جدایی لاریجانی از "ائتلاف اصولگرایان" قطعی شد
اصولگرایان با دو فهرست جدا به انتخابات میآیند، یکسو حدادعادل است و همراهانش. در مقابل لاریجانی که امیدوار است با همراهی حامیان دولت، جبههای تازه از راست سنتی را بازسازی کند.
اصولگرایان دستکم با دو فهرست در انتخابات مجلس شرکت میکنند. یک سو حدادعادل و ائتلاف اصولگرایان و در سوی دیگر علی لاریجانی و اصولگرایانی که نمیخواهند با احمدینژادیها و مصباح یزدی سر یک میز ننشینند.
خبرهای پی در پی رسانههای اصولگرایان از پیوستن لاریجانی به ائتلاف اصولگرایان نتیجه نداد. فراکسیون علی لاریجانی در مجلس مصمم است که در انتخابات هفتم اسفند به صورت مستقل و جدای از «ائتلاف اصولگرایان» به میدان بیاید.
در چند ماه گذشته حداد عادل و لاریجانی هر یک تلاش کردند تا با معتمدین خود راهی را برای «همگرایی» اصولگرایان پیدا کنند. حداد عادل از «علما» و «ریش سفیدان» جبهه اصولگرایی کمک گرفت تا مصباح یزدی، موحدی کرمانی و محمد یزدی در باره فهرست نامزدها تصمیم بگیرند.
در مقابل لاریجانی هم راه خود را رفت و علی اکبر ناطق نوری، علی اکبر ولایتی و مرتضی مقتدایی را به نشستهایی دعوت کرد تا شاید راهی دیگر پیدا کند که برای ائتلاف نشانی از «تندروهای» اصولگرا در آن نباشد. اما هر دو گروه بدون اینکه به نتیجه مشخصی دست یابند، پایان کار خود را اعلام کردند.
پس از پایان کار دو گروه «۴+۱» و «علما» بود که شورای مرکزی ائتلاف اصولگرایان اعلام موجودیت و حدادعادل را به عنوان سخنگو معرفی کرد تا شاید لاریجانی را هم در بازی انجام شده قرار دهد.
اما حالا پس از تائید و تکذیبهای متعدد، مشخص شده است که «یاران لاریجانی» در مجلس نهم تصمیم دارند که به صورت مستقل در انتخابات حضور یابند و در همه حوزههای انتخاباتی نیز فعال شوند.
این همان مسئلهای است که «اصولگرایان» از آن میترسیدند؛ دو فهرست انتخاباتی و تقسیم آرا و در نهایت شکل گرفتن مجلسی که یکسان نیست. البته ترس بزرگتر هم وجود دارد؛ قرار گرفتن نام حامیان دولت در کنار لاریجانی و از دست رفتن «سنگر» مجلس برای اصولگرایان.
جبهه اعتدال، مجلس دولتی
حداد عادل و لاریجانی تکرار یکدیگرند. تا پیش از اینکه لاریجانی به مجلس برسد، حدادعادل رئیس مجلسی بود که هرچه در برابر دولت خاتمی سرسختی نشان داد، در مقابل دولت احمدینژاد «وکیلالدوله» خوانده شد. در مجلس بعدی که لاریجانی از دولت رانده شده، ناچار شد از قم به مجلس راه یابد، ریاست مجلس را از حداد عادل گرفت و در سالهای آخر دولت احمدینژاد، تا آنجا که توانست مجلس را برای رای ندادن به برنامههای احمدینژاد هماهنگ کرد.
دولت یازدهم که سرکار آمد، لاریجانی هم جبههای تازه گرفت. میانه اصولگرایان تندرو و دولت ایستاد و هرکجا که لازم دید از برنامههای دولت حمایت کرد. بهگونهای که برخی نمایندگان او را معاون پارلمانی دولت در مجلس نامیدند.
