌ها و تعمیق تبعیض، بی‌اعتنا به اصل یاد شده، و بلکه با تکیه بر اصول دیگری از قانون اساسی از‌‌ همان مراحل نخست تکوین نظام سیاسی برآمده از انقلاب ۱۳۵۷، آغاز شد.

به‌عنوان نمونه و مطابق اصل ۶۴ قانون اساسی، قرار شد که «زرتشتیان‏ و کلیمیان‏ هر کدام‏ یک‏ نماینده‏ و مسیحیان‏ آشوری‏ و کلدانی‏ مجموعا یک‏ نماینده‏ و مسیحیان‏ ارمنی‏ جنوب‏ و شمال‏ هر کدام‏ یک‏ نماینده‏ انتخاب‏ کنند.»

به بیان دیگر از‌‌ همان ابتدا، سقف حضور سیاسی باورمندان به ادیان غیراسلام، محدود شد.

حیرت‌انگیز آن‌که قرار بود هر یک از اقلیت‌های دینی «پس‏ از هر ده‏ سال‏ به‏ ازای‏ هر ۱۵۰ هزار نفر اضافی‏ یک‏ نماینده‏ اضافی» داشته باشند، اما این بخش از اصل ۶۴ قانون اساسی، در اصلاحات اعمال شده در سال ۱۳۶۸ حذف شد.

به تعبیری، نه تنها امکان تحقق این احتمال که شاید اکثریت اهالی شهر یا منطقه‌ای از ایران بخواهند به نماینده‌ای زرتشتی یا مسیحی رأی دهند، با قانون اساسی منتفی شد، بلکه بر احتمال افزایش شمار نمایندگان غیرمسلمان، عطف به افزایش جمعیت شهروندان باورمند به دیگر ادیان رسمی نیز مهر پایان خورد.

نمونه جالب دیگر از محدودسازی شهروندان ـ خلاف تصریح اصل ۲۰ قانون اساسی ـ به ویژگی‌های رئیس‌جمهوری مربوط است.

در اصل‏ ۱۱۵ قانون اساسی تصریح شد که «رئیس‌ جمهوری باید معتقد به‏ مذهب‏ رسمی‏ کشور» باشد. مطابق اصل ۱۲ قانون اساسی، «دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام ‏و مذهب،‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏.»

به دیگر سخن، اهل تسنن ایران باید نیل به این منصب و جایگاه را تا زمانی که جمهوری اسلامی مستقر است، فراموش کنند، چرا که در همین اصل (دوازدهم) تصریح شده که «این‏ اصل‏ الی‌الابد غیر‌قابل‏ تغییر است.»

پاسخ به این‌ پرسش که چگونه تبعیض موجود در اصل ۱۱۵ را می‌توان با ادعای برابری حقوق شهروندان در اصل ۲۰ جمع کرد، چندان آسان به‌ نظر نمی‌رسد.

بدیهی است که تکلیف جایگاه و مقام «رهبری» در جمهوری اسلامی، یا وضع باورمندان به آیین‌هایی که در قانون اساسی به‌ رسمیت شناخته نشده‌اند، یا شهروندانی که فاقد عقیده به دین خاصی هستند، به‌ قدر لازم مشخص است.

این‌چنین و از‌‌ همان آغاز تکوین نظام، محدودسازی شهروندان برای ورود به ساختار سیاسی قدرت متکی بر اصول قانون اساسی، محقق شد و این، مستقل از روندی بود که در عالم واقع و سپهر سخت‌افزاری سیاست به‌ وقوع می‌پیوست. روندی که طی آن، منتقدان و مخالفان حکومت، به‌شکلی روزافزون به حاشیه رانده شدند و چرخه گردش نخبگان در سیاست نیز به‌ سرعت محدود و محدود‌تر شد.

مستقل از وضع قابل پیش‌بینی اعضا و وابستگان سازمان‌های مسلحی که به ستیز قهرآمیز با حکومت مشغول شدند، حتی آن گروه از مخالفانی که دست به اسلحه نبردند (از سکولارهای ملی تا ملی‌‌- مذهبی‌ها و از چپ‌های فرهنگی ـ سیاسی تا مراجع تقلید منتقد) در فهرست «غیرخودی»‌‌ها و محذوفان قرار گرفتند.

هرچه از تثبیت جمهوری اسلامی گذشت، تمرکز قدرت و اندک‌سالاری (الیگارشی) افزایش یافت و این به‌ معنای تعریف دایره مشخصی از «خودی»‌ها بود که در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری تأیید می‌شدند و همزمان، «غیرخودی»‌های بیشتری در فهرست نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی و قضایی و نظارتی قرار می‌گرفتند.

نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس به کنار، «غیرخودی»‌ها و حتی بستگان ایشان از ادامه تحصیل یا امکان تدریس در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و کارمندی دولت و معلمی و مدیریت در برخی سازمان‌های شبه‌دولتی منع و محروم ‌شدند.

محدودیت‌های جدید، تعمیق تبعیض

مصوبه اسف‌بار و جدید مجلس، حتی بخشدار شدن در ایران را نیز متوقف به «اعتقاد و التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه» کرده است. ‌قابل اشاره است که مطابق اساسنامه سپاه پاسداران، برای عضویت در این نهاد نظامی ـ ایدئولوژیک نظام، «اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه» یک شرط لازم است.

به تعبیری، نمایندگان مجلس در حال بازتولید و تقویت حاکمیت سیاسی در ایران با همراهی «خودی»‌ها و «اعضای سوگند خورده» هستند.

این، بخش بسیار مهمی از جامعه را از امکان ورود به ساختار سیاسی قدرت و مدیریت کشور محروم می‌کند. بخش مهمی از شهروندان را وادار به تزویر و دروغ‌گویی برای ارتقای مقام و منصب می‌سازد و در عمل به افزایش شکاف‌ها در جامعه منجر می‌شود.

افزون بر این‌ها، بدیهی است که بی‌باوری اهل تسنن به ولایت مطلقه فقیه، خود به‌ خود بهانه قانونی برای ممانعت از حضور آنان در مدیریت‌های کلان و پست‌ها و مشاغل حساس را ـ به تعبیر طرح مجلس ـ فراهم سازد. وضعی که بخش مهمی از شهروندان ایران را از امکان ارتقا در جامعه و مشارکت موثر در روندهای تصمیم‌گیری و مدیریتی، محروم می‌کند.

مصوبه غریب مجلس «وابستگان تشکیلاتی به گروه‌های غیرقانونی» را نیز در فهرست «ورود ممنوع»‌ها به قدرت قرار داده است. این در حالی است که مشخص نیست مراد از «گروه‌های غیرقانونی» چیست و کدام است. آیا هر گروهی که توسط دادگاه انقلاب یا نهادهای امنیتی بدون طی مراحل قانونی، «غیرقانونی» توصیف شود، شامل این قانون خواهد شد؟

به‌عنوان نمونه، آیا اعضای جبهه مشارکت ایران اسلامی (حزب شاخص اصلاح‌طلب) که پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ توسط دادگاه انقلاب منحل و غیرقانونی اعلام شد، با این قانون هدف قلع ‌و قمع قرار خواهند گرفت؟

ابهام و پرسش دیگر این‌که مراد از تعبیر کلی و نامشخص «وابستگان تشکیلاتی» چیست؟ آیا هر عضو ساده‌ای از «احزاب و گروه‌های معاند و غیرقانونی» ـ به تعبیر این قانون ـ از امکان پیشرفت منزلتی در سامان مدیریت کشور، محروم خواهد شد؟

تأمل‌برانگیز آن‌که در بخش دیگری از مصوبه جدید مجلس، «مروجان افکار انحرافی و عرفان‌های کاذب» نیز در فهرست «غیرخودی»‌ها قرار گرفته‌اند. این تعابیر و توصیف‌های کلی و مبهم، تنها دست نهادهای امنیتی و قضایی و گزینشی و نظارتی را برای رد صلاحیت و تحدید، باز‌تر خواهد کرد.

مراد از «افکار انحرافی» چیست؟ «عرفان کاذب» کدام است؟ چه کسی «صادق» بودن یا «کاذب» بودن باورهای عرفانی را تعریف و حدود آن‌ را تدقیق می‌کند؟

آشکار است که اکثریت اصول‌گرا/ اقتدارگرایی که به این طرح رأی داده‌اند، پاره‌ای مصادیق روز (ازجمله ملاحظات عرفانی محمدعلی طاهری و همفکران و علاقه‌مندان او) را در نظر داشته‌اند. اما کدام مرجع صالح در مورد این مصادیق به داوری منصفانه نشسته و در مورد آن رأی داده است؟

