روبات برای سکس؛ خودارضایی یا پایان رابطه انسانی؟
آیا باید از ورود رباتهای جنسی به بازار ترسید؟ آیا قرار است مانند فیلمهای هالیوودی که درباره تسلط روباتها بر زمین هشدار دادهاند؛ انسان در اختیار روبات قرار گیرد؟
در ماههای گذشته، انتشار خبر ساخت روباتی برای امیال جنسی انسان سر و صدایی به پا کرد و کارزارهایی در دفاع یا مخالفت با آن ایجاد شد. کارشناسان، مدافعان و مخالفان این اقدام با حضور در رسانهها به دفاع یا نقد این روباتها پرداختند و سعی داشتند به این سوال پاسخ دهند که آیا در ادامه این روند قرار است روبات جانشین بشر و شریک جنسی یا عاطفی او شود؟ سازندگان گفته بودند که در سال جدید میلادی - ۲۰۱۶ - این روباتها به بازار عرضه خواهند شد.
شرکت ترو کامپنیون که از تولیدکنندگان ابزارهای جنسی است پیش از سال نو هزاران پیشخرید روباتی با بدنی زنانه و نام «روکسی» داشت. کتلین ریچاردسون که متخصص اخلاق روباتی در دانشگاه دومونفورت انگلیس است پس از اعلام این خبر تولید و پیشفروش این روباتها کارزاری به راه انداخت که بر «آزاردهندگی» این ماشین تاکید داشت. به اعتقاد او ساخت و استفاده این روباتها نگاه کلیشهای و سنتی به زن را تقویت میکند. اما موافقان این عروسکهای جنسی را حتی «روباتهای همدم» خواندند که قرار است به درد کسانی بخورند که در رابطه نیستند یا همسرانشان را از دست دادهاند.
اما آیا باید از ورود این جسم عروسکی به بازار ترسید؟ آیا قرار است مانند بسیاری از فیلمهای هالیوودی که درباره تسلط روباتها بر زمین هشدار دادهاند؛ انسان در اختیار روبات قرار گیرد؟ یا آنکه بشر قرار است روابط عاطفی و جنسی مانند فیلمهای «Her» یا Simone را تجربه کند؟ چه بر سر «عشق» خواهد آمد و تکلیف تکامل انسان چیست؟ برای پاسخ به این سوالها با آرش نراقی، استاد فلسفه اخلاق و فواد صابران، روانپزشک گفتوگو کردیم تا بتوانیم درک بهتری از آنچه روبات قرار است به بشر بدهد یا از او بگیرد پیدا کنیم.
سکس رباتی: ماده مخدر یا خودارضایی؟
صابران در بررسی تاثیرات روانی ارتباط جنسی با روبات معتقد است که این مساله «نوعی انسانیت و بخش عاطفی رابطه را از بین میبرد و آن را تبدیل به عملی مکانیکی میکند. کارهای مکانیکی تولید لذت میکند اما لذتی عصبی و نه احساسی و عاشقانه.» او روباتهای جنسی را تا اندازهای شبیه به مواد مخدر میداند که در نهایت به دلیل لذتی که به همراه دارد آن را «حاکم» فرد میکند: «وقتی فردی هرویین مصرف میکند؛ این ماده مخدر به نوعی معشوق تبدیل میشود و بعدتر بدن انسان برده او میشود. در سکس با روبات نیز تبادلی وجود ندارد.»
آرش نراقی معتقد است که این روباتهای جنسی صرفا ابزاری پیشرفتهتر و پیچیدهتر برای «خودارضایی» هستند: «خودارضایی تقریبا شایعترین رفتار جنسی میان انسانهاست و از قضا از جمله رفتارهای جنسی است که از جنس «رابطه» به معنای متعارف آن نیست. در خود ارضایی تخیّل جنسی فرد است که نقش اساسی را ایفا می کند، یعنی فرد از طریق قوّه تخیّل (مثلاً) با یک شریک جنسی فرضی رابطه برقرار می کند. این نوع روابط مبتنی بر تخیّل جنسی را میتوان مثل هر نوع رابطه یا رفتار جنسی دیگر ارتفا بخشید. یعنی اگر اصل خودارضایی به عنوان یک رفتار جنسی طبیعی در میان انسانها بهرسمیت شناخته شود، در آن صورت فرد می تواند کیفیت این رفتار را با کمک تکنولوژی بهتر و لذّتبخشتر بکند. روباتهای جنسی در واقع موضوع ذهنی تخیّل جنسی فرد را صورت عینی میبخشند. یعنی آن تخیّل به کمک تکنولوژی از جهان ذهنی فرد به جهان عینی و برونی او امتداد مییابد. اگر اصل خود ارضایی بهرسمیت شناخته شود، دلیلی ندارد که صورت پیشرفتهتر آن نفی شود.»
وقتی از مسایل جنسی صحبت به میان میآید. عموما آن را «رابطه» فرض میکنند که مبتنی بر وقوع سکس میان دو نفر است. در حالیکه حتی گروههای بدون گرایش جنسی چند سالیست اعلام حضور کردهاند. افرادی که خود را بینیاز از رابطه جنسی میدانند و در زندگیشان گرایشی به این مساله ندارند. در واقع اعلام حضور این گروه میتواند خط پایانی بر این تمثیل سنتی باشد که یکی از پایههای زندگی مشترک روابط جنسی آنهاست.
