مثل پول تقلبی
<p> ناصر غیاثی- نخستین رمان اروهان پاموک «سودت و پسرانش» نام دارد که در سال ۱۹۸۲ منتشر شده بود. تا مدت‌ها پاموک اجازه نمی‌داد این کتاب به زبان‌های دیگر ترجمه و منتشر شود. چندی پیش اما نظرش برگشت و ترجمه‌ی آلمانی ِ «سودت و پسرانش» منتشر شد. طبیعی است که منتقدان ادبی بسیاری در رسانه‌های آلمانی به این رمان پرداختند. ترجمه‌ی نقد و معرفی این کتاب در روزنامه‌ی دی‌سایت را می‌خوانید.</p> <!--break--> <p><strong>سودت صبح زود بیدار می‌شود</strong></p> <p><br /> ۱۹۰۵ آن روز در سال هوا خیلی گرم است. سودت صبح زود بیدار می‌شود. کارهای زیادی دارد. سی و هفت ساله است و تا چند هفته‌ی دیگر ازدواج می‌کند. نامزدش نیگان را دو بار دیده است، از دور. اما مطمئن است که نیکان زن مناسب اوست. علاوه براین نیگان دختر یک پاشا هم هست. سودت امروز به دیدن پدر او می‌رود تا در مورد تدارکات عروسی حرف بزنند. سودت چون می‌خواهد با طبقات بالا رفت و آمد داشته باشد، یک درشکچه‌ی اعیانی با درشکچه‌شی کرایه کرده است. او متعلق به طبقه‌ی پایین است اما حالا که وارث چراغ فروشی شده است به شرکت‌های بزرگ جنس می‌دهد. نقشه‌هایی در سر دارد و می‌خواهد زندگی‌اش را عوض کند. آن وقت‌ها واردشدن مسلمان‌ها به کار تجارت امری غیرعادی بود اما از زمانی که یونانی‌ها و یهودی‌ها و ارمنی‌ها آرام آرام پس رانده شدند، به امری عادی تبدیل شد.</p> <p> </p> <p><strong>به جان سلطان سوءقصد شده</strong></p> <p> </p> <p>اما زمانه عوض می‌شود. تازه به جان سلطان سوقصد شده است. مردم به جوش و خروش درآمده‌اند و همه‌ی طبقات در اشتیاق اصلاحات و مدرن شدن هستند. سودت علاقه‌ای به جهان سیاست ندارد و با ایده‌آل‌های سیاسی والا هم که اصلا میانه‌ی ندارد. او یک تاجر و کسی است که می‌خواهد رشد کند و در جست‌وجوی پله‌های بعدی روبه بالای نردبان اجتماعی است، بنیانگذاری است در جامعه‌ای که بنیانگذاری را تازه باید یاد بگیرد.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ghiorpam01.jpg" />ترجمه‌ی آلمانی «سودت و پسرانش». این رمان یک رمان خانواده و یک رمان اجتماعی و نخستین رمانی‌ست که اورهان پاموک، نویسنده‌ ترک و برنده نوبل ادبی نوشته و تا مدت‌ها با ترجمه‌ی آن به زبان‌های دیگر مخالفت می‌کرد.</p> </blockquote> <p>فصل اول و بلند رمان تنها شرح گشت و گذار سوت با درشکه در آن روز سال ۱۹۰۵ در استانبول است. بیش از ۳۰ سال بعد او را در همان خانه‌ای می‌بینیم که آن روزها می‌خواست بخرد و عملاً هم خریده بود. زندگی زناشویی‌اش با نیگان خوب و خوش است و دو پسر و یک دختر دارد. تجارتش توسعه یافته و در یک کلام نقشه‌هایش به عمل درآمده‌اند. اما حالا دارد به هفتاد سالگی نزدیک می‌شود و گاهی حافظه‌اش او را جا می‌گذارد. تجارتخانه را به دست پسرانش می‌سپارد.</p> <p> </p> <p><strong>یک خانواده‌ی بزرگ و ثروتمند</strong></p> <p> </p> <p>به نظر می‌آید سروکارمان با زندگی بی‌دغدغه‌ی یک خانواده‌ی بزرگ ثروتمند باشد: زن و مردی بنیانگذار، فرزندان و نوه‌ها در خانه‌ای اعیانی زندگی می‌کنند با باغ‌های زیبا، خدمتکاران دست به سینه در چپ و راست که برخی‌شان دهه‌هاست در خدمت این خانواده هستند. اما یکی از پسرها به ویروس پررمز و رازی مبتلا می‌شود که تا آن زمان در استانبول کمتر شناخته شده بود. اسمش را بگذاریم اگزیستانسیالیسم، یعنی مسئله‌ای نسبتاً مدرن که متشکل از این است که انسان به عنوان فرد باید خود را بیافریند.