پیشگامان نقاشی معاصر ایران
سمبات درکیورