ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چرا باید علنی شد؟

<p>مهدی همزاد - وقتی صحبت از همجنسگرا و همجنسگرایی به میان می&zwnj;آید، اولین تصویری که برای مردم تداعی می&zwnj;شود چیست؟ اولین واژگانی که با تداعی آن تصویر به ذهن&zwnj;شان می&zwnj;رسد کدام است؟ احتمالاً پاسخ پرسش دوم مجموعه&zwnj;ای از چنین واژگانی خواهد بود: انحراف، چندش، بیماری، اشمئزاز، بیزاری، اشتباه (در شناخت خود)، کثافت، بی&zwnj;بندوباری، هرزگی، شهوترانی، ضعف (در برقراری ارتباط با جنس مخالف)، تنوع&zwnj;طلبی. بخش کوچکی از جامعه که آشنایی کم&zwnj;وبیشی با همجنسگرایی یا ظرفیت بالایی در پذیرش تفاوت&zwnj;ها و چیزهای ناآشنا دارند می&zwnj;دانند که این برداشت حسی از همجنسگرایی یکسره نادرست است و به&zwnj;ویژه همجنسگرایی به خودی خود چیزی نیست که بتواند دستمایه ارزشگذاری اخلاقی قرار بگیرد. تفاوت این دسته از مردم با دیگران در تصویر متفاوت و واقعی&zwnj;تری است که آنان از همجنسگرایان دارند.</p> <!--break--> <p><br /> نه تنها درباره همجنسگرایان، که درباره اغلب به&zwnj;حاشیه&zwnj;راندگان جامعه هم آن&zwnj;چه مایه انگ خوردن می&zwnj;شود همان تصویر اولیه&zwnj;ای است که چون کلیشه&zwnj;ای تکثیرشده در ذهن افراد جامعه نقش بسته است و مبنای قضاوت، واکنش و رفتار در برابر همجنسگرایان قرار می&zwnj;گیرد. پرسش&zwnj;هایی که در این&zwnj;جا مطرح است این است که این تصویر از کجا آمده؟ چرا منفی و چرک&zwnj;آلود است؟ چطور می&zwnj;توان آن را تغییر داد؟</p> <p><br /> تصویر کنونی از همجنسگرایان در بستر ناآگاهی مردم شکل گرفته است؛ بستری که در آن آموزه&zwnj;های دینی و سنتی، باورهای نیازموده و غیر علمی، فرهنگ و عرف جامعه توانسته&zwnj;اند به ذهنیت نادرست از همجنسگرایان بال و پر بدهند. ناآگاهی در این&zwnj;جا ناآگاهی از گرایش جنسی یا در گستره&zwnj;ای بزرگ&zwnj;تر ناآگاهی از رفتار و امور جنسی است. ناخوشایند و سیاه بودن این تصویر هم بیشتر از هر چیز وامدار تلقی&zwnj;های ایدئولوژیکی (به&zwnj;معنای عام) است که هیچ پدیده، رفتار یا باوری را فرای تعریف&zwnj;های خویش برنمی&zwnj;تابند.</p> <p><br /> به زبان آوردن یا فریاد کردن همجنسگرایی مانند به زبان آوردن هر تابو و نگفتنی دیگری، خواب خوش جامعه را می&zwnj;آشوبد. هرچه جامعه&zwnj;ای سنتی&zwnj;تر و پیرانه&zwnj;اندیش&zwnj;تر باشد، نسبت به سبک&zwnj;های تازه زندگی که عادت&zwnj;های همیشگی آن را به هم بزند مقاومت بیشتری نشان خواهد داد. تردیدی نیست که بهبود نگرش جامعه نسبت به همجنسگرایان در نخستین گام نیازمند آگاه&zwnj;تر شدن افراد و بالا رفتن رواداری و پذیرش آنان است؛ اما البته که تحقق این مسئله به این سادگی که نوشته و گفته شد نیست.</p> <p><br /> با کمی کندوکاو در میان آدم&zwnj;های گوناگون می&zwnj;توان بسیار کسانی را سراغ گرفت که آگاهی چندان کمی هم نسبت به همجنسگرایی ندارند و مطالب و مقاله&zwnj;هایی هم خوانده و بحث&zwnj;هایی هم کرده&zwnj;اند و چه بسا از چندوچون روان&zwnj;شناختی و جامعه&zwnj;شناختی قضیه هم باخبرند، اما هم&zwnj;چنان موضعی خصمانه دارند یا دست کم نسبت به همجنسگرایان پذیرا نیستند. اشکال از کجاست؟</p> <p><br /> ایراد در &laquo;لمس نکردن&raquo; است. اشکال این&zwnj;جاست که مردم همجنسگرایان را ندیده&zwnj;اند. بسیاری از مخالفان و بدگویان همجنسگرایی، زندگی یک دختر یا پسر همجنسگرا را چنان که واقعاً جریان دارد و در متن جامعه&zwnj;ای که خود با آن&zwnj;ها در آن می&zwnj;زیند، ندیده و درک نکرده&zwnj;اند. برای کسی که هیچ چیزی به رنگ بنفش ندیده است، سخنرانی درباره رنگ بنفش و چیزهایی که بنفش&zwnj;اند هیچ کمکی نمی&zwnj;کند؛ تا او رنگ بنفش را به چشم نبیند، تصوری همسنگ با واقع از بنفش بودن نخواهد داشت. مردم هم تا همجنسگرایان را از نزدیک نبینند، تصور عین به عینی از همجنسگرایی نخواهند داشت. تا شخصیت، کنش، رفتار، خلق&zwnj;وخوها، سبک&zwnj;های زندگی، دوستی&zwnj;ها و معاشرت&zwnj;های همجنسگرایان دیده نشود، تصویرهای تخیلی، افسانه&zwnj;ای، غریب و گاه خنده&zwnj;داری که از آن&zwnj;ها در ذهن مردم هست فرونخواهد ریخت.