همین همگرایی و نزدیکی بود که احتمال تشکیل ائتلاف تازهای از نیروهای سیاسی دو جبهه حامیان دولت و رئیس مجلس در انتخابات را قوت بخشید. بهویژه حضور ناطق نوری و ولایتی در گروه «۱+۴» که رابطه خوبی با دولت دارند و از نامزدهای بالقوه حامیان دولت در انتخابات مجلس به شمار میآیند، این احتمال را قوت بخشید.
همین سبب شد که حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران و یکی از اعضای هیات هشت نفره که به گفته مصباحی مقدم، جلسات متعددی را در منزل حداد عادل برگزار کرده بودند، بگوید که «میخواهند از بزرگان اصولگرایی برای ایجاد دو قطبی سوء استفاده کنند».
حالا هم با همه اما و اگرها، کاظم جلالی میگوید که ماجرای پیوستن لاریجانی به ائتلاف اصولگرایان به پایان رسیده و او نقشی در این ائتلاف ندارد.
بازسازی راست سنتی
هرچقدر هم که اصلاح طلبان دولت و حسن روحانی را از خود بدانند، در واقعیت فاصله عمیقی میان این دو وجود دارد. روحانی و همراهانش بخشی از جریان محافظهکاران سنتی ایران به شمار میآیند که در این سالها کمی از ریشه خود فاصله گرفتهاند. اما در نهایت بیش از آنکه بخواهند به جبهه اصلاحطلبان بپیونند، تمایل دارند که گذشته خودشان را بازسازی کنند.
حمایت ولایتی از حسن روحانی در مناظره تلویزیونی انتخابات سال ۹۲ و دعوت مکرر نزدیکان دولت از ناطق نوری برای حضور در انتخابات، در کنار گفتههای مقامهای ارشد حزب کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه که خود را صاحب دولت میدانند، نشانههایی از ائتلاف تازهای از نیروهای سیاسی است که بیش از هرچه منافع اقتصادیشان برایشان اهمیت دارد.
عملگرایان برآمده از راست سنتی در انتخابات مجلس دهم میخواهند که گذشته خود را بازسازی کنند و جبهه تازهای از نیروهای خودی درون نظام را کنار هم قرار دهند و به سان دولت نخست هاشمی و مجلس چهارم، بیدغدغه کارهایشان را پیش ببرند.
گام نخست را به ظاهر لاریجانی و یارانش برداشتهاند و در روزهای آینده باید منتظر پیامهای مثبت حامیان دولت به اردوگاه لاریجانیها بود.
نظرها
faryad
شاه در موقع اعلام تک حزبی و تاسیس حزب رستاخیز گفت نمیتوانیم هر بار از حزب مردم بخواهیم بنفع حزب ایران نوین شکست بخورد!! با ایجاد این حزب این مساله حل میشود! در این استبداد ولایی بجای احزاب ایران نوین و مردم، اصولگرا و اصلاحات طلب اعتدالی (دولتی بنفش توبه کرده ) داریم! و مهندسی انتصابات توسط بیت “رهبر” انجام میشود(با صرف میلیاردها هزینه از جیب مردم ) ! و باید دید “رهبر” از کی خواهد خواست بنفع آنیکی ببازد!
کرماشانی
بخشی از راست سنتی (جناح لاریجانی و ناطق، روحانیون مبارز، بقایای جناح راست حزب جمهوری اسلامی) با نیروهایی که خود را راست مدرن نامیده اند (کارگزاران، اعتدال و توسعه، بخش هایی از حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و اعتماد ملی) متحد خواهند شد و از دولت روحانی حمایت خواهند کرد. شاید این صف کشی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی پررنگ تر و قوی تر هم بشود. مرزهای سیاست در ایران همینقدر ناشفاف و سیال است و همیشه منافع اقتصادی شخصی برای سیاستمداران ایرانی در اولویت است. با تعدادی جریان و باند و جناح طرفیم که حتی یک اساسنامه و مانیفست هم ندارند که به لحاظ ایدئولوژیک متمایزشان بکند، و تنها مرز اینها با هم در منافع اقتصادی خودشان است.
عسکر تاجیک
درود بر روحانی سلام بر ناطق نوری آفرین به هاشمی رفسنجانی