«فعالان علیه نظام و عوامل مرتبط با آن‌ها» و «محکومان جرایم امنیتی» نیز در فهرست کسانی هستند که اجازه ورود به ساختار سیاسی قدرت و تصدی منصب مدیریتی را در جمهوری اسلامی ندارند. اما مرجع قانونی برای مشخص شدن «فعالیت علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی» کیست؟ بازجوهای سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات یا قضات تابع نهادهای امنیتی در دادگاه‌ انقلاب؟ فرا‌تر از این، آیا احکام قضایی صادر شده در دادگاه‌های غیرعلنی چند دقیقه‌ای، بدون حضور هیأت منصفه و وکیل مدافع، معتبر و قابل استناد و اتکاست؟

هراس اقتدارگرایان از بسط فضای سیاسی

تحرک در نهادهای جامعه مدنی، دو انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در اسفندماه آتی و نیز حاکم‌شدن روحانی اعتدال‌گرا در قوه مجریه، برخی از دلایل و علل تکوین واکنش‌های تحدیدگر و پروژه‌های توام با سرکوب اقتدارگرایان محسوب می‌شوند.

این مستقل از رویکردهای تنگ‌نظرانه و نیز منافع شخصی و باندی مترتب بر جلوگیری از گردش نخبگان و بسط دموکراتیزاسیون و افزایش مشارکت لایه‌های اجتماعی در مدیریت کشور و تصمیم‌گیری‌های کلان است.

اقتدارگرایان با استفاده از تمامی اهرم‌های در اختیار (از نهادهای امنیتی و نظامی گرفته تا دستگاه قضایی، از مجلس و شورای نگهبان تا صدا و سیما و بازوهای رسانه‌ای)، می‌کوشند مانع جان گرفتن و ریشه دواندن جامعه مدنی و تغییر بلوک قدرت در جمهوری اسلامی شوند.

امکانات گسترده و گوناگون برآمده از دولت رانتی (حاکمیت برخوردار از درآمدهای نفت و گاز) و فرصت‌هایی که قدرت و ثروت و منزلت و اطلاعات برآمده و منتج از حضور در ساختار سیاسی قدرت در اختیار افراد قرار می‌دهد، چنان برای اقتدارگرایان جا خوش کرده در حکومت ملموس و عینی و انضمامی است که به هر تمهید و وسیله، مانع برخورداری «غیرخودی‌»ها از آن شوند و از توزیع قدرت سیاسی جلوگیری کنند.

از این منظر، وضع قانون محدودیت‌زا برای «غیرخودی»‌ها، وجه دیگری از دستبرد در نتیجه انتخابات، اعمال نظارت استصوابی، سرکوب خونین اعتراض مدنی، تهدید کنشگران مدنی و فعالان سیاسی، صدور احکام زندان سنگین علیه منتقدان و مخالفان، جلوگیری از فعالیت نهادهای مستقل صنفی یا ادامه تحصیل مخالفان در دانشگاه‌ها و اقدامات مشابه دیگر است.

به بیان دیگر، وضع قانون به‌مثابه ابزاری برای تجاوز اقلیت به حقوق اکثریت، مورد سوء‌استفاده تمامیت‌خواهان قرار گرفته است؛‌‌ همان وضعی که در الیگارشی رخ می‌دهد.

گریز از چرخه باطل اندک‌سالاری فاسد

الیگارشی (اندک‌سالاری)، سیادت سیاسی و اقتصادی گروه‌هایی اندک از صاحبان قدرت و نفوذ و سویه منحط و وجه توأم با فساد اریستوکراسی (نخبه‌سالاری) توصیف شده است. آنجا که گروهی معدود، تنها به مصالح خود می‌اندیشند و به منافع ملی و مصالح جامعه بی‌اعتنایی نشان می‌دهند. اقلیتی که متکی بر قدرت سخت‌افزاری برآمده از حکومت، ناراضیان و منتقدان را سرکوب می‌کند و به حاشیه می‌راند و خود را در برابر جامعه پاسخگو نمی‌داند.

منطق اندک‌سالاری، اصرار برای تداوم و بازتولید خود در چرخه‌ای شوم است.

آن‌چه توسط باندهای اقتدارگرای قدرت در نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه پی‌گرفته می‌شود (ازجمله در وضع قانون اخیر یا نحوه تأیید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان رهبری)، به‌گونه‌ای ملموس، چنین مفهوم و مدلی از سیاست را به ذهن متبادر می‌سازد. روشی از حکومت که آکنده است از تبعیض، بی‌اعتنا به ضرورت فراهم‌ آوردن فرصت‌های برابر برای شهروندان و لزوم تساوی شهروندان در برخورداری از حقوق بنیادین.

