• دیدگاه
کردهای ایران بیبهره از تحولات منطقه
علی اصغر فریدی- با تصرف بخشی از خاک سوریه و عراق توسط داعش، دست جمهوری اسلامی در این دو کشور بازتر شده و فشارهای ایران حتی جلوی حمایت نیروهای کومله و دمکرات از اقلیم کردستان در مقابله با داعش را گرفت.
با حضور داعش در منطقه اگرچه کردها در سوریه و عراق بهای سنگینی را پرداخت کردند اما همزمان از تغییراتی که در منطقه به وجود آمد بهرهمند شدند. کردهای ایران نه تنها از این وضعیت بهرهای نبردهاند بلکه با تصرف بخشی از خاک سوریه و عراق توسط داعش، دست جمهوری اسلامی در این دو کشور بازتر شد. فشارهای ایران حتی جلوی حمایت نیروهای کومله و دمکرات از اقلیم کردستان در مقابله با داعش را نیز گرفت.
کردها تنها نیروهایی بودند که پس از عقبنشینی ارتشهای عراق و سوریه در مقابل داعش ایستادند و آنها را در بسیاری از مناطق متصرفی به عقبنشینی واداشتند. به همین دلیل کردها هم در سوریه و هم در عراق در کانون توجه رسانهها و قدرتهای جهانی قرار گرفتند و از حمایت و کمکهای لجستیکی غرب و به ویژه آمریکا برخوردار شدند.
پس از تصرف موصل توسط داعش و عقبنشینی ارتش عراق از این شهر و شهر نفتی و عمدتا کردنشین کرکوک، شرایط مناسبی برای کردهای عراق ایجاد شد تا آنها کنترل مناطقی را که پس از سقوط صدام حسین مورد مناقشه حکومت مرکزی عراق و اقلیم کردستان بود به دست بگیرند. از سوی دیگر کردها در سوریه نیز توانستند تقریبا تمامی مناطق کردنشین در شمال آن کشور را به کنترل خود درآورند. در ترکیه نیز حزب دمکراتیک خلقها، (حزب حامی کردها) برای اولین بار توانست از سد ١٠ درصد آرا بگذرد و در قالب یک حزب به پارلمان راه یابد و حتی با پیشی گرفتن از حزب ملیگرای حرکت ملی به سومین حزب تبدیل شود.
در این میان احزاب کرد ایرانی از جمله کومله و حزب دمکرات کردستان ایران که بنا بر گفته خودشان، حدود دو دهه به خاطر حفظ دستاوردهای اقلیم کردستان، از مبارزه مسلحانه پرهیز کرده بودند به تکاپو افتادند. ابتدا مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان و پس از آن عبدالله مهتدی دبیرکل کومله زحمتکشان کردستان برای دیدار با مقامات آمریکایی به آن کشور سفر کردند.
به گزارش رسانههای این احزاب، محتوای اصلی این دیدارها در پیوند با پرونده اتمی ایران، توافق اتمی ایران و غرب و مسائل داخلی ایران بعد از توافق و همچنین بیان این مسئله بوده که غرب نباید مسئله حقوق بشر در ایران را قربانی توافق اتمی سازد. از لحاظ نظامی نیز این احزاب به استقرار برخی از نیروهای خود در مرزهای ایران و چند حمله مسلحانه در داخل خاک کردستان دست زدند.
سهم احزاب کرد ایران در تحولات اخیر منطقه
توافق هستهای و فشار جمهوری اسلامی بر حکومت اقلیم کردستان برای جلوگیری از حضور احزاب کرد ایرانی در جنگ علیه داعش، باعث نارضایتی رهبران این احزاب از مقامات اقلیم شد. آنها میگویند این احزاب دو دهه به دلیل حراست از دستاوردهای اقلیم کردستان از درگیری مسلحانه با جمهوری اسلامی دست کشیده بودند. مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران گفته بود: «ما مدتی طولانی به خاطر حفظ منافع اقلیم کردستان دست از مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی کشیدهایم اما این روند نمیتواند برای همیشه ادامه داشته باشد.»
