• دیدگاه
پس لرزههای شوک کروبی
علی افشاری- پس لرزههای نامه کروبی فقط اقتدارگرایان را آماج نمیگیرد، بلکه اصلاحطلبان و اعتدالیها را هم در صورت سکوت و عدم همراهی آنها، در شرایط سختی قرار میدهد.
نامه مهدی کروبی خطاب به حسن روحانی اقدامی جریانساز بود که پیامدهای مشخصی در عرصه سیاسی دارد. این نامه شجاعانه بازگشت پرصلابت کروبی به صحنه سیاسی را بازتاب میدهد. مخاطب اصلی آن حاکمیت استبدادی و نیروهای سنگر گرفته در نهاد ولایت فقیه هستند. کروبی صریحتر و محکمتر از گذشته به نقد و نکوهش عملکرد خامنهای پرداخته و تلویحا او را استیضاح کرده است.
پاسخ کوبنده و جسورانه کروبی به راس هرم قدرت و هدایتکننده اقتدارگرایان در بین کارگزاران درجه اول نظام و مقربان آیتالله خمینی کمنظیر است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که کروبی در سالهای ۶۸ تا ۸۴ یکی از کم تنشترین مناسبات جریان اصلاحطلبی با خامنهای را داشت و مسیر رایزنی با بیت رهبری برایش باز بود. او به تدریج از مذاکره به سمت رویارویی و عتاب و خطاب تغییر جهت داد و اینک نیز سطح منازعه با خامنهای را به بالاترین سطح در درون نیروهای نظام ارتقاء داده است. البته مواضع افراطی و خصمانه خامنهای علیه جنبش سبز و تاکیدات مکرر او بر محکومیت آنها و در نتیجه مسدود کردن راهکارهای بینابینی، نقشی انکار ناپذیر در موضعگیری اخیر کروبی داشته است.
در این فضا نیروهای موسوم به ولایتمدار و اصولگرایان افراطی ساکت نخواهند نشست و بر اساس الگوی رفتاریشان به سمت انتقامگیری پیش میروند. بهخصوص که نامه کروبی بازتاب گستردهای در داخل و خارج از ایران داشته، منتها رصد کردن موضعگیری های اولیه آنان نشان میدهد که انتظار چنین اقدامی را نداشتهاند و در حالی که غافلگیر شدهاند، دارند اوضاع را بررسی میکنند تا به سمت تلافیجویی غیرتعجیلی حرکت کنند.
فرافکنیهای اولیه
نخستین واکنش این نیروها، زیر سئوال بردن اصالت نامه و انتساب آن به اپوزیسیون بود که با موضعیری بهجای محمدتقی کروبی خنثی شد. رسانهها و تریبونهای اصلی بلوک قدرت در این خصوص سکوت کردهاند و تنها سایتهای رجانیوز و روزنامه جوان و برخی از حامیان احمدینژاد به آن واکنش نشان دادهاند.
«رجانیوز» بهرهبرداری از رای دادن کروبی در انتخابات هفتم اسفند را برای زیر سئوال بردن اتهام تقلب در انتخابات ۸۸ ادامه داده و عبارت "مهندسی انتخابات ۸۸" در نامه را نشانه عقبنشینی او قلمداد کرده است. عبداالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه «جوان» در کانال تلگرامی خود نامه کروبی را واکنشی به استقبال گسترده مردم به احمدینژاد در سفر به آمل دانست. این روزنامه در اظهار نظر دیگری نامه کروبی را سناریویی هماهنگ شده با دولت روحانی برای ایجاد" فضای موازی" جهت کاهش فشارهای اقتصادی از روی دولت و ايجاد حياط خلوت برای فرار از «اقدام و عمل» در اقتصاد مقاومتی دانست. برخی از حامیان محمود احمدینژاد نیز با حمله به کروبی و طرح اتهامات بلااستناد به تخریب او روی آوردند.
