گفتوگو با شادی امین: تجاوز و آزار جنسی، "جنایت بیعقوبت"
آنچه در ادامه میآید گفتوگو با شادی امین، فعال حقوق زنان است که به همراه شادی صدر، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان در حال انجام طرحی به نام “جنایت بیعقوبت”هستند که به موضوع تجاوز و آزار جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی میپردازد.
در سه دهه حیات جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ سنتی جامعه و سیاست کلی نظام حاکم، مبتنی بر تلاش برای پنهان کردن تجاوز و خشونتهای جنسی علیه زنان بوده است. این در حالی است که موضوع شکنجههای جنسی همواره در پسزمینه اذهان حضور داشته و گویا چنین آزاردهنده است که خواسته یا ناخواسته مهر سکوت بر آن زده میشود. آنچه در ادامه میآید گفتوگو با شادی امین، فعال حقوق زنان است که به همراه شادی صدر، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان در حال انجام طرحی به نام “جنایت بیعقوبت”هستند که به موضوع تجاوز و آزار جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی میپردازد.
سوده راد: خانم امین، شما در چهارمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران که از نهم تا یازدهم سپتامبر در سوئد برگزار شد، راجع به تحقیقیصحبت کردید که بهطور مشترک با شادی صدر در دست کار دارید. این طرح را “جنایت بیعقوبت”نامگذاری کردهاید و در واقع به بررسی، پیگیری و مستندسازی شکنجهها و آزار جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی ایران میپردازید. این پروژه از کجا سرچشمه گرفت و چطور به این نتیجه رسیدید که انجام چنین پروژهای جای کار دارد؟
شادی امین: بعد از اعتراضاتی که پس از به اصطلاح انتخابات و در طی دو سال و نیم گذشته در ایران آغاز شد، بحث بر سر تجاوز در زندانها و مواردی که علنی شد بالا گرفت، تا جایی که به نظر ما برای اولینبار یک گفتمان اجتماعی پیرامون مسئله تجاوز در زندانها شروع شد. این بحث از طرف یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، یعنی آقای کروبی مطرح شد و ایشان حتی کمیتهای هم برای بررسی این مسئله تشکیل دادند،اما چیزی که برای ما مهم بود این بود که اولاً این بحث به شکلی در حال مطرح شدن بود که گویا این مسئله صرفاً در دو سال و نیم گذشته مطرح بوده و گویا چیز جدیدی است.دوماً اینکه به یک گفتمان دولتی تبدیل میشد و نقش و جایگاه سازمانهای دفاع از حقوق بشر و اپوزیسیون در این مسئله خالی بود. به نظر ما در عرض ۳۰سال گذشته و در زمانی که خود این آقایان سرکار بودهاند، روی آنچه در زندانهای جمهوری اسلامی رخ داده و آنچه بر زندانیان سیاسی اعمال شده خاک پاشیده میشد.تلاش کردیم یک سری سئوالات را درباره دهههای مختلف حیات جمهوری اسلامی و در رابطه با مسئله تجاوز به زندانیان سیاسی پاسخ بدهیم. طبیعتاً ما به دلیل محدودیتهایی که داریم نمیتوانستیم به کلیه موارد بپردازیم و از اینرو بین همه زندانیان سیاسی، زندانیان سیاسی زن را انتخاب کردیم و به بررسی شرایط آنها اولویت دادیم. تلاش ما این بوده است که حتی به مواردی هم که بارها توسط اپوزیسیون یا سازمانهای سیاسی به آنها اشاره شده و بدون اینکه مستنداتش ارائه شود به عنوان مسائلی ثابت شده در موردشان صحبت شده است، هم بپردازیم.
همانطور که گفتهشد، این کار پروژهای از سوی سازمان عدالت برای ایران و همراه با شادی صدر است و البته دوستان زیادی هم با ما همکاری دارند و کار ما این بوده که با گردآوری اسناد و مصاحبه با زندانیان سیاسی، گرفتن شهادتهای معتبر، در حقیقت مدارک غیر قابل انکاری را در باب وجود یا عدم وجود شکنجه و آزار جنسی سیستماتیک و مسئله تجاوز در دهه شصت ارائه بدهیم.
