● دیدگاه
چه کسانی به منتخبان حکومت رأی میدهند
س. اقبال − نگاهی به سیاهی لشکر پاسداران، بسیجیان، چماقداران و همه آنانی که از سر ترس و توهم یا به دلیل گرفتن امتیازهایی به پای صندوقهای رأی میروند.
جمهوری اسلامی تمهیداتی فراهم میبیند تا افراد بیشتری را پای صندوقهای رأی بکشاند. در همین راستا شکی باقی نمیماند که چهار میلیون نفر از دانشآموزان دبیرستانی کشور مجبوراند تا ناخواسته و از سر جبری حکومتی در این انتخابات شرکت نمایند. چون اگر در انتخابات شرکت نکنند بعدها جهت گزینش خویش در کنکور دانشگاهها با مشکل مواجه خواهند شد. همچنین پنج میلیون دانشجویی که در دانشگاههای سراسر کشور به تحصیل اشتغال دارند، چنین فرآیندی را پشت سر میگذارند زیرا تا زمانی که تحصیلشان پایان نیافته و یا با مشکل کار و اشتغال دست به گریباناند، چارهای ندارند که در شناسنامههایشان مهر انتخابات انعکاس یابد.
مُهری که جهت شرکت در انتخابات در شناسنامهی افراد ایرانی انعکاس مییابد به سهم خود برای دستگاههای گزینش ادارات و مراکز آموزش عالی گزینهای کارساز خواهد بود. به همین دلیل همواره از متقاضیان کار و ادامهی تحصیل، فتوکپی تمامی صفحات شناسنامهی ایشان را دریافت میکنند. ضمن آنکه در ادارت دولتی جمهوری اسلامی کار گزینش با پذیرش و اشتغال کارمندان پایان نمیپذیرد. بلکه همهی شاغلان ادارات دولتی، بلااستثا همهساله دوباره در امتحانات گزینش شرکت میکنند. چنانکه نمرهی منفی از گزینش سالانه میتواند به اخراج و یا تنبیهی کارمندان بینجامد. به طبع نمرهی مثبت و قبولی کارمند در رتبهبندی اداری او هم مؤثر خواهد بود تا بر پایهی آن حقوق و مزد خود را از ادارهی متبوع خویش دریافت کنند.
جمهوری اسلامی با همین ترفند و حقه چهار میلیون نفر کارمندان کشور را نیز پای صندوق میکشاند که قریب یک سوم آنان را فرهنگیان آموزش و پرورش و استادان دانشگاههای کشور تشکیل میدهند.
جدای از این در هر انتخاباتی که جمهوری اسلامی برگزار میکند بسیجیان و سپاهیان به همراه افراد نظامی و نیروی انتظامی بلااستثنا رأی میدهند. تازه اگر هم آمار رأیدهندگان بسیج دانشآموزی و دانشجویی و همچنین بسیج کارمندی نادیده گرفته شود، آمار سپاهیان، نظامیان و کادر نیروی انتظامی به تنهایی از یک میلیون نفر هم فراتر میرود. در عین حال اکثر پرسنل سپاهی و نظامی، خانوادههای خود را نیز پای صندوقهای رأی خواهند آورد. ولی بیتردید نمیتوان چنین موضوعی را به پای طرفداری ایشان از جمهوری اسلامی نوشت.
گفتنی است که قرارگاههای بسیج دانشآموزی و دانشجویی تسهیلات ویژهای برای اعضای فعال خویش فراهم میبینند. در نتیجه بسیجیان نیز جهت دستیابی به این تسهیلاتِ ویژه در انتخاباتهای درون حکومتی مشارکت میورزند. چون دانشآموزان و دانشجویان بسیجی هر از چندگاهی به بستههایی اهدایی دست مییابند و مدت سه ماه نیز از دورهی سربازیشان کسر خواهد شد.
در هر انتخاباتی که جمهوری اسلامی برگزار میکند بسیجیان و سپاهیان به همراه افراد نظامی و نیروی انتظامی بلااستثنا رأی میدهند. تازه اگر هم آمار رأیدهندگان بسیج دانشآموزی و دانشجویی و همچنین بسیج کارمندی نادیده گرفته شود، آمار سپاهیان، نظامیان و کادر نیروی انتظامی به تنهایی از یک میلیون نفر هم فراتر میرود.
