حرفه: نفوذ - نگاهی به فیلم «اسپات لایت»
پرویز جاهد - «اسپایت لایت» نامزد شش جایزه اسکار است. فیلمی درباره تلاش روزنامهنگاران جسور برای افشای حقیقتی وحشتناک. این اما تنها فیلم درباره تجاوز کشیشان به کودکان نیست.
شاید «اسپات لایت» (افشاگر) ساخته تام مک کارتی (نامزد دریافت شش جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی)، فیلمی در حد و قواره «تمام مردان رئیس جمهور» آلن جی پاکولا نباشد اما از نظر تمرکز روی تلاش روزنامهنگاران جسور و شجاع برای کشف و افشای حقیقتی وحشتناک و تکاندهنده، همانند «تمام مردان رئیس جمهور»، فیلم بسیار مهم و هشدار دهندهای است. چرا که نه تنها روی موضوعی حساس و جنجالی یعنی سوءاستفاده جنسی کشیشان کاتولیک از کودک در ایالت ماساچوست آمریکا (به ویژه شهر بوستون) انگشت میگذارد بلکه رسالت و وظیفه روزنامهنگاری حقیقتجو و افشاگر را نیز به ما یادآور میشود. اینکه چگونه یک روزنامهنگار، میتواند وجدان بیدار یک جامعه محافظهکار و ترسخورده باشد و برای کشف حقیقت، همه توان، هوش، زیرکی، تجربه و دانشاش را به کار بگیرد، و در این راه هیچ ترسی به دل راه ندهد و یا مرعوب و تسلیم نهادهای قدرت نشود.
«اسپات لایت» مثل یک فیلم کارآگاهی کلاسیک ساخته شده که در آن همانند «همشهری کین» به جای کارآگاه، با روزنامهنگارانی مواجهایم که دنبال یافتن سرنخ و کشف حقیقتاند.
موضوع فیلم، نمایش روند تحقیقاتی تیم خبرنگاری ویژه «اسپات لایت» در روزنامه بوستون گلوب بر روی پنهانکاری کلیسا در زمینه آزار و سوءاستفاده جنسی از کودکان به وسیله ۷۰ کشیش در ایالت ماساچوست آمریکاست.
تجاوز به کودکان آن هم به وسیله افراد مذهبی یعنی کشیشها، موضوعی است که جامعه مذهبی و محافظهکار آمریکا، علاقهای به شنیدن آن ندارد. با این حال چهار خبرنگار روزنامه بوستون گلوب، در سال ۲۰۰۲ با حمایت و تحت سرپرستی مارتی برون، سردبیر این روزنامه، موفق میشوند که با انتشار گزارشهای افشاگرانه در مورد فساد اخلاقی در کلیسای کاتولیک، باعث رسوایی این دستگاه در جامعه مذهبی آمریکا شوند. به دنبال انتشار این گزارشها و درج داستانهای بیش از ۶۰۰ نفر از قربانیان سوءاستفادههای جنسی کشیشها در بوستون، نه تنها کاردینال این شهر استعفا داد بلکه زمینهای فراهم شد که سوءاستفاده جنسی کشیشان کلیسای کاتولیک در شهرهای دیگر آمریکا نیز افشا شود.
والتر (رابی) رابینسون، به همراه مایک رزندس، مت کارول و ساشا فایفر، اعضای تیم اسپات لایت روزنامه بوستون گلوب در سال ۲۰۰۳ جایزه پولیتزر بهترین کار روزنامهنگاری را دریافت کردند.
«اسپات لایت» بر روی موضوع اصلیاش، یعنی تلاش و جستجوی اعضای تیم برای پیگیری پرونده فساد اخلاقی کشیشهای بوستون و جمعآوری اسناد و شواهد علیه پردهپوشی کلیسا متمرکز است و از آن منحرف نمیشود. ملاقات و گفتوگوی مایک رزندس و ساشا فایفر با قربانیان آزارهای جنسی و شنیدن حرفهای دردناک آنها، بخش تکاندهنده فیلم است. یکی از قربانیان که در کودکی و در زمان ۱۱ سالگی مورد تجاوز یکی از کشیشها قرار گرفته و سازمانی برای افشاگری و مبارزه با این کشیشها ایجاد کرده، خطاب به تیم اسپاتلایت میگوید، این آزارها فقط فیزیکی نبود بلکه معنوی و روحی نیز بود چرا که کشیشی که او را آزار داد نه تنها به جسم او تجاوز کرد بلکه ایمان او را نیز از او دزدید.
«اسپات لایت» نشان میدهد که نه تنها کلیسای کاتولیک، این فساد در درون سیستم خود را پنهان کرده بلکه بسیاری از مقامات مهم و بانفوذ شهر بوستون نیز در این لاپوشانی نقش داشتهاند. خیلی از آنها در زمان کودکی در همان مدرسه مذهبی درس خواندهاند که این جرایم در آنها اتفاق افتاده و چه بسا خودشان نیز قربانی آزارهای جنسی و امیال شیطانی کشیشها بودهاند.
