کولبران، قربانیان خاموش کردستان
همیشه این خطر جدی برای کولبران وجود دارد که یا پایشان روی مینی خنثی نشده برود یا به طور مستقیم، هدف گلولههای پاسداران مرزی قرار گیرند.
«کشتار کولبران کرد را متوقف کنید.» این عنوان متن بیانیه ۲۳۸ تن از فعالان مدنی، سیاسی، روزنامهنگاران و هنرمندان است که هفته پیش خطاب به مسئولان دولتی ایران منتشر شد. «کولبران»، همان کاسبکاران محلیاند که از طریق گذرگاههای غیر رسمی، کالاهایی را که «قاچاق» محسوب میشوند پای پیاده یا با اسبها و قاطرهای خود از نواحی مرزی عبور میدهند.
این کولبران، اگر خوش شانس باشند و در فصلهای سرد سال، گرفتار سرما و ریزشهای بهمن نشوند، همیشه این خطر جدی برایشان وجود دارد که یا پایشان روی مینی خنثی نشده برود یا به طور مستقیم، هدف گلولههای پاسداران مرزی قرار گیرند.
در سالهای اخیر، ویدئوها و تصاویر متعددی از قربانیان کولبر منتشر شده است. بسیاری از این کولبران، پسران یا حتی دختران نوجوان روستایی هستند که برای امرار معاش خانوادههای خود راهی مسیرهای پرخطر میشوند. در برخی از گزارشها و ویدئوهایی که روی شبکه اینترنت نیز قابل دسترسی است، مأموران مرزی پس از حمله به کاروانهای کولبران، نه فقط اموال آنها را ضبط میکنند، بلکه به طور جمعی حیوانهای آنان را هم که تنها دارایی و ابزار کارشان محسوب میشود به گلوله میبندند.
در پیوند با این موضوع، با سامان رسولپور، روزنامهنگار کرد که مسائل کردستان و منطقه را دنبال میکند، گفتوگویی انجام دادهایم.
سامان رسولپور: در مناطق مرزی کردستان ایران، به این دلیل که به لحاظ توسعه اقتصادی، عقب نگهداشته شده است، وضعیتی پیش آمده که شهروندان و مردمی که در این مناطق زندگی میکنند، با مشکلات اقتصادی جدی و متنوعی روبهرو هستند. به همین دلیل، طبیعی است که به دنبال آلترناتیوهایی باشند تا بتوانند به نوعی امرار معاش کنند و زندگی خود و خانوادهشان را بگردانند.
در چنین شرایطی، یکی از کارهایی که شهروندان کرد در مناطق مرزی، به ناچار به آن روی میآورند کولبری یا همان کاسبکاری مرزی است. این افراد، در ازای پول بسیار ناچیز و اندکی که میگیرند و البته خطری که میکنند، اجناسی را در نقاط مرزی جابهجا میکنند و به این طریق، زندگی خود و خانوادههایشان را تأمین میکنند.
تعداد این افراد هم بسیار زیاد است و وجودشان به طور مستقیم معلول همان وضعیت اقتصادی حاکم در منطقه است که به آن اشاره رفت. واقعیت این است که مردم منطقه در یک دایره بسته هستند. به این معنا که نه حکومت اقدامی اساسی برای اشتغالزایی بیکاران انجام میدهد و نه به روشها و برخوردهای سختگیرانهاش در مرزها پایان میدهد.
آیا آماری در دست هست که سالانه چه تعدادی از این کولبران قربانی برخوردهای خشونتآمیز مرزبانان میشوند؟
به این دلیل که امکان گزارشدهی مستقلی وجود ندارد و آن منابعی هم که در کردستان فعال هستند، بیشترشان با مسائل امنیتی مواجهند، متأسفانه به طور دقیق نمیتوان مشخص کرد که چند نفر یا چه شماری از کولبران هرسال قربانی میشوند. با این حال اما تلاشهایی صورت میگیرد تا گزارشهایی در این زمینه منتشر شود.
منابع محلی در منطقه، سعی میکنند اخبار را به رسانههای کردزبان یا رسانههای دیگر برسانند. همانطور که اشاره کردم، هراز چندگاه هم، آمارها و گزارشهایی در این زمینه، منتشر میشود. بهعنوان نمونه، اخیراً «کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران» اعلام کرد که تنها ظرف دو ماه (اسفندماه ۱۳۹۰ و فروردین ۱۳۹۱) دستکم، ۷۴ کولبر کشته و دهها نفر نیز زخمی شدهاند. این آمار و این شمار از قربانیان، واقعاً یک «فاجعه» است. تقریباً هر روز، یک نفر کشته و زخمی میشود و این مسئله کماکان هم ادامه دارد.