همچنین طبق مصوبات قانونی به حقوق ماهانهی کارمندانی که دارای کارت فعال بسیجی هستند، دو تا پنج در صد افزوده خواهد شد. این گروه از کارمندان در اعیاد رسمی نیز از بنهای اهدایی بینصیب نمیمانند. به همین دلیل گروهی از کارمندان ناتوانی مالی خود را بهانهای موجه جهت حضور و عضویت در مراکز بسیج یافتهاند. چون ارتقای اداری خویش را به آن وابسته میبینند.
پیداست که افراد بسیج و سپاه در جامعه با نفرت عمومی دست به گریباناند. ولی جمهوری اسلامی با پول، مدرک تحصیلی و کرسیهایی که در مدیریت ادارات و نهادهای دولتی برایشان فراهم میبیند، آنان را به حمایت از خویش تشویق میکند.
جانبازان و اعضای خانوادهی شهدا نیز بنا به تسهیلات ویژهای که از بنیاد شهید و ادارات دولتی دریافت میکنند، بر خود واجب میبینند که در این انتخابات مشارکتشان را به نمایش بگذارند. گفتنی است که جدای از تسهیلات آموزشی و بهداشتی، کارت ورود به طرح ترافیک، فیش حج و سفر عمره تنها بخش کوچکی از مزایایی شمرده میشود که نهادهای دولتی در اختیار این گروه میگذارند. شکی نیست که آنان اگر چنانچه از حضور در مراکز رأیگیری امتناع ورزند، از مزایای خویش نیز جا خواهند ماند.
از سویی دیگر شورای نگهبان با پرداخت مزایا و فوقالعادههای مناسب از سپاهیان، بسیجیان، جانبازان و اعضای خانوادهی شهدا به عنوان ناظران آشکار و پنهان خود پای صندوقهای رأی سود میجوید تا بتواند همراه با گزارش همین ناظران رأی بسیاری از کاندیداها را ابطال نماید. در ضمن شورای نگهبان با سازماندهی این گروه اهداف دیگری را هم دنبال میکند. چون به گروههایی از ایشان مأموریت میدهد تا به عنون کاندیدا در وزارت کشور ثبت نام کنند، سپس به تأیید کاندیداتوری ایشان اقدام میورزند. با همین ترفند و حقه شمار کاندیداها به شکلی تصنعی و ساختگی فزونی میگیرد. اما تمامی این کاندیداهای ساختگی، پس از تأیید، از کاندیداتوری در انتخابات انصراف میدهند. حتا بسیاری از همین افراد در خفا مبلغی از کاندایداهای دیگر میگیرند تا در انتخابات به نفعشان وارد میدان شوند.
همچنین گروه پرشماری از چماقدارانی که آنان را رهبر در ماجرای ۹ دی سال ۸۸ به میدان کشانید، با گرفتن مزد و مواجبی مرسوم در انتخابات هفتم اسفند شرکت میکنند. این بار چماقداران را نه برای ضرب و شتم مردم بلکه جهت نمایش انتخاباتی درون حکومتی از حاشیههای شهرها پای صندوقهای رأی میآورند.
اکثر ایشان در "روز تاریخی ۹ دی" ضمن ساماندهی نهادهای امنیتی به دستور رهبر کفن بر تن داشتند و بر بستری از جاماندگی فرهنگی با قمه و شمشیرهایی که بر خود حمایل کرده بودند به عابران هجوم میبردند. رهبر جمهوری اسلامی در الگوبرداری از وقایع کودتای بیست و هشتم مرداد سی و دو، همین شیوه را در تمامی شهرهای دور و نزدیک کشور به کار بست. با همین دیدگاه بود که در روز نهم دی ۸۸ حاشیهنشینان شهری را به معابر شهرها کشانیدند. تا جایی که اکثر ایشان ضمن توهینی آشکار به مردم، از پوشش اقوام و ایلات جهت استتار استفاده کردند. آنان هم به وظیفهی خویش در هر انتخاباتی آشنایی دارند. ابتدا پول و مواجب خود را میگیرند و سپس شناسنامه به دست، نقش همیشگیشان را به اجرا میگذارند.