</p> <p>بی‌تردید متوجه می‌شویم که این رمان اورهان پاموک نسخه‌ی ترکی بودنبروک‌ها است و اروهان پاموک در مؤخره‌ی کوتاهش به این الگوبرداری اذعان دارد. او برودن‌بروک‌ها و آن مدل دیگر آنا کارنینا را از کتابخانه‌ی پدرش می‌شناسد، مردی که زیاد می‌خواند و از نویسنده‌های بزرگ اروپایی چون ژنرال‌ها و مقدسین حرف می‌زد. خانواده‌ی پاموک هم در یک خانه‌ی بزرگ پنج طبقه در محله‌ی نیشانتاش استانبول زندگی می‌کرد، دقیقاً همان‌جا و دقیقاً مثل سودت و خانواده‌اش.</p> <p> </p> <p>اورهان پاموک نوشتن این نخستین رمانش را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و زمانی که سرانجام در سال ۱۹۸۲ انتشار یافت، پاموک ۳۰ ساله بود. پاموک بعدها کتاب اولش را قبول نداشت و می‌گفت، از اینکه این همه تحت تاثیر الگو‌های بزرگ رمان خانواده در اروپا بوده، شرمنده است. ممکن است اینطور باشد. این هم ممکن است که نویسنده در نخستین رمانش هنوز آن لحنی را پیدا نکرده باشد که بعدها به حق موجب شهرت او شد. اما برای خواننده‌ی اروپای میانه‌ی این روزها «سودت و پسرانش» بسیار خواندنی است. این رمان ما را با تصویر تخیلی ِ سرزمینی آشنا می‌کند که در اروپا هنوز هم شایعات مهمل زیادی درباره‌اش جریان دارد.</p> <p> </p> <p><strong>سنجیدن جامعه‌ی ترکیه با آیده‌آل‌های اروپایی</strong></p> <p> </p> <p>اگر سودت و فرزندانش شباهت خاصی به خانواده‌ی بودنبروک دارند، به این علت است که خود را در راه‌های پیچ در پیچ و باواسطه‌های بسیار کپی دوری از آن‌ها می‌دانند. درون‌مایه‌ی مرکزی و تکراری ِاین رمان دقیقاً سنجیدن اوضاع و احوال جامعه‌ی ترکیه با آیده‌آل‌های اروپایی است. بخش بزرگی از رمان شرح داستان پسران سودت در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰است. پس از مرگ سودت، عثمان پسر بزرگ نقش سرکرده و رئیس خانواده را به عهده می‌گیرد. در حقیقت نمی‌شود چیز زیادی درباره‌ی او گفت. او در نقشی از پیش آمده شده فرومی‌رود و اگر هم گاهی جانش به تنگ می‌آید با معشوقه‌هایش خوش می‌گذراند.</p> <p> </p> <blockquote> <p><img alt="" align="middle" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/ghiorpam02.jpg" />اورهان پاموک در نخستین اثرش هنوز به‌طور کامل به بالاترین حد هنرنوشتن دست نیافته. گاهی شخصیت‌هایش به سبک مقاله فکر می‌کنند، این‌جا و آن‌جا یک شخصیت اندکی دچار تصنع می‌شود اما در مجموع «سودت و پسرانش» بسیار هیجان‌انگیز است.</p> </blockquote> <p>زندگی رفیک، برادرِ کوچک‌تر او دستخوش ناآرامی‌های بیشتری است. به عبارت دقیق‌تر مسئله رفیک و دوستانش موهیتین و عمر است. این سه از زمان دانشجویی یکدیگر را می‌شناسند. در زمانی دانشجویی در رشته‌ی علوم مهندسی در دانشگاه یک گروه سه نفره‌ی بدنام تشکیل داده بودند. پاموک با داستان این دوستی مرزهای رمان خانواده را می‌شکند و میدان بازی را به شهرها و مناطق دیگر ترکیه گسترش می‌دهد؛ و البته موضوع، آن اروپایی تخیلی است که همه‌ی این سه از طرق مختلف در آن گرفتار آمده‌اند.