</p> <p><br /> در شرایط کنونی ایران، آشکار شدن و از پستو بیرون آمدن همجنسگرایان البته بسیار پردردسر است. از یک&zwnj;سو سرکوبگری حکومت و ترس از مجازات، همجنسگرایان را به انزوا می&zwnj;کشاند و از سوی دیگر تمسخر و توهین و آزار احتمالی مردم آنان را به سکوت وامی&zwnj;دارد. در این وضعیت نمی&zwnj;توان از مردم متوقع بود که خودشان همجنسگرایان را بیابند و با آنان دمخور شوند.</p> <p><br /> همجنسگراها خودشان باید علنی شوند. اگر خودتان همجنسگرا باشید از شنیدن این حرف احتمالاً پشت&zwnj;تان لرزیده، چون مصایب و تنش&zwnj;هایی را به یاد آورده&zwnj;اید که همجنسگرایان از علنی شدن (کامینگ آوت کردن) برای خانواده و آشنایان دچارشان شده&zwnj;اند، اما منظور این نیست که همجنسگرایان باید حتماً برای خویشاوندان یا برای تمامی کسانی که می&zwnj;شناسند خود را فاش کنند. هر گی یا لزبینی دست کم یکی، دو دوست دارد که بتواند برای آن&zwnj;ها از پستو دربیاید. همین کافی است. یک همجنسگرا بهترین منبع و بهترین چشمه برای آگاهی&zwnj;بخشی نسبت به همجنسگرایی است و هرکس دیگری هم که درک درستی از مسئله پیدا کند می&zwnj;تواند چشمه&zwnj;ای دیگر برای شناخت بخشیدن به دیگران باشد. وقتی همجنسگراهای متعدد آفتابی شوند، جزیره&zwnj;های متعددی از آگاهی شکل می&zwnj;گیرد و با افزایش تعداد و با گسترش پهنه این جزایر، می&zwnj;توان امیدوار بود که رفته رفته در درون جامعه، سرزمین یکپارچه و پهناوری برای آزادانه&zwnj;تر زیستن همجنسگرایان پدید آید.</p> <p><br /> فایده علنی شدن همجنسگرایان فقط این نیست که تصویر جامعه از آن&zwnj;ها بهبود یابد. چه بسا کسانی که صرفاً به افراد دور و بر خود و جمعی که با آن ارتباط بیشتری دارند اهمیت دهند و نه به دیگر مردمی که هیچ گاه با آن&zwnj;ها برخورد نخواهند داشت. جزیره&zwnj;ای که گفته شد، علاوه بر گسترش آگاهی کارکرد بزرگ دیگری هم دارد که ایجاد حلقه&zwnj;ای حمایتی برای فرد است؛ حلقه&zwnj;ای که فرد بتواند در آن بدون نقاب و تظاهر معاشرت کند؛ بی&zwnj;قید و بند حرف بزند و در آن حلقه فشاری برای محدود کردن خویش یا دگرگونه رفتار کردن احساس نکند. حلقه&zwnj;ای که فرد همجنسگرا در آن خودش باشد و احساس &laquo;سلامت&raquo; کند.<br /> باید اعتراف کرد برای همجنسگرایی که گرایش جنسی خود را یک عمر مخفیانه و سربه&zwnj;مهر نگه داشته است، علنی شدن می&zwnj;تواند وجهه&zwnj;ای قهرمانانه به خود بگیرد و اهمیتی اغراق&zwnj;شده پیدا کند. بزرگ&zwnj;ترین خطر این قضیه این است که فرد را دچار بی&zwnj;احتیاطی کند و سبب شود که فرد بدون ملاحظه و بدون موقعیت&zwnj;سنجی خود را فاش کند. هوموفوبیا شاخ و دم ندارد و می&zwnj;تواند در هرکسی با هر سطح فکری یا با هر میزان از علاقه به فرد وجود داشته باشد و دردسرساز شود. برای بیرون آمدن از پستو نباید عجله کرد و باید مواظب دام&zwnj;های راه بود.</p> <p><br /> همجنسگراها باید علنی شوند. اما علنی شدن راهکاری دم دست و به&zwnj;نسبت کم&zwnj;هزینه است. ابزار ویژه یا اطلاعات خاصی نیاز ندارد و هر همجنسگرایی می&zwnj;تواند آن را عملی یا دست کم به امکان آن فکر کند. علنی شدن کمک می&zwnj;کند تا جامعه&zwnj;ای روادارتر نسبت به همجنسگرایان شکل بگیرد، کمک می&zwnj;کند تا همجنسگرایان کمی شادتر زندگی کنند و کمی بیش&zwnj;تر نفس بکشند.</p>

