کمال گرا باشیم یا نباشیم؟
نیلوفر جعفری- اینکه هر کاری را به درستترین شیوه انجام بدهید، یک حسن است اما تلاش زیاد برای ستاره شدن در آسمان، یعنی آویزان شدن از سقف همان آسمان.
اگر همیشه نگران هستید که در موقعیت دوم قرار بگیرید و جایگاهی که در آن قرار گرفتهاید هرگز شما را راضی نمیکند، آدمی کمالگرا هستید. این مساله را میتوانید از دوران تحصیلتان جستوجو کنید؛ آیا نمره ۱۹ واقعا مایوستان میکرد؟
آدم کمالگرا هیچ وقت از زندگیاش راضی نیست مگر اینکه همه چیز مطابق با ایدهآلهای ذهنیاش پیش برود. حقیقت این است که افراد کمالطلب به اندازه کافی از زندگی، کارو رابطه لذت نمیبرند. کمال طلبی، یک شمشیر دو لبه است. پیروی از ایده آلها میتواند خوب باشد اما میتواند باعث خود تخریبی هم بشود.
جامعه همیشه کمال طلبها را تحسین میکند چون آنها روی معیارهایشان پافشاری میکنند و ظاهرا برای رسیدن به آنچه جامعه و خودشان میخواهند تلاش میکنند. کمالطلبها معمولا آدمهای موفقی هستند اما ناخوشایندی و نارضایتی مزمن بهایی است که برای این موفقیت میپردازند.
حتی آدمهایی که دچار کمال گرایی مزمن نیستند هم، متوجه اثرات منفی تمایل به ایده آلگرایی در زندگیشان میشوند. اینکه بخواهید هر کاری را به درستترین شیوه ممکن انجام بدهید تا احساس رضایت کنید، به طور کلی یک حسن است اما تلاش زیاد برای ستاره شدن در آسمان، یعنی آویزان شدن از سقف همان آسمان.
این نشانههای آن نوع از کمالگرایی است که شما را از رضایتمندی دور نگه میدارد:
آیا دیگران باید راضی باشند؟
کمال گرایی از دوران کودکی شروع میشود. همیشه در کودکی از ما میخواهند که بهترین باشیم. والدین و معلمها، کودکان را تشویق میکنند تا برای برتری بجنگند. هر کس که بیشتر تلاش میکند، به جایگاه برتر میرسد. کسی که به این جایگاه برتر نمیرسد با رفتار و واکنش منفی دیگران تنبیه میشود. کمالگرایان کوچک یاد میگیرند که «به دست میآورند پس هستند» و هیچ چیز بیشتر از این که دیگران را با عملکرد خود تحت تاثیر قرار بدهند باعث خوشحالی نیست.
اما «بیست» های فراوان در تحصیل و کار در نهایت باعث احساس ناکامی میشوند. رسیدن به کمال اغلب دردناک است چون فرد برای رسیدن به کمال همیشه دچار دو احساس متناقض است. از سویی او میخواهد بهترین باشد اما همیشه نگران است که مبادا به هدف و خواستهاش نرسد.
آسیبهای کمالگرایی، بهایی برای رسیدن به هدف
کمال طلبها فکر میکنند بدون درد و رنج فراوان نمیتوانند به خواستهها و ایدهآلهایشان برسند و همه رنجشها و آسیبها را بهای رسیدن به موفقیت میدانند. البته همه آدمهای کمالگرا موفق یا بهترین نیستند اما بین کمال گراها و افراد معتاد به کار، رابطه معناداری وجود دارد. کمالگراها میدانند معیارهای بالایی که دارند، دلیل استرس و نگرانیشان است و خیلی وقتها آن معیارها غیر قابل دسترس است اما آنها باور کردهاند که این معیارهای بالا، لزوما مشوق آنها برای بهره وری بیشتر است.
