● پرونده ویژه
موسمِ ادبیات عرب
از الجزایر و مراکش تا عراق و لبنان. گشت و گذاری در ادبیات معاصر عرب با مجموعهای برگزیده از بخش فرهنگ زمانه در آستانه دو رویداد مهم: بوکر عربی و نمایشگاه کتاب ابوظبی.
در موسم زمستان سعدی دو چیز خواهد\nیا آفتابِ رویی، یا رو به آفتابی
بهار عربی، خزان شد و به موسم زمستان هم رسید. آیا شور و حال بهار عربی را میتوان در فصل سرد سرکوب و جنگهای داخلی و امیدهای برباد رفته در ادبیات شمال آفریفا و خاورمیانه سراغ گرفت؟
دو رویداد مهم در پیش است که با تکیه بر آنها میتوان عیار ادبیات عرب را به محک گذاشت: جایزه بوکر ادبی و نمایشگاه کتاب ابوظبی به عنوان مهمترین نمایشگاه کتاب در جهان عرب. هر دو این رویدادها در آوریل ۲۰۱۶ اتفاق میافتد.
از هماکنون اما میتوان در یک نگاه به کشش و کوششی که در ادبیات عرب نهفته پی برد. شما را به گشت و گذار در ادبیات عرب در فاصله بین بهار عربی تا آستانه برگزاری کتاب ابوظبی ۲۰۱۶ دعوت میکنیم:
آدونیس، شاعر سرشناس سوری در گفتوگویی که به ترجمه بابک نصیری میخوانید میگوید: عربها دیگر جزء نیروهای خلاق نیستند. اسلام دیگر نقشی روشنگرانه در زندگی ندارد و گفتمانی ایجاد نمیکند. دیگر تحرکی وجود ندارد. دیگر ناتوان از پدیدآوری اندیشه، هنر، دانش و هرگونه خلاقیتیست که قادر به تغییر دنیا باشد. این تکرار نشان پایان آن است. عربها به عنوان کمیت همچنان حضور خواهند داشت، اما آنها دیگر قادر نخواهند بود که از نظر کیفی موجب بهبود و انسانیتر شدن جهان شوند.
روزنامه فرانکفورتر آلگماینه درباره اسلامگرایی در جهان عرب با کمال داوود گفتوگو کرده است. این نویسنده الجزایری احتمال میدهد که گسستن روزافزون پیوندهای بین غرب و جهان اسلام از نشانههای یک جنگ بزرگ است. او می گوید: جامعهای که زن به عنوان منشأ زندگی را تحقیر میکند، جامعهایست بیمار. تا وقتی که در جوامع اسلامی مشکل زنان را حل نکردهایم امکان پیشرفت هم وجود ندارد. این تنها چیزیست در غرب که به آن رشک میبرم: آزادی زنان.ترجمه این گفتوگو را میخوانید.
امیر کیانپور - رمان کمال داوود از همان جایی آغاز میشود که بیگانهی کامو به پایان رسیده و بر مبنای یک ادعای اصلی بسط پیدا میکند: مرد عربی که مرسو به ضرب پنچ گلوله در ساحل کشت، نام داشت و نام او موسی بود.سؤال این است: چرا دومین شخصیت اصلی بیگانه که، پیش و پس از مرگ معصومانهاش، نقشی کاملاً تعیینکننده در سیر حوادث دارد و بیش از بیست بار در رمان به او اشاره شده، نه اسم دارد، نه چهره و نه کلام؟
الاهه نجفی - سعود السنوسی، نویسنده کویتی در رمانی به نام «ساقه بامبو» ( به عربی: ساق البامبو) برای نشان دادن وضع خدمتکاران خارجی در کشورهای حاشیه خلیج فارس زبان و بیانی ادبی پیدا کرده است. این رمان نخستین بار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و یک سال بعد جایزه بوکر عرب را به دست آورد.
«ساقه بامبو» ماجرای یک دختر جوان فیلیپینی به نام ژوزفین است که برای کارگری در خانواده طاروف به کویت مهاجرت می کند. رشید، تنها پسر درونگرای این خانواده به ژوزفین دل می بازد.
یوسف امین العالمی، نویسنده مراکشی در رمان «کشتیشکستگان» سرگذشت ۱۲ پناهجوی مراکشی قایق شکسته در دریای مدیترانه را روایت میکند. دریا در شب واقعه، طوفانیست و قایق هم کوچکتر از آن است که امواج دریا را تاب بیاورد. هنوز چند کیلومتر از ساحل دور نشده که واژگون میشود و با وجود آنکه از ساحل هنوز چندان فاصله نگرفته، اما این فاصله بیشتر از آن است که پناهجویان بتوانند از این مهلکه جان به در برند. آب جنازه ۱۲ پناهجو را به ساحل روستای «بنیدر» در کرانه مدیترانه پس میدهد.