تمهیداتی که نقش بر آب شدند
اما این صورتبندیهای غلط، تنها واکنشهای پراکنده و غیر سازمانیافته را نشان میدهند. میتوان انتظار داشت دستگاه امنیتی و بیت رهبری در روزهای آینده با مدیریت مساله بکوشند تا با افزایش سختگیری، صدای رسای تازه برخاسته کروبی را خاموش سازند و او را بیشتر تحت منگنه قرار دهند. احتمالا در ابتدا مهار گسترش پیام او در جامعه و نیرو های سیاسی مد نظر قرار خواهد گرفت. اقدامات تلافیجویانه میتواند شامل برخوردهای تنبیهی و یا عملیات میدانی گروههای فشار و بسیج دوباره رسانههای حکومتی علیه رهبران نمادین جنبش سبز باشد. تقریبا با اطمینان خاطر میتوان گفت خامنهای به برگزاری دادگاه علنی و قضائی شدن پرونده موسوی، کروبی و رهنورد تن نخواهد داد.
نامه کروبی تمهیدات گوناگون نظام و بخش مسلط قدرت برای به حاشیه بردن اعتراضات انتخاباتی ۸۸ و نافرمانی مدنی در برابر اقتدارگرایی و عملکرد استبدادی در حصر خانگی پنج ساله را نقش بر آب ساخت. مهدی کروبی در زمانی غیر منتظره اما بههنگام بر باز بودن پرونده اعتراضات ۸۸ و ضرورت حرکت به سمت اصلاحات ساختاری و ایستادگی در برابر منش استبدادی و ظالمانه ولی فقیه تاکید میکند.
تاثیر این موضعگیری بر شکاف دولت- ملت و دوران پسابرجام در عرصه سیاسی، نیازمند درک فرایند چگونگی صدور این نامه است. در واقع باید پاسخ این سئوال مشخص شود که مهدی کروبی به صورت فردی تصمیم گرفته یا با اصلاحطلبان و سطوحی از دولت روحانی هماهنگی قبلی داشته است؟
تصمیم فردی یا هماهنگ شده؟
رصد کردن تحولات و تفاوتهای بارز سمتگیری مکتوب کروبی با مواضع اصلاحطلبان و اعتدالیها بخصوص در انتخابات مجلس دهم و همچنین موضعگیری های منطقهای آنها نشان میدهد که کروبی به احتمال قریب به یقین به صورت فردی و مستقل تصمیم به نگارش نامه گرفته است. بخشهایی از نامه یادشده که در قالب هشدار به نخبگان نگاشته شده است، اصلاح طلبان و دولت روحانی را خطاب قرار میدهد که در برابر ظلم سکوت نکنند و با مصلحتاندیشی در برابر تندرویهای رهبری مماشات نکنند.
او نسبت به عواقب محافظهکاری حاکم بر اصلاحطلبان و تلاش نافرجام آنها در اعتمادسازی با رهبری و بازگشت به قدرت در ازای تقلیل مطالبات اصلاحطلبانه هشدار داده است. کروبی با انتخابات ۹۲ و ۹۴ و برونداد آنها همدلی کرده و نتیجه آنها را در راستای جنبش سبز، دست رد زدن بر سینه تمامیتخواهان و جلوگیری از ورود برخی از نورچشمیهای نظام خوانده است. اما نگاه مثبت او به آن دو رویداد از منظر تاکتیکی و پراگماتیستی است و نگاهی راهبردی به انتخابات محوری ندارد. تاکید اصلی کروبی بر اصلاحات ساختاری و ایستادگی در برابر استبداد سر برآورده در نهاد ولایت فقیه است.
این موضعگیری اگرچه منبعی الهامبخش برای قائلان به اصلاحات جامعه محور و تغییرات بنیادی در ساختار قدرت بوده و جان تازهای به جنبش سبز بخشیده است، اما برای ائتلاف اصلاحطلبان- رفسنجانی و اعتدالیها و مسیر جدید سیاسی که اتخاذ کردند، چالش ایجاد میکند. تاکیدات کروبی در ادبیات بخش فعال اصلاحطلبان و حامیان دولت در سالیان اخیر به غلط تندروی نام گرفته است.
رفع حصر مسئله اصلی نیست
کروبی سطح خواستههایش را به تداوم فعالیت جنبش سبز و مهار استبداد و بیقانونی در کشور ارتقاء داده است. برای او رفع حصر مسئله اصلی نیست، بلکه ارائه چارچوبی برای تحقق حقوق ملت و استیفای مطالبات تاریخی آنها موضوعیت دارد. دولت روحانی تا کنون در تحقق مطالبه رفع حصر ناکام بوده و رسما ناتوانی خودش را اعلام کرده است. سمتگیری جدید کروبی نه تنها از ظرفیت و توان دولت اعتدال خارج است بلکه زاویهای ملموس با برنامه سیاسی آن دارد.
