● دیدگاه
آن آقازاده و این آقازاده
علی ناهید − آقازاده داریم تا آقازاده. فائزه را مقایسه کنید با مهدی. اما پیام این یادداشت این نیست که به آقازادههای آزادیخواه دلخوش کنیم.
درپی حضور فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، در جمعی از بهاییان و دیدار با همبندی سابقش خانم فریبا کمالآبادی، غوغایی در محافل نظام به پا شد. رقیبان رفسنجانی فرصتی از نظر خودشان طلایی برای حمله به او و در واقع روحانی و اصلاحطلبان و برجام و ظریف و زبان انگلیسی و چیزهای دیگر پیدا کردند. در پی این جنجالها، رفسنجانی در گفتوگویی با روزنامه جمهوری اسلامی گفت که «فائزه اشتباه بدی کرده وباید آن را تصحیح وجبران کند».
رفسنجانی در مورد پسرش مهدی، که به اتهام فساد در زندان به سر میبرد، چنین چیزی نگفته است. معمولا آقایان به خودشان که میرسد از فساد مالی و ویژهخواری برداشت دیگری دارند و آن را نمیبینند. شاید فساد رقیبان را ببینند، اما چشمشان به روی خودشان کور است. ما مردم البته نمیدانیم که در پرونده این یا آن آقازاده یا عامل حکومتی چه آمده است و هر کس که بازی قدرت را باخته، به راستی چه کرده است. اما میتوانیم فکر کنیم که انبانی از چرک و کثافت وجود دارد، و هر گوشهاش که سوراخ شود، آن درون متعفن را جلوهگر میکند. برای هم پرونده که میسازند، بنابر اشرافی که به فساد همدیگر دارند، فقط به بهتان متوسل نمیشوند.
اما آقازاده داریم تا آقازاده. فائزه را مقایسه کنید با مهدی. ابتدا از چشم پدرش به او بنگرید: او خطا کرده است، چون هنجارشکنی کرده، مهدی اما نه. مهدی برده و خورده و یکجایی بازی را باخته، اما فائزه راه دیگری رفته و دنیای دیگری را ورای آقازادگی کشف کرده. ممکن است این هم بازی قدرت باشد، برای تطهیر خود و پا نهادن در زمین گسترده آینده. ممکن است چنین باشد، یا نباشد. اما نفس عمل او آزادیخواهانه است. رفتن به دیدار بهاییان و نشستن در کنار آنها، شکستن قوانین آپارتاید است.
قبلا هم بودند آقازادههایی که مسیر دیگری رفتند. همین جنتی آقازادهای داشته است از جنسی دیگر. در جریان جنبش سبز بسیاری از فرزندان عوامل و سینهچاکان حکومتی در صف معترضان قرار گرفتند. شکاف درون حکومتیان و طرفداران نظام تنها به صورت شکاف میان اصولگرا – اصلاحگرا نیست؛ شکاف اصلی شاید به صورت شکاف میان موجودات پوسیده، فاسد و قدرتطلب باشد و نسلی که نمیخواهد به شیوه پدران زندگی کند.
پیام این یادداشت این نیست که به آقازادههای آزادیخواه دلخوش کنیم. نه. پیام آن این است که شاد باشیم که آزادیخواهی و اخلاق هنوز آن جاذبه را دارد که عدهای را از اردوی فساد و تباهی گریزان کند و به سمت خود بکشد.
نظرها
ا. دادگر
در آبادی ما دخترهای خوانین و بزرگان را "خانمزاده" مینامند. اکنون که شجاعت فایزه خانم را تشویق کردهاید، لطف کنید و جنسیت زنانه او را از قلم نیندازید.
momen
واژه « آقا زاده » در این متن به این معنا نیست که نویسنده بخواهد چیزی از ارزش و مقام « زن بودن » فائزه بکاهد . بلکه برعکس. « آقا زاده » فقط به معنای فرزند بودن مردی است « آقای رفسنجانی » که صاحب قدرت و اعتبار سیاسی است اما بین عمل صحیح دخترش و فساد پسرش سر درگم است و تبعیض قائل میشود.
mahmoud@aol.com
من که نفهمیدم شما چه میخواهی بگویی
بیژن
شما روزنامه نگارها واقعا ***هستید. این خانم در این جو واوضاع شجاعت بخرج داده، تابو شکنی کرده تا توجه ملت و مردم را به این بیداد و ظلم فراموش شده معطوف نماید. کدامیک از ما مسلمانان در طی این همه سال از این بخت برگشتگان و این کسانیکه بناحق مورد تعدی قرار گرفته اند و رفتار حکومت با آنان مثل رفتار حکومت هیتلر با یهودیان است، یادی از آنها کرده ایم. حالا بجای ارج گذاری به این شجاعت یاد برادرش افتاده اید که لابد برد و خورد و در رفت؟ واقعا وقیح هستید شماها. همیشه مثلا دنبال یک یهونه ای تا به تنور خودتان بدمید. چنین رفتاری از سر آزاد اندیشی و آزادیخواهی نیست. بلکه واقعا نفرت انگیز است. شما همه تون کپی احمدی نژاد هستید. یک کمی دقت کنید میبینید که چقدر هم شبیه هستید برقرار نمانید
مادر زاده
این اصطلاح اقا زاده هم عجب اصطلاح غلط اندازی است!!! مردها نمی زایند. در کل جدال بایست دموکراسی و مخلفاتش باشد در برابر استبداد و زوایدش. تاوقتی جدال و چالش مردم، حزب و جناح و قومیت و مذهب ... اینها باشد، راه اشتباه است. استبدادی میرود و استبدای می اید و نسل های بیشتری میسوزند.
کارورز
من - ضمن درک عصبانیت آقای محمود - برای روزنامه نگاران حکم کلی صادر نمیکنم، اما دوست داشتم مسؤولین و برخی قلمزنان سایت زمانه میدانستند که شرم هم یک خصوصیت " انسانی " است