در روز رأیگیری برخی از ادارات در تهران و شهرستانهای دور و نزدیک، همانند شهرداری تهران تور گردشگری رایگان راه میاندازند. همچنان که موقع ثبت نام به افراد یادآور میشوند که باید شناسنامه همراه داشته باشند. گردشگر شهری هم همه چیز را ناگفته درمییابد. با همین کلک و حقه گردشگران را ابتدا در مجموعههای دیدنی و تاریخی شهر میگردانند و سپس به یکی از مراکز رأیگیری هدایتشان میکنند. آنوقت پس از رأیگیری هر شناسنامه را با دوتا ده هزارتومانی عودت میدهند تا به ظاهر نهار بخورند.
نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی ادامهی همان راهی است که رژیم شاه توسط حزب رستاخیز تعقیب میکرد. چنانکه کاندیداهای رستاخیزی را از قبل ساواک برمیگزید تا پس از آن نمایش انتخاباتی خود را برای رسانههای داخلی و خارجی به اجرا بگذارد. شورای نگهبان هم همان آموزههای ساواک و رستاخیز را بی کم و کاست جهت انزوای شهروندان ایرانی به کار میبندد تا از حقارتهای مردان سیاسی حکومت توجیه به عمل آورند
بیتردید با برگزاری انتخابات در روز جمعه شرایط خوبی آماده میگردد تا نمازگزاران دولتی نیز رأی خود را در همانجا به صندوق بریزند. امامان جمعه هم مستقیم و غیر مستقیم نشانِ کاندیداهای مورد نظرشان را در اختیار نمازگزاران قرار میدهند.
در همین راستا شهرکهای نظامی نیز زمینههایی فراهم میبینند که ساکنان این شهرکها ضمن هماهنگیهای به عمل آمده پای صندوق حاضر شوند. گفتنی است در این شهرکها افراد در دیدرس هم قرار دارند و همه همدیگر را میپایند که چه اتفاقی در پیرامونشان اتفاق میافتد.
تجربهی شهرکهای نظامی را در شهرکهای کارمندی و محیطهای کار و کارگری نیز به کار میبندند. جاهایی که مستقیم و غیر مستقیم آنجاها را نیروهای بسیج و گماشتگان حکومت میپایند. پاییدن مردم در روز انتخابات شگردی و حقهای است که بین روستاییان و ایلات و عشایر کشور هم به گونهای روشن دنبال میگردد. به اتکای صندوقهای سیار از اجرای همین شیوه در زندانها نیز سود میجویند.
طی سی و هشت سال که از پیدایی جمهوری اسلامی میگذرد تمامی جناحهای حکومتی از اصلاحطلب و یا اصولگرا تلاش خود را به کار گرفتهاند تا درستی صندوقهای رأی را به مردم بباورانند. اما شهروندان ایرانی به نیکی دریافتهاند نتیجهی صندوقهای رأی همانی خواهد بود که رهبر و نیروهای وابسته به رهبر آن را در دل میپرورانند.
بیتردید نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی ادامهی همان راهی است که رژیم شاه توسط حزب رستاخیز تعقیب میکرد. چنانکه کاندیداهای رستاخیزی را از قبل ساواک برمیگزید تا پس از آن نمایش انتخاباتی خود را برای رسانههای داخلی و خارجی به اجرا بگذارد. شورای نگهبان هم همان آموزههای ساواک و رستاخیز را بی کم و کاست جهت انزوای شهروندان ایرانی به کار میبندد تا از حقارتهای مردان سیاسی حکومت توجیه به عمل آورند. گویا پس از نیم قرن در بر همان پاشنهای میگردد که همچنان از پیش میگشت.
