ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شعر معاصر ایران از نگاه سهراب رحیمی

سهراب رحیمی در پی گستردن دایره شعر معاصر ایران بود. او در یکی از خموده‌ترین دوران‌ها برای معرفی شاعران کوشش می‌کرد. ثمره تلاش او در این عرصه را بازمی‌نگریم.

نیمه‌شب پنجشنبه، ۱۱ فوریه در جاده سودالای مالمو در سوئد، پلیس یک خودرو سوخته و جسدی خاکستر شده در آن را یافت. این خودرو به سهراب رحیمی، شاعر، منتقد و مترجم ایرانی تعلق داشت. جسد هم جسد اوست.

سهراب رحیمی، شاعر فقید ایرانی

آیا سهراب رحیمی خودکشی کرده است؟ آیا دچار سانحه شده است؟ آیا او را به قتل رسانده‌اند؟

پلیس در گفت‌وگو با روزنامە «اکسپرسن» اعلام کرده است که پیرامون این حادثه تحقیق می‌کند و تا روشن شدن نتیجه تحقیقات مایل است این حادثه را تحت عنوان «قتل» طبقه‌بندی کند.

سهراب رحیمی همواره در پی گستردن دایره شعر معاصر ایران در رسانه‌ها بود. او با رادیو زمانه در فاصله بین سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱ به طور افتخاری همکاری می‌کرد. دستاورد این همکاری معرفی آثاری از شاعران معاصر ایران در یکی از خموده‌ترین دوره‌های فرهنگی در تاریخ معاصر ایران بود: دوران احمدی‌نژادیسم و سرکوب فرهنگی و نبود رسانه‌هایی که صدای شاعران را به ما برساند و آثار آن‌ها را به نقد بگذارد.

در این ویژه‌نامه شعر معاصر ایران را از دریچه چشم سهراب رحیمی بازمی‌نگریم:

«صورتی مایل به خون من» نوشته‌ی شاعر معاصر، سپیده جدیری، شامل ۳۱ شعر است بدون مقدمه و زندگینامه‌ی شاعر. اما در پایان کتاب آمده است که نویسنده‌ی کتاب، پیش از این یک مجموعه شعر و یک مجموعه داستان منتشر کرده و دستی هم در ترجمه‌ی ادبیات انگلیسی دارد. نگاهی به شعرهای این مجموعه.

پیرامون شعرهای لیلا فرجامی نمی‌توان به سبک و سیاق معمولی نقد نوشت. برای بهتر دیدن شعرها باید از تعریف‌های معمول شعر فراتر رفت و متن را همان‌گونه که هست دید و دوباره کشف‌اش کرد. شعرهای فرجامی روایی‌اند و یا به تعریفی، به شکل نثر هستند. نثر را در فارسی معادل پروسا (Prosa) در زبان‌های اروپایی می‌دانند و نثر را در برابر شعر قرار می‌دهند. اما آیا به راستی پروسا و نثر از یک جنس‌اند و یک خاصیت دارند؟

مهرنوش قربانعلی در پی یافتن اسطوره‌ها و برقراری ارتباط بین آنان و جهان اکنون است. در مجموعه شعر «به وقت البرز» از او، خواننده ناگاه در برابر جهانی دیگر قرار می‌گیرد؛ جایی که می‌شود دریا را به هم کوبید. اجرای نامعمول کلمات معمولی، استفاده از حداقل کلمه برای آفرینش حرکت در لحظه و قرار دادن خواننده در برابر عمل انجام شده، از وجود شاعری با ذهن خلاق خبر می‌دهد.

شعر داریوش معمار، شعر ساده‌ای نیست. مضمون‌های مشخص هم ندارد. اما تکرار بعضی کلمات و ایجاد فضاهای هر چند کوچک که سرشار از ملودی حزن و اندوه شاعر درباره «از دست دادن» است، توازنی در اشعار او ایجاد کرده است، هر چند می‌توان در همان حال از او به خاطر نداشتن زبانی یکدست و تمرکز بیش از اندازه‌اش بر روی فرم و نحوشکنی بر گرته جریان‌های غالب شعری در دهه‌ هفتاد سرزنش کرد.

مهم‌ترین درگیری پویا عزیزی با زبان است. او ادامه‌‌دهنده راه شاعران دهه‌ی هفتاد است؛ دهه‌ی بیانیه‌های ادبی و اطلاعیه‌ها و فراخوان نوشتن‌ها. پویا که شاعر دهه‌ی هشتاد است از تیررس ترکش آن سال‌ها برکنار نمانده است. در مجموعه شعر «تهی» اما او شاعری‌ست نوآور و جسور در ایجاد معناهای تازه.

مجموعه شعر «این روزهایم گلوست» از پگاه احمدی سرشار است از تصویرهایی که ایجاد فضاهای شاعرانه می‌کند. تسلط شاعر در تصویرسازی و غلبه‌ زبان فخیم سنگین درباری بر جهان شعری او از ویژگی‌های این مجموعه است. شعر پگاه احمدی همچنان از تاریخ بهره می‌گیرد و گاهی هم در روایت پیچیده‌ی خودش تبدیل به هذیان‌های شاعرانه‌ای می‌شود که خودآگاه شاعر به نظم درآورده.