شما گفتید که قصد دارید در دهههای مختلف حضور جمهوری اسلامی به عنوان نظام حاکم بر ایران موضوع شکنجههای جنسی را بررسی کنید و الآن هم به دهه ۶۰اشاره کردید. آیا برای دهههای آینده هم برنامهای دارید و دیگر اینکه این زنانی که ایشان صحبت کردهاید، چه تعدادی هستند، چه میانگین سنیایدارند، بیشتر در کجا زندگی میکنند و بهطور کلی چه تصویری از نسلی که زندانهای دهه ۶۰جمهوری اسلامی و بهطور خاص شکنجههای جنسی را تجربه کردهاند، میتوانید به ما بدهید؟
در پاسخ به سئوال اول، بله، ما قصد داریم هر سه دهه را بررسی کنیم. الآن مشغول دهه ۶۰هستیم و امیدوارم که تا پایان ماه اکتبر گزارش و مستندات ما به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر شود. سپس به دهه ۷۰و دهه ۸۰ خواهیم پرداخت که در مورد دهه ۸۰عمدتاً به اعتراضات پس از انتخابات توجه خواهیم داشت. آنچه که به مصاحبهشوندگان و کسانی که ما با ایشان گفتوگو داشتیم برمیگردد، در مورد میانگین سنی، بدیهی است بیشتر دستگیرشدگان آن زمان که امروز مورد سئوال قرارگرفتهاند، در زمان دستگیری بین ۱۶تا ۲۵سال سن داشتهاند و این روزها که ۲۰تا ۳۰ سال از دستگیری آنها میگذرد بین ۴۵تا ۵۵سال سن دارند. البته کسانی هم بودهاند که جوانتر بودهاند یا یکی دو سال مسنتر بودهاند و این میانگین حدودی است ولی به هرحال اینها زندانیان سیاسی دهه اول جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
مسئله عمدهای که باعث میشود ما به سراغ شکنجه و آزار جنسی زنان برویم این است که در جامعه ایران موضوع تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام مطرح بود و بحث تجاوز در زندانها اساساً در دهه ۶۰ بسیار مطرح بود و حتی عاملی بود برای اینکه خانوادهها به دلیل نگرانی از آنچه در زندانها میگذرد و چه بلایی سر دخترانشان میآورد، از فعالیت سیاسی دختران خود جلوگیری کنند
در مورد کشورهای محل اقامت افراد و گرایشهایسیاسی آنها و یا زندانهایی که در ایران تجربه کردهاند، تلاش ما این بوده که بیشترین تنوع را پوشش بدهیم. در مورد محل زندگی در خارج از کشور، ما به همه جهان سر زدیم و هیچ محدودیتی نداشتیمکه فرد در آلمان، انگلیس، فرانسه و غیره زندگی کند، اروپا باشد یا آمریکا، کانادا باشد یا ایران، به همه جا سر زدیم و با همه تماس گرفتیم. خوشبختانه از اعتماد این دوستان برخوردار شدیم و توانستیم پای صحبتهاشان بنشینیم و به حرفهاشان گوش بدهیم.