مارسيا لينكس كوالی/ترجمه: الاهه نجفی - امجد ناصر، نویسنده اردنی در انتقاد از روشنفکران و نویسندگان دنیای عرب این مدعا را در میان میآورد که آنها پس از بهار عربی، به جای آنکه بر ضد بیعدالتی اجتماعی و سرکوب سیاسی قلم بزنند، با واقعیتهای سیاسی کشورشان کنار آمدهاند. امجد ناصر در ایمیلاش مینویسد: «آخر چگونه ممکن است نویسنده یا شاعری با یک رژیم سرکوبگر و فاسد همداستان باشد؟» و در همانحال خود به این پرسش پاسخ میدهد: «با توجه به وضعیت بغرنج کشورهای عربی اعتراض کار آسانی نیست، اما هنوز امکانپذیر است.»
حسن بلاسیم یک داستاننویس عراقیست با آثاری که اکنون به زبان انگلیسی و آلمانی ترجمه و منتشر شده و نام او را پرآوازه کرده است. مهمترین درونمایه آثار او اما تفاوت واقعیت جنگ و تبعید با بازتاب آن در رسانههای خبری جهان است. داستانهای بلاسیم در گرهگاه «اضطرار و هنر» و «هیجانات کاذب خبری در رسانهها» به قصد به دست آوردن مخاطب بیشتر از طریق انتشار خبرهایی درباره خشونت و قتل و کشتار اتفاق میافتد.
آناهیتا حسینی - عبیر حمدار در کتابش به نام «بدن رنجکشیده زن»، با بهرهگیری از جامعهشناسی، نقد ادبی و مردمشناسی سلامت و بیماری به بررسی روند تغییر رویکرد نویسندگان عرب در بازنمایی بیماری و معلولیت زنان در آثارشان پرداخته است. او اعتقاد دارد که تغییر رویه نویسندگان و به خصوص پررنگ شدن روایتهای زنانه که از درد و رنج زنان سخن میگویند و در متون قدیمیتر غایب بودند، بازتابی است از مسیری که زنان پیمودهاند تا خود را مرئی سازند و از به حاشیهرانده شدن به متن بیایند و راوی فاعلیت خود باشند.
اندیشههای مرنیسی درباره زنان در جهان اسلام فارغ از تعلق آنها به یک طبقه اجتماعی خاص و بازنگریهای انتقادی او در قرآن، حدیث و متون اسلامی به ایجاد ابزارهای فکری برای موج جدید فمینسیتهای اسلامی جهان عرب کمک کرد تا با نگاهی چالشی به سراغ تبعیضهای اجتماعی و نابرابریهای جنسیتی بروند. روی سخن مرنیسی در آثارش در وهله نخست با مخاطبانی است که به تبعیضهای جنسیتی حساساند اما کماکان با «مردان برگزیده مسلمان» نیز در گفتوگو میماند؛ مردانی که در بازار تفاسیر اسلامی از قرآن و حدیث و سنت و دیگر کتابها، برای بهبودی وضعیت زنان تلاش میکنند اما همچنان نگهبان پدرسالاری مذهبیاند.
فاطمه مرنیسی - الگوهای جنسی که نامشروع و خطرآفرین قلمداد میشوند در واقع بیانگر حضور نگرش و نظم سلسله مراتبی است. از اینرو بعید است که بتوان با تفسیر این الگوهای رسمی، روابط واقعی بین دو جنس را که زیر پوست شهر اتفاق میافتد نشان داد. بهنظرم دیدگاههایی که این الگوها را در رابطه با خطرات رابطهی دو جنس نه بهعنوان رابطهی واقعی بین آنها بلکه در گسترهای وسیعتر و بهعنوان نمادهایی برای ترسیم رابطه گروههای مختلف جامعه یا بازتابی از سلسله مراتب موجود در نظم اجتماعی بزرگتر در نظر میگیرند، میتوانند تفسیرهای واقعیتری ارائه دهند.
- بهار عربی و نویسندگان و شاعران عربِ مهاجر، مصطفی خلجی
به باور آلبر ممی، ادبیات جزء لاینفک زندگی روزمره است؛ او میگوید: «ادبیات یک نوع تلقی خاص از آدمها، پدیدهها و حوادث است. یک نوع بودن است. مسائلی که آلبر ممی در آثارش مطرح کرده، نشانگر آن است که او «نویسندهای متعهد» است، اما تعهد نویسنده از نظر او با تعهد یک شهروند عادی، فرق میکند. او علایق سیاسی و اجتماعیاش را با امضای طومارها اعلام نمیکند، بلکه تعهدش در شیوه بیان و مفهوم آثار او مستتر است: «اثر ادبی، دفاعیه نویسنده و در نتیجه، یک سند اجتماعی است.»
مرام مصری، شاعر عرب مهاجر، در سال ۱۹۶۲ در شهر بندری لاذقیه در سوریه به دنیا آمده است. تاب آخر این شاعر مورد استقبال منتقدان نیز قرار گرفته است. کتاب «از چشمه دهانم» پر است از عناصر طبیعت؛ آب، باد، باران و دریا. زبان شعر مرام مصری، ساده و شفاف و گاه طنزآلود است. او در بیشتر شعرهایش زنانی را به تصویر میکشد که تحقیر شده، مورد تجاوز قرار گرفته، حبس یا ترک شدهاند.