آیا از شروع میترسید؟
ظاهرا کمال طلبی باید انگیزه رسیدن به موفقت باشد اما واقعا اینطور نیست. کمال طلبی میتواند مانعی برای موفقیت باشد. کمال طلبی با ترس از شکست رابطه مستقیمی دارد. این ترس میتواند انگیزههای فرد را برای موفقیت از بین ببرد و باعث به تعویق انداختن کارها میشود.
کمال طلبیای که توسط جامعه القا میشود، معمولا باعث میشود که فرد به تعهداتاش عمل نکند.
آیا به دیگران انتقاد میکنید؟
انتقاد از دیگران برای کمال طلبها یک مکانیزم دفاعی است. یک قاعده کلی درباره همه آدمها وجود دارد: ما به چیزهایی انتقاد میکنیم که به طور کلی برای خودمان هم نمیپسندیم. این وضعیت برای کمال گراها شدیدتر است. آنها چیزهای زیادی برای انتقاد دارند. کمالطلبها به راحتی تحقیر میکنند و هیچ چیز و هیچ کس از جلوی چشمشان دور نمیماند. اگر بتوانید به عنوان یک آدم کمال طلب کمتر انتقاد کنید، زندگی برای خودتان هم سادهتر میشود. گاهی فقط کافی است چشمهایتان را بر روی بخشی از ضعفها ببندید.
آیا به جز جایگاه اول، جایی وجود ندارد؟
کمال طلبها ذهن سیاه و سفیدی دارند. آنها امروز موفق هستند اما فردا ممکن است شکست بخورند چون همه چیز را یا سیاه میبینند یا سفید. علاوه بر این، آنها کارهایی را انتخاب میکنند که شانس موفقیت بالایی داشته باشد. کمال طلبها اصلا ریسکپذیر نیستند. یک آدم کمال طلب نمیتواند یک مخترع باشد چون هرگز از خلاقیتش استفاده نمیکند و حاضر به تجربه چیزهای جدید و خطرناک نیست. زندگی برای کمال طلبها بازی همه چیز یا هیچ چیز است.
حصار نامرئی
زره یا شاید هم یک دیوار مرئی، بهترین ابزار مراقبتی برای یک آدم کمال گراست. این فاصله مانع یک ارتباط صمیمی با دیگران میشود. ترس شدید کمال طلبی به خاطر اینکه دیگران او را طرد کنند، آنها را حساس و آسیب پذیر میکند.
اگر کمال طلب باشید، حتما تجربه کردهاید که بیان احساساتتان برای دیگران چقدر دشوار است، چون باید همیشه قوی باشید و احساساتتان را کنترل کنید. یک کمال طلب نمیخواهد درباره ترسها، بیکفایتیها، عدم امنیت و ناامیدیهایش با دیگران حرف بزند.
آب ریخته را نمیتوان جمع کرد
مهم نیست که کیک را سوزانده باشید یا ۵ دقیقه به قرار دیر برسید. شما برای کوچکترین اشتباه هم بسیار ناراحت میشوید. و قتی همه تمرکز روی شکستها باشد، به کوچکترین نشانههای شکست هم حساس میشوید و احساس میکنید هر لغزش کوچکی اهمیت دارد.
کمال طلبی دلیل اعتماد به نفس پایین است و کوچکترین اتفاقی باعث تغییر خلقیات و احساس ناامیدی یا افسردگی است.
پرخاشگری در برابر نقد
موضع گیری اولین واکنش کمال طلبها در برابر هر نقدی است. کمال طلبها تصویر شکنندهای از خود در ذهن دارند. آنها برای مراقبت از خود، نسبت به هر نقدی پرخاشگری میکنند حتی اگر این انتقاد ساده و بیاهمیت باشد.
نوزده هرگز بیست نیست
به عنوان یک آدم کمال طلب هیچ وقت احساس نمیکنید چیزی که به دست آوردهاید به کمال نزدیک است و شما موفق هستید. شما میتوانید تا ابد یک راه را ادامه بدهید و هیچ وقت به مطلوب خودتان نرسید. همیشه کاری هست که میتوانستید بهتر انجامش بدهید. شما همیشه در این موقعیت قرار دارید: «این بهترین نوشته من نیست»، «این بهترین نمره نیست»، «این بهترین غذا نیست»، «این بهترین لباس نیست»، «این بهترین خانه نیست» و «این بیشترین درآمد نیست».