حسن شرفی سخنگو و معاون دبیرکل این حزب نیز اعلام کرد: «ما نباید به خاطر مصلحت اقلیم کردستان از حقوق خودمان و مبارزات ۷۰ساله حزبمان در جهت اهداف مردم کردستان دست برداریم.» عمر بالکی مسئول اطلاعرسانی حزب دمکرات کردستان نیز ضمن انتقاد از سیاستهای اقلیم کردستان در رابطه با احزاب کرد ایرانی گفته بود: «ما تا کی ما باید تاوان مناسبات و منافع اقلیم کردستان را بپردازیم؟»
پس از آن این احزاب برخی از نیروهایشان را در مناطق مرزی کردستان ایران مستقر کردند و متعاقب آن جمهوری اسلامی نیز چند مانور نظامی در استانهای کردنشین ایران برگزار کرد که از آن جمله میتوان به مانور محرم در استان کردستان که توسط ارتش ایران و با شرکت یگانهای زمینی، هوایی و پدافند اشاره کرد.
سرتیپ احمد پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران هدف از انجام این مانور را آمادگی در برابر تهدیدات گروهها و احزاب «تروریستی» خواند، اما عملا هیچ اتفاق خاص و یا درگیریهای گستردهای اتفاق نیفتاد.
احزاب کردستان ایران و جایگاه از دست رفته
منطقه کیلشین از حدود دو دهه پیش به خواست حکومت اقلیم کردستان از نیروهای کرد دیگر تخلیه شده بود. اما اعزام برخی از نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران به این منطقه و استقرار نیروهای پکک در ماه ژوئن در همین منطقه با وجود مخالفت اقلیم، به درگیری بین حزب دمکرات و پکک و کشته شدن یکی از پیشمرگههای حزب دمکرات منجر شد.
نحوه پوشش این درگیری از سوی رسانههای وابسته به نیچیروان بارزانی، نخست وزیر اقلیم، این شبهه را ایجاد کرد که نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران با چراغ سبز حکومت اقلیم به کیلشین اعزام شده بودند تا ضمن تحریک پکک، موقعیت حزب دمکراتیک حلقها در افکار عمومی را در روند انتخابات پارلمانی تضعیف کند و این حزب را به برافروختن جنگ داخلی میان کردها متهم سازد.
البته در نهایت این کشمکش و درگیری با آزاد کردن اسرا و مجروحان حزب دمکرات از سوی پکک و پادرمیانی شخصیتهای سیاسی کرد و مذاکرات مستقیم دو طرف به پایان رسید، اما برخلاف آنچه که حزب دمکرات کردستان ایران مدعی آن بود؛ یعنی اعزام نیروهایش به داخل خاک ایران و آغاز فاز جدیدی از جنگ مسلحانه، این حزب تا کنون هیچ اقدامی در این راستا انجام نداده است.
اخیرا کاوه بهرامی یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران ضمن انتقاد از پکک در رابطه با استقرار بخشی از نیروهایش در مرز اورامانات در کردستان ایران گفته است: «اجازه نخواهیم داد بار دیگر مسئلهای همچون کیلشین برایمان تکرار شود.» کاوه بهرامی حکومت اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی را متهم کرده بود که حزب کارگران کردستان با هماهنگی آنها وارد منطقه مرزی اورامان شده است.
او افزوده بود که این منطقه متعلق به حزب دمکرات است و پکک نباید نیروهایش را در آنجا مستقر کند زیرا حزب دمکرات کردستان قبلا در آن مناطق نیرو داشته اما «حکومت اقلیم کردستان از ما خواسته بود که پیشمرگهایمان را از آنجا خارج کنیم تا روابطمان با جمهوری اسلامی به تنش کشیده نشود، برای همین ما از آنجا خارج شدیم و اکنون پکک در آنجا مستقر شده است.»