پیامدهای هولناک این شیوه از زمامداری تا همین‌جا (۳۷ سال سپری شده از عمر جمهوری اسلامی) نیز به قدر لازم خود را آشکار کرده، اما به‌نظر می‌رسد تمامیت‌خواهی سر بازایستادن ندارد و نسبت به عوارض تعمیق شکاف‌های اجتماعی و گسست ملت ـ حکومت، همچنان بی‌اعتناست.

رهایی از این وضع بس زمان‌بر است و با مفهوم مهارت در اقدام جمعی همسو و هماهنگ، گره خورده است. آنجا که همکاری جمعی و پیوندهای گوناگون در شبکه‌های اجتماعی و جامعه مدنی معنا می‌یابد.

این‌گونه، کار گروهی و تمرین مدارا، تحمل عقاید مخالف و گفت‌وگو و پرهیز از فرصت‌طلبی و اقتدارجویی، تمرین و تجربه می‌شود و زمینه را برای تکوین تشکل‌ها و جنبش‌های اجتماعی موثر در متن جامعه مدنی توانمند ـ به عزم بهبود معنادار وضع نامطلوب مستقر ـ مهیا می‌سازد. به‌گونه‌ای ملموس، حضور هرچه بیشتر حامیان و همدلان چنین رویکردی در ساختار سیاسی قدرت ـ به‌ویژه در دولت رانتی ـ به تسریع و تقویت روند مزبور، امداد موثر می‌رساند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ajab

    به گزارش بولتن نیوز، حسن روحانی در کتاب خاطراتش به سؤالات تعدادی از بانوان درباره تعدد زوجات و حجاب از امام خمینی (ره) و پاسخ طنزگونه معظم‌له اشاره‌کرده و می‌نویسد: شب (شب جمعه) بعد از نماز مغرب و عشا، خانم‌ها اصرار دارند خدمت امام برسند. مخصوصاً که امروز امام سخنرانی هم نداشتند. احمد آقا رفت داخل و برگشت و خبر داد که امام پذیرفته‌اند و چند دقیقه بعد خانم‌ها می‌توانند در منزل اندرونی خدمت امام بروند. مجموعاً شاید حدود بیست، سی نفر از خانم‌ها جمع شده‌اند. اتاق کوچک است و به‌هرحال به نحو فشرده می‌توانند همه بنشینند. قرار شد ملاقات یک ربع تا نیم ساعت بیشتر طول نکشد. در این مدت من هم باید بچه‌داری کنم تا خانم‌ها از ملاقات امام برگردند. ملاقات شاید حدود بیست‌دقیقه‌ای طول کشید. همسرم تعریف می‌کرد که امام برخورد محبت‌آمیزی نسبت به همۀ خانم‌ها داشتند. سؤالاتی هم خدمت امام مطرح شد و امام به سؤالات پاسخ دادند. از جمله بحث حجاب در حکومت اسلامی که امام فرموده بودند چادر الزامی نخواهد بود. راجع به تعدد زوجات هم بحثی مطرح‌شده بود و خانمی از امام می‌پرسند که آقا چرا اسلام اجازه داده مردها چهارتا زن بگیرند؟ امام با لحن مطایبه [مزاح کردن]، فرموده بود برای اینکه سر شما بی‌کلاه نماند. http://www.bultannews.com/fa/news/314352/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%AF-%D8%B2%D9%88%D8%AC%D8%A7%D8%AA

  • میترا

    مقاله ای بسیار خواندنی. خیلی مایل هستم بدانم ادامه این روند در غیاب هر نوع اقدام اصلاحی( که هیچ اثری از آثار آن هم هویدا نیست) به کجا ختم می شود. آیا این گسست ملت -حکومت به گسست ملت -ملت هم می انجامد. به نظر می رسد شرایط برای تجزیه ایران آماده می شود و نظام جمهوری اسلامی خواسته یا نا خواسته زمینه ساز این پدیده خواهد بود.