</p> <p> </p> <p><strong>مثل پول تقلبی</strong></p> <p> </p> <p>در آن سال‌های بین ۱۹۳۶ و ۱۹۴۵ در پایان عصر مصطفی کمال، بنیان‌گذار جمهوری ترکیه هستیم که از سال ۱۹۳۴ نامش آتاتورک به معنی پدر ترک‌ها بود. از سال ۱۹۲۴ او مقرر کرده که ترکیه مدرنیزه بشود، آن چنان رادیکال که چه بسا نظیراش یحتمل در تاریخ جهان خیلی کم وجود داشته باشد. آتاتورک به‌طور سیستماتیک و با بی‌رحمی بنیادها و سنت‌های یک جمهوری مدرن را جانشین امپراطوری عثمانی کرد. بین دین و حکومت جدایی مطلق ایجاد کرد، از خلیفه و سلطان خلع ید کرد و کشوری چندملیتی را تحت عنوان ملت ترک متحد کرد. به عبارت دیگر سنت‌هایی به قدمت قرن‌ها را از بیخ و بن برانداخت و در طول یک دهه مدرنیسم اروپایی راه انداخت که حس بیشتر ترک‌ها نسبت به آن ، حتی آن‌هایی که با ایده‌های آتاتورک کاملاً موافق بودند، مثل حس‌شان به پول تقلبی بود.<br /> </p> <p> </p> <p>این دقیقاً وضع رفیک، موهتین و عمر، این سه دوستی است که با جدیت کامل می‌خواهند در سه جامه‌ی مختلف اروپایی زندگی‌شان را بنا کنند: به عنوان قهرمان رمان قرن نوزدهم، سخنور تاریک والامقام و روشنگری انسان‌دوست. می‌شود حدس زد که کارشان عاقبت خوشی نخواهد داشت.</p> <p> </p> <p><strong>یک رمان خانواده و یک رمان اجتماعی مهم</strong></p> <p> </p> <p>رمان‌های مهم خانواده همیشه رمان‌های مهم اجتماعی هم بوده‌اند. پاموک نیز استثناء نیست. ممکن است در این نخستین اثرش هنوز به‌طور کامل به بالاترین حد هنرنوشتن دست نیافته باشد. گاهی شخصیت‌هایش به سبک مقاله فکر می‌کنند، این‌جا و آن‌جا یک شخصیت اندکی دچار تصنع می‌شود اما در مجموع این رمان بسیار هیجان‌انگیز است. اورهان پاموک صفحه به صفحه با دنیایی موجبات بهت‌مان را فراهم می‌کند که این چنین تصوراش را نمی‌کردیم، اگر اساساً زمانی تصورش کرده باشیم. البته موضوع این رمان موضوع اصلی پاموک است: آن به اصطلاح هویت تُرک که آشکارا کمتر واقعیتی قابل سکنی را به نمایش می‌گذارد تا خیالی چند لایه را.</p> <p> </p> <p>«سودت و پسرانش» مثال خوبی برای این است که از یک رمان خیلی بیشتر می‌توانیم درباره‌ی بیگانه‌ها یاد بگیریم تا از نثراندیشمند برخی اداره‌کنندگان تمدن. در حالی که در قرن بیستم در استانبول بورژوازی به مثابه بازتولید اروپایی آن به وجود می‌آید، ما نیز برخی از مناسبات خودمان را درک می‌کنیم.</p> <p><a href="http://www.zeit.de/2011/28/L-B-Pamuk">منبع:</a>(<a href="http://www.zeit.de/2011/28/L-B-Pamuk">+</a>)<br /> </p> <p> </p>
ناصر غیاثی- نخستین رمان اروهان پاموک «سودت و پسرانش» نام دارد که در سال ۱۹۸۲ منتشر شده بود. تا مدتها پاموک اجازه نمیداد این کتاب به زبانهای دیگر ترجمه و منتشر شود. چندی پیش اما نظرش برگشت و ترجمهی آلمانی ِ «سودت و پسرانش» منتشر شد. طبیعی است که منتقدان ادبی بسیاری در رسانههای آلمانی به این رمان پرداختند. ترجمهی نقد و معرفی این کتاب در روزنامهی دیسایت را میخوانید.