با توجه به عملکرد و موضعگیری اعضای بلندپایه برخی از احزاب کرد در کردستان ایران، میتوان گفت برخی از این احزاب که سابقهای بس طولانی در جنگ با حکومتهای مرکزی ایران را دارند و حتی اولین حکومت کردی به رهبری قاضی محمد در کردستان ایران، در مهاباد تشکیل شد، اکنون علاوه بر جمهوری اسلامی، برای ادامه این مبارزه با چالشها و موانع جدی از سوی احزاب دیگر کرد در بخشهای دیگر کردستان روبرو هستند.
بخشی از این مشکلات و موانع، به موقعیت جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان ارتباط دارد و بخشی نیز به دلیل تصمیمات و برآوردهای ناصحیح احزاب کردستان ایران، به ویژه بعد از تشکیل اقلیم کردستان برمیگردد.
نظرها
علی
" برخی از این احزاب که سابقهای بس طولانی در جنگ با حکومتهای مرکزی ایران را دارند" ممنون اگر بخشی از این بس طولانیها را بگویید؟
جوانمرد سابق
یکی از بزرگرتین جنایاتی که اجانب و مزدوران داخلی شان کردند ساختن ملیت ملیت کرد در مقابل ملیت ایرانی است. کردها (کرمانج ها، سورانی ها،+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ کلهرها...) از اصیل ترین اقوام هویت و ملیت ایارنی اند متاسفانه به بهانه سوتدبیرها و تبعیعضات مرکزگرایی و باندبازی مافیای پهلوی و رزیم سفاک و ریاکار اخوندی-سپاهی جکهوری اسلامی به هئیت ملی ایرانی انشان-بساری شان- پشت کردند. آینده بسیار بدتر در اانتظار اینان خواهد بود. کردهای اصیل ایرانی بهای سنگینی برای خیانت ئ پشت کردن به هویت ملی ایرانی شان خواهند پرداخت. انها به کشور خیالی کردستان نخواهند رسیدذ ولی میلیئنها ایارنی کرد زبان نابئود خواهند شد تا ارزوهای سلطنت امثال بارزانی ها محقق شود که نخواهد شد
faryad
حکومت اسلامی صبح روز شنبه 28آذر زندانی سیاسی عبدالغنی گنگوزهای ریگی 29ساله، از جوانان غیور بلوچستان را در زندان مرکزی زاهدان بدار آویخت. او که به اتهام آخوندساخته محاربه از 8سال پیش زندانی و متحمل شدیدترین شکنجهها شده بود، در حالی بهشهادت رسید که دو ماه پیش به او و خانوادهاش اطلاع داده بود که حکم اعدام توسط دیوان عالی لغو شده است. اما حکومت اسلامی که تلاشهایش برای در هم شکستن مقاومت عبدالغنی به جایی نرسیده بود، نسبت به او کینه شدیدی داشت، دو روز پس از قطعنامه مجمع عمومی مللمتحد در محکومیت نقض وحشیانه حقوقبشر در ایران او را بدار آویختند عبد الغنی چند روز قبل از شهادت با شمار دیگری از زندانیان سیاسی در پیامی بهمناسبت روز جهانی حقوقبشر خطاب به نهادهای حقوقبشری نوشته بود: «در بلوچستان بهخصوص در شهر زاهدان... بازجویان وزارت اطلاعات و سپاه قدس مردم بلوچ را با اتهامات مختلف گرفته و مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار دادهاند و در تک سلولهای این ارگانها، ماهها و سالهای زیادی بدون ملاقات با خانواده نگه میدارند... در زندان نیز بدترین رفتارها را با این عزیزان دارند... ناخنهای دست و پا را میکشند، کلاه آهنی بر سر میگذارند و به برق وصل میکنند که انسان دچار برق گرفتگی میشود، به تختی به نام معجزه میبندند و لخت میکنند و با زدن ضربات سنگین به کف پا طوریکه ستون فقرات دچار آسیب میشود... اعدامهای جمعی در زندان زاهدان همچنان ادامه دارد...