آنها تجربیات خود را با ما تقسیم کردند.بسیاری بر ضرورت چنین تحقیقی واقف بودند و با کمال میل در پیدا کردن مستندات دیگر ما را یاری کردند که من همین جا، جا دارد از همه دوستانی که با ما در این رابطه همکاری کردند تشکر کنم. در مورد گرایشهایسیاسی هم باز ما سراغ تنوع بسیار وسیعی رفتیم، یعنی معیار ما این نبوده است که یک فرد در چه رابطهای دستگیر شدهاست، بلکه پس از اینکه به گفتوگو نشستهایم مشخص شدهکه اتهام هرکس در زمان دستگیری چه بوده است و به دلیل همین عدم وجود محدودیت توانستیم طیف وسیعی از زندانیان سیاسی را پوشش بدهیم، از هواداران سازمان مجاهدین خلق در آن زمان تا هواداران سازمان پیکار، سازمان فداییان اقلیت تا حزب توده، اکثریت، فرقان، راه کارگر، رزمندگان، اتحادیه کمونیستها، اتحاد مبارزان، هواداران کومله و غیره و در کل جریانهاییکه در آن دوره فعال بودند،مورد خشم رژیم واقع شدند، هوادارانشان دستگیر شدند و به زندان افتادند. در حقیقت تلاش کردیم تنوع موجود در زندانهای ایران را پوشش بدهیم.
در رابطه با خود زندانهای ایران ما سعی کردیم کمی از این مرکزمحوری که در رابطه با زندانها متأسفانه موجود است و عمدتاً در خاطرهنویسیها یا بحثهایی که هست، به زندانهای استان تهران، یعنی گوهردشت، قزل حصار و اوین توجه شده است مقداری فراتر برویم. علیرغم اهمیت این زندانها در بررسی سیاست رژیم در آن دوره، ما به تربت حیدریه سر زدیم، به مرند، خوی، آستارا، سنندج، تبریز، شیراز، مشهد، اصفهان، مسجدسلیمان، ماهشهر، گچساران و هرجایی که شما فکر کنید. سعی کردیم زندانیان سیاسی زنی را که در آنجا در بند بودهاند پیدا کنیم. البته من توجه شما را به این موضوع جلب میکنم که مواردی هست که ما هنوز به آن نپرداختهایم و باید در این تحقیق بیشتر به آن پرداخته شود و مورد بررسی قرار گیرد. امیدوارم دیگران این کار را ادامه بدهند و یا خود ما در فرصتهای دیگر این کار را بکنیم. به هر شکل تنوعی که ما سعی کردهایم پوشش بدهیم، بسیار وسیع است.امیدواریم این کار کمک کند تا نقاط ناروشن زندانها درجمهوری اسلامی در تاریخ این دهه هرچه بیشتر مشخص شود.
چراشما فقط تأکید بر زنان زندانی سیاسی داشتید و آیا دلیل آن تعداد زیاد آنها بود یا کیفیت این آزارها و شکنجههای جنسی بود که شما ترجیح دادید بهطور خاص روی زنان کار کنید؟
من فکر میکنم پاسخ این سئوال خیلی واضح است. اصولاً مسئله شکنجه و آزار جنسی بهطور عمده در رابطه با زنان اساساً معنی پیدا کرده است و فشار بیشتری را هم با توجه به تابوها، فرهنگ و اخلاق حاکم در جامعه بر زنان موجب میشود،اما علاوه بر این، مسئله عمدهای که باعث میشود ما به سراغ زنان برویم این است که در جامعه ایران موضوع تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام مطرح بود و بحث تجاوز در زندانها اساساً در دهه ۶۰ بسیار مطرح بود و حتی عاملی بود برای اینکه خانوادهها به دلیل نگرانی از آنچه در زندانها میگذرد و چه بلایی سر دخترانشان میآورد، از فعالیت سیاسی دختران خود جلوگیری کنند. خود زنان زندانی هم بهطور عمده دائماً در نگرانی تجاوز و نگرانی آزارهای جنسی بهسر میبردهاند. به همین دلیل وسعت اعمال آزار جنسی بر زندانیان سیاسی زن با زندانیان سیاسی مرد قابل مقایسه نیست.
