فائزه و بهاییها؛ جنجال برای چیست؟
مرتضی کاظمیان - بقای راست افراطی با خشونت و تهدید و اقتدارگرایی پیوند خورده و با اطمینان میتوان گفت واکنش به ملاقات فائزه رفسنجانی با فریبا کمالآبادی، انگیزههایی سیاسی ـ امنیتی دارد، و نه دلیلی دینی.
راست افراطی بر سر دیدار فائزه هاشمی رفسنجانی با فریبا کمالآبادی، عضو ارشد جامعه بهاییان ایران که پس از هشت سال زندان چند روزی به مرخصی آمد، موجی از جنجال و تهدید به راه انداخته است. تمامیتخواهان با استفاده از بازوهای رسانهای و تبلیغاتی، پروژهای را همسو و هدفمند کلید زدهاند. پروژهای که طیفی از بازیگران راست افراطی (اعم از سیاسی و امنیتی و نظامی و قضایی و حوزوی) در آن شریک و فعال شدهاند.
اما آیا این همه برآشفتگی و هیاهو و اعتراض، بهخاطر ملاقات یک شهروند مسلمان با یک شهروند بهایی است، یا در حساسیتهای کانون مرکزی قدرت نسبت به فعالیت اجتماعی و ارتباطات بهاییان ریشه دارد؟
با اطمینان میتوان گفت واکنش اقتدارگرایان به ملاقات فائزه رفسنجانی با فریبا کمالآبادی، انگیزههایی سیاسی ـ امنیتی دارد، و نه دلیلی دینی.
راست افراطی بهقدر لازم از محدودیتهای تحمیلشده به بهاییان در کنش اجتماعی و تحرک آیینی باخبر است. واکنشهای اعتراضی و پرخاشگرانه و تهدیدها (ازجمله این سخن رییس قوه قضاییه که: اگر این هنجارشکنی به حد عناوین مجرمانه برسد برخورد قاطع خواهیم کرد)، نقطهعزیمتها و دلایل و اهداف دیگری دارد که در زیر به آنها اشاره میشود.
ترس از تکوین جبههای علیه استبداد دینی
ملاقات فائزه رفسنجانی با فریبا کمالآبادی به مدد رسانههای رها از سانسور و فیلتر و پارازیت، انعکاس گستردهای داشت. شبکههای اجتماعی آنلاین و امکانی که تلفنهای همراه فراهم آورده نیز مزید بر وضع شد. اینکه یک زن مسلمان با روسری و چادر به دیدار یک زندانی بهایی بیحجاب رفته، و پس از آن سخنان فائزه رفسنجانی بیشتر موضوع را مورد توجه قرار داد. او میگوید: « این که حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند و یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحثها نیست؛ موضوع حقوق بشر است. یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیهشان برخوردار نیستند، از جمله بهاییها؛ و این خوب نیست. این رفتار، رفتار اسلامی نیست که متاسفانه ما در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم.»
استقبال معنادار از این دیدار و سخنان فائزه هاشمی، در تحریک تمامیتخواهان و برآشفتن ایشان، موثر بود. اقتدارگرایان حاکم و دغدغهداران تفکیک شهروندان به «خودی ـ غیرخودی»، هیچ تمایلی به تکوین جبههای گسترده از نیروهای اجتماعی مخالف استبداد دینی ندارند. اینچنین، واکنش تند و خشم برآمده از هراس ایشان بروز میکند؛ عصبانیت از شهروندانی که با وجود تفاوت آیین و مسلک، با یکدیگر مناسباتی انسانی برقرار میکنند و در برابر ظلم مسلط کنار هم مینشینند.
این اما تمام انگیزه راست افراطی برای هجمه جدید نیست.
بهانهای برای تهدید کنشگران مدنی
اقتدارگرایان حاکم رویداد اخیر را بهانهای کردهاند برای اعمال دور جدیدی از تهدید علیه کنشگران سیاسی و مدنی، و محدودسازی بیش از پیش دایرهی تحرک و اقدام آنان.
راست افراطی در هراس از بسط گشایش سیاسی و اجتماعی پس از تغییر ترکیب قوای مجریه و مقننه ـ متعاقب دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ ـ و نیز بهمنظور جلوگیری از تحرک بازیگران جامعه مدنی، رخداد اخیر را مجالی برای تکثیر مجدد پرخاشگری و ارعاب قرار داده است.
بقای راست افراطی با خشونت و تهدید و اقتدارگرایی پیوند خورده، و اتاق فکرهای مخالفان توسعه سیاسی، پیوسته دستاندرکار تداوم راهبرد «النصر بالرعب» است. حرکت هماهنگ و موج فزاینده اعتراض اقتدارگرایان به ملاقات فائزه رفسنجانی با شهروند بهایی، «دم خروس» این اقدام را آشکار میکند.
تمامیتخواهان میکوشند با چنگ و دندان نشان دادن، مانع تحرک اجتماعی مبتنی بر امید و خوشبینی و اتکا به دولت اعتدالگرا و مجلس تغییریافته شوند. بیپشتوانگی دموکراتیک و فقدان اقتدار مشروع کانون مرکزی قدرت، و اشراف اقتدارگرایان به جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه، موجبی مهم برای تداوم سرکوب و ارعاب و خشونتورزی است.
افزایش مناسبات ایران با غرب و حصول برجام، به هراسهایی از آندست که ذکر شد، دامن زده است. پس، به هر حیله و بهانه، بازیگران جامعه مدنی و عرصه عمومی در ایران هدف قرار میگیرند و مستقیم و غیرمستقیم تهدید میشوند.