حتی نامحتمل نیست اگر واکنشهای اصولگرایان و نیروهای ولایتمدار به نامه کروبی بالا بگیرد و خود خامنهای نیز وارد ماجرا شود، روحانی همانند ۹ دی موضعی انتقادی نسبت به نامه کروبی اتخاذ کند. اما احتمال چنین حرکتی از سوی نظام در شرایطی که سالها است در تریبونها و مجامع رسمی قدرت از مرگ جنبش سبز سخن گفته میشود، کم به نظر میرسد.
در مجموع میتوان گفت پس لرزههای نامه شوکآور کروبی فقط اقتدارگرایان را آماج نگرفته است، بلکه اصلاحطلبان و اعتدالیها را نیز در شرایط سختی قرار داده است. سکوت و عدم همراهی آنها هزینههایی از سوی جامعه هدف را بر آنها تحمیل میکند. همدلی با کروبی و پذیرش هشدار او نیز به گسترش تنش با نظام و اصولگرایان میانجامد و در مسیر فصل جدید سیاستورزی آنها مبتنی بر آشتیجویی با رهبری و چانهزنی با استبداد اخلال ایجاد میکند. اما همراهی نسبی و در چارچوب اختیارات دولت میتواند در تغییر فضا موثر بوده و راهکار تقدم حل مسائل سیاسی را در برابر اقتصاد مقاومتی قرار دهد.
از اینرو نامه کروبی را باید اقدامی فردی به حساب آورد که با درک از حساسیت شرایط و عواقب مخرب بیاعتنایی به مبارزه با خودکامگی و دل بستن به چانه زنیها در درون بلوک قدرت صادر شده است و افق سیاسی متفاوتی با برنامه سیاسی اعتدال و "اقتصاد مقاومتی" مد نظر رهبری را ترسیم میکند. میزان موفقیت این جریانسازی که بازه زمانی کوتاه مدت را مد نظر ندارد، به حجم همراهی نیروهای سیاسی معترض به وضع موجود و فرجام منازعات در درون بلوک قدرت بستگی دارد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
در همین زمینه
نظرها
ایران مردان
برای بررسی و احیانا داوری در این مورد بایست اصل نامه خواند. من این نامهه را در این لینک مطالعه کردم https://www.tribunezamaneh.com/archives/95945?tztc=2 سعی بی طرفی من بعنوان یک شهروند معمولی ایرانی، برای داوری عادلانه است و درک موضع و موقعیت این رویداد. اول بایست گفت زمان انتشار این نامه-که در ظاهر خطاب به رئیس جمهور وقت است- نسبتا خوبست. چون حدود سه سال از کنار رفتن دولت اجمدی نزاد میگذرد و همچنین دولت حسن روحانی، تا حدودی قدرت و کاریی اش نشان داده و عملکرد کلیت نظام هم مشخص شده، که در مجموع، عملکرد دولت وقت روحانی و نظام و حاکمیت تمامیت خواه، نه چندان مثبت و بلکه ضعیف و مصیبت بار بوده پس دوره احمدی نژاد. در واقع، مواضع امثال کروبی را میتوان مناسب زمان دانست، مثلا نمیشود بر دادنامه او خرده عدم دور اندیشی یا عدم مصلحت اندیشی زد و خرده گیری کرد که به زیان اصلاح طلبی درون نظام یا دولت حاضر باشد. چون عملکرد ها مشخص شده است. در مجموع حسن روحانی بعیدست کاری بیشتر پیش ببرد. همه وقایع حاکی از ضعف مفرط عملکردی و حتی ضعف دولت و مجموعه او دارد و او عملا راه مماشات و شعارگویی کلی را پیشه کرده. حس روحانی عملا هیچ کار مهمی در تحقق شعارهای انتخابی نکرده و عمدتا به تکرار شعار و کارهای نمایشی کرده است و شاید تنها مورد استثناء، ت.وافق وین/برجام است. او در اغلب عرصه ها شکست خورده یا ضعیف عمل کرده. حسن روحانی همچنان شعار میدهد. شعارهای بی عمل و بدون پشتوانه عملی و حتی علمی- مثل حقوق شهروندی یا حریم خصوصی و تاکیدات بر دموکراسی و غیره، نه تنها در این مقطع کارساز نیست بلکه محمل و سیبل سازی برای حملات طرف مقابل است.