کرماشانی
در متن هیچ نشانی از 11 سال فعالیت مسلحانۀ حزب حیات آزاد کوردستان نبود و این جای بسی سوال است. زمین گذاشتن اسلحه توسط دموکرات به دلیل دفاع از دستاوردهای اقلیم نبود، چرا که آتش بس در 1374 امضا شد و اقلیم تا زمان حملۀ آمریکا در سال 2003 هیچ دستاوردی نداشت و خودش درگیر جنگ داخلی بود. در اقلیم از ال 1994 تا 1998 میان پ.ک.ک و اتحادیه میهنی از یک طرف و دموکرات از طرف دیگر جنگ داخلی در جریان بود. علت اصلی آتش بس دموکرات خوشبینی این گروه به تحولات داخل ایران بود و از سوی دیگر ناتوانی از ادامۀ جنگ مسلحانه. پس از طی یک دورۀ ده ساله، با شکست خوردن پروژۀ اصلاحات و بی اعتنایی سران اصلاحات به حل مسئلۀ کورد و از سوی دیگر بالا گرفتن مناقشه در سه پارچۀ دیگر کوردستان، حزب حیات آزاد کوردستان شکل گرفت و مبارزۀ مسلحانه را ادامه داد. در حال حاضر هم همان حزب نیز آتش بس اعلام کرده و می خواهد از دستاوردهای روژآوا دفاع کند. بنابراین تحلیل ناقص و جانبدارانه است.
روانکاو
کردها ی ایرانی،بجز زمان کوتاه قاصی محمد و مبارزه ی بسیار کوتاهتر ی که چندین سال بعد توسط یک گروه چند نفره انجام و سرکوب شد، شورش دیگری در زمان پهلوی نداشتند. حکومت کنونی ایران نیز هزار ها پیصمرگ تولید شده ی سال 58 را تااولین سالهای دهه ی شصت تارو مار کرد و به استراحتگاه کردستان تحت حکومت صدام حسین فرستاد. آیشان سی سال است که هیچ جنبش مسلحانه ی محسوسی در ضدیت با حکومت ایران نداشته اند. حکومت ایران در عوض در همه ی این سال ها، با همه ی توانش به کردهای عراق و گاهن ترکیه یاری رسانده است. کردهای جدایی طلب ایرانی ، از بدی بختشان، که بی علت هم نیست، به معنا ی واقعی بیچاره شده اند. هر کرد صادقی می داند که مردم کردستان ایران از نظر ذهنیتی وجه مشترک زیادی با کردهای عراق و ترکیه ندارند. آنها در تهران و درمیان فارس زبانان احساس بهتری دارند تا درمیان همزبانان خود در عراق و ترکیه. بلوچ ها و کردها از نظر قومی تفاوت فراوانی با اکثریت اقوام ساکن ایران ندارند. آنچه آنها را از هم متمایز می کند مذهب است. همه می دانند که جنگ کردستان ایران تنها و تنها در بخشهای سنی نشین کردستان انجام گرفت. نبرد مسلحانه در هیچ یک از سرمینهای مردم شیعه مذهب غیر فارس زبان، مثل آذربایجان، کرمانشاهان، ایلام، لرستان. گیلان و خوزستان عربی صورت نگرفت. اگر ما هم صادق باشیم می بینیم که چپهای سکولار ایرانی در مبارازات مسلحانه ی خود با حکومت مذهبی مرکزی در سالهای آغازین انقلاب ، از ابزار تفاوت مذهبی اقوام ایرانی استفاده کردند و توانستند شعارهای جنگی خود را در میان بخش گسترد ه ای از مردم آن قومها به فروش بگذارند. و به گمان نمی رسد که این کار خوبی بوده باشد. از چپ های سکولار انتظاری بیشتر می باید داشت.