منتقدان سنتی در مقابل منتقدان مدرن
در واقع دو نوع انتقاد کلی نسبت به استفاده از روباتهای جنسی وجود دارد که نراقی آنها را در دو گروه «سنتی» و «مدرن» تقسیمبندی میکند: «انتقاد سنتی مبتنی بر یک اصل مهم در اخلاق جنسی گذشتگان است که مطابق آن غایت اصلی عمل جنسی تولید مثل است. طبق این فرض هر عمل جنسی که به تولید مثل نینجامد به لحاظ اخلاقی مذموم است. بر همین مبنا در اخلاق جنسی گذشتگان (چه در شرق و چه درغرب) سکس مقعدی، خودارضایی و رفتارهای جنسی همجنسگرایانه یا استفاده از داروهای پیشگیری از بارداری اخلاقاً مذموم تلقی می شد- هنوز هم کلیسای کاتولیک، فقیهان مسلمان و حقوق دانان سنتّی آیین یهود این گونه رفتارها را به اعتبار همان اصل غیراخلاقی و غیرشرعی می دانند.»
این ایده از فلسفه ارسطو گرفته شده که غایت اصلی اندام جنسی را تولید مثل میدانست و هر رفتاری خلاف طبیعت، غیراخلاقی محسوب میشد. به گفته نراقی همین ایده و مبنا توسط منتقدان سنتی به روباتهای جنسی تعمیم داده شده است.
در خصوص فقهای مذهبی اگرچه ورود روبات به زندگی انسان در متون پایهای آنها پیشبینی نشده اما با احتمال فراگیر شدن این روباتها میتوان «مخالفت» آنها را به گفته نراقی چنین پیشبینی کرد: «به نظرم حقوقدانان سنتی در ادیان از جمله در اسلام با ورود و استفاده از روباتهای جنسی مخالف باشند، چرا که ایشان با اصل خودارضایی مخالفاند و به یک معنا امر تولید مثل را مقدس و واجب شرعی میدانند. البته کاملاً ممکن است که با گذشت زمان برخی حقوق دانان با آشکار شدن پیچیدگیهای این پدیده رفته رفته متمایل شوند که استنباطی از منابع دینی به دست دهند که با رأی غالب میان حقوق دانان سنتّی متفاوت باشد.»
همانطور که پیشتر اکثریت فقها و حقوقدانان در اسلام، مسیحیت و یهودیت با اصل برابری زن و مرد مخالف بودند اما «با گذشت زمان و پا به پای آشنایی بیشتر ایشان با اقتضائات جهان جدید و وضعیت زنان، به این باور رسیدند که تبعیض بر مبنای جنسیت امری ناعادلانه است و به تبع کوشیدند قرائتهای تازهای از منابع دینی و حقوقی به دست دهند که با برابری جنسیتی سازگارتر باشد.»
در مقابل این نگاه سنتی اما رفته رفته در جهان جدید دیدگاه بدیلی قوت گرفت (مثل نزد کسانی نظیر کانت و فروید) که غایت رفتارهای جنسی را به تولید مثل منحصر نمیدانست بلکه کسب لذت را هم دست کم به همان اندازه مهم و محوری به شمار می آورد. در واقع رفتارهای جنسی میتوانند علاوه بر ایجاد لذت، نقش مهمی در ایجاد آرامش روحی، افزایش اعتماد به نفس و کاهش اضطرابها داشته باشند. این مساله البته ریشه های فیزیولوژیک و نورولوژیک شناخته شدهای دارد، یعنی دانشمندان بخوبی نشان دادهاند که چگونه ارضای جنسی میتواند به ترشح هورمونهایی در بدن بینجامد که مانع افسردگی یا اضطراب فرد میشود.
نراقی معتقد است که بخشی از انتقادات مدرن به روباتهای جنسی از سوی کنشگران و نظریه پردازان فمینیست مطرح میشود که معتقدند این تکنولوژیهای جدید جنسی نهایتا به گسترش «سرکوب زنان» و «فرودست نگه داشتن» ایشان میانجامد.
این استاد اخلاق انتقاد فمینیستها به روباتهای جنسی را همان انتقادی میداند که آنها به شکل سنتی نسبت به پورنوگرافی مطرح میکردند: «به باور آنها پورنوگرافی خصوصا در بطن جامعهای مردسالار تحقیر زنان و تحکیم جایگاه زنان به مثابه ابژههای جنسی در کنه تخیل جنسی مردان است. و این نگاه شیءواره به زنان البته زمینههای سرکوب زنان را در جامعه تشدید میکند. این سخن از جهات مهمی درست و دقیق است. امروزه ما میدانیم که مثلا مهمترین مصرفکنندگان محصولات پورنوگرافی پسران نوجوان هستند که تخیل و ذائقه جنسیشان از طریق این محصولات شکل میگیرد. و این نوع ذائقه و تخیل بعدها در نوع رابطه ایشان با زنان تاثیرات عمیق و گاه ویرانگر به جا میگذارد. البته خطاست که مصرف این محصولات را به این گروه منحصر بدانیم. بسیاری از کسانی که از این مصنوعات جنسی استفاده میکنند افراد بالغی هستند که به دلایل مختلف امکان برقراری روابط جنسی و عاطفی عمیق را ندارند.»