ایران مردان
ما مشاهده میکنیم با هر شعار یا حرف غیر عملی امثال حسن روحانی یا اکبر هاشمی رفسنجانی و امثالهم، موجبی از سرکوب و ادقامات تهاجمی در آن موضوع خاص از طرف حامیت و نظام روی میدهد. چون دولت روحانی خواسته یا ناخواسته اقدام عملی نکرده و حتی نخواسته یا نتواسته از قدرت قانونی محدودش استفاده کند و ما شاهدیم در طول این سه سال بیشتر به سمت بازی کردن و بلکه دادن امتیازات به ارکانها و کانونهای قدرت تمامیت خواه نظام پپیشه کرده، او به طور مداوم بودجه آنها افزایش داده است. حست روحانی به طور آشکارا از ظرفیت قانونی خود مصرح در اصل 113 و 121 استفاده نکرده و به قول محمد خاتمی چیزی در حد تدارکچی نظام و در راستای تحقق منویات و فرامین رئوس تمامیت خواه نظلم بوده و تمام هنرش این بوده این خواسته های نظام اجرا ولی سپر بلای اشتباهات نظام شده و مسئولیت پرخسارت و ضد منافع ملی نظام در این چند دهه را به گردن دولتها به اندازد! با انتقاد و تخطئه و اتهام مدوام علیه دولت احمدی نژاد و مبهم گویی عملکرد خود، نظام و راس قدرت و حامیان او گناه شویی کرده و بار مسئولیت تصمیمات و اقدامت ضد مردمی و پرخسارت نظام از جمله بحران هسته ای از دوش نظام برداشته است! حسن روحانی، همانطور برخی قبلا اشاره کرده اند اساس اصلاح طلب نبست. او با شعارهای مبهم و مواضع و همراهی منفعت طلباه با با برخی اصلاح سعی کرد بازی دموکرات مابانه ظاهری انجام دهد. به نظرم هر ادم دموکراسی خواه ایارنی نبایست توقع کار مهم به نفع دموکراسی از او داشته باشد. نظر من این است او احتمالا در نهایت تبدیل به مهره سوخته نظام میشود و حاضر نخواهد شد فداکاری به نفع مردم ایارن کند و در نهایت مصالح شخصی و حاکمیت را نبال خواهد کرد و هیچ کار موثری حتی در اجرای قانون اساسی بر نقص و ضد دموکراتیک هم نوخاهد کرد اینر ا عملکرد ضعیف این سالش نشان داده است.
ایران مردان
با بررسی این مطلب، بخوبی آگاه میشویم تا چه خد وضعیت قانون مندی در نظام جمهوری اسلامی ایران وخیم است. http://www.radiozamaneh.com/271581 5 سال چند شخصیت تراز اول نظام بویژه آقای کروبی تحت حبس خانگی قرار داده اند بدون هیچ محاکمه ای! نکته جالب اینست شخص کروبی هیچ موضع ضداساس جمهوری اسلامی ندارد و نمتوان انگ و تهمت براندازی یا محاربه به او زد. او هیچ موضعی برعلیه ماهیت و کلیت نظام ندارد و بلکه عملکرد حاکمیت فعلی دارد. او تاکید بر عاملیت خود در نظام داشته و تاکید بر عملکردش به نفع نظاکم دارد و او تاکید میکند تا سال 1384 در راستای منافع نظام کارنامه درخشانی و پرمسئولیتی داشته. پس نظام نمتواند به او انگ و اتهام براندازی یا محاربه و ضدیت با نظام بزند. در واقع صراحت از جمهوری اسلامی دفاع کرده و تاکید میکند این حکام فعلی جمهوریت و اسلامیت نظام مخدودش کرده و خواهان محاکمه خود است تا در دادگاه از مواضع خود دفاع کند و اگر موفق نشد دادگاه حکم علیه او بدهد. در واقع او با یان نامه قبول کرده دادگاه نظام او را محاکمه کند. در واقع او قوانین موجود و قانون اسای را قبول کرده. پس حاکمیت نمتواند با فریب و تبلیغات خواسته او را مخدوش کند و به اصلاح بپیچاند. عدم رسیدگی به درخواست او، به خودکار نظام در معرض خودقانون شکنی قرار میدهد. حاکمیت یا بایست به درخواست او تن دهد و بیش از این خود در چشم مردم و جهانیان، قانون شکن، ناجوانمرد، ناعادل، رسوا، فاسد، ظالم، خوار و ذلیل نشان دهد.