مهدی همزاد - وقتی صحبت از همجنسگرا و همجنسگرایی به میان می‌آید، اولین تصویری که برای مردم تداعی می‌شود چیست؟ اولین واژگانی که با تداعی آن تصویر به ذهن‌شان می‌رسد کدام است؟ احتمالاً پاسخ پرسش دوم مجموعه‌ای از چنین واژگانی خواهد بود: انحراف، چندش، بیماری، اشمئزاز، بیزاری، اشتباه (در شناخت خود)، کثافت، بی‌بندوباری، هرزگی، شهوترانی، ضعف (در برقراری ارتباط با جنس مخالف)، تنوع‌طلبی. بخش کوچکی از جامعه که آشنایی کم‌وبیشی با همجنسگرایی یا ظرفیت بالایی در پذیرش تفاوت‌ها و چیزهای ناآشنا دارند می‌دانند که این برداشت حسی از همجنسگرایی یکسره نادرست است و به‌ویژه همجنسگرایی به خودی خود چیزی نیست که بتواند دستمایه ارزشگذاری اخلاقی قرار بگیرد. تفاوت این دسته از مردم با دیگران در تصویر متفاوت و واقعی‌تری است که آنان از همجنسگرایان دارند.

نه تنها درباره همجنسگرایان، که درباره اغلب به‌حاشیه‌راندگان جامعه هم آن‌چه مایه انگ خوردن می‌شود همان تصویر اولیه‌ای است که چون کلیشه‌ای تکثیرشده در ذهن افراد جامعه نقش بسته است و مبنای قضاوت، واکنش و رفتار در برابر همجنسگرایان قرار می‌گیرد. پرسش‌هایی که در این‌جا مطرح است این است که این تصویر از کجا آمده؟ چرا منفی و چرک‌آلود است؟ چطور می‌توان آن را تغییر داد؟

تصویر کنونی از همجنسگرایان در بستر ناآگاهی مردم شکل گرفته است؛ بستری که در آن آموزه‌های دینی و سنتی، باورهای نیازموده و غیر علمی، فرهنگ و عرف جامعه توانسته‌اند به ذهنیت نادرست از همجنسگرایان بال و پر بدهند. ناآگاهی در این‌جا ناآگاهی از گرایش جنسی یا در گستره‌ای بزرگ‌تر ناآگاهی از رفتار و امور جنسی است. ناخوشایند و سیاه بودن این تصویر هم بیشتر از هر چیز وامدار تلقی‌های ایدئولوژیکی (به‌معنای عام) است که هیچ پدیده، رفتار یا باوری را فرای تعریف‌های خویش برنمی‌تابند.