برخی از این منتقدان فمینیست معتقدند که ورود روباتهای جنسی به زندگی بشر منجر به فسادهایی از جمله خشونت علیه زنان میشود. این استدلال پیشتر در آمریکا درباره پورنوگرافی نیز مطرح بود تا آنجا که کنگره آمریکا گروهی را مسوول تحقیق در خصوص صحت و سقم این مدعا کرد. کمیته تحقیقات در گزارش خود به کنگره میان دو نوع پورنوگرافی تمایز قائل شد: پورنوگرافی ملایم (Softcore pronography) و پورنوگرافی بیپروا (Harcore pornography). نتیجه تحقیقات نشان میداد که هیچ رابطه معناداری میان پورنوگرافی و خشونت علیه زنان وجود ندارد. با این همه گروه پژوهشی پیشنهاد میکرد که انواعی از پورنوگرافی بیپروا که در آن زنان مورد خشونت و تحقیر قرار میگیرند (مشخصا انواعی که در آن صحنههای تجاوز جنسی تصویر میشود) ممنوع شود. علاوه بر آن پورنوگرافی کودکان و افراد زیر ۱۸ سال هم باید قاطعانه ممنوع شود.
از سویی ورود تهیه کنندگان و کارگردانان زن به صنعت پورنوگرافی هم منجر به آن شد که محصولات یکسره مردمحور به چالش کشیده شود، و انواعی از پورنوگرافی به بازار آید که در آن زنان فاعلیت جنسی خود را اعمال میکنند. بنابراین، اگرچه محدودیتهایی بر صنعت پورنوگرافی اعمال شد، اما این صنعت بکلی ممنوع نشد، چرا که به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان ممنوعیت این شکل بیان میتوانست زمینهساز آسیبهای جدی به اصل آزادی بیان باشد.
نراقی با این مقدمه تاکید میکند که ما «نمیتوانیم پیشاپیش ادعا کنیم که ورود روباتهای جنسی به فلان یا بهمان نتایج زیانبار خاص میانجامد. پیامدهای این پدیده را باید به نحو تجربی بررسی کرد، و بر مبنای آن یافتهها در تغییر و تعدیل و تصحیح این پدیده کوشید.»
انسان؛ محکی برای روباتهای جنسی؟
به گفته داگلاس هاینز، مدیر عامل شرکت تولیدکننده این روباتها که چنین محصولی را یک نیاز واقعی میداند، این محصولات بیشتر از آنکه وجه جسمانی را هدف قرار دهند وسیلهای برای «معاشرت» و «تعامل» هستند. او و برخی از موافقان روباتهای جنسی، مخالفت با این مساله را با مقابله بشر با ورود تلویزیون به جامعه انسانی مقایسه میکنند که اگرچه مخالفتهای بسیاری صورت گرفت اما در نهایت تکنولوژی برنده شد و امروز به یکی از مهمترین ابزارهای زندگی انسان تبدیل شده.
صابران، روانپزشک معتقد است که در مقابل این قیاس بایستی به سوالهایی مهم پاسخ داد؛ آیا تلویزیون انسانیت ما را بیشتر یا کمتر کرده؟ به گفته وی میتوان عواقب استفاده بدون برنامهریزی و موقعیتشناسی از تلویزیون را در بروز بیماری "آلزایمر" مشاهده کرد: «در کشورهایی مثل ایران و آفریقا اگر فردی مسن در کنار خانوادهاش زندگی کند دیرتر به آلزایمر دچار میشود اما بدبختانه در اروپا و آمریکا سالمندان را با یک تلویزیون در اتاقی تنها میگذارند. مسالهای که باعث سرعت بروز آلزایمر در آنها میشود. برای همین وقتی این مقایسه صورت میگیرد باید پرسید از چه تلویزیونی صحبت میشود؟ چند ساعت در روز؟ در چه موقعیتهایی؟»
در واقع برای استفاده از روباتهای جنسی نیز میتوان همین سوالها را مطرح کرد. اگر آن را «خودارضایی» نیز تلقی کنیم باز هم همین پرسشها میتواند مطرح باشد.
اما آیا میتوان از نظر اخلاقی انسان را محک روباتهای جنسی قرار داد؟
به گفته نراقی در جامعهای لیبرال فرض بر این است که شما مجاز به انجام هر کاری هستید مگر آنکه بتوانید خلاف آن را نشان دهید: «اگر کسی میخواهد از روباتهای جنسی استفاده کند این حق اوست. اگر میخواهید او را از این حق محروم کنید باید دلیل قانعکننده داشته باشید. وگرنه ایجاد محدودیت بر اساس صلاحدید فردی به خودی خود غیراخلاقی است. اگر کسی در خلوت شخصی خود ترجیح دهد که خودارضاییاش را با دستگاههای پیشرفتهتری انجام دهد به صرف اینکه ممکن است در آیندهای نامعلوم روابط خانوادگی تحتالشعاع قرار بگیرد، نمیتوان او را از این حق محروم کرد - مگر آنکه دلایل و قرائن جدی و قانع کنندهای وجود داشته باشد که چنان زیانهایی واقعی است و پیامدهایی اجتماعی زیانباری دارد که سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد.»