سودت صبح زود بیدار میشود
۱۹۰۵ آن روز در سال هوا خیلی گرم است. سودت صبح زود بیدار میشود. کارهای زیادی دارد. سی و هفت ساله است و تا چند هفتهی دیگر ازدواج میکند. نامزدش نیگان را دو بار دیده است، از دور. اما مطمئن است که نیکان زن مناسب اوست. علاوه براین نیگان دختر یک پاشا هم هست. سودت امروز به دیدن پدر او میرود تا در مورد تدارکات عروسی حرف بزنند. سودت چون میخواهد با طبقات بالا رفت و آمد داشته باشد، یک درشکچهی اعیانی با درشکچهشی کرایه کرده است. او متعلق به طبقهی پایین است اما حالا که وارث چراغ فروشی شده است به شرکتهای بزرگ جنس میدهد. نقشههایی در سر دارد و میخواهد زندگیاش را عوض کند. آن وقتها واردشدن مسلمانها به کار تجارت امری غیرعادی بود اما از زمانی که یونانیها و یهودیها و ارمنیها آرام آرام پس رانده شدند، به امری عادی تبدیل شد.
به جان سلطان سوءقصد شده
اما زمانه عوض میشود. تازه به جان سلطان سوقصد شده است. مردم به جوش و خروش درآمدهاند و همهی طبقات در اشتیاق اصلاحات و مدرن شدن هستند. سودت علاقهای به جهان سیاست ندارد و با ایدهآلهای سیاسی والا هم که اصلا میانهی ندارد. او یک تاجر و کسی است که میخواهد رشد کند و در جستوجوی پلههای بعدی روبه بالای نردبان اجتماعی است، بنیانگذاری است در جامعهای که بنیانگذاری را تازه باید یاد بگیرد.
ترجمهی آلمانی «سودت و پسرانش». این رمان یک رمان خانواده و یک رمان اجتماعی و نخستین رمانیست که اورهان پاموک، نویسنده ترک و برنده نوبل ادبی نوشته و تا مدتها با ترجمهی آن به زبانهای دیگر مخالفت میکرد.
فصل اول و بلند رمان تنها شرح گشت و گذار سوت با درشکه در آن روز سال ۱۹۰۵ در استانبول است. بیش از ۳۰ سال بعد او را در همان خانهای میبینیم که آن روزها میخواست بخرد و عملاً هم خریده بود. زندگی زناشوییاش با نیگان خوب و خوش است و دو پسر و یک دختر دارد. تجارتش توسعه یافته و در یک کلام نقشههایش به عمل درآمدهاند. اما حالا دارد به هفتاد سالگی نزدیک میشود و گاهی حافظهاش او را جا میگذارد. تجارتخانه را به دست پسرانش میسپارد.
