حسین علیزاده: اگر انتقاد کنم جایم گوشه زندان است
آهنگساز و نوازنده سرشناس ایرانی از وابستگی خانه موسیقی به وزارت ارشاد اسلامی و لغو کنسرتها در ایران انتقاد کرد. او گفت اجازه نمیدهد کسی هویت او را سلب کند.
حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده تار و سهتار ایرانی همراه با محمد معتمدی، خواننده و گروه همنوایان کنسرت تازهای در تالار وحدت اجرا میکند. در نشست خبری این کنسرت علیزاده از وابستگی خانه موسیقی به وزارت ارشاد اسلامی و لغو کنسرتها در ایران انتقاد کرد. او گفت مسئولان به راحتی به موسیقی توهین میکنند در حالی که اگر هنرمندی مانند او از مسئولان انتقاد کند، جایش گوشه زندان است.
پیش از این کنسزت حسین علیزاده و علیرضا قربانی به دلیل نامعلومی لغو شده بود. حسین علیزاده آهنگساز برجسته ایرانی در این نشست خبری اعلام کرد که لغو کنسرتهای موسیقی در ایران به خواست برخی اشخاص و به طور غیر قانونی لغو میشود، چنانکه در ایران معمولاً شش ماه از سال کنسرتی برگزار نمیشود.
او گفت: « هیچ جای دنیا در هیچ دولتی حتی دولتهایی که ما از نظر سیاسی آنها را مردود میدانیم با موسیقی چنین رفتاری نمیکنند. من به هیچوجه اجازه نمیدهم کسی هویت مرا از من بگیرد و الان که این حرفها را میزنم به هیچ وجه عصبانی نیستم بلکه خوشحالم که توانستم با این گروه هنرمندان در کشور خودم کار کنم.»
در کنسرت تازه علیزاده در تالار وحدت قطعاتی بر اساس اشعار سیروس جمالی به شکل بحر طویل و در قالب طنز اجرا میشود. علیزاده به اهمیت طنز اشاره کرد و گفت: « مردم وقتی نمیخواهند جملات سیاسی بگویند و گرفتار شوند به زبان طنز حرف میزنند هرچند این روزها ممکن است با همین شوخیها هم سر اشخاص بلا بیاورند. جرأت جسارت قالب طنز خیلی بیشتر از قالب جدی است و گاهی پرمحتواتر میشود و همین مسئله باعث شده تا در اجرای جدیدمان به بحر طویل بپردازیم.»
علیزاده، دبیر و سخنگوی شورای عالی خانه موسیقی ایران است. او اما در این نشست خبری اعلام کرد که مدتهاست که به خاطر دخالت دولت در خانه موسیقی در این نهاد صنفی فعالیت نمیکند. او در اینباره گفت: « وقتی خانه موسیقی قرار است مستقل باشد، مسئولانش نمیتوانند در شورای ممیزی ارشاد باشند. کلید آقای روحانی هم نتوانست مشکل موسیقی را حل کند. اما ما هیچ وقت از دولت نه انتظاری داشته و نه داریم. ملت واژه بزرگی است و باید به آن احترام گذاشت. دولت لازم نیست کاری برای ما کند.»
«عشقیم گل»: حسین علیزاده، محمد معتمدی و گروه هم آوایان
حسین علیزاده، آذر ۹۳ از پذیرش نشان «شوالیه هنر و ادبیات فرانسه» خودداری کرده بود. او در نامه سرگشادهای که در خبرگزاریهای داخلی هم بازتاب گستردهای داشت، از مسئولان کشور فرانسه و سفارت این کشور در ایران قدردانی کرده و نوشته بود: «به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی اضافه نمیکنم.»
علیزاده در بخشی دیگر از این نامه نوشته بود: «افتخار واژهای است که مردم به هنرمند هدیه میدهند.»
نظرها
عمویی از تهران
با سلام به حسن علیزاده. برادر ایکاش با این اسمت یک کاری میکردی. هم حسین و هم علی کارها بدست ما ملت دادند. ما را بیچاره و خوبزده و متملق و از شرف دورمان کردند. حسین بچه شش ماهه اش علیاصغر را به جنگ برد علیاکبر بچه چهارده ساله اش را به جنگ برد٬ قاسم یازده ساله را به جنگ برد٬ علی سر بیش را هزار نفر را شخصا برید. اعشیان مگر کاری غیر از این می کنند. فرق البغدادی با علی چیست؟ دست کم تا کنون ابوبکر البغدادی خوش سر کسی را نبریده. اما علی که سر هزار نفر را فقط در یک روز یریده! و پیامبر هم روی آن تخته سنگ کذایی نشسته بوده و به شجاعت میرغضبش نگاه می کرده. اینروزها در ایران سخن از بیماری پراکنی داعش است آما داعش به خودی خود یکی از بیماریهای حکومت اسلامی ایران است. اگر فراموشی نداشته باشیم در می یابیم که پیش از حکومت اسلامی ایران که بدون هیچ پشتوانه ی فلسفی و جامعه شناسی آنرا جمهوری اسلامیش نامیدند٬ بله پیش از این این حکومت اسلامی ایران نه طالبانی وجود داشت و نه القاعده ای و نه داعشی و نه بوکوحرامی و نه این همه تروریست اسلامی و محمدی و نبوی و علوی در جهان. بنا بر این بزرگتری اپیدمی و مرض ترور و تمامی مرضهای منطقه مرکز اشاعه اش ایران و بیت رهبری و جماران و جمکران و قم بوده است و تا زمانی که این حکومت اسلامی در این سرکار باشد خواهد بود. و اما مردم ایران در تمامی این مرضها و این ترورها و این اپیدمی ها و به قوا ما پزشکان این پاندمی جهانی شریک است. شریک به خاطر انفعالش به خاط منفعل بودنش. به خاطر خواب سنگین و اصحاب کهفیش. و اما من یک بار نظری گذاشتم که متاسفانه پخش نشد. اینبار هم نظر می دهم و دیگر هیچ. آما برادر ایکاش دست کم تو حرف میزدی. در کجای دنیا آدمی مثل تو سکوت می کند. کار تو اصلا با صدا سات که کار است. چرا سکوت می کنی برادر. همه بدبختی ما از ورود اسلام به ایران تا کنون از سکوت ماست. خرف بزن برادر. زندان جای مرد است. برادر من هم زندان است. من نیز سیزده ماه در زندان بودم. تو که حرف بزنی خوب است همه باید حرف بزنیم. اما کسی که همه ی کارش باصداست و مردم هم میشناسندش باید حرف بزند .
neda
همین سکوتها باعث ادامه خفقان و سرکوب بوده......