«هملت» در تئاتر فجر چگونه سانسور شد
جایزه بزرگ جشنواره تئاتر فجر به نمایش «هملت» به کارگردانی توماس اوستر مایر از آلمان تعلق گرفت. کارگردان این نمایش از سانسور در ایران سخن میگوید.
سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به پایان رسید. جایزه بزرگ این جشنواره هم به نمایش «هملت» به کارگردانی توماس اوستر مایر از آلمان تعلق گرفت. در جشنواره تئاتر فجر علاوه بر آلمان، گروههایی از کشورهای ژاپن، اسپانیا، مجارستان، عراق، گرجستان، و نروژ نیز شرکت داشتند.
نمایش «هملت» به کارگردانی اوستر مایر پیش از این در جشنوارههای بسیاری به نمایش درآمده و جوایزی را هم به دست آورده است: جایزه جشنواره شیلی در سال ۲۰۱۱ و جایزه بهترین اثر جشنواره تئاتر استانبول در سال ۲۰۱۲ و همچنین شیر طلای بینال ونیز در سال ۲۰۱۱.
توماس اوستر مایر در گفتو گو با دویچلندفونک از سانسور در تئاتر ایران سخن میگوید. گفتو گو با او را میخوانید:
تئاتر «شاوبونه» برلین با تیم ۳۱ نفرهاش برای اجرای «هملت» به کارگردانی توماس اوستر مایر در جشنواره تئاتر فجر به تهران رفت. اجرای این نمایش در تهران پیش از همه با حمایت انستیتو گوته و وزارت خارجه آلمان ممکن شده است. پس از تلاش زیاد توانستیم با توماس اوستر مایر در تهران تلفنی تماس بگیریم. نخست از از او پرسیدم که استقبال تماشاگران از نمایش «هملت» در جشنواره فیلم فجر چگونه بود؟
تماشاگران بلند شدند و کف زدند. ما غافلگیر شده بودیم که نمایش ما اینطور یکپارچه مورد تشویق قرار گرفت. پیش از همه به این دلیل تشویق تماشاگران ایرانی غافلگیرکننده بود، که گاهی در هنگام اجرا این احساس را داشتیم که کسانی هم وجود دارند که نخست باید قانعشان کرد، که با تردید نگاه میکنند، چرا که روشنفکران و فرهنگیان و هنرمندان زیادی هستند که به تماشای نمایشها میآیند و طبعاً نخستین اجرای یک نمایش را با دید انتقادی نگاه میکنند. اما ظاهراً ما توانستیم همه را از اجرای «هملت» راضی کنیم.
شاید هم غافلگیر شده بودید به این دلیل که پرسشهای بزرگ هملت در کشوری که مردم زندگی مذهبی سختگیرانهای بر مبنای شریعت اسلام را در پیش گرفتهاند و جامعه هنوز خود را از ساختارهای پدرسالارانه رها نکرده، طنین دیگری دارد.
نه، در این صورت دیگر غافلگیرکننده نیست، چرا که نمایش دقیقاً همین موضوع را مطرح میکند. این [نمایش] با زن ستیزیاش و در شکل و شیوهای که گرترود و اوفلیا چگونه باید نمایش داده شوند، و در زنستیزی خود هملت نمود پیدا میکند. یعنی چنین نمایشی که در یک جامعه به شدت اقتدارگرا و پدرسالار به هر حال با ادبیات از پیش تعیینشده اجرا میشود، در چنین کشوری البته که بسیار پربازتابتر و تجسمپذیرتر است.
با وجود زن ستیزی هملت، در هر حال صحنههای بوسیدن، لمس کردنهایی هم وجود دارد که چندان معمول نیست.
بله، اینگونه صحنهها هم در این نمایش وجود دارند.
مجبورتان کردند این صحنهها را عوض کنید؟
بله، البته.
مجبورتان کردند چه چیزی را سانسور کنید؟
همه این صحنهها را. در ایران، روی صحنه تئاتر نباید لمس کردن و اشارات جنسی باشد. لخت بودن روی صحنه مجاز نیست، لخت بودن مردان هم روی صحنه مجاز نیست، و از آنجا که این نمایش پر است از این چیزها، مجبور شدیم صحنهها را تغییر دهیم. با بسیاری از تماشاگران، کارگردانان و هنرمندان ایرانی دیدار و گفتوگو کردم. همه به من گفتند که برای آنها کاملاً ً واضح بود آنچه که میبینند آن اجرایی که باید باشد نیست، بلکه اغلب تماشاگران علاقمند، نمایش را در یوتیوب دیده بودند و برای آنها بزرگترین اهمیت در ژستها بود و به اصطلاح یک اجرای بزرگتر تمام جریان نمایش را همراهی میکرد. آن اجرا واقعی بود. هر تماشاگری میدانست که ما مجبور بودیم به سانسور تن بدهیم تا بتوانیم در تهران نمایش را روی صحنه بیاوریم. برای تماشاگران، همین که اینجا بودیم بقیه چیزها را تعدیل کرد.