یک خانوادهی بزرگ و ثروتمند
به نظر میآید سروکارمان با زندگی بیدغدغهی یک خانوادهی بزرگ ثروتمند باشد: زن و مردی بنیانگذار، فرزندان و نوهها در خانهای اعیانی زندگی میکنند با باغهای زیبا، خدمتکاران دست به سینه در چپ و راست که برخیشان دهههاست در خدمت این خانواده هستند. اما یکی از پسرها به ویروس پررمز و رازی مبتلا میشود که تا آن زمان در استانبول کمتر شناخته شده بود. اسمش را بگذاریم اگزیستانسیالیسم، یعنی مسئلهای نسبتاً مدرن که متشکل از این است که انسان به عنوان فرد باید خود را بیافریند.
بیتردید متوجه میشویم که این رمان اورهان پاموک نسخهی ترکی بودنبروکها است و اروهان پاموک در مؤخرهی کوتاهش به این الگوبرداری اذعان دارد. او برودنبروکها و آن مدل دیگر آنا کارنینا را از کتابخانهی پدرش میشناسد، مردی که زیاد میخواند و از نویسندههای بزرگ اروپایی چون ژنرالها و مقدسین حرف میزد. خانوادهی پاموک هم در یک خانهی بزرگ پنج طبقه در محلهی نیشانتاش استانبول زندگی میکرد، دقیقاً همانجا و دقیقاً مثل سودت و خانوادهاش.
اورهان پاموک نوشتن این نخستین رمانش را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و زمانی که سرانجام در سال ۱۹۸۲ انتشار یافت، پاموک ۳۰ ساله بود. پاموک بعدها کتاب اولش را قبول نداشت و میگفت، از اینکه این همه تحت تاثیر الگوهای بزرگ رمان خانواده در اروپا بوده، شرمنده است. ممکن است اینطور باشد. این هم ممکن است که نویسنده در نخستین رمانش هنوز آن لحنی را پیدا نکرده باشد که بعدها به حق موجب شهرت او شد. اما برای خوانندهی اروپای میانهی این روزها «سودت و پسرانش» بسیار خواندنی است. این رمان ما را با تصویر تخیلی ِ سرزمینی آشنا میکند که در اروپا هنوز هم شایعات مهمل زیادی دربارهاش جریان دارد.
سنجیدن جامعهی ترکیه با آیدهآلهای اروپایی
اگر سودت و فرزندانش شباهت خاصی به خانوادهی بودنبروک دارند، به این علت است که خود را در راههای پیچ در پیچ و باواسطههای بسیار کپی دوری از آنها میدانند. درونمایهی مرکزی و تکراری ِاین رمان دقیقاً سنجیدن اوضاع و احوال جامعهی ترکیه با آیدهآلهای اروپایی است. بخش بزرگی از رمان شرح داستان پسران سودت در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰است. پس از مرگ سودت، عثمان پسر بزرگ نقش سرکرده و رئیس خانواده را به عهده میگیرد. در حقیقت نمیشود چیز زیادی دربارهی او گفت. او در نقشی از پیش آمده شده فرومیرود و اگر هم گاهی جانش به تنگ میآید با معشوقههایش خوش میگذراند.
اورهان پاموک در نخستین اثرش هنوز بهطور کامل به بالاترین حد هنرنوشتن دست نیافته. گاهی شخصیتهایش به سبک مقاله فکر میکنند، اینجا و آنجا یک شخصیت اندکی دچار تصنع میشود اما در مجموع «سودت و پسرانش» بسیار هیجانانگیز است.
زندگی رفیک، برادرِ کوچکتر او دستخوش ناآرامیهای بیشتری است. به عبارت دقیقتر مسئله رفیک و دوستانش موهیتین و عمر است. این سه از زمان دانشجویی یکدیگر را میشناسند. در زمانی دانشجویی در رشتهی علوم مهندسی در دانشگاه یک گروه سه نفرهی بدنام تشکیل داده بودند. پاموک با داستان این دوستی مرزهای رمان خانواده را میشکند و میدان بازی را به شهرها و مناطق دیگر ترکیه گسترش میدهد؛ و البته موضوع، آن اروپایی تخیلی است که همهی این سه از طرق مختلف در آن گرفتار آمدهاند.