مجالی برای تحدید هاشمی رفسنجانی
در سطحی دیگر، حمله و هیاهوی اخیر اقتدارگرایان، بهگونهای مشهود، شخص هاشمی رفسنجانی را هدف گرفته است. پس از پیروزی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، و بازیگری موثر او در این انتخابات و انتخابات مجلس دهم، و در آستانه آغاز بهکار مجلس خبرگان جدید (از چهارم خردادماه آتی)، حالا راست افراطی بهانهای مناسب برای حمله به رفسنجانی یافته است.
برخی اعتراضها در این چند روز، بهوضوح میکوشد صلاحیت سیاسی هاشمی را به پرسش کشد؛ اظهارنظرهایی از این دست که آیتالله مکارم شیرازی ابراز کرد: «منتظر بودم که ببینم آیا در این خصوص اعتراضی میشود یا خیر که دیدم خبری نیست تا اینکه شنیدیم پدر او اعتراض ملایمی داشته است و جای شکرش باقی است.» یا این بخش از سخنان رییس قوه قضاییه که گفت: «در این زمینه ما هیچ محاسبهای نمیکنیم که چه کسی، چه نسبتی با چه کسی دارد؟ ما کار خودمان را انجام میدهیم.»
مجلس خبرگان جدید باید رییس جدید خود را نیز بشناسد. پس از ناکامی محمـد یزدی در انتخابات مجلس خبرگان، حالا تندروهای مستقر در این نهاد و بیرون آن، میکوشند مانع از قرار گرفتن رفسنجانی بر صدر این مجلس شوند؛ مجلسی که چه بسا در طول مدت فعالیتاش ناگزیر از برگزیدن رهبر سوم در جمهوری اسلامی شود.
در چنین وضع و هنگامهای، راست افراطی ملاقات فائزه رفسنجانی با زندانی بهایی را بهمثابه مستمسکی برای کاستن از اعتبار و صلاحیت سیاسی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، و هجمه تبلیغاتی علیه او، بهکار گرفته است. تمامیتخواهان میکوشند تا حد مقدور، او را از سیاستورزی موثر در ساختار قدرت دور کنند. و رخداد اخیر، مجالی دیگر برای این پروژه مهیا ساخته است.
مستقل از آنچه ذکر شد؛ در برابر وضع رخ داده، و در مقابل دور جدید خشونت و هجمه راست افراطی، این واکنش فائزه هاشمی، دلنشین و راهگشاست: «این موج هم میگذرد؛ من نگران نیستم، نگذشت هم مهم نیست؛ باید هزینه داد.»
نظرها
Farhad
مرحبا حکومت عمروعاص که استاد شیطانه! این *** های منافق شیاد تا 100 سال دیگه هم برنامه ریزی کردند که چه شکلی حکومت کنند. میدونند که تحمل مردم به آخر خط رسیده وهرلحظه در حال انفجاره. بهمین خاطر رهبران بظاهر مخالف را از سالها پیش به شکلها و رنگهای مختلف خودشون درست کردند تا در لحظه انفجار کدومشون جواب بده! دختر عمروعاص زمان به دیدار بهاییان میره! و گروه سایبری انصار حزب الشیطان شروع میکنه تعریف کردن و مردمی جلوه دادن کار ***خانم را! این *****همه سوپاپهای اطمینان این نظام فاسدند مثل خاتمی و عارف *********، *** .... متاسفانه این جنایتکاران همه افرادی که توان رهبری مردم را داشتند را کشتند و مردم هم بدون فکر و بدون درس گرفتن از گذشته، بدنبال مخالفین ظاهری نظام میرند که خود نظام درست کرده.
صوفی
این مردک فرهاد با این نظر مسخره وقهوه خونه ای چه راحت به کسی که دردهان شیر از شرافت وانسانیت وازادی وحقوق بشر دفاع میکند و تمام باصطلاح مردان باید ازین زن قهرمان شرمسار باشند که مردانگی را به ان جماعت یاوه گو وترسو ی مذکر یاد داد درود به خاندان هاشمی ... فرهاد ***را بذار
لاله مادر بزرگ
صوفی و فرهاد هر دوانشان راست می گویند. اما این زن و در جایگاهی که هست سیل در خانه خوکان انداخته است. این بسیار جالب است که یکی از *** خامنه ای هم بهایی شده. او دختری بیست و یک ساله است که با یک بهایی آشنا شده و به بهاییت گرویده است. تمامی مسئله آقای فرهاد این است که ختما تو بی خبری اما بهاییت توسط خود آیت الله ها که به نجاست و کثافت *** آگاه شده بودند و نه بو بلکه خود این نجاست در دماغشان و حلقومشان رفته بود و بنابر این کوشش کردند تا از این نجاستگاه بیرون روند و رفتند و بنای یک دین دیگر را گذاشتند. بدبختانه بهاییت هم دوباره در زندگی خصوصی مردمان دخالت کرده و می کندو و مثلا سیگار و شراب را که قدغن کردن آن با پزشک و بهداشت است دخالت می کنند. و دوباره با عربیات دماغ جان آدمی را می آزارند. چندی پیش از این ما یک بهایی را با شوهرش به خانمان دعوت کردیم. آقای ع ش به ما اطلاع داد که خواهش میکنم سر میز شراب نباشد!!! ما البته مراتب ادب را به جا آوردیم اما این دیگر چه مسخره ی جدیدی ست! با اینهمه من برای پشتیبانی از بهاییان و به طور سمبولی اعلام می کنم که تا اطلاع بعدی بهایی هستم.