عشق و تکامل با روبات یا شوخی گذرا؟
در بحثهای درگرفته درباره معاشرت با روباتهای جنسی این مساله مطرح میشود که آیا انسان میتواند روباتها را شریک عاطفی خود کند و چه بسا روابط عاشقانه برقرار سازد؟
نراقی در توضیح پیشآمدن عشق میان انسان با روبات به مقالهای از رابرت نوزیک، فیلسوف آمریکایی اشاره میکند که در کتاب «درباره عشق» آن را ترجمه کرده. نوزیک یکی از مهمترین ارکان هویت شخصی را «خودآگاهی» میداند. آیا روباتهای جنسی دارای هویت شخصی هستند که وارد رابطهای عاشقانه شوند؟
به گفته این استاد اخلاق، اگر بپذیریم که خودآگاهی شرط لازم صاحب هویت شخصی بودن است، و داشتن هویت شخصی شرط لازم تجربه عشق است، در آن صورت عشق فقط در جایی رخ می دهد که آن آگاهی و آن هویت شخصی وجود داشته باشد: «اما پیشرفتهترین روباتهایی که امروزه وجود دارد در بهترین حالت عواطف انسانی را تقلید میکند و هرگز نمیتواند به آن عواطف «پاسخ» دهد، در بهترین حالت به آن عواطف «واکنش» نشان میدهد. به بیان دیگر، روباتها مهمترین خصیصه آگاهی، یعنی وجه درونی و ذهنی آگاهی را فاقدند، و بدون این ویژگی نمیتوان هیچ نوع «آگاهی» را به ایشان نسبت داد. بنابراین، عشق ورزیدن نسبت به یک روبات یک رابطه تفهمی دوسویه نیست، بروز یک عاطفه نابه جاست.»
صابران نیز معتقد است روباتهای جنسی موضوعی است که طرح آن مدتی سر و صدا به همراه دارد و سپس کمرنگ میشود؛ چراکه «امروز بشر به سمت طبیعت پیش میرود. مسالهای که بیشتر حاوی انسانیت است. مثل از بین رفتن جنگ گرم از دنیا یا نابود کردن طبیعت. ما داریم بخشی از طبیعت میشویم. اما در خصوص روابط جنسی، این صنعت سکس است که به پیش میرود. افراد چند نوع هستند و نمیتوان با قاطعیت گفت که چه پیش خواهد آمد، برخی برده دستگاه خواهند شد و گروهی برای تجربه و حتی بسیاری برای شوخی مثل هدیههای خندهدار و متفاوت به سمت آن میروند.»
در بحث تکامل بشر، ارتباط انسانها با یکدیگر و برقراری تعامل میانشان یکی از فاکتورهای مهم شناخته میشود. سازندگان روباتها اما عنوان کردهاند که آنها قابلیت تطبیق با صاحبان خود را دارند. یعنی هر آنچه صاحبش بخواهد میشوند و انجام میدهند. آیا این مساله میتواند به تکامل بشر آسیبی وارد کند؟
نراقی معتقد است که تطبیق این روباتها با خواستهها و تمایلات صاحبان خود مشکل اخلاقی خاصی ندارد. این روباتها را نمیتوان «برده» یا «سرکوب» کرد، چراکه «روبات فاعلیت جنسی و اخلاقی ندارد؛ یک ماشین است که هرچه بهتر بتواند تمنیات خریدار را ارضا کند دستگاه بهتری است. حتی فراتر از رابطه انسان-روبات، اگر در متن یک رابطه بیناشخصی، دو نفر آگاهانه و مختارانه تصمیم بگیرند که در مناسبات جنسی خود نقش ایفا کنند، و یک طرف تمام قدرت و فاعلیت را به شریک جنسیاش بسپارد و خود یکسره سلطه او را بپذیرد، مادام که این انتخاب آگاهانه و مبتنی بر رضایت طرفین باشد و هیچ آسیب جدی و برگشتناپذیری به طرفین وارد نکند، کارشان از حیث اخلاقی کاملا بدون اشکال است. یعنی برقراری این رابطه حق آن افراد است و هیچ شخص سومی حق دخالت در مناسبات ایشان را ندارد. در رابطه انسان- روبات که اساسا مساله موافقت و رضایت طرفین بلاموضوع است، چرا که روبات اساسا واجد آگاهی، و فاعلیت اخلاقی نیست.»
انسانها به شیوههای مختلفی از حیث اخلاقی و اجتماعی تکامل مییابند که به گفته نراقی «بستر مناسبات جنسی فقط یک راه از مجموع راههای بسیار متنوعی است که انسانها میتوانند سیر تکاملی خود را پیش ببرند.»