  • جمهوریخواه

    نظام جمهوری اسلامی تئو کراسی است، بمعنی اینکه روحانیت شیعه نه تنها ناظر یا مدیر یا مسول بر قوه مجریه ، مقننه و قضائیه هستند بلکه با رهبریت مطلقه یک فقیه و مجلس هدایتی خبرگان بر مال و جان و اخلاق در پستوی خانه‌ها در ایران هم فرمانروایی میکنند. میرزا بنویس‌های شعاردهنده و حراف آخوند بعنوان اعضای این سیستم تئو کراتیک لاجرم الیگارشی (بمعنای نخبه) محسوب نمیشوند. هسته فعال الیگارشی جمهوری اسلامی شامل تعداد بسیار اند‌کی از بیت رهبری، سپاه پاسداران، تاجرین و سیاسی- امنیتی‌‌های حاکم بر ایران هستند که اتاق‌های فکری متعدد و امکانات فرا قانونی از نوع سعید امامی‌ها دارند ! آنهایی که ساواک دست پرورده سیا و موساد را به ساوامای روسی و سوری تبدیل کرده اند ! گروهک مذهبی‌ حجتیه، دست پرورده ساواک را به فراماسونری شیعی- ‌ایرانی مبدل کرده اند ! یک دیپلمات بیمار و بازنشسته قبل از موعد، مقیم آمریکا را قوام السلطنه معضل هسته ایی قلمداد میکنند ! یک سپاهی فاشیست را سردار آزادی نوع بشر (البته از نوع اسلامی )شبیه سازی میکنند و در آب نمک میگذارند ! با بیرون کشاندن روشنفکران منتقد و سیاسیون ورشکسته به خارج از کشور، کنترل اپوزیسیون، هدایت افکار و خطرزدایی را برنامه‌ریزی میکنند ! ...

  • محمداکرام اندیشمند

    دولت یا حکومتی که بر مبنای دین ساخته می شود، دولتِ مبتنی بر تبعیض و نابرابری مدنی و اجتماعی است. دولت دینی، دولت شهروندی و مدنی نمی تواند باشد. در دولت دینی، جامعۀ شهروندی نمی تواند شکل بگیرد. چون در دولت دینی تمام اتباع کشور شهروندان متساوی الحقوق محسوب نمی شوند. دین (اسلام) زن و مرد، عالم و جاهل، عابد و فاسق، کافر و مسلمان و ............ مساوی نمیداند. دولتی مبتنی بر دموکراسی و انتخابات آزاد به خصوص در مذهب شیعه عملی نیست. چون در مذهب شیعه، رهبری و امامت مسلمانان از قبل توسط خداوند تعین شده و همه مربوط به یک خاندان یعنی خاندان علی بن ابی طالب و اولاد های او هستند. جامعۀ شهروندی و ملت شهروند در یک کشور اسلامی زمانی شکل می گیرد که سکولاریزم سیاسی ایجاد شود و دولت از دین جدا باشد.

  • سحر

    اینا خودشون با همدیگه کنار نمیان و همدیگه رو قبول ندارن و تو حصر و نشر میذارنشون حالا چگونه میخوان ما رو قبول داشته باشن ، وزارت اطلاعاتی ها هم اول با زنهایی که میخوان استخدام کنن اول ترتیبشونو از طریق ازدواج موقت میدن بعد میگن ازادی ، در حالیکه بعد از نکاح موقت باطنا د ر ها همه بسته خواهد بود براشون و باید اب در هاون بکوبن

  • sasan

    نظام مذهبی نمیتواند دمکراتیک باشد .مذهب بر مبنای فواعد ودستور العمل های تکلیفی بنا شده وتکلیف چون چرا ندارد در حالیکه قواعد واصول دمکراتیک مجال چون وچرایی ونقد دارد . شما نمیتوانی بگویی چرا نماز صبح دو رکعت است ویا چرا باید سی روز روزه گرفت بنابراین باید لعنت به آن به اصطلاح روشنفکران وتحصیلکردگانی کرد که تا این حد مایه تجربی وعلمی وشناخت نداشتند ودر مذهب که بر مبنای تکلیف بنا شده دنبال آزادی یا اختیار میگشتند. در اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده که همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد یکسان‏ در حمایت‏ قانون‏ قرار دارند، و از همه‏ حقوق‏ انسانی‏، سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ با رعایت‏ موازین‏ اسلام‏ برخوردارند،یکی ازاین روشنفکران در زمان تصویب این اصل در مجلس خبرگان نگفت چرا باید با یک مسیحی بر اساس موازین اسلام رفتار کرد اما ان روز همه مست از انقلاب در جهالت خویش غوطه ور بودند بکار بردن روشنفکر برای کسانیکه گذشته 15 سال قبل رهبر خود را در مخالفت با رای زن فراموش میکنند ودر مدحش مقالات سراپا مجیز مینویسند (امثال علی اصغرحاج سید جوادی)آیا توهین به واژه روشنفکری نیست؟