خوشحالی درونی از شکست دیگران
همین که کمال طلب باشید یعنی ساعتهای طولانی به شکستها و ناکامیهایتان فکر کنید بنابراین طبیعی است وقتی شاهد شکست دیگران هستید در درونتان احساس رهایی کنید. یکی از نتایج کوتاه مدت این خوشحالی این است که شما نسبت به خودتان احساس بهتری دارید اما در دراز مدت همین مساله شما را در رقابت بیشتر با دیگران قرار میدهد.
نوستالوژی روزهای مدرسه
بیشتر آدمها نسبت به مدرسه و محیط آموزشی حس خوشایندی ندارند اما کمال طلبها دوران مدرسه را بسیار خاطره انگیز میدانند. موفقیت در دوران تحصیل کمی است و معلم کسی است که به یک کمال طلب حس مثبتی میدهد به ویژه زمانی که او را تحسین میکنند. کمال طلبها معمولا عزیزکرده معلم هستند. در مدرسه از شما میخواهند که سخت کار کنید تا تحسین شوید و این مطلوب واقعی کمال طلبی است.
همیشه شرمنده، همیشه خطاکار
کمالگرایی با احساس شرم و خطا آمیخته است. اگر جامعه شما را به سوی کمال گرایی سوق بدهد، این باعث اضطراب و افسردگیتان میشود. رضایت فقط زمانی ایجاد میشود که همه چیز کامل و ایده آل باشد؛ بهترین کار، بهترین درآمد، بهترین دوستان، بهترین خانواده، بهترین زندگی.
اشتباه نیست اگر بگوییم افراد کمال گرا همیشه مورد تحسین جامعه هستند اما واقعیت این است که کمال گرایی یک اختلال است. شما ممکن است بارها و بارها بهخاطر هر نوع حساسیت یا وسواس رفتاری برای انجام دادن کارها مورد تحسین قرار گرفته باشید. دیگران میگویند شما بسیار دقیق، منظم و هدفمند پیش میروید اما آیا واقعا اینطور است؟
با خودتان روراست باشید، ساعتهای طولانی نشستن و فکر کردن به اینکه «حالا از کجا شروع کنم؟»، بی انگیزگی برای شروع کارها، ترس شدید از ناکامی و نتیجه کار که هرگز رضایت بخش نیست اصلا جای تعریف و تمجید ندارد. شما بهتر از هر کسی میدانید که کمال گرایی شما را دچار چه چالش سختی در زندگی کرده است.
راهی که در پیش دارید بسیار سخت است اما از همین جا شروع کنید، به هر کدام از این موارد فکر کنید و سعی کنید یک قدم به عقب برگردید؛ یعنی جایی بایستید که اگرچه همه چیز خیلی عالی و ایده آل نیست اما خوب پیش میرود و قابل قبول است.
نظرها
simin
خیلی عالی بود سپاس
shahla
خیلی عالی.لطفا منبع انگلیسی را ضمیمه کنید.
علیرضا
باسلام مطالب با تگ روانشناسی شما رو خیلی دوست دارم و پیگیرم. بخصوص این مطلب که مبتلابهش هستم کمالگرایی قطعه ای از پازل شناخت درمانی وسواس فکریه برای من به وضوح ارتباط قطعه ی دیگه ی این پازل که مهرطلبی باشه با کمالگرایی تو این مقاله نشون داده شده باسپاس فراوان، لطفا منابعی برای مطالعه بیشتر بگذارید
Elshan
بسیار عالی و آموزنده بود از این نوع مطالب عالی بیشتر در سایت البته با ذکر منبع به اشتراک بگذارید با تشکر