روبات جنسی؛ یک گام به جلو، قربانی کمتر
نراقی در ادامه بحث در خصوص رابطه تکامل انسان و مناسبات جنسی، به روابط زناشویی اشاره میکند که نفس رابطه جنسی با یک انسان دیگر، یا نفس رابطه زناشویی نمیتواند به تکامل انسان بینجامد. از قضا در بسیاری موارد بستر مناسبات جنسی یا روابط زناشویی مملو از خشونت و تحقیر بوده است - خشونت و تحقیری که به زوال اخلاقی و عاطفی طرفین رابطه بیشتر کمک کرده است تا تکامل اخلاقیشان: «قرنهاست که زنان در اتاقهای خواب خود مورد تجاوز همسرانشان قرار میگیرند. آیا این رابطه جنسی، ولو در متن رابطه زناشویی، مایه تکامل اخلاقی مرد و زن است؟ به نظرم پاسخ آشکارا منفی است. از قضا اگر در این نوع روابط خشونت بار و تحقیرآمیز یکی از طرفین رابطه روبات باشد، به نظرم ما یک گام به جلو هستیم! رفتار نرسالارانهای که در بستر مناسبات جنسی ما غالب است و خلوت روابط جنسی ما را با خشونت و تحقیر سیستماتیک و درونی شده درآمیخته است، به مراتب برای تکامل اخلاقی انسانها زیانبارتر از رابطه جنسی با یک روبات است.»
به گفته او حتی اگر روابط جنسی با روباتها هرگز تحقق نیابد «معنایش این نیست که ما در متن روابط جنسی انسانی شکوفاننده و تکامل بخش زندگی میکنیم. موانع اصلی تکامل اخلاقی ما را، تا آنجا که به مقوله مناسبات جنسی مربوط است، باید در جاهای عمیقتری ریشهیابی کرد.»
وجه مثبت دیگری که این روباتهای میتوانند داشته باشد از نظر نراقی در جوامع پسا صنعتی است: «در این جوامع که افراد به شدت اتمی شدهاند، برقراری ارتباط عاطفی برایشان دشوار است و آمار تنهاییشان مانند ژاپن بالاست؛ ممکن است ورود این روباتهای جنسی تا حدی از آلام آنها نیز بکاهد.»
با وجود آنکه بسیاری از جمله فواد صابران و آرش نراقی معتقدند که هنوز نمیتوان در خصوص استفاده از روباتهای جنسی حکمهای قطعی اخلاقی و روانی داد اما میتوان همگام با پیشرفت تکنولوژی باب گفتوگو و ارزیابی را باز گذاشت تا بلکه به شناخت بهتری از این مساله رسید و غرق در ترس یا شادی از تقابل دنیای انسان و روبات نشد.
نظرها
ahmad
باسلام با تشکر از این مقاله من سواد کلاسیک ندارم .ولی از روزی باید ترسیدکه روباتها شروع به ساختن یک روبات اگرچه ابتدای بکنند .درست است که هیچگاه نمیتوانند احساسات بشریرا برای خود بوجود بیاورنند ولی ازکجا معلوم نتوانند طی صد سال اینده بر این امر هم فایق ایند مگر ۴۰ سال پیش ویندوز یا گوگل یا لبتابهای اپل بود وهزارتکنولوزی جدید.انسان به دست خود دارد سیر قهقرای که در ان است شتاب میبخشد -ازدیوودد ملولم وانسانم ارزوست.
شیرزاد
بسیار مقاله جالبی بود به باور من نباید نگران آینده بود هر دوره ای به اقتضای نیاز های معاصر خود فراورده ها و راه حل های خود را خواهد داشت. البته مطابق معمول سوداگران و کاسب کاران هر دوره هم به تبع منافع صنفی خود بی کار نخواهند نشست . سینما مثال جالبیست , آمیزه ای هفتگانه از جمیع هنرهای ماقبل خود ، هم امثال چاپلین هیچکاک کورو ساوا ... را به جهان معرفی کرد و هم سینماگرانی فرصت طلب که نان خود را از عیان نمودن امور پایین تنه سیمین تنان ارتزاق مینمود. در این میان بشریت کمال جو ی خردمند صاحب اختیار هم راه رشد و ارتقاي روحی خودرا به یقین تخریب نخواهد کرد، همانگونه که در کوران بر آمدن سینمای پورن اینگونه نشد ...البته به نظر میرسد که تَفَرُد و اصالت دادن به شخصیت فرد انسانی (به عنوان یک نفر محض ) به ناگزیر سمت و سوی فناوریهای مصرفی را هم جهت به انفرادی نمودن خواهد کرد (تلفن های دستی و گجت های پوشیدنی ، بازی های فرد محور و سرگرمی ها ، هدفون ها و.. مثالهایی بر این مدعا هستند ) همانطوریکه ما از اواخر قرن بیستم شاهد خانواده های هسته ای (تک والد ) ونظایر آن بوده ایم ولی از سمت دیگر میل به شبکه و اتصال مجازی تک تک آدمها و تشکل در شکل بندی های جدید اجنماعی نوظهور هم بسیار چشمگیر بوده است (فیسبوک -تلگرام -...) ما همواره از گذشته چون به سلامت عبور کرده ایم با حسرت ، و به آینده چون وقوع هر احتمالی را در آن ممکن میدانیم ، با وحشت یاد میکنیم، ولی باور به حقیقت وجودی انسان این امید را رشد و اعتلا میدهد که بشر هرگز بر گوهر نفیس ذات انسانی خود خیانت نخواهد کرد. با احترام
فی فی
روبوت ها از این موجودات مخوف دو پا که انسان نامیده میشن بهترند . من طرفدارشونم! فقط دیگه در ساختن روبوت هم فرهنگ مررردسالار و مرد محورشون رو دخالت ندهند لطفا!