نظرها
سعید
این مقاله واقعا *** بود. من خودم دانشجویم و تو انتخابات شرکت نمی کنم و بسیاری از هم خوابگاهی ام هم تو این انتخابات شرکت نمی کنند و هر کسی که واقعا جرات و عرضه اش را داشته باشه می تونه شرکت نکنه
كشكساب
با درود بر همه ايرانيان . باتوجه بر وقايع جاري كه شرح داده شده ، چشمِ مدعيون مخالفت با اين حكومت بشدت اسلامي كه سالهاست خارج از ايران و در برخورداري كامل از ازاديهاي فردي و اجتماعي كشورهاي جهان ازاد زندگي ميكنند ، ( روشن) . كه هنوز نتوانسته و نخواسته اند اين اسارت مردم ايران را براي مردم و دولتمردان كشورهاي محل اقامتشان علني نموده و توضيح دهند . اگر اين مدعيون نبودند ، اين جانيان نگران ميشدند . پاينده ايران ، سربلند ايراني
احسان
*** من خودم هم دانشجو بودم هم سرباز مخالف این رژیم آشغال جمهوری اسلامی هم هستم نویسنده محترم خیلی *** نوشته بود هیچ دانشجو و دانش آموزی دغدغه مهر انتخابات نداره اولا همه میدونن که برای هر استخدام و گزینش و مصاحبه ای فقط پارتیه که حرف اول و آخر رو میزنه تنها افرادی که میخوان وارد سپاه و ارتش و نیروهای نظامی بشن چنین نگرانی از بابت شرکت نکردن در انتخابات دارن بماند که الان شرایط استخدام طوری شده که برای هرشغلی باید با هزاران نفر رقابت کنی و همونطور که گفتم فقط پارتی بهت کمک میکنه از این ها گذشته اون فردی که مخالف جمهوری اسلامی هست انقدر پیه مخالفت رو به تنش میماله که برای یک احتمال و شایعه نره رای بده علاوه بر این رای دادن برای یکسری از مردم ایران یکجور ذوق زدگی و حس مشارکت و نظرخواهیه نه حرکت سیاسی...با دل خوش میرن رای میدن درمورد دست اندرکاران انتخابات هم که میفرمایند از خانواده های شهدا هستن و خودشون دم برنمیارن درباره تقلب باید گفت اتفاقا بیشتر عوامل اجرایی انتخابات از فرهنگیان هستن و مطمئنا اگه در محدوده رصد عوامل اجرایی بود تا الان هزارباره گندش با اسنادی متقن و محکم دراومده بود جمهوری اسلامی انقدر احمق نیست که جلو چندصدهزارنفر تقلب کنه نه اینکه تقلب نکنن بلکه این رو به دور از چشم این عده پرتعداد که بیشتر معلم و مدیر مدرسه هستن انجام میدن
جمهوریخواه
مقاله جالبی بود. که. واقعیتها را با آشنایی از زیر وبم های تاکتیکی حزب پادگانی سپاه در این روزهای انتخابات انتصابی نشان میدهد. رژیم ج.ا به درستی از روزهای سرنوشت ساز نام میبرد، اینکه عاقبت حکومت مشروعه ولایتی پس از ۳۷ سال سرنگونی دیکتاتوری مشروطه موروثی چه خواهد شد ؟ آیا طرح شورای رهبری رفسنجانی. پیروز خواهد شد یا ولایت اقتداری فقیه مصلحت جو ؟ انتخاب یکی از این دو جایگزین، در گرو آرایش طرفداران این دو قطب در میان مافیا سپاه است و متاسفانه مردم ایران نقش مهمی در یک روند آرام سیاسی نخواهند داشت مگر آنکه دو جناح در مقابل هم لشکرکشی کنند، همانطور که سال ۸۸ اعتراضاتی شد که بنام جنبش سبز از آن یاد میشود. ضعف رهبری و سازماندهی سبزها و جا زدن بیموقع سران آنها، وزنه را بطرف.جناح اقتدارگرای انحصارطلب سنگین کرد. مسلما از کوتوله های اصلاح طلب یا گرگهای اصولگرا در این نمایش انتصاباتی تا فوت آقای خامنه ایی انتظار چندانی نمیتوان داشت!