ایران مردان
از مخاطبان و سایت زمانه اجازه میخوام چند کامنت دیگر از این نگارنده را تحمل بفرمایند لطفا. در واقع کروبی، بعنوان شهروند، از حق خود برای دادخواست و محاکمه عادلانه استفاده کرده است. امثال او دیگر دلیلی نمیبینند این وضعیت نابهنجار بلاتکلیفی حبس را تحمل کنند. حسن روحانی ماهیت خودش نشان داده است. همه شواهد حاکی از آن است حسن روحانی نمتواند کار کند در تحقق شعارهای انتخاباتی اش. یا او قلبا نمیخواهد و مصلحت اندیشی و منافع شخصی اش ایجاب میکند علی رغم خواست قلبی اش کاری کند. به نظر من حسن روحانی و عمده جناح موسوم به اعتدالیون، نمیخواهند منافع خویش را فدای حصریان کنند چه برسد به خواست عمومی مردم که خواسته هایی بسیار بیشتری و رادیکالتری دارند. براحتی با نظری گفتار و کردار اکثریت مردم میتوان گفت: اکثریت مردم ایارن نظام کنونی نمیخواهند و خواستار یک نظام دموکراتیک واقعی هستند که حاکمیت برآمده و در چاچوب و خواست مردم باشد و منبع قدرت و اختیار و تکالیف برامده از نظر مردم باشد و نه مثلا از قدرت مبهم و تفسیربردار مذهبی و خدایی که حاکم مدعی نمایندگی اش است. ولی حسن روحانی چنان ضعیف عملکرده، به نظرم حتی سه رئیس جمهوری قبل هم ضعیف تر است. حتی ضعیف تر از محمد خاتمی. مصلحت اندیشی و منفعت طلبی شخصی حسن روحانی وحشتناک است. او بخاطر ترس از ازدادن رای و نظر ثروتمندان، بیش از یک سال است هدفمندی یارنه معطل کرده! او یارنه به میلیونها ثروتمند میدهد و این قضیه عامدا تا اتخابت 1394 مجالس کش داد! او عملا از حق و اختیار قانونی خود مبنی بر نظارت بر اجرای قانون اسای سر باز زده است. او باز هم شعار میدهد و هر بار شعارهای تکرای اش موجب هدف گذاری جناح تمامیت خواه میشود. با رهب را شعارهایی چون حریم خصوصی، حقوق شهروندی... تمامیت خواهان مردم بیشتر از پیش در تنگنا قرار میدهد. بازی با توافق وین، خود مانع تحقق فواید شده است. حسن روحانی صراحت لهجه کافی ندارد و نتوانسته این را با صراحت بگوید برجام چیزی جز اجرای فرمان راس هرم قدرت و نهاد غیرانتخباتی نبوده و او صرفا مج ری بوده و درصد بهره برداری تبلیغاتی از برجام شده! این کار او اشتباه استراتژیک بهز یان مردم بوده و کلیت نظام و حاکمیت از گناه اشتباهات منجر بهب حران هسته ای به ظاهر پاک کرده. هر چند اکثریت مردم بویژه اقشار متوسط و فرهنگی و جوانان فریب نخوردند.
صوفی
نه روحانی ونه هیچکس توان رویارویی با این هیولای اقتدارگرا را ندارند باکوچکترین احساس خطری انها طرف را حذف وبی ابرو ولجن مال میکنندوقتی سلاح وپول ورسانه وتبلیغات وابزارهای امنیتی وقضایی و..... دراختیار انهاست وشما بجز افکارعمومی وحشت زده حربه ای ندارید چه میتوانید بکنید؟