به زبان آوردن یا فریاد کردن همجنسگرایی مانند به زبان آوردن هر تابو و نگفتنی دیگری، خواب خوش جامعه را می‌آشوبد. هرچه جامعه‌ای سنتی‌تر و پیرانه‌اندیش‌تر باشد، نسبت به سبک‌های تازه زندگی که عادت‌های همیشگی آن را به هم بزند مقاومت بیشتری نشان خواهد داد. تردیدی نیست که بهبود نگرش جامعه نسبت به همجنسگرایان در نخستین گام نیازمند آگاه‌تر شدن افراد و بالا رفتن رواداری و پذیرش آنان است؛ اما البته که تحقق این مسئله به این سادگی که نوشته و گفته شد نیست.

با کمی کندوکاو در میان آدم‌های گوناگون می‌توان بسیار کسانی را سراغ گرفت که آگاهی چندان کمی هم نسبت به همجنسگرایی ندارند و مطالب و مقاله‌هایی هم خوانده و بحث‌هایی هم کرده‌اند و چه بسا از چندوچون روان‌شناختی و جامعه‌شناختی قضیه هم باخبرند، اما هم‌چنان موضعی خصمانه دارند یا دست کم نسبت به همجنسگرایان پذیرا نیستند. اشکال از کجاست؟

ایراد در «لمس نکردن» است. اشکال این‌جاست که مردم همجنسگرایان را ندیده‌اند. بسیاری از مخالفان و بدگویان همجنسگرایی، زندگی یک دختر یا پسر همجنسگرا را چنان که واقعاً جریان دارد و در متن جامعه‌ای که خود با آن‌ها در آن می‌زیند، ندیده و درک نکرده‌اند. برای کسی که هیچ چیزی به رنگ بنفش ندیده است، سخنرانی درباره رنگ بنفش و چیزهایی که بنفش‌اند هیچ کمکی نمی‌کند؛ تا او رنگ بنفش را به چشم نبیند، تصوری همسنگ با واقع از بنفش بودن نخواهد داشت. مردم هم تا همجنسگرایان را از نزدیک نبینند، تصور عین به عینی از همجنسگرایی نخواهند داشت. تا شخصیت، کنش، رفتار، خلق‌وخوها، سبک‌های زندگی، دوستی‌ها و معاشرت‌های همجنسگرایان دیده نشود، تصویرهای تخیلی، افسانه‌ای، غریب و گاه خنده‌داری که از آن‌ها در ذهن مردم هست فرونخواهد ریخت.

در شرایط کنونی ایران، آشکار شدن و از پستو بیرون آمدن همجنسگرایان البته بسیار پردردسر است. از یک‌سو سرکوبگری حکومت و ترس از مجازات، همجنسگرایان را به انزوا می‌کشاند و از سوی دیگر تمسخر و توهین و آزار احتمالی مردم آنان را به سکوت وامی‌دارد. در این وضعیت نمی‌توان از مردم متوقع بود که خودشان همجنسگرایان را بیابند و با آنان دمخور شوند.

همجنسگراها خودشان باید علنی شوند. اگر خودتان همجنسگرا باشید از شنیدن این حرف احتمالاً پشت‌تان لرزیده، چون مصایب و تنش‌هایی را به یاد آورده‌اید که همجنسگرایان از علنی شدن (کامینگ آوت کردن) برای خانواده و آشنایان دچارشان شده‌اند، اما منظور این نیست که همجنسگرایان باید حتماً برای خویشاوندان یا برای تمامی کسانی که می‌شناسند خود را فاش کنند. هر گی یا لزبینی دست کم یکی، دو دوست دارد که بتواند برای آن‌ها از پستو دربیاید. همین کافی است. یک همجنسگرا بهترین منبع و بهترین چشمه برای آگاهی‌بخشی نسبت به همجنسگرایی است و هرکس دیگری هم که درک درستی از مسئله پیدا کند می‌تواند چشمه‌ای دیگر برای شناخت بخشیدن به دیگران باشد. وقتی همجنسگراهای متعدد آفتابی شوند، جزیره‌های متعددی از آگاهی شکل می‌گیرد و با افزایش تعداد و با گسترش پهنه این جزایر، می‌توان امیدوار بود که رفته رفته در درون جامعه، سرزمین یکپارچه و پهناوری برای آزادانه‌تر زیستن همجنسگرایان پدید آید.