روانکاو
انسان در بازی با روزگار، تمامی کارتهایش را سوزانده است. آنکه هنوز می خندد ، این خبر هولناک را نشینده است.
شام
کلمه خودارضایی یک ضد مفهموم است. خودراضایی در مقابل عمل استمنا عربی بکار میبرند. ولی به معنیا واقعی مگر میشود کسی خودش بدون راه طبیی ارضا کند. در واقع رفع شهوت موقتی است و اراضی واقعی نیست. نوعی سرکوب موقتی-لحظه ای نیاز به جنس مخالف است. حالا ربات باشد یا کف دستی! در ایران، برای اکثر مردان مجرد، رابطه انسانی شاید وجود نداشته باشد. خودارضایی راه اصلی اینان است. موادری از راه دختربازی- که همان فریفتن دختران با عده دروغ مثل ازدواج و عشق- است به لذت کوتاه جنسی میرسند. عده ای از راه صیغه، ولی عملا صیغه بخاطر پرداحت مهریه سنگین، شبیه به فحشا شده و نیاز عده ای پولدار و شاید اغلب متاهل مذهبی و ترسو را فراهم میکند تا از دردرسر ماموران رزیم مذهبی در امان باشند. متعه با صیغه اگر شرط مهریه نبود، میشد یک امتیاز در برابر دیگر فرق اسلامی، به طوری که عملا رابطه انسانی دو جنس مخالف را به محدود به ازدواج رسمی-دایمی نیمرکد. چون در بیاری مواقع سن ازدواج و بلوغ بالاست و امکا ازدواج نیست. ولی نیاز جنس یو عاطفی و از تنهایی درامدن از همان اول سن بلوغ بوجود میاید و در سن بالا شددیتر میشود. مردان و زنان مجردی که سالیان زیادی رنج تنهایی مجردی میکشند در کشورهای مثل ایران، براثر خودراضایی و سرکوب جنسی و احساس تنهایی- دچار بیماری روحی . افسردگی و کاهش بازدهی در زندگی میشوند. رابطه انسانی ازدواجهای ایرانیان مسلمان- ولی متونع است. قواعد مالی مثل مهریه و شیربها، از همان اول -اگر منصفانه قضاوت کنیم- به نوعی مخامله است. شرط گذاشتن ازدواج دختران با فلان مقدار مهریه-حالا خود دختر یا خانواده اش- نشان میدهد رابطه انسانی خالص و پاکی نیست و الوده به نوعی معماله مالی و خودفروشی است. قرنهاست مسلمانان از جمله ایرانیان ، سرشان ریر برف کردند و از نقش مخرب مهریه و شیربها در تضعیف رابطه انسانی در ازدواج خود را به نفهمی میزنند. در روابط دوستی میان جوان مجرد در ایران، کمتر نشانی از صداقت و عدالت جنسی-عاطفی دیه میشود. دخترها اغلب فریب زبان بازی و به اصطلاح مخ زنی دختربازها میخورند و متاسفانه بسیاری از دخترها خودشان تبددیل به پسرباز شده اند و حتی تیغ زن! گاهی کارشان به خودفروشی میکشد. عشق یا دوستی که ما در غرب مبشنویم میان مرد و زن مجرد در روابیط دختر و پسرهای ایرانی نیست. معدودی پسر و مرد مجرد خرفه ای دخترباز اکثر دختران تور میکنند.
