انتخابات خبرگان و رقابت زیرپوستی جناحهای قدرت
مهدی تاجیک- خبرگان که تاکنون مجلسی کاملا فرمایشی و خنثی در ساختار سیاسی ایران شناخته میشد، میتواند در فضای انتخاباتی پیش رو به میدانی برای صفآرایی جدی در جناحهای قدرت تبدیل شود.
کمتر از سه ماه به برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری باقی مانده است و رقابت بر سر کسب کرسیهای این مجلس بیش از دورههای گذشته به چشم میآید. اهمیت این دور از انتخابات خبرگان به دلیل تاثیر و نقش احتمالی آن در تعیین رهبر بعدی جمهوری اسلامی است. آیتالله خامنهای ۷۶ سال دارد و هر چند پس از عمل جراحی پروستات در سال گذشته، بارها در مجامع عمومی سخنرانی کرده اما کهولت سن و سابقه بیماریاش موضوع جانشینی او را جدی کرده است.
رسانههای داخل ایران به دلیل محدودیتهای شدید امکان چندانی برای پرداختن به موضوع جانشینی رهبری ندارند، اما در زیرپوست رقابتها بر سر انتخابات خبرگان میتوان صفبندیهای سیاسی حول این مسئله را تشخیص داد. اعلام حضور علی اکبر هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری در انتخابات خبرگان و همچنین ورود سید حسن خمینی به این انتخابات به عنوان نشانههایی از اهمیت حیاتی این دور از خبرگان تفسیر شده است.
کمیته سری
هاشمی رفسنجانی به فاصله کوتاهی پس از اعلام تمایل به حضور در انتخابات خبرگان، در مصاحبهای با «خبرگزاری ایلنا» از کمیتهای یاد کرد که «دارند افراد را بررسی میکنند تا آنهایی را که صلاحیت دارند٬ اگر بعداً حوادثی پیش آمد، بتوانند برای رأیگیری مطرح کنند.» این کمیته اما تازه تشکیل نشده و سابقه آن به سال ۱۳۶۳ برمیگردد. البته این کمیته در زمان جانشینی آیتالله خمینی مبنای عمل قرار نگرفت و این هاشمی رفسنجانی بود که توانست خبرگان را به انتخاب آیت الله خامنهای برای نشستن بر کرسی رهبری مجاب کند.
دو دهه بعد یعنی در سال ۱۳۸۵ وجود این کمیته دوباره توسط یک عضو مجلس خبرگان تایید شد. مرتضی مقتدایی طی مصاحبهای به تشریح کارکرد آن پرداخت و گفت که این کمیته متشکل از سه نفر و کارشان « سری و محرمانه است». او همچنین گفته بود اعضای کمیته هر هفته جلسه دارند اما « اسناد این جلسات به صورت محرمانه در دبیرخانه مجلس خبرگان نگهدارى مىشود و حتى در اختیار هیأت رئیسه هم قرار نمىگیرد و فقط اگر رهبرى بخواهند و نیاز داشته باشند در اختیارشان قرار داده مىشود.»
تا کنون، تنها نام «محمد یزدی» به عنوان یکی از اعضای این کمیته سه نفره مشخص شده است و نام دو نفر دیگر روشن نیست. طبق گفته «سید علی شفیعی»، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری٬ این کمیته حتی از افشای عملکرد خود نزد هاشمی رفسنجانی در زمانی که او ریاست خبرگان را به عهده داشت نیز خودداری کرده است. به گفته شفیعی « بهقدری كار این كمیته محرمانه است كه آقای یزدی میفرمودند وقتی آقای رفسنجانی رئیس خبرگان بود، حتی نتیجه كار را به ایشان هم نگفتیم! هر چه میگفت: من رئیس خبرگان هستم، نمیشود كه نگویید، میگفتیم اینها محرمانه است، حتی نسبت به شما.»
شانسهای رهبری آینده
در گمانهزنیهایی که پیرامون جانشین احتمالی آیتالله خامنهای مطرح میشود، چند نام بیش از بقیه به چشم میخورد. محمود هاشمی شاهرودی٬ محمدتقی مصباح یزدی مجتبی خامنهای٬ علیاکبر هاشمی رفسنجانی٬ سیدحسن خمینی و حسن روحانی از مهمترین گزینهها هستند. صفبندیهای سیاسی و مناسبات قدرت در برجسته شدن هر یک از این نامها نقش عمدهای داشته است.
هاشمی شاهرودی مطلوب جریان اصولگرایان میانهروست٬ محمدتقی مصباح یزدی در میان اصولگرایان تندرو و تشکل موسوم به «جبهه پایداری» طرفداران قابل توجهی دارد٬ نام مجتبی خامنهای به عنوان گزینه مدنظر حلقه امنیتی و نظامی بیت رهبری مطرح میشود٬ هاشمی رفسنجانی گزینه مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان میانهرو ست و سیدحسن خمینی چهره مطلوب و مورد علاقه اصلاحطلبان است. زمزمهها درباره احتمال رهبری حسنروحانی هم به ویژه پس از رسیدناش به کرسی ریاستجمهوری بیشتر شده است.