شادی صدر و شادی امین، دو فعال حقوق زنان فعال در پروژه “جنایت بیعقوبت”
حتی اگر بپذیریم که واقعیت تجاوز و آزار جنسی برای زندانیان سیاسی مرد هم وجود داشتهاست، به دلایلی که گفته شد، زنان به خاطر زن بودنشان بیشتر در معرض آسیب اعمال این نوع آزارها قرار داشتهاند. ما هم به همین دلیل به سراغ زندانیان زن رفتیم چون پاسخ بسیاری از سئوالات ما اساساً در مورد زنان معنی پیدا میکرده است. از جنبه دیگر هم باید بگویم که تأکید ما بر زندانیان زن به این معنی نیست که کار مشخص و مستند روی زندانیان مرد ضرورتی ندارد. البته که این ضرورت وجود دارد و امیدوارم دوستان دیگری که این امکان را دارند به این موضوع بپردازند چرا که توان ما برای آغاز کار در همین حد بوده است و بسیار امیدواریم دیگران به جنبههای دیگر تجاوز و آزار جنسی در زندان بپردازند.
آیا در مورد نحوه انتشار این سند فکرکردهاید یا آنرا موکول به آیندهمیکنید؟ اساساً مخاطبان این سند چه کسانی خواهند بود؟
در رابطه با نحوه انتشار اجازه بدهید جواب ندهم و سورپرایز ما باقی بماند و امیدواریم که بتوانیم به بهترین شکلی این کار را ارائه دهیم. مخاطبان ما طیف وسیعی هستند. از افکار عمومی جهانی گرفته تا دولتها و سازمانهای حقوق بشری،سازمانهایی که در کشورهای مختلف، در آمریکای لاتین یا آسیا، خود تجربههای مشابهی داشتهاند و مورد سرکوب واقع شدهاند؛تا تشکلها و نهادهایی که در پیوندبا شکنجههای جنسی کار میکنند، سازمانهای زنان که در این زمینه فعالیت میکنند، همه و همه مخاطبان ما هستند. جامعه ایرانی هم به همین ترتیب.یکی از اهداف انتشاراین سند رساندن آگاهی به نسلهای بعدی و تقویت حافظه تاریخی است. به همین دلیل است که همزمان این سند را به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر خواهیم کرد. این یک سند صرفاً تخصصی نخواهد بود، ولی تلاش ما این است که این سند به عنوان یک سند مکتوب تنها در قفسههای کتاب جا نگیرد، بلکه در پی انتشار این سند ما قصد داریم یک عمل اجتماعی را سازمان بدهیم که بیش از پیش حول این مسئله بحث و جدل صورت بگیرد. تا بتوانیم در مورد ناقضان حقوق زندانیان سیاسی و عاملان جنایتها و تجاوزها یک عملی جمعی را پیش ببریم.
چرا نام این پروژه را “جنایت بیعقوبت”انتخاب کردید؟
انتخاب این نام برمیگردد به این موضوع که از طرفی مجازات مجرمین و از طرفی تبلیغ مسئولیتپذیری برای ما بسیار مهم بود. ما میخواهیم مسئولیت هر فردی در هر جایگاهی به او گوشزد شود و این مسئولیتپذیری را مطالبه کنیم، به خصوص در مورد افرادی که عاملین و آمرین این بحث بودهاند. معتقدیم که جنایتی صورت گرفته و حقوق انسانهایی نقض شده و به حقوقشان تجاوز شده، ولی کسی تاکنون در این رابطه پاسخگو نبوده است. در حقیقت دهه ۶۰ جزو دهههایی است که خیلی از مسائلش همچنان پشت پرده مانده است. به دلیل عدم دسترسی به آرشیوهای حکومتی و اسنادی که بتوانند این جنایات را باز کنند وبرای جهان آنچه را گذشته مشخص کنند، و همچنین از بین رفتن بسیاری از افرادی که این تجربه را داشتهاند و در حقیقت اعدام و کشته شدن آنها، و سکوت اجتماعی که حول این مسئله موجود بوده است، ما فکر میکنیم که این جنایت، واقعاً جنایتی بیعقوبت است. جنایتی که رخ داده و هیچ کسی به عنوان آمر و عاملاین جنایت طرح نشده و رژیم جمهوری اسلامی نیز پاسخی نداده است. از همین روی نام این پروژه را “جنایت بیعقوبت”گذاشتیم و امیدواریم اینطور نماند و با کارهای اینچنین و کارهای وسیعی که زندانیان جان به دربرده طی این سالها کردهاند، بتوان بیش از پیش به این مسئله پرداخت و با آن برخورد کرد.