برگردیم به چند و چون تغییر صحنهها. چطور توانستید دریابید که کدام صحنه را نباید به تماشاگران ایرانی نشان داد؟ آیا با اهالی تئاتر در ایران مشورت کردید؟
نیازی به مشورت نبود. بلکه این کار روال خود را دارد.( نزدیک بود بگویم روال استالینی) یک سانسورچی وجود دارد که یک دی وی دی دریافت میکند. آن را میبیند و بعد با یک تایم کُد ملاحظات خود را فهرست میکند که چه چیزی مجاز نیست. بعد از روی این فهرست تلاش میشود طوری کار شود که چیز «زننده»ای در نمایش اتفاق نیفتد. بعد سانسورچی میآید با دستیارانش، دقیقاً همانطور که در «جمهوری دموکراتیک آلمان» سابق مرسوم بود. بعدش هم نمایندگان دفتر سیاسی حزب میآیند و پنج نفره به عنوان تماشاگر در سالن مینشینند و اجرای کامل نمایش را میبینند و انگشت شستشان را به عنوان مثبت یا منفی بالا یا پایین میبرند.
آیا اجرای یک نمایش در ایران را سیاسی هم میدانید؟
البته! به شدت سیاسی است. وقتی که رژیمی معتقد است که باید دین را به سیاست گره بزند، در آنجایی که دین را دین دولتی و حکومت را اسلامی اعلام میکند، هر رابطهای با آن مصداق اسب تروآ است، و اسب تروآی ما عبارت بود از آنکه ما نخست سانسور را میپذیریم. اما کار سیاسی تنها در این نیست که نمایشنامه چه میگوید، بلکه بهویژه در این واقعیت نهفته که هنرمندان و انسانهای آزاد اندیش در ایران به این پل نیاز دارند و میگویند با اینکار پنجرهای گشوده میشود و شاید به بهتر شدن وضع کمک کند.
جشنواره تئاتر فجر در سه پرده:
[tabby title="بخش بینالملل"]
لارس آی دینگر به خاطر بازی در نمایش «هملت»، جایزه بهترین بازیگر مرد را به دست آورد. جایزه بهترین بازیگر زن بخش بین اللمل نیز به سوده شرحی رسید به خاطر بازی در نمایش «جنایت و مکافات».
جایزه ویژه این بخش نیز به گروه «بین» برای نمایش «وقتی ما مردگان برمیخیزیم» به کارگردانی شهاب آگاهی از ایران رسید.
ایمان افشاریان برای کارگردانی نمایش «جنایت و مکافات» از ایران جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد. نمایشنامه «ترانهای برای تو» نوشته امین ابراهیمی نیز به عنوان نمایشنامه برگزیده معرفی شد.
[tabby title="بخش مسابقه ایران"]
فریبا متخصص به خاطر بازی در نمایش «طپانچه خانم و هیچکس نبود بیدارمان کند» جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.
از نسیم ادبی و کمند امیرسلیمانی برای بازی در نمایش «هتلیها» و از آزاده صمدی برای بازی در نمایش «زبان اصلی« تقدیر شد.
محمدرضا صولتی برای بازی در نمایشهای «تاریکی» و «تب سرد روی پیشانی داغ» جایزه بهترین بازیگر مرد را به دست آورد.
جایزه بهترین متن نمایشی نیز به ساناز بیان برای نمایشنامههای «هتلیها» و «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» تعلق گرفت.
جایزه بهترین کارگردانی هم به شهاب الدین حسینپور برای کارگردانی نمایش «طپانچه خانم» رسید.
در این دوره از جشنواره تئاتر فجر گروههایی از شهرستانها هم حضور داشتند: نمایشهای خیابانی «بودن یا نبودن در میدان جنگ» به کارگردانی سعید خیرالهی از دهلران و «خوشه برنج» به کارگردانی محسن اردشیر از آمل و نمایش «کسی فشنگها را نمیشمارد» به کارگردانی امیرحسین شفیعی از ورامین و نمایش «مینبال» به کارگردانی صادق حسینپور از رشت، از نمایشهای موفق گروههای تئاتری در شهرستانها بودند.
نظرها
ح_سیناریس
برخلاف نظر کارگردان ,هملت زن ستیز نیست.اوناراستی ستیز است واین ناراستی را درهر انسانی ببیند بر می آشوبد ومی ستیزد.