فایده علنی شدن همجنسگرایان فقط این نیست که تصویر جامعه از آن‌ها بهبود یابد. چه بسا کسانی که صرفاً به افراد دور و بر خود و جمعی که با آن ارتباط بیشتری دارند اهمیت دهند و نه به دیگر مردمی که هیچ گاه با آن‌ها برخورد نخواهند داشت. جزیره‌ای که گفته شد، علاوه بر گسترش آگاهی کارکرد بزرگ دیگری هم دارد که ایجاد حلقه‌ای حمایتی برای فرد است؛ حلقه‌ای که فرد بتواند در آن بدون نقاب و تظاهر معاشرت کند؛ بی‌قید و بند حرف بزند و در آن حلقه فشاری برای محدود کردن خویش یا دگرگونه رفتار کردن احساس نکند. حلقه‌ای که فرد همجنسگرا در آن خودش باشد و احساس «سلامت» کند.
باید اعتراف کرد برای همجنسگرایی که گرایش جنسی خود را یک عمر مخفیانه و سربه‌مهر نگه داشته است، علنی شدن می‌تواند وجهه‌ای قهرمانانه به خود بگیرد و اهمیتی اغراق‌شده پیدا کند. بزرگ‌ترین خطر این قضیه این است که فرد را دچار بی‌احتیاطی کند و سبب شود که فرد بدون ملاحظه و بدون موقعیت‌سنجی خود را فاش کند. هوموفوبیا شاخ و دم ندارد و می‌تواند در هرکسی با هر سطح فکری یا با هر میزان از علاقه به فرد وجود داشته باشد و دردسرساز شود. برای بیرون آمدن از پستو نباید عجله کرد و باید مواظب دام‌های راه بود.

همجنسگراها باید علنی شوند. اما علنی شدن راهکاری دم دست و به‌نسبت کم‌هزینه است. ابزار ویژه یا اطلاعات خاصی نیاز ندارد و هر همجنسگرایی می‌تواند آن را عملی یا دست کم به امکان آن فکر کند. علنی شدن کمک می‌کند تا جامعه‌ای روادارتر نسبت به همجنسگرایان شکل بگیرد، کمک می‌کند تا همجنسگرایان کمی شادتر زندگی کنند و کمی بیش‌تر نفس بکشند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان فرهاد - فریاد

    <p>متاسفانه به نظر می رسد که شما از ایران اطلاع ندارید موضوع برای همجنسگرایان حکومت و مجازاتهای حکومتی نیست بلکه خود همجنسگراها هم هستند من بسیار زنان و مردانی را می شناسم که همجنسگرا هستند و خودشان نمی دانند و یا بسیار کسانی که همجنسگرا نیستند ولی همجنسگرایی دارند . پادگانهای نظامی اردوهای مختلف مردانه و زنانه مساجد مردانه و زنانه حتی اتوبوسهای مردانه و زنانه و همینطور افراد مجردی که نه با دوست پسر و دختر که تنها با جنسهای همسان زندگی می کنند اینها همه دست بدست هم داده تا ما فقط شاهد هرج و مرج باشیم<br /> حتی ممکن است افرادی خدشان متوجه شوند که همجنسگرا هستند اما از بیان آن خجالت می کشند و برای عرف اجتماع حتی ازدواج کرده و فرد دیگری را هم به مشکل خودشان اضافه می کنند . من بطور کلی به شخصه با همجنسگرایی مخالفم اما افراد جامعه حق دارند همدیگر را بشناسند و آگاهانه با مسائل برخورد کنند شما در ایران نمی دانید با چه کسی ازدواج می کنید ممکن است فردا متوجه شوید که مثلا خانم شما همجنسگراست و 1000 تا 10000 سکه هم مهریه داده اید بیچاره خواهید شد . من تنها از جنبه ی حفظ و سلامت جامعه و اینکه مشکل فرد و یا افرادی به جامعه منتقل نشود علنی شدن همجنسگراها را لازم مکی دانم .</p>

  • نصرت راد

    <p>آقای فریبرز، من بعنوان یک همجنسگرا به اطلاع شما می رسانم که تصورتان اشتباه است، به عقیده من اظهاراتی اینچنین و گفته های سایر دگرجنسگراهای نامطلع، لزوم برون آیی را برای همجنسگرایان دوچندان می کند</p>

  • fariborz

    <p>ﺁﻗﺎﻱ ﺭﺍﺩ ﻋﺰﻳﺰ ﺗﻤﺎﻳﻼﺕ ﺟﻨﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﮕﻲ ﻭ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺟﺴﻤﻲ ﻭ ﺭﻭﺣﻲ ﻫﻤﺨﻮﺍﻧﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺭﻭﻱ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﺪﻡ ﻫﻤﺨﻮﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ<br /> ﺷﻤﺎ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻴﻦ ﺗﻤﺎﻳﻼﺕ ﺟﻨﺴﻲ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﮕﻲ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻲ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺎﻳﻼﺕ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﻳﺎ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﻳﺸﻪ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ.</p>

