پس از ۲۵ سال: «از میان شیشه، از میان مه»ِ علی خدایی
خدایی در داستانهای نوستالژیک مجموعه «از میان شیشه، از میان مه» فضاهای تازهای از زندگی ارامنه در ایران و روسهای مهاجر در بندر انزلی را ترسیم میکند.
پس از ۲۵ سال مجموعه داستان «از میان شیشه از میان مه» نوشته علی خدایی منتشر میشود.
«از میان شیشه، از میان مه» اولین کتابیست که علی خدایی در سال ۱۳۷۰ منتشر کرد. این کتاب با استقبال محافل ادبی و گروهی از خوانندگان ادبیات داستانی مواجه شد و بعد از مدتی هم نسخههای آن فروش رفت و نایاب شد. اکنون نشر چشمه قصد دارد این اثر را همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران تجدید چاپ کند.
علی خدایی، متولد ۱۳۳۷ در تهران فارغالتحصیل علوم آزمایشگاهی از دانشگاه اصفهان است. او تحصیلات خود در رشته زبان و ادبیات انگلیسی را نیمهکاره گذاشته.
خدایی در داستانهای نوستالژیک مجموعه «از میان شیشه، از میان مه» فضاهای تازهای از زندگی ارامنه در ایران و روسهای مهاجر در بندر انزلی را ترسیم میکند.
او در فرازی از داستان «از میان شیشه، از میان مه» مینویسد:
سالها پیش، توی همین حیاط دو تا صندلی راحتی پارچهای میگذاشتیم. هوا هم آفتابی بود، نه مثل حالای کوفتی. موهایمان را باز میکردیم، روی صندلیها ولو میشدیم. زیر درخت گردو میز گرد کوچکی میگذاشتیم و رویش تنگی پر از لیموناد. گرم میشدیم. آراکس از «ایوان» میگفت که راننده بود و همیشه توی جیبش چاقو میگذاشت. من حرص واریس پاهایم را میخوردم. موهای من بلندتر از آراکس بود. آراکس موهای من را شانه میکرد و میگفت اینجا رطوبت داره، موهایت فرفری میشود. عرق میکردیم. پاهایمان را توی شنهای حیاط فرو میکردیم. خنک بود. آراکس میگفت: «امشب ایوان دعوتمان کرده. پیانو بزنیم؟» میرفت و پیانوی قرمز کوچک «تامارفش» را میآورد. ناخنهایم بلند بود. ناخنهای آراکس کوتاه بود. هر موقع که لیوانها را میشست یکی از ناخنهایش میشکست و میگفت آخ. توی آفتاب دراز میکشیدیم و آراکس بیخیال، با چهار انگشت روی دکمههای پیانو میزد و آوازی برای ایوان میخواند، برای ایوان بیخیال و مردنی که با آراکس توی قایق روی دریا بود.
جهان داستانهای خدایی اصولاً از حسرت و گذشتهگرایی انسانها نشان دارد. بسیاری از قهرمانهای او ناگهان در هجومِ خاطراتشان خود را باز مییابند و درگیر یک موقعیت به ظاهر روزانه، اما با چالشهای هستیشناسانه میشوند.
علی خدایی برای مجموعه داستان دومش «تمام زمستان مرا گرم کن» (۱۳۷۹) برنده جایزه ادبی گلشیری شد. او عضو هیأت تحریریه جنگ اصفهان و فصلنامه زندهرود و از مسئولان دو دوره از جایزه ادبی اصفهان – ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ – است و در اصفهان هم زندگی میکند.
جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات «تمام زمستان مرا گرم کن» علی خدایی را به عنوان بهترین مجموعه داستان سالهای دهه ۱۳۸۰ در ایران معرفی کرد.
پیش از این در سال ۱۳۸۸ از علی خدایی «کتاب آذر» منتشر شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.