چطور از کامنتهای بد شبکههای اجتماعی دور بمانید
زمانی که در اینترنت مورد حمله قرار میگیریم بسیاری از ما بلافاصله فرض می کنیم که حتما مشکلی در ما وجود دارد. اما مشکل واقعی ما نیستیم، طرف مقابل است.
پای فیسبوک، اینستاگرام یا توییتر نشستهاید. پستهای رسانهها، صفحه بازیگری مشهور یا خبری مهم را دنبال میکنید. همه آنجا جمع هستند و شما هم یکی مثل بقیه. میگویید، میشنوید و یا گوشهای آرام ایستادهاید.
ناگهان سروکله عدهای پیدا میشود که کافه را بههم میریزند. میزها را چپه میکنند، شیشهها را میشکنند و سر و صدای آنها بعضی را درگیر دعوا میکند و دیگران را فراری میدهد. عربده میکشند، فحش میدهند و هرکاری میکنند جز حرفزدن و نظر دادن. آنها فکر و عقیده مشخصی ندارند.
تا بهحال این تجربه را داشتهاید که از دست فحاشیها و نفرت موجود در شبکههای اجتماعی احساس خفه شدن کنید و یا از بیان نظرات خود پشیمان شوید و تصمیم بگیرید برای مدتی سکوت کنید؟
آیا با خود گفتهاید شرکت کردن در بحثهای گروهی اینترنتی بیفایده است و جهان جای بهتری میشد اگر کامنتدانیها و بخش نظرات برای همیشه خاموش میماند؟
ترول، نخود هر آش
به آنهایی که در اینترنت مشغول خردکردن اعصاب دیگران هستند، ترول گفته میشود. آدمهایی هیجانی و پرخاشگر که در همهحال و همهجا به دنبال جنجال ساختن و حملهور شدن به این و آن هستند.
بعضی ترولها اسم و فامیل و هویت واقعی دارند، اینها سوهان روح هستند. بعضی دیگر از پروفایلها و نامهای جعلی استفاده میکنند، اینها گمنام، اما فراواناند.
در هر دو نوع، آنها مسئولیت افکار خود و حرفهایی که میزنند را گردن نمیگیرند. پس هر چه بگویند و بپراکنند، حد و مرزی ندارد. بهترین توصیف برای یک ترول، اسطوره شناخته شده «نخود هر آش» است.
به هرکجا و هر صفحهای که بخواهند سرک میکشند و درباره همهچیز و همهکس، حرفها و نظرات تحریک آمیز میگویند. گزارش و مقاله علمی یا خبر و تحلیل ورزشی هیچ فرقی ندارد. همهچیز برای ترول، موقعیتی فراهم میکند تا تشنج و درگیری بسازد.
نظرات بد شما را آگاهتر و اعتماد به نفستان را بیشتر میکند
درو مگاری، نویسنده و پژوهشگر اینترنت، معتقد است: «نظرات بد اینترنت، بهترین چیز این جهان هستند.» او میگوید: «زمانی که پس از یک روز سخت کاری به نظرات توی اینترنت نگاهی میاندازم، میبینم چگونه آدمهایی عصبانی مشغول بزرگ کردن درختی از خشم و نفرت هستند.»
به اعتقاد مگاری، نظرات بد و نفرتپراکنیهای اینترنتی، به دلایل مختلفی میتوانند برای بشریت مفید باشند. دو دلیل مهم سودمندی آنها این است:
اول. کامنتهای بد، شما را از حماقت موجود در جهان آگاه میکند. قبل از اینترنت، اندازهگیری عمق و وسعت جهل عمومی بسیار سخت و یا حتی غیرممکن بود. اما اکنون همه چیز را میدانیم و میتوانیم وضعیت روانی و سیاسی جوامع را بفهمیم. حالا که به نظر میآید جهان جای ترسناکی مملوء از افکار احمقانه و نفرتپراکنی عمومی است، پس میتوانیم کارهای بیشتری برای تغییر آن انجام دهیم. به عبارت بهتر: دانستن توانایی است.