  • هومن

    <p>من اصلا کاری به خوب بودن یا بد بودن یا زشت بودن همجنسگرایی ندارم و به اینجانب هیچ ربطی نداره که در ایران یا در کشورهای دیگه، ما همجنسگرا داریم.<br /> پرسش من اینه که آیا در کشورهایی که پدیده همجنسگرایی در آنها به رسمیت پذیرفته شده، اکثریت افراد به این کار واکنش مثبت نشون میدن و از حقوق همجنسگرایان دفاع میکنن یا اینکه تنها عده ای، همجنسگرایی را امری عادی و بدون اشکال میپندارند؟</p>

  • کاربر مهمان

    <p>واژه همجنسگرایی درست است که شما آن را رعایت کردید.اما در بین حکومتیان از واژه تحقیرآمیز همجنس باز استفاده می شود.<br /> همجنسگرایی هنوز در ایران یک تابو است.نمیخوام اهمیت حفظ حقوق این قشر از جامعه را نادیده بگیرم اما در اوضاع نابسامان فعلی ایران مسائل مهمتری وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.</p>

  • نصرت راد

    <p>آقای فریبرز، شما جنسیت را با گرایش جنسی اشتباه گرفته اید. این تقسیم بندی شما (مرد، زن و ترنسکشوال) مربوط است به جنسیت. یعنی آنچه مربوط است به فیزیک بدن انسان که مردانگی و زنانگی و بینابین اینهاست.<br /> بحث همجنسگرایی مربوط است به تمایلات جنسی و یا همان گرایش جنسی که به تمایل یک انسان برای ارتباط عاطفی و/یا جنسی با همجنس خود و یا جنس مخالفش می پردازد. قاطی نکنید موضوعات را.</p>

  • fariborz

    <p>ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﭼﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺍﺭﺩ<br /> ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﭽﻮﺍﻝ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﻭﻳﺎ ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﻚ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﺠﻮﺍﻝ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺍﺵ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﺧﻠﻘﻴﺎﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﻳﺪ ﻳﻚ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻼﻑ ﻭ ﻳﺎ ﻫﻮﺱ ﺭﺍﻧﻲ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺯﻥ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﺠﻮﺍﻝ ﻫﺎ</p>

  • نصرت راد

    <p>1. بیشتر از خود مقاله، دیدگاههای بسیار جالبی بود که عده ای در مذمت رفتار همجنسگرایانه نوشتند. متاسفانه این اشخاص فقط آموخته اند بدون مطالعه و درک از موضوع نظر بدهند. دوست عزیز، هوموفوبیا به قول همزاد شاخ و دم ندارد. شما که می ترسید با "تبلیغ همجنسگرایی" فرزندتان یا خویشاوندتان همجنسگرا شود بروید اطلاعات تان را افزون کنید. شاید هوموفوبیا که درصد بزرگی از اجتماع ما به میکروب اش آلوده اند (!) مسری باشد؛ اما بدانید که همجنسگرایی مسری نیست! اگر هم می بینید که تعداد آنها روزبه روز بیشتر می شود بخاطر این است که با گذشت زمان و پیشرفت اجتماع زمینه برای برون آیی همجنسگرایی مهیا می شود. دقت کنید که همواره درصد ثابتی از جامعه بطور بالقوه تمایلات همجنسخواهانه دارند که زمینه برای بروز بسیاری از آنان وجود ندارد.<br /> 2. به شخصه با نویسنده در مورد لزوم برون آیی و علنی کردن گرایش جنسی مان موافقم. من 4 سال پیش پس از کلنجارهای درونی شدید بخاطر فشارهای اجتماع سرکوبگر هوموفوب با کمک دوستی استریت گرایشم را پذیرفتم و مدت کمی بعد از آن با دوستان نزدیکم در مورد خودم و گرایشم صحبت کردم. بعد از این چهار سال با هیچ مورد رفتار ناپسندی مواجه نشدم و الان بیشتر از نیمی از دوستان دگرجنسگرایم در موردم می دانند. </p>