پیشپرده فیلم «اسپات لایت» ساخته تام مک کارتی
با اینکه جاش سینگر، فیلمنامهنویس «اسپات لایت» نامزد اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شده اما به گمان من «اسپاتلایت» دارای فیلمنامهای غیر دراماتیک و بدون اوج و فرود و بحران است. فیلم خیلی تخت جلو میرود و تأکید فیلمنامهنویس و کارگردان بر وفاداری به ماجرای واقعی کشیشهای فاسد بوستون برای کسانی که از این ماجرا و روند کار این روزنامهنگاران باخبرند، تقریباً نکته تازه و غافلگیرکنندهای ندارد.
هیچ چالش عمیق و جدیای بین تیم روزنامهنگاران اسپاتلایت و کلیسای کاتولیک در فیلم دیده نمیشود. آنها تقریباً بدون مقاومت لایههای مذهبی و محافظهکار جامعه و بدون برخورد با مانعی جدی، پیش میروند و به هدفشان دست مییابند. تنها مانع مهمی که باعث کندی پیشرفت تحقیقات آنها میشود، ترس و محافظهکاری قربانیان و وکلای آنها و شرایط سیاسی بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر است که همه اخبار و گزارشهای روزنامهها را تحتالشعاع قرار داده و در روند کار آنها نیز خلل ایجاد میکند.
«اسپات لایت» فیلمی شخصیتمحور نیست. فیلمساز، شخصیتها را تقریباً در یک سطح نشان میدهد. ما آنها را اغلب در محیط کار یا هنگام جستجو و تحقیق در فضای کتابخانهها و بایگانی دادگاهها میبینیم. تقریباً جز یکی دو صحنه در مورد ساشا و مایک، از نمایش زندگی شخصی آنها در فیلم خبری نیست. درست است که تأکید اصلی فیلمساز، روی پرونده کشیشهاست و نیز میخواهد بگوید که تعهد این افراد به حرفه روزنامهنگاریشان، زندگی عادی آنها را مختل کرده اما تمرکز بیشتر روی زندگی شخصی این افراد و نمایش چالش زندگی شخصی با زندگی حرفهایشان میتوانست در جذابتر شدن فیلم مؤثر باشد.
از نظر تصویری نیز فیلم همچون ساختار روایی آن بسیار ساده و معمولی است و خلاقیت بصری ویژهای در آن به چشم نمیخورد. کارگردان، همه تمرکز خود را بر روی نمایش مکانیسم تحقیق تیم روزنامهنگاری و روایت جزئیات یک قصه خطی و بدون افت و خیز گذاشته و در این کار نیز بسیار موفق است.
مایکل کیتون، مارک روفالو و ریچل مک آدامز، نقش روزنامهنگاران با وجدان، کنجکاو، سمج و مسئول را که احساس خطر کرده و کشف حقیقت را سرلوحه کار خود قراردادهاند خوب بازی میکنند. بازی آنها به گونهای است که ما آنها را به عنوان یک تیم ژورنالیستی حرفهای و کارکشته و حقیقتجو میپذیریم.
«اسپات لایت» البته تنها فیلمی نیست که در سال گذشته در مورد کشیشهای پدوفایل ساخته شد. فیلم «کلاب» (باشگاه) ساخته پابلو لارین، نیز در همین زمینه است و فساد اخلاقی و رسوایی جنسی کشیشها را در جامعهای دیگر یعنی شیلی با رویکرد کاملا متفاوتی نشان میدهد. در فیلم «کلاب»، ما با مجرمان یعنی کشیشهای پدوفایل سر و کار داریم و فیلمساز قصد روانکاوی آنها و بررسی انگیزههای آنها را دارد در حالی که «اسپات لایت» با پرهیز از نمایش کشیشهای تبهکار (جز در یک صحنه کوتاه که ساشا به سراغ یکی از کشیشهای مجرم میرود که او نیز ضمن اعتراف به جرم خود میگوید خودش نیز در کودکی قربانی سوءاستفاده جنسی کشیشها بوده) و روانکاوی مجرمان، روی بررسی پرونده این افراد و افشای رسانهای این رسوایی بزرگ و فساد دستگاه کلیسای کاتولیک تمرکز کرده است.
نظرها
زبان ادم
ادیان قدیمه، که به دوران باستان تعلق دانرد، مربوط به اقتضاعات آن زمان بودند. منع ازواج در مذهب کاتلیک، بر خلاف غریزه انسانی است. در پرتستان این مکشل حل شد. اگر پاپ میخواهد مذهب کاتلویگ زنده بماند باید انقلابی در زمینه ازدواچ پدران و مادران روحانی فتوایی بدهد و ازداج را اینان آزاد کند. تجاوز بد است ولی ایا راه غریزه بستن بد نیست؟
حسام میثاقی
ممنون از اینکه به این فیلم پرداختید. اسپات لایت حتما در حد تمام مردان رییس جمهور وحتی بهتر از اون هست. بسیار فیلم پرتنشی بود علی رغم اینکه از جهت بصری همچنان که اشاره کردید ساده به نظر میرسید.