دوم. نظرات منفی دیگران اعتماد به نفس شما را زیاد میکند. 90 درصد مردم در دریایی از ناسزاگویی، تهمت به دیگران و الفاظ رکیک غرق شدهاند و نمیتوانند خودشان را از این وضعیت نجات دهند. این بخشی از آن چیزی است که در شبکههای اجتماعی میبینید. اما شما مثل بقیه نیستید چون ناامید و عصبانی در جنگ الفاظ شرکت نکردهاید. خیلیهای دیگر هم مثل شما تمایلی به مشارکت در این جنگها ندارند. این به معنای آن است که همه مثل هم نیستند.
نظرات توهینآمیز و نفرتپراکنیهای اینترنتی، میزان بیخبری فرهنگها و مردم از هم، در جهان واقعی را به نمایش میگذارد.
در روزهای اخیر، خبر تجاوز و قتل ستایش قریشی، دختر شش ساله افغانستانی به دست پسری نوجوان در ایران، فضای مجازی را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد. پس از انتشار این خبر، شبکههای اجتماعی به صحنه زدوخورد و توهینهای نژادی بین دو گروه ایرانیها و افغانستانیها تبدیل شد. درگیریهایی پرهیجان ولی بیاهمیت که غمانگیز بودن اصل خبر را زیر سوال میبرد.
چنین جدلهایی سابقه دارد. بارها دیدهایم که مردم ایران و افغانستان، در قسمت نظرات هر خبر یا مطلب حتی بیربط به موضوع ملیت، با یکدیگر در حال بده و بستان ناسزا هستند. عجیب است، مردمی که دارای زبانی یکسان با گویشی متفاوتاند، همسایه هم محسوب میشوند و فرهنگ مشترک دارند، باهم چنین کنند. مگر اینکه از حال هم بیخبر مانده و با هم بیگانه شده باشند، که این هم توجیه مناسبی برای این حملات نیست. دلیلی ندارد هرکسی را که نمیشناسیم به او حملهور شویم.
معمولا حجم زیادی از توهینها و نظرات تهاجمی شهروندان فضایمجازی، مربوط به درگیریهای قومی، نژادی یا تعصبات فرهنگی است. اینکه به چه گروهی از ترک، عرب، لر، کرد، بلوچ، افغانی، فارس و... تعلق داشته باشید و یا هوادار و مخالف کدام باشید در گرفتن یا گفتن نظرات تحریککننده و شروع درگیری موثر است.
با کوچکترین مسئلهای که بیشتر مواقع ریشه اجتماعی دارد بی اینکه به قوم یا نژاد خاصی ربط داشته باشد، این گروهها به هم حملهور میشوند. شعله خشم و نفرت نژادپرستی روشن میشود، به شکلی که انگار نمیتوان پایانی برایش دید. نژادپرستیهای مجازی و نفرتپراکنیهای همراه با آن، گواهی جهل عمومی و وضعیت سیاسی ـ روانی جامعه است
ارسال نظرات منفی و نفرتزا در صفحات اینترنتی مربوط به فعالان حقوق زنان و جنبشهای مدنی رشدی قارچگونه دارد. در این مورد فحاشی، تهمتزنی و نفرتپراکنی، گفتن حرفهای آزار دهنده و نظرات بیربط، کار و وظیفه روزانه بعضی کاربران شبکههای اجتماعی است.
برای نمونه و از میان قربانیان بسیار، مسیح علینژاد، روزنامهنگار، فعال حقوق زنان و از موسسان صفحه آزادیهای یواشکی در فیسبوک، از شدیدترین این حملات بینصیب نبوده است.
به تازگی بعد از حضور و سخنرانی علینژاد در کنفرانس «زنان در جهان»، شدت انواع آزار و اذیت کلامی علیه او به حدی رسید که مجبور شد در صفحه اینستاگرام خود واکنش نشان دهد. خلاصهای از گفته او این است: «اگر سخت کار کنید میگویند جویای ناماید. اگر آرام کار کنید میگویند راحت طلبانید و محافظه کارانید. اگر تغییر کنید میگویند نان به نرخ روزخورانید. اگر تغییر نکنید میگویند عقب ماندگانید. اگر سر به بالا بگیرید میگویند به خود غره شدگانید، اگر سر به زیر باشید میگویند شکست خوردگانید... وقتی میانهای نیست و این اما و اگرها و قضاوتها در دو قطب سنگینی میکند آنجاست که «قلب» و «عقل» خویش را به قضاوتهای دیگران سپردن خطاست.»