  • fariborz

    <p>ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﭼﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺍﺭﺩ<br /> ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﭽﻮﺍﻝ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﻭﻳﺎ ﺑﺮ ﻋﻜﺲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﻚ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﺠﻮﺍﻝ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺍﺵ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﺧﻠﻘﻴﺎﺕ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﻳﺪ ﻳﻚ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻼﻑ ﻭ ﻳﺎ ﻫﻮﺱ ﺭﺍﻧﻲ ﻧﻈﺮ ﻛﻨﻴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺯﻥ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺗﺮﻧﺲ ﻛﺠﻮﺍﻝ ﻫﺎ</p>

  • بهمن

    <p>این همه اصرار که یک انسان سلیقه جنسی خودش را هر چه که هست، بیاورد داخل قالب از پیش ساخته و فیکس شده ای که سنت بورژوایی غرب برایش تدارک دیده، برای چیست؟ چه اصراری دارید که حتماً همه باید یا هموسکسوال یا هتروسکسوال باشند؟ چه اصراری است که حتماً یکی را بگیرند، آن را بکنند هویت فیکس و ثابت خودشان و بعد هم علنی اش کنند؟ اصلاً چرا ما باید یک subject position از قبل تعیین شده را قبول کنیم؟ این هم اصرار برای fix کردن هویت جنسی دلیلش چیست؟ اینجا تمامیت خواهی مرموزی هست که زیر هزار لایه ژست بشردوستانه و لیبرال هم که قایمش کنی، باز بدجوری توی ذوق می زند.</p>

  • حامد

    <p>کامینگ اوت کردن خطرناک هست ولی اگه به موقع و با پیش آگاهی دادن به افراد انجام بشه می شه حلقه ای از دوستانت رو دور خودت ببینی که با اینکه می دونن تو با اونها متفاوتی ولی این تفاوت رو ملاکی برای گسستن رابطه دوستی نمی بینن. به شخصه تعداد کمی از دوستام هستن که نمی دونن من همجنسگرا هستم و اکثر دوستام دگرجنسگرا هستند ولی برای اینکه پیش دوستام کامینگ اوت کنم، کار فرهنگی!!!! زیادی کردم و از هر فرصتی برای آگاهی دادن به اونها استفاده کردم. اینکه چه وقت و پیش چه کسی کامینگ اوت می کنی و اینکه اونها جز چه قشری از جامعه هستند هم مهمه. ایماژی غالبی که از همجنسگرایان هست، همون تصویری مرد &quot; اواخواهر&quot; ه که دنبال آویزون شدن به مردهاس. که اینم به برکت سریالهایی مثل ایتالیا ایتالیا و فیلمهای آبگوشتیه. ممکن بخشی از همجنسگراها دارای حرکات زنانه باشند ولی این همه اونها نیست و در خود جمعات همجنسگرا هم تکثر!!! وجود داره. این ایماژ از بین نمی ره مگر با کامینگ اوت کردن ما ها. به نظر من سکشوالیته یه چیز پیچیده اس و به همین راحتی هم نمی شه دسته بندی کرد. نکته دیگه هم که مهمه اینه که تو جامعه ما اول از همه مردم باید بدونن اختیار خودشون را دارند و سکس هم تنها یکی از نیازهای بشری پس تا به سکس به عنوان تابو نگاه می شه زیاد نمی شه توقعی از مردم داشت</p>

  • کاربر مهمان

    <p>1- لطفا بیان کنید که همجنس گرا بودن بعضی افراد چه دلیل علمی دارد<br /> 2- آیا فکر می کنید در نظام عرف طبیعت (بدور از هر گونه تفکر ایدئولوژیک) که دو جنس مخالف به هم دیگر گرایش دارند و این امر موجب ابقای نسل می گردد می توان اجتناب و دوری گزینی افراد جامعه از همجنس گرایان را محکوم کرد نمی دانم چند درصد افراد را همجنسگرا می دانید اما آیا فکر می کنید در یک جامعه بی دین اگر شخصی در بین افراد جامعه به جای استفاده از پا، بر روی دستان خود راه رود . با علنی کردن این شیوه روش غلطی را در راه رفتن القا کند آیا نباید افراد این جامعه به خاطر علنی کردن این رفتار و نه به خاطر انجام ان او را شماتت کنند؟<br /> 3- درحالی که ازدواج در اکثر کشور ها صرفا به عنوان یک تعریف قانونی است و رفتار زنآشویی همسران در محیط منزل و در خارج از دید اجتماع است چرا بایستی رفتار همجنسگرایانه علنی و حتی تبلیغ شود<br /> 4- به نظر می رسد همان گونه که سلامتی تک تک افراد مهم است سلامتی روابط بین آنها و سلامتی جامعه نیز مهم باشد.<br /> 5- همانگونه که رفتار خارج از عرف مجموعه ای کوچک از سلولهای بدن به عنوان سرطان شناخته شده و کل بدن سعی در مقابله با این ناهماهنگی دارد در یک اجتماع سالم و عرفی طبیعی و نه صرفا عرفی ایدئولوژیکی کل جامعه با رفتار های ناهماهنگ با خود به مقابله برخواسته و این را حداقل با تعریف اصول دموکراتیک حق طبیعی خود می دانند یعنی نباید به یک جامعه 70 ملیونی که میل به روابط عرفی زناشویی دارند را در تصویب و اجرای مجازات برای عده قلیلی که شاید در حد ملون نفر هم نباشند سرزنش کرد.<br /> 6- با توجه به این موارد افراد همجنسگرا را می توان مانند افراد شیزوفرنی و ... نوعی بیمار روانی دانست و سعی در اصلاح رفتار آنان از طریق روشهای درمانی داشت.</p>