نظرها
کاربر مهمان
خانم شادی امین معلوم است که در این پروژه به شما خیلی خوش می گذرد، چون به اقصا نقاط دنیا سر زده اید، حالا چرا آن دوستان شکنجه شده و آزار جنسی دیده را دعوت نکردید آلمان و انگلیس که به آنها هم کمی خوش بگذرد، آنها که نیاز بیشتری دارند.
ع.دهقانی
"حتی اگر بپذیریم که واقعیت تجاوز و آزار جنسی برای زندانیان سیاسی مرد هم وجود داشتهاست،" این سخنان از خانم شادی امین هستند که جدا فداکاری بخرج داده و حاتم طایی کرده اند و لااقل احتمال تجاوز جنسی به مرد ها را قبول دارند.بکار بردن کلمه " حتی" نشان می دهد که خانم شادی امین در این موارد شک دارند. احتمالا در تصدیق نبود تجاوز در زندان های ایران این بخش از گفته های ایشان به این زودی ها در روزنامه کیهان شریعتمداری انعکاس پیدا خواهد کرد. خانم شادی امین ادعا کرده اند که بخاطر کمبود امکانات نمی توانسته اند موارد مرد های مورد تجاوز قرار گرفته را در تحقیقات شان بگنجانند این در حالی است که ایشان در " گزارش یک تحقیق: جنایت بی عقوبت در سمینارکوتنبرگ" که در سایت " عدالت برای ایران" درج شده است چنین می گویند. "مصاحبه با زندانیان سیاسی زن و مطلعان که شامل زندانیان سیاسی مرد هم می شده از زندانهای تهران ، خوزستان ، فارس ، خراسان ، آذربایجان شرقی ، گیلان ، کردستان صورت گرفت" پس گرداننده گان این پرو÷ه امکاتات تماس با مرد ها را داشته اند اما بخاطر اینکه در کنار این کار مفیدشان یه لگدی هم بر دشمن دایمی و ازلی و ابدی شان یعنی " مرد سالاری " بزنند فقط خواسته اند که تجاوز به زنان را برجسته کنند. من با این " سازمان برای عدالت ایران" اشنایی ندارم اما می توانم حدس بزنم که بودجه شان را یکی از دولت های غربی یا سازمان های وابسته شان متقبل شده اند برای اینکه معمولا ایرانی های برای همچو کار های خیر خواهانه دلاری هم خرج نمی کنند. در هر حال-- اگز هم من اشتباه می کنم-- من با اینگونه کمک های مالی دولت های غربی مشکلی ندارم مشکل من آنجاست که این پول ها برای دفاع از حقوق همه ایرانی ها -- به عنوانش نگاه کنید که سازمان عدالت برای زنان ایران نیست---- بدون توجه به جنسیت و قومیت و دین و آئین و رنگ پوست پرداخت می شود اما از آنجائیکه خانم هایی مانند شادی امین و شادی صدر--- که بر چشم بد نظر لعنت که خدای را شکر که هر دوتایشان هم شاد هستند--- به این بودجه ها دسترسی دارند آنرا برای تبلیغ مرام و باور های تنگ نظرانه خود مصرف می کنند. خانم شادی امین البته می توانستند خیلی ابرو مندانه نیت شان را مخفیکاری کرده و بجای استفاده از کلمه " حتی .... " ادعا کنند که مرد های مورد تجاوز قرار گرفته حاضر به همکاری نبوده اند و از این بهانه ها . با احترام ع. دهقانی
کاربر مهمان
خب شما که اینهمه اعتراض دارید برید همین پروژه را درباره مردان زندانی سیاسی انجام بدید. کسی که جلوی شما را نگرفته. هرکس یه گوشه کار را بگیره بهتره تا سر کسی که داره سهم خودش را بر اساس اولویت هاش انجام بده غر بزنیم