این یادداشت برخی از انواع فشارها، تحقیرها و توهینها بر فعالان مدنی و روزنامهنگارها در فضای شبکههای اجتماعی و در واقعیت را نشان میدهد، اما این همان موقعیتی است که نظرات منفی دیگران حتی میتواند اعتماد به نفس شما را زیاد میکند.
جواب ندادن سخت، اما شدنی است
شناسهای با نام «Don’t read Comments» یا «نظرات را نخوانید» در توییتر فعال است که روزانه، نوشتههایی در مورد ویژگیهای نظراتی که ارزش خوانده شدن ندارند، توییت میکند.
بیتوجهی به ترولها کار آسانی نیست. آنها حرفهایی میزنند و روی چیزهایی دست میگذارند که شما را حساس کنند تا با آنها درگیر شوید. بعضی پژوهشگران علوم ارتباطات معتقدند که برای اجتناب از رویارویی با نظرات آزاردهنده، بهتر است کامنتها را نخوانیم.
اما برخی کامنتها، ما را مجبور میکند تا در جواب حمله آنها، هرطور شده برای ضدحمله چیزی بگوییم؛ در صورتی که بهتر است تلاش کنیم تا شبیه آنها نشویم. به خودمان مطمئن باشیم و از واکنش نشاندادن و خشمگین شدن پرهیز کنیم. باید آنقدر توانمند شویم که بتوانیم احساسات مثبت و منفی را در دیگران تشخیص دهیم، این یعنی قدرتمند شدن: مهارتی که به نفع خود ماست.
کامنتهای پر سر و صدا و آبدار بعضی کاربران اینترنت، مثل مکیدن پستانکی است که بچهای بیتاب قبل از خوابیدن به آن نیاز دارد. نظرات منفی و حرفهای بیربط، برای آنها آرامشبخش است. آنقدر حرف میزنند تا خسته شوند و بروند.
البته این به معنی آن نیست که رنجاندن دیگران، همچون بخش طبیعی از زندگی، از فضایمجازی جداییناپذیر است. ولی تصور اینکه آدمها در قالب کلمات و الفاظ رکیک، خشونتشان را فقط در اینترنت منتشر میکنند، بهتر از این است که در زندگی واقعی آسیبی به کسی برسانند.
پس با پرهیز از درگیری، سعی کنیم آنها را با احساس همدلی با دیگران آشنا کنیم. به امید اینکه افکارشان را در جهت بهتری تغییر دهند.
زمانی که در اینترنت مورد حمله قرار میگیریم، بسیاری از ما بلافاصله فرض می کنیم که این حملات به آن معناست که حتما مشکلی در ما وجود دارد. اما مشکل واقعی ما نیستیم، طرف مقابل است. همان افرادی که در چنان موقعیت روحی نگران کنندهای قرار دارند که دائم به دیگران میپرند.
کسانی که از زندگی خود راضی و خوشحال باشند، تمام وقت و انرژیشان را دراینترنت هدر نمیدهند تا خشونت و ناسزا در صفحات کسانی بگذارند که مشفول زندگی خود هستند. چنین آدمهایی نیاز به کمک دارند.
پس بهتر است به جای عصبانیت و عکس العمل نشان دادن در مقابل آنها به یک دعا و یا شوخی ساده اکتفا کنید. مثلا بگویید: «امیدوارم از شّر این افکار منفی رها شوی. یا دعا میکنم که خوشحالتر زندگی کنی.»
برای هرکسی دعای مخصوص به خودش را داشته باشید و اگر بعد از خیرخواهی شما همچنان به کینه توزی و جر و بحث ادامه دادند، بدون مشاجره صحنه را ترک کنید. با این حساب هرکسی میتواند مادر ترزای خودش باشد. هیچ ضرری هم ندارد.
درآخر، همه ما انسانیم و دارای افکار، نظرات و احساسات و تجربههای متفاوت. هنگامی که حرف خوبی برای گفتن به یکدیگر نداریم، بهتر است که اصلا چیزی نگوییم. فراموش نکنید، وقت ما با ارزشتر از هر چیز دیگری است.
نظرها
نظری وجود ندارد.