  • کاربر مهمان

    <p>این مقاله یکی از بهترین مطالبی بود که زمانه در زمینه ی مسایل مربوط به اقلیت های جنسی منتشر کرده است. آقای هم زاد قلم روانی دارند که مخاطب عادی را به خوبی جذب می کند.<br /> بااحترام،<br /> خشایار</p>

  • کاربر مهمانxxxx

    <p>به&zwnj; نظر من همان تصاریری که&zwnj; در نخست به&zwnj; آنها اشاره&zwnj; کردید بسیار برازنده&zwnj;تر و در خور همجنسگرایان است چون آنها بزرگترین خطر برای بنیاد یک جامعه&zwnj;ی سالم و واقعی هستند و در اصل باعث از بین رفتن اساس خانواده&zwnj; میشوند . ابعاد بزرگی از جامعه&zwnj; به&zwnj; هیچ عنوان حاضر به&zwnj; پذیرش همجنسگرایان نمیشوند و نخواهند بود و البته&zwnj; دلایل نپذیرفتن محکمتر هستند ... مهم نیست که&zwnj; چقدر در دنیا طرفدار دارد تاریخ نشان داده&zwnj; که&zwnj; گاهی وقتها میلیونها نفر در جهل به&zwnj; سر برده&zwnj;اند<br /> امیدوارم این روش زندگی که&zwnj; شما به&zwnj; آن اشاره&zwnj; کردید هیچ وقت گریبانگیر هیچ جامحه&zwnj;ای نشود و شکل علنی پیدا نکند</p> <p>اگر میخواهید نظر افرادی مثل من را عوض کنید لطفأ اندکی از روش زنگی آنها را توضیع دهید چون مطالب بالا بیشتر یدگاه مردم نسبت به&zwnj; همجنسگرایان بود</p>

  • کاربر مهمان

    <p>من به سهم خودم با همه ی این ها در یک حالت آرمانی موافقم و این روش را صادقانه ترین و مناسب ترین روش میدانم . اما به شدت پیشنهاد می کنم هر کس بنا به شرایط ویژه و منحصر به فرد خودش و جامعه ای که در آن زندگی می کند تصمیم بگیرد. اگر کسی کاملا تشخیص داد که علنی کردن گرایش جنسی اش او را در موقعیت بهتری قرار میدهد ، اعلام کند اما اگر ذره ای شک دارد که ممکن است بیان این مسئله از جانب او محیط را تنگ تر کند و حتی شرایط زندگی اش به سبب مختصات جامعه خطر ناک هم شود ، دیگر اصلا دلیلی برای افشاگری نمی ماند .</p>

  • محسن

    <p>دوستان لطفا بحث اخلاق را وارد موضوع نکنید که سراسر مغلطه می شود؟<br /> میگویند برای جامعه خطرناک است؟چــــــــــرا؟میتوانید دقیقا و جز به جز بفرمایید خطرش در کجاست؟مگر ویروس مسری است یا یک جنایتکار دیوانه که از زندان گریخته است؟!!!<br /> میگویند من با همجنسگرایی مخالفم!!!دقیقا مثل اینکه بنده عرض کنم با گرسنه شدن یا نیاز به خوابیدن یک انسان مخالفم!! آخر مگر همجنسگرایی یک انتخاب است که شما موافق باشید یا مخالف<br /> متاسفانه ملت ما گرفتار یک خشک مغزی و شرع مداری بسیار خطرناک هستند و برای اینکه خوابشان آشفته نشود همه حقایقی که برایشان دردناک است را مطلقا منکر میشوند.</p>