من فکر میکنم آمار ارائه شده از کشته شدن کولبران، بخشی از واقعیت حاکم است. احتمالاً تعداد بسیار زیادی هستند که اخبار کشتهشدن یا زخمی شدنشان هیچ جا درج و منتشر نمیشود. بنابراین تعداد این قربانیان را نمیتوان به طور دقیق مشخص کرد، اما میتوان با قاطعیت گفت که این روند، سالهاست که ادامه دارد و ظاهراً هیچ بهبودی نیز در آن ایجاد نشده است.
در بخشی از این نامهای که اخیراً منتشر شده، نسبت به سکوت و بیتوجهی محافل «حقوق بشری» یا روشنفکران منطقه اعتراض شده است. به باور شما آیا این اعتراضها و انتقادها، موجه و قابل دفاع است؟
این انتظار هست که به این موضوع باید بیشتر اهمیت داده شود. من مطمئن نیستم، اما فکر میکنم «شلیک به کولبران» پس از حوادث رانندگی، عامل دوم مرگ در این مناطق مرزی است.
با اشاره به چنین وضعیتی، حتی برخی از فعالان کرد، این نظریه را مطرح میکنند که این سلسله برخوردها، به نوعی «کُردکشی» و یک برنامه حساب شده است. مسئولان و مقامات امنیتی منطقه، در این زمینه ظاهراً «مصونیتی» پیدا کردهاند که اصلاً هم نگران پیامد اقدامات خود نیستند. برای نمونه، تا حالا دیده نشده است که یک مقام انتظامی یا نظامی به سبب برخوردهای خود مورد بازخواست یا تعقیب قضایی قرار گیرد.
در چنین فضایی، قابل پیشبینی است که انتظار از نهادهای حقوق بشری و شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی منطقه هم افزایش یابد تا نسبت به این مسئله اعلام موضع جدی شود. البته لازم به ذکر است که به تازگی- در یکی دو سال اخیر- اقدامهایی هم در این زمینه صورت گرفته است. برای نمونه، به طور مشخص در گزارش آخری که آقای احمد شهید (گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران) تهیه کردند، به موضوع شلیک به کولبران هم اشاره شده است. دیگر نهادهای حقوق بشری نیز در این زمینه کارهایی کردهاند، اما واقعیت این است به دلیل ابعاد گسترده مسئله و اینکه در عمل اقدامهای پیشین تاثیری مشخصی نداشته است کماکان این انتظارها در منطقه وجود دارد.
آیا تنها مأموران مرزی جمهوری اسلامی هستند که اقدام به تیراندازی میکنند یا گزارشهایی از برخورد مأموران عراقی هم در دسترس است؟
تا جایی که اطلاع دارم، تقریباً همه کسانی که قربانی شدهاند، از سوی نیروهای مرزی و امنیتی جمهوری اسلامی مورد هدف قرار گرفتهاند. هیچ گزارش یا منبع مستقلی، تأیید نمیکند که نیروهای عراقی یا گروههای کردی که در مناطق حضور دارند، کولبران را مورد هدف قرار دادهاند.
اساساً به نظر میرسد انگیزه و دلیل خاصی نیز برای آنها وجود نداشته باشد. در عمل هم، این ممانعتها یا محدودیتها، عمدتاً از سوی مقامات ایرانی است که اعمال میشود. مقامات ایرانی، این برخوردها را در چهارچوب ملاحظات امنیتی، کنترل مرزها و جلوگیری از اقدامات ضد امنیتی توجیه میکنند.
روشن است این حساسیت، در منطقه کردستان عراق وجود ندارد. افراد محلی، خیلی راحتتر در آنجا کالاهای مورد نیاز خودشان را جابهجا میکنند و معمولاً هم برخورد جدی با آنها صورت نمیگیرد. این کار بیشتر در داخل مرزهای ایران است که قربانی میدهد. اخیراً دیده شده است که برخی از منابع نزدیک به حاکمیت ایران، برای آنکه از اقدامات خود سلب مسئولیت کنند، گروههای کردی را که در منطقه حضور دارند، مسئول برخورد خشونتآمیز با کولبران معرفی میکنند و به باور من هیچ دلیل و منطقی نمیتوان برای آن برشمرد.
نظرها
کاربر مهمان
<p>**سیمور هرش و دیگران از *** کرد بنفع اسراییل و آمریکا برای گشاد گردن قبیله قبلن مقالات فراوان نوشته اند.</p>