در زمانهای که بسیاری از حوادث تروریستی در سراسر جهان به نام «اسلام» صورت میگیرد، برخی از پژوهشگران و نویسندگان به دنبال بازسازی تصویر اسلام هستند؛ آنگونه که هم به کار مسلمانان معتقد بیاید و هم به کار نامسلمانانی که اسلام برایشان یک «معضل» شده است. شاید «مالک شبال» نمونه خوب این نویسندهها باشد؛ او با انتشار کتابهایش در فرانسه، خوانندگان فرانسویزبان و همچنین مخاطبان جهانیاش را به «دوست داشتن» اسلام دعوت میکند. اگر به عناوین کتابهایی که نوشته نگاهی کنیم، درمییابیم که نگاه او به اسلام و کشورهای عربی، نگاهی از سر عشق و زندگی است.
آنچه برای جامعهشناسانی مثل مرنیسی جالب است، این است که رسانهها و شبکههای اجتماعی، آن مرزی را که در جوامع سنتی میان حریم خصوصی و عرصه عمومی وجود داشت، از بین برده است. در این جوامع و حتی در اسلام، حریم خصوصی یعنی زن، و عرصه عمومی یعنی مرد. بنابراین، از نظر مرنیسی فروریختن دیوار میان این دو، گامی مؤثر در جهت رسیدن به برابری زن و مرد در کشورهای عربی-اسلامی است. مرنیسی معتقد است که برقراری ارتباط میان زنان و دنیا از طریق رسانهها و اینترنت، هم ذهنیت خود زنان و هم تفکرات مردانه را متحول کرده است.
عبدالله طایع، نویسنده چهل ساله مراکشی، یکی از اولین نویسندگان معاصر عرب است که در آثارش به همجنسگرایی در جوامع عربی اسلامی میپردازد. از میان آثار این نویسنده، چهار رمان با عنوانهای «مراکش من» (۲۰۰۰)، «سرخی فینه» (۲۰۰۴)، «ارتش نجات» (۲۰۰۶) و «اندوه عربی» (۲۰۰۸) به طور ویژه به وضعیت مردان همجنسگرا در کشورهای عربی اسلامی اختصاص دارد.نویسنده در این رمانها، از تکگوییهای درونی برای روایت مسائل و مشکلات این اقلیت استفاده کرده است.
بدون شک الکساندر نجار، خالق «رمان بیروت»، را میتوان راوی مصائب مردم لبنان در راه آزادی و استقلال دانست. او میگوید: «خیابانهای کشورهای عربی انباشته از فساد و قبیلهگرایی و دروغ و تکحزبی و سانسور شده است. اما این خیابانها دیگر فریب نمیخورند، حتی اگر بهدرستی سازماندهی نشوند. به غیر از طاعون دیکتاتوری و وبای اسلامگرایی، راه سومی هم هست و آن “دموکراسی” است.»
در برخی از آثار یاسمینه خضرا، یک مضمون شاخص وجود دارد: «گفتوگوی خاموش شرق و غرب». او معتقد است که الجزایر با تمامی اتفاقاتی که از سر گذرانده، نه تنها هنوز «یائسه» نشده، بلکه در حال زایش است. او با تودهگرایی مخالف است؛ چه تودهگرایی در قدرت، چه تودهگرایی در نیروهای اپوزیسیون. او با هر نوع «خصومتورزی» هم مخالفت دارد. میگوید: «وقتی فرزندم در عقایدم شریک نیست، این دلیل نمیشود که در غذایم، در زندگیام و در خوشبختیام شریک نباشد.»
نظرها
بیژن
متاسفانه ملت ایران و به تبع آن اهالی ادبیات به دلیل دشمنی تاریخی ایران و اعراب با ادبیات معاصر عرب آشنایی ندارند و معدود کتابهایی هم که بفارسی ترجمه شده بدون خواننده مانده وناشرانش را پشیمان. درحالی که در این یکی دوسال حداقل سه رمان برنده بوکر عربی بفارسی ترجمه شده که اتفاقا کتابهایی مهم و قابل تامل هستند. رمان های منتشره در جهان عرب بسیار بهتر از رمانهای فارسی این سالهای ماست. من سه تا از این کتاب ها را معرفی میکنم 1- واحه غروب. نوشته یک نویسنده مصری که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده و بی تردید درسطح ادبیات اروپایی است 2- فرانکشتاین در بغداد نوشته یک نویسنده عراقی که نشر نیماژ منتشر کرده . رمانی مدرن و عالی در باره بغداد امروز 3- ساقه بامبو اثر نویسنده کویتی بنام السنوسی که این رو هم نشر نیلوفر منتشر کرده هرسه این کتابها در سالهای اخیر برنده جایزه من بوکر عربی شده اند.بین 2011 تا 2014 ادبیات امری فراملیتی است. و کار خوب قابل ستودن.