مانی
من ترجیح میدهم یک بدن گرم پلاستیکی در آغوشم باشد تا یک بدن حاوی مغزی خالی از شعور و درک از تنهایی بسیار بهتر است و در برابر بودنش خواستار تملک ذهن و جسم و جان و مال و آزادی ام نیست در رابطه مغبون شدن و مدیون بخاطر هیچ خودارضایی شرف دارد به بسیاری از رابطه های ظاهرا عاطفی که چیزی جز نقاب و دروغ و توقع در آن نیست رابطه هایی که زندگی در آن گم شده و همه چیز در ماشین حساب است چرتکه انداختن حتی برای حق نفس کشیدن زنانی که از خدا یک شوهر میخواهند و از شوهر فلک زده همه چیز! دوست ندارم پاسخگوی کمبودها و عقده ها و مشکلات روانی کسی باشم انسان حامل مجموع رذائل اخلاقی با ادعای فضیلت است
Sam
درباره روبات های جنسی بی انصافی های فراوانی میشود. روباتهای جنسی نه یک ابزار نه یک سرگرمی بلکه یک ضرورت هستند. پروپاگاندای فمینیستی حقیقت را در فضای رسانه ای, تحریف میکند. روباتهای جنسی عدالت ایجاد میکنند. اول باید دید رابطه با یک انسان برای یکایک انسانها عقلا ممکن است یا نه. نگاهی به اعداد کنیم: لینک زیر را ببینید ( لینک متعلق به سایت رسمی اطلاعات آمریکا C.I.A است و معتبر است) : https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/fields/2018.html این دست اطلاعات البته در دیگر منابع هم وجود دارد (از جمله حتی در ویکیپدیا هم هست !) برابر اطلاعات آماری دقیقی که داریم به ازای هر ۱۰۰ نوزاد دختر ۱۰۵ نوزاد پسر متولد میشوند. پژوهشگران هنوز علت این امر را نمیدانند. اما عدد دقیقتر از آن است که بتواند تصادفی باشد. در کشورهای مختلف آمارگیری شده و در همه آنها این نسبت بر قرار بود. پس به حکم منطق ۵٪ از مردان به هر حال امکان داشتن شریک انسانی را نخواهند داشت . کسانی که مخالف روباتها هستند , برای آن ۵٪ چه فکری کرده اند؟ عوامل دیگری هم هست مثلا همجنسگرایی در مردان ۱٪ و در زنان حدود ۲٪ است . یک درصد اختلاف هم اینجا به آن ۵٪ اضافه میشود. آقای صابران که میگویند انسان به سوی طبیعت میرود , توجه دارد که این طبیعت به قول شوپنهاور , چنگ و دندانش همیشه خونین است؟ در طبیعت نر های غالب جفتگیری میکنند و نر های ضعیف منقرض میشوند. مسئله به همین سادگی است. حال انتخاب ما باید چه باشد؟ راه طبیعت و قانون جنگل را انتخاب کنیم یا راه تمدن را؟
احمد
من کاملا مخالف این روبات ھا ھستم،ھر چند دوستان از روابط دروغین بخصوص در ایران نام بردند،و از مشکلات روابط در ایران،سر چشمہ ھمہ این مشکلات در درجہ اول نداشتن استقلال مالی در ایران ،و رشد نکردن دیدگاہ روابط ھا ،و سنتھای دست و پا گیر،ھمہ اینھا اما دال بر این نمیشہ کہ روبات ھا جایگزینی برای انسان ھا باشند،و روبات ھا حلال مشکل نیستند،حتی از نظر سکس،ھیچ فرقی ھم با خود ارزای ندارہ فقط نوع وسیلہ ان فرق دارد،در کل ھم صحبتی،و یا حتی قدم زدن ،و شاید نگاہ کردن،و گاہ با ھم حتی چای خوردن،و ھمین مسائل کوچک با جنس مخالف ھم یک نوع سکس ھست کہ خیلی ھم میتونہ قشنگ باشہ،سکس کہ فقط با ھم خوابیدن نیست،ایا روبات ھا میتونند جای گزین باشند؟
داراب
زنده باد تکنولوژی این اختراع باعث میشه که حداقل مردها از بردگی برای زنها آزاد بشن و نخوان که برای یک رابطه جنسی هزار جور قید و بند رو بپذیرند
پارسا شین
به خاطر آلت تناسلی به جنگ آهن های تیکه و پاره برو ... ... ... اعتقاد دارم که انسان داره مغز خودش را با CPU آدم آهنی عوض میکنه و در آینده نه چندان دور اون قدر به آدم آهنی بها و قدرت میدهد ... که جهان را میگیرد حتی همین امروز هم نشانههایی میتوان دید که هوش انسان در برابر کامپیوتری که همه توانش را روی یک مسئله مشخص می گذارد ، چقدر حقیر است مثل موبایلی که در جیبتان است محاسبات پیچیده را در یک چشمبر همزدن انجام میدهد. و عاقبت همه ما, له شدن زیر پاشنه موجوداتی حسابگر و بیعاطفه است ، موجوداتی با هوش مصنوعی و من, مثل چیزم از این مسئله می ترسم ... ... ... اما حالا با دیدن این عکس به این نتیجه رسیدم که انسان نه تنها داره مغز خودش را با CPU آدم آهنی عوض میکنه بلکه داره آلت تناسلی خودشم با اون عوض میکنه جدال آهن و گوشت به اندازه کافی مو را بر تن سیخ میکنه دیگر لمس چندش آور آهن تیکه و پاره با پوست و گوشت پیشکش اینجاست که باید ترس را فراموش کرد و مثل جان کانر به جنگ این آهن پاره های بی روح و بی مغز رفت همسنگر بخاطر آلت تناسلیتم که شده بپا خیز
یک مرد تنها
با سلام به نظر من بسیار کار پسندیده ایست ، ایکاش به تعداد نامحدودی در اختیار جامعه ایران قرار میگرفت ، در کشور ما ، رابطه زن و مرد خارج از عرف ازدواج نا پسند است ، ساخت همچه محصولی می تواند به جامعه آرامش بخشد ، توقعات زنان ایرانی کاهش دهد ، ازدواج را اسان و سهل کند ، دختر ایرانی وقتی می بیند با یک قیمت ناچیز می توان یک عروسک شاید دسته دوم ، ولی شیک با اندامی بسیار زیبا میتواند بعنوان رقیب باشد نوع و رفتار خود را با مردان عوض میکند چون مردان گزینه های سهل و ساده دیگری دارند ، من شخصا بسیار موافقم .