شورای رهبری
گمانهزنیهایی از این جنس در شرایطی مطرح میشود که تشکیل شورای رهبری به جای انتخاب یک رهبر واحد هم دور از ذهن نیست. ایده شورای رهبری در اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ آمده بود تا چناچه مرجعی «دارای برجستگیهای خاص» برای رهبری وجود نداشته باشد ۳ یا ۵ مرجع واجد شرایط رهبری به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی شوند.
این اصل در بازنگری قانون اساسی حذف شد اما هاشمی رفسنجانی کماکان یکی از طرفداران این ایده است. او ۱۹ اسفندماه سال گذشته در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «طرفدار شورا بودم و همان نظرم مانده است.» در شرایطی که اصل ۱۰۷ قانون اساسی دیگر وجود ندارد احتمالا راهحل هاشمی برای شورایی کردن رهبری مبنی بر اصل ۱۱۱ قانون است. بر اساس این اصل اگر اعضای خبرگان نتوانند در اسرع وقت کسی را به عنوان جانشین رهبر پیدا کنند باید شورایی سه نفره متشکل از رییس جمهور، رئیس قوه قضاییه و یکی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص تشکیل شود و محدودیت زمانی هم برای فعالیت این شورا در نظر گرفته نشده است.
صفآراییهای تازه
اصولگرایان تندرو نگران هستند که ترکیب مجلس خبرگان آینده به شکلی تغییر کند که هاشمی رفسنجانی بار دیگر نقشی تعیینکننده در آن داشته باشد. آنها از شکلگیری یک ائتلاف به رهبری هاشمی در خبرگان نگرانند و دلیل اصلی این نگرانی هم نقش احتمالی خبرگان در انتخاب جانشین آیتالله خامنهای است. حضور همزمان اکبر هاشمی و حسن خمینی در مجلس خبرگان باعث خرسندی اصلاحطلبان خواهد شد.
فضاسازی رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان در روزهای اخیر و استقبالی که از کاندیداتوری این دو چهره کردهاند، به خوبی بیانگر تمایلات آنها در انتخابات پیش روست. اصلاحطلبان حضور هاشمی و خمینی در خبرگان را مطمئنا یک پیروزی برای خود تلقی میکنند چرا که این اتفاق به تضعیف اصولگرایان تندرو و کسانی مانند محمد یزدی٬ مصباح یزدی و احمد جنتی منجر خواهد شد. در طرف دیگر ماجرا اما اصولگرایان هم بیکار ننشستهاند.
آنها سر نیزه «فتنه» و «نفوذ» را این بار به سمت هاشمی و خمینی گرفتهاند و مدام هشدار میدهند که فتنهگران برای ورود به انتخابات خبرگان خیز برداشتهاند. ایدهال آنها این است که شورای نگهبان هزینه رد صلاحیت هاشمی را بپردازد و او را مانند انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ از صحنه کنار بزند. رد صلاحیت حسن خمینی هم اگرچه دور از ذهن است اما رسانههای اصولگرا در موج حملات خود، به کمبود دانش فقهی او اشاره میکنند و این که خمینی جوان تاکنون هیچ سابقهای در امور سیاسی نداشته و صرفا به اتکای نسب خانوادگی سودای رسیدن به کرسی خبرگان را در سر دارد.
صفبندیهایی از این جنس در هفتههای پیش رو مسلما تشدید خواهد شد. به این ترتیب میتوان انتظار داشت مجلس خبرگان که تاکنون به عنوان یک مجلس کاملا فرمایشی و خنثی در ساختار سیاسی ایران شناخته میشد٬ در بستر انتخابات جدید، به میدانی برای رقابتهای جدی سیاسی تبدیل شود.
نظرها
روسپی زاده ی روحانی زاده از تهران
واقعا حتا یک مرد درمیان این پاسداران و این محرمان نیست که کاری بکند. خجالت نمی کشید که ایران با هفت هزار سال سابقه ی تمدن را اینچنین دچار دریوزگی کرده ایم که این کلاشان بیشرف و این زلوهای هزاره ای لب بر رگهامان بدوزند!!! هان!!! جوانمردان و شهریاران را چه شده؟؟؟!!! کجایند ورجاوندان.
ali
مثل اینکه بوی الرحمن مقام معظم بلند شده
ali
پدر من مبتلا به سرطان پروستات بود .بعد از جراحی دوم یک سال و نیم بیشتر زنده نبود .6 ماه پس از جراحی دومش ، شیمی درمانی می شد . خدابیامرز خیلی عذاب کشید . این وضعیت درمورد تمام بیماران مبتلا به کانسر پروستات صادق است .مهر93 مقام معظم پروستات مبارک شان را عمل کردند .به احتمال زیاد در این ماهه دارند سخت شیمی درمانی و پرتودرمانی میکنند و هیچ خبرش را منتشر نمی کنند . مدتی هم هست که از نظرها غایبند . مطرح شدن کمیته تعیین جانشینی وی توسط هاشمی رفسنجانی ، بی دلیل نیست .خداوند ایران را از همه گونه شری نگهدارد .مردم ایران نباید دربرابر حکومت بی کفایت آخوندها در تحمیل یک ولی فقیه جدید تمکین کنند . حاکمیت مردمی ( و نه فردی استبدادی ولی فقیه یا پادشاه ) هدف ملی مردم ایران است .زنده باد حکومت اراده ملی