کمی بهار؛ شهرنوش پارسیپور – ۱۲۴
شهرنوش پارسیپور- شوکت به محضر حضرت گدا ولى شاه رفته است. آنجا بهروز را مىبیند و به شدت به هیجان مىآید. هوشنگ دوست بهروز در یک بحث عرفانى شرکت مىکند.
رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۲۴ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
شوکت به محضر حضرت گدا ولى شاه رفته است. آنجا بهروز را مىبیند و به شدت به هیجان مىآید. هوشنگ دوست بهروز در یک بحث عرفانى شرکت مىکند و توجه پیر را به خود جلب مىکند. بعد به شوکت مىگوید که هرگز جوانى باز نخواهد گشت. شوکت و بهروز پس از سالها با یکدیگر حرف مىزنند و شوکت مىپذیرد که روز بعد به دیدار بهروز برود که مىرود. اکنون مشکل او این است که این مسئله را چگونه براى پروانه روشن کند و...
نظرها
نظری وجود ندارد.