مثل پول تقلبی
در آن سالهای بین ۱۹۳۶ و ۱۹۴۵ در پایان عصر مصطفی کمال، بنیانگذار جمهوری ترکیه هستیم که از سال ۱۹۳۴ نامش آتاتورک به معنی پدر ترکها بود. از سال ۱۹۲۴ او مقرر کرده که ترکیه مدرنیزه بشود، آن چنان رادیکال که چه بسا نظیراش یحتمل در تاریخ جهان خیلی کم وجود داشته باشد. آتاتورک بهطور سیستماتیک و با بیرحمی بنیادها و سنتهای یک جمهوری مدرن را جانشین امپراطوری عثمانی کرد. بین دین و حکومت جدایی مطلق ایجاد کرد، از خلیفه و سلطان خلع ید کرد و کشوری چندملیتی را تحت عنوان ملت ترک متحد کرد. به عبارت دیگر سنتهایی به قدمت قرنها را از بیخ و بن برانداخت و در طول یک دهه مدرنیسم اروپایی راه انداخت که حس بیشتر ترکها نسبت به آن ، حتی آنهایی که با ایدههای آتاتورک کاملاً موافق بودند، مثل حسشان به پول تقلبی بود.
این دقیقاً وضع رفیک، موهتین و عمر، این سه دوستی است که با جدیت کامل میخواهند در سه جامهی مختلف اروپایی زندگیشان را بنا کنند: به عنوان قهرمان رمان قرن نوزدهم، سخنور تاریک والامقام و روشنگری انساندوست. میشود حدس زد که کارشان عاقبت خوشی نخواهد داشت.
یک رمان خانواده و یک رمان اجتماعی مهم
رمانهای مهم خانواده همیشه رمانهای مهم اجتماعی هم بودهاند. پاموک نیز استثناء نیست. ممکن است در این نخستین اثرش هنوز بهطور کامل به بالاترین حد هنرنوشتن دست نیافته باشد. گاهی شخصیتهایش به سبک مقاله فکر میکنند، اینجا و آنجا یک شخصیت اندکی دچار تصنع میشود اما در مجموع این رمان بسیار هیجانانگیز است. اورهان پاموک صفحه به صفحه با دنیایی موجبات بهتمان را فراهم میکند که این چنین تصوراش را نمیکردیم، اگر اساساً زمانی تصورش کرده باشیم. البته موضوع این رمان موضوع اصلی پاموک است: آن به اصطلاح هویت تُرک که آشکارا کمتر واقعیتی قابل سکنی را به نمایش میگذارد تا خیالی چند لایه را.
«سودت و پسرانش» مثال خوبی برای این است که از یک رمان خیلی بیشتر میتوانیم دربارهی بیگانهها یاد بگیریم تا از نثراندیشمند برخی ادارهکنندگان تمدن. در حالی که در قرن بیستم در استانبول بورژوازی به مثابه بازتولید اروپایی آن به وجود میآید، ما نیز برخی از مناسبات خودمان را درک میکنیم.
نظرها
کاربر مهمان صنمی ُ
آقای غیاثی محترم زحمت کشیده و مطلبی را در معرفی کتاب اورهان پاموک از آلمانی ترجمه کرده اند. دستشان درد نکند. اسم آن آقا جودت (بر وزن حیرت) است نه سودت اسم پسران اش هم محی الدین و رفیق بهتر است در موارد مشابه به یکی از شهروندان ترک ساکن اروپا مراجعه می کردند تا گذشته از اسامی اشخاص حد اقل اسم کتاب بزبان فارسی fغلط راه نیابد. آقای غیاثی اگر لطف کنند و معنی "سخنور تاریک والا مقام "را روشن کنند، ما را سرافراز خواهند فرمود. با آرزوی موفقیت