aghil
به نظر من ساخت روبات های سکسی خیلی عالیه. خیلی از آقايون و خانم ها دوست ندارن با انسان رابطه داشته باشند اما وقتی که روبات سکسی باشه هر کسی آزاده که تصمیم بگیره با انسان سکس داشته باشه یا روبات
کسرا
ربات جنسی خوبه ولی طبق معمول فقط برا پولدارهاست پس نگران نباشید
مجتبی
سلام. به نظر من این وسیله یک چاقوی دو لبس. هم میتونه خوب باشه و هم بد. . ولی اگر چنین آدمک هایی تولید و به بازار عرضه میشن مقصر خود بزرگترها هستند که اینقدر شرایط ازدواج رو برای جوون ها سخت و پیچیده تر می کنند. شرایط کاملا" تجملاتی از برگزاری عروسی های آنچنانی که در وسع مالی جوونها نیست بگیرید تا مهریه های سنگین و شیربها. خب جوونها هم که ماشالا تو این مملکت گل بلبل نه کار گیرشون میاد و نه خودشون با جیب خالی روشون میشه برن خواستگاری یا باید برن معتاد بشن یا خودکشی کنن. به نظر من جامعه ایران باید اینها رو مشروع و در اختیار بازار قرار بده تا جلوی بدترین فجایع (قتل های ناموسی، خیانت ها و فحشا، مزاحمت خیابانی و ... ) گرفته بشه. با تشکر.
آیسان
دو تا نکته توی این صحبت ها برام جالب بود. یکی این که چرا آزادی بیان به عنوان یک اصل مطرح میشه؟ به قول خود آقای نراقی آیا دلیلی برای اثبات این که وجود آزادی بیان در زندگی افراد لازمه وجود داره؟ ایشون پورنوگرافی و لذت طلبی یک گروه یعنی مردها رو مجاز میدونه حتی اگر توهین به گروه دیگه باشه یا برای مقدرات جامعه متمدن مضر باشه، (مثلا باعث کاهش جمعیت بشه) و طبق نظر کسانی که کتابهای رشته ایشون رو نوشته اند، معتقده حتما باید آزادی بیان مورد نظر ایشان یعنی لذت طلبی و لیبرالیسم رعایت بشه. آدمها ازدواج نکنند و تنها بمونند و فقط کار کنند و بخورند و سکس داشته باشند (مثلا با روبات) تا روزی که بمیرند. این نیازهای اولیه به نظر آقایان همون اصل آزادی بیان هست. یعنی آزادی بیان به درجه ای رسیده که با سکس و مصرف مواد مخدر و کلا هر کاری که فرد دوست داره انجام بده تا لذت بیشتری ببره معنا پیدا میکنه هر چند در درازمدت مغز خودش به این لذت ها اعتیاد پیدا کنه و در نهایت به جامعه ای برسیم که یک سری افراد معتاد و فاقد توان نه گفتن به لذت رو داشته باشیم (البته اداره چنین جامعه ای برای قدرتمندان خیلی راحت تره) که هیچ هدف و معنایی در زندگی جز لذت طلبی ندارند. نکته دوم اینه که اگر باید با دلیل و شاهد ثابت کرد که چیزی بد و مضر هست، پس برای مثال خیانت همسران به همدیگه هم توجیه میشه. چون میدونیم این خیانت عملا به همسر فرد خائن ربطی نداشته و اگر نمیفهمیده اصلا مشکلی براش پیدا نمیشده و فقط وقتی که خبردار شده به شدت ناراحت شده. این مساله ای بوده که فقط فرد خائن دوست داشته با یک نفر رابطه داشته باشه و به خودش مربوطه نه همسرش. با این جور توجیهات همه کاری را میشه اخلاقی و درست اعلام کرد و تعهد آدمها به همسر، خانواده، فامیل، کشور رو از بین برد. آقای نراقی و امنال ایشان به جای تکیه بر اصلاح روابط انسانی و بهبود وضعیت مغزی افراد، معتقدند چون آدمها تنها شده اند، پس باید تنهایی شون رو با ماشین های شبیه انسان پر کرد. در واقع کار امثال ایشان اینه که اخلاق رو از بین ببرند نه این که تقویتش کنند. شما از یک بچه هم بپرسید هم از خودراضایی خجالت میکشه هم خیانت رو بد میدونه. پس این چیزهاست که اصله و از اول در ذات بشر هست نه این که فلسفه بافی کنید و چون دلیل چیزی رو نمیدونید آن را کنار بگذارید و برعکس چیزی که برای یک بچه هم قابل فهم نیست و دلیل خاصی براش ندارید یعنی آزادی بیان رو اصل قرار بدهید.