برای بررسی جهانه شعری گراناز موسوی سه کتاب او را بررسی کرده‌ام: «خط خطی روی شب»، «پابرهنه تا صبح» و «آوازهای زن بی‌اجازه».در این آثار گاهی گراناز موسوی، متن شعر است و شعرش در امتداد متن به چند صدایی و چندمعنایی می‌رسد و گاهی هم صدایی‌ست به قامت نگاه شتابزده‌ی شاعر به زبان و جهان پیرامون‌اش.

رضا حیرانی را با سایه‌هاش دوست دارم. گاهی که دلش می‌گیرد، گاهی که دلم می‌گیرد شعرهایش را می‌خوانم. سایه‌های او چه بسا حقیقی‌تر از واقعیت بسیار و بسیارانی‌ست که جیغ می‌کشند که بگویند مرا نگاه کن. ملاقات من با او فقط در شعرهایش بوده؛ در روانی که آسایش را خواب می‌بیند در شعرها و در سطرهایی که رو به ویرانی‌ست.

بی‌شک رباب محب یکی از مطرح‌ترین شاعران فارسی‌زبان خارج از کشور است. او اکنون پس از چاپ چندین مجموعه شعر در سوئد، مجموعه «اگر از هراس خالی بمانم» را در ایران منتشر کرده است. در این کتاب با دو مرحله از شعر رباب محب با دو زبان متفاوت آشنا می‌شویم: اشعاری با زبان کلاسیک و اشعاری با زبان روزانه درآمیخته با بازیگوشی و روی آوردن به عرصه‌های نو.

یکی از مهم‌ترین خصوصیات مجموعه «نام تو زخم من است»، نگاه طنزآمیز آزاده طاهایی است به اشیاء و پدیده‌های پیرامون. نگاه گروتسک او، هم زندگی را به سخره می‌گیرد، هم مرگ را و هم بسیاری از اعتقادات مرسوم را. شاعر با نفی دنیای واقعی، در پی ایجاد دنیایی خیالی‌ست. زبان شعر طاهایی بسیار روان است و تصویر‌ها ساده و گویا و دقیق. هماهنگی خوب بین زبان و تصویر و حس، رنگی از سمفونی به شعر بخشیده است. مثل این است که تمام شعر‌ها در جویبار روان کلمات، به سمت ابدیتی بزرگ‌تر از زندگی جاری‌اند؛ نوشتاری بزرگ‌تر از متن شعر و تمامیتی بزرگ‌تر از مرگ.

رویا تفتی از شاعرانی‌ست که در سال‌های دهه‌ی هفتاد نخستین آثارشان را نشر دادند. او با زبانی دیگرگونه و دنیایی خاص، به زبان شعر و جهان کلمات پا گذاشت. اصولاً شعر او با هیچکس قابل مقایسه نیست. سایه‌هایی از سمت تاریک کلمات می‌افتند در سایه روشن معانی‌ای که هنوز جا نیفتاده و معنای دیگری را در زبانی غیر معمول تداعی می‌کند. این تداعی‌ها در شعر تفتی منتظر کشف و تعریف و تأویل‌اند.

مجموعه شعر-داستان «از غلط‌های نحوی معذورم» نوشته لیلا صادقی در قالبی نو ارائه شده و تلفیق دو جهان شعر و داستان به صورت دو کتاب در یک کتاب با دو طرح روی جلد است و طبعاً خوانشی دیگر را می‌طلبد. واژه‌ها در شعرهای لیلا صادقی پلی هستند ساخته میان من شاعر و آن دیگری. یک‌سر این پل به من شاعر اتکا دارد، سر دیگرش به مخاطب.

«هی تو یک هجا بودی من بیدارت کردم» اثر منیره پرورش، شامل ۱۳۰ شعر است در ۱۴۰ صفحه. شعر‌ها غالباً کوتاه‌اند، تا آن حد که قبل از شروع به پایان می‌رسند. بعضی شعر‌ها قطعه‌های خوب و کاملی هستند؛ بعضی شعر‌ها می‌توانستند قطعه‌های خوبی بشوند اگر ویرایش نمی‌شدند و بعضی شعر‌ها که ویرایش نشده‌اند، از حد لازم طولانی‌تر شده‌اند. اما حد لازم چیست؟ چه کسی می‌تواند تعیین کند یک شعر چه زمانی باید به آخر برسد؟ چه کسی می‌تواند ویرایش خوب یک شعر را تعیین کند؟

در این مقاله با ترجمه و گردآوری گزیده‌ای از اشعار شاعران سوئدی در تاریخ سوررئالیسم در سوئد درنگ کرده‌ام با این قصد که از از طریق سوئد به جهان بنگرم. با شاعرانی آشنا می‌شویم که نامشان با سوررئالیسم و سوئد درآمیخته است. شاعری مانند: تریستان تزارا، جورج گروس و مارسل یانچو.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.