ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمیشود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمیشود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب
در ستایش صلح
<div dir="RTL">اکبر کرمی − همه‌ی آنهایی که در جهان معاصر می‌زیند، احتمالاً با این دریافت که جهان ما جهانی در حال گسترش و بی پایان است، هم نظر اند. البته حتماً کسانی هم هستند که چنین درکی از جهان ندارند و هنوز در گفتمان‌های رقیب از عالم و آدم شناور اند.</div> <div dir="RTL">برای آن که بتوانم از گزاره آغازین خود دفاع کنم، لاجرم باید ادعای نخستین را با ادعایی دیگر تمام کنم: آنانی که جهان را جهانی بی پایان نمی‌دانند و به نوعی "پایان تاریخ" اعتقاد دارند، غیرمعاصر اند.</div> <div dir="RTL"> </div> <!--break--> <div dir="RTL">صورت بندی دیگر این جهان بی پایان، زیستن در جهانی سرشار از "گفت‌و‌گوهای بی پایان" است.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">درک معاصر از این جهان بی پایان، درک همزیستی و تنازع این گفت‌و‌گوهای بی پایان نیز هست. گفت‌و‌گوهایی که به گونه‌ای تو در تو در هم باز می‌شوند و به هم می‌رسند. درک این گفتمان‌ها بدون "تبارشناسی" و درک "مفصل بندی" آن‌ها ممکن نیست؛ چه، چنین صورت بندی از جهان - در "آن سوی خوب و بد" - در برابر صورت بندی کلاسیک از "جهان" قرار دارد؛ جهانی پر رمز و راز که در سیطره‌ی اسطوره‌‌های مختلف از جمله "اسطوره‌ی خیر و شر" و "اسطوره‌ی وحدت" در گل مانده است.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">هر "پایان تاریخی" به نوعی به پایان گفت‌و‌گو اشاره دارد.</div> <div dir="RTL"> </div> <blockquote> <div dir="RTL">در جهان‌های معاصر ورود به هر گفت‌و‌گویی، به پایان گفت‌و‌گویی دیگر اشاره دارد. به عبارت دیگر "موضوع" یک گفتمان، همیشه خود به انتخاب ناگزیر پایانی در گفتمانی دیگر باز می‌گردد. به این ترتیب، به نظر می‌رسد، بار اصلی هر گفتمانی را باید در سازوکارهایی جست که به "امکان پایان" در یک گفت‌و‌گو اشاره دارند.</div> </blockquote> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">در جهان‌های معاصر ورود به هر گفت‌و‌گویی، به پایان گفت‌و‌گویی دیگر اشاره دارد. به عبارت دیگر "موضوع" یک گفتمان، همیشه خود به انتخاب ناگزیر پایانی در گفتمانی دیگر باز می‌گردد. به این ترتیب، به نظر می‌رسد، بار اصلی هر گفتمانی را باید در سازوکارهایی جست که به "امکان پایان" در یک گفت‌و‌گو اشاره دارند. درک این ساز و کارها و درک فرایندهایی که در عمل به چنین پایان‌هایی می‌انجامد، مسئله‌ی اصلی هر گفتمانی است.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">یعنی "بایدها" همیشه مقدم بر "است ها" هستند.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">اگر بپذیریم که "است ها" همیشه مبتنی بر "باید ها" هستند، آنگاه می‌توانیم صورت بندی "جهان‌های معاصر" را در برابر "جهان باستان" در پهنه‌ی انواع سازوکارهایی که به پایان گفت‌و‌گو‌ها اشاره دارند نیز بازسازی کنیم. در جهان باستان – به واسطه‌ی درک ساده‌ای که از "هستی واحد" و "مشاهده‌ی خطی" آن وجود دارد – پایان هر گفت‌و‌گویی به پایان یک مشاهده، گره می‌خورد؛ در حالی که در جهان‌های جدید – به واسطه‌ی درک پیچیده، جمعی و انباشتی که از "هستی متکثر و عارضی" و فرایندهای مشاهده‌ی مسلح آن وجود دارد- پایان یک گفت‌و‌گو همیشه به پایان یک گفت‌و‌گوی دیگر (یک مشاهده‌ی مارپیچ، جمعی و انباشتی) حواله می‌گردد.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">جهان، در جهان‌های جدید همیشه برآورد جمعی جمع چشمانی است که به آن نگریسته‌اند؛ به عبارت دیگر، جهان، نامی همگون (مشترک) بر واقعیت‌های پرگون هستی است.</div> <blockquote> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">جهان، در جهان‌های جدید همیشه برآورد جمعی جمع چشمانی است که به آن نگریسته‌اند؛ به عبارت دیگر، جهان، نامی همگون (مشترک) بر واقعیت‌های پرگون هستی است.</div> </blockquote> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">زیستن در جهان‌های معاصر - آن چنان که من می‌فهم - زیستن در جهان‌های پس از اخلاق نیز هست؛ چه، پرگونی در پهنه‌ی "اتیک ها" هم پاره‌ای از واقعیت است. اگر "است ها" مبتنی بر "باید ها" باشند و اگر جهان‌های معاصر در فراسوی "باید ها" و "نباید ها" بنا شده‌اند، پس به نظر می‌رسد: پایان هر گفت‌و‌گویی ذیل "ارج شناسی" حاکم بر آن گفت‌و‌گو قرار می‌گیرد. چنین تصویر تعارض‌آمیزی از جهان‌های جدید، بدون مراجعه به ارج شناسی جدید، که در سرآغاز هر شناخت شناسی جدیدی قرار می‌گیرد، قابل درک نخواهد بود.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− "ارج شناسی جدید" در برابر "ارج شناسی کلاسیک".</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− "ارزش‌های معطوف به بیان خود" در برابر "ارزش‌های معطوف به بقا".</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− مشاهده‌ی مسلح، علمی و جمعی در برابر مشاهده‌ی ساده، خطی و پیشاعلمی.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− آزادی و برابری (توزیع برابر آزادی) در برابر بردگی و تبعیض (توزیع نابرابر آزادی).</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− توافق در برابر تحکم و تسلیم.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− خودفرمانفرمایی و خودبسندگی (ایستادن روی پاهای خود) در برابر دگرفرمانفرمایی و خودنابسندگی (ایستادن روی پاهای دیگری).</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− پایان‌های دمکراتیک در برابر پایان‌های غیردمکراتیک.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− با این صورت بندی، می‌توان به اصلی ترین پرسش و بنیادی ترین انتخاب بازگشت و از خود پرسید: چرا و چگونه این انتخاب سهمگین ممکن می‌شود؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− چرا یک گفتمان در برابر یک گفتمان دیگر ترجیح داده می‌شود؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− آزادی و برابری پایان چه گفت‌و‌گویی است؟ و چرا یک پایان به پایانی دیگر ترجیح داده می‌شود؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− ارج شناسی جدید پایان کدام گفت‌و‌گوی بی پایانی است؟ و چرا؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− دمکراسی و حقوق بشر از کجا شروع می‌شود؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− چگونه و کجا می‌تواند با دیگری در سایه ایستاد و از "گفت‌و‌گو" گفت‌و‌گو کرد.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− توافق پایه، توافق بر سر چیست؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">− اصلی ترین انتخاب جهان معاصر این جاست: "صلح" یا "جنگ"؟</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">همین.</div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL"> </div> <div dir="RTL">ادامه دارد</div> <p> </p>
نظرها
یه نفر
<p>برای جناب کرمی : </p> <p> http://adamekhoshoonat.blogspot.com/2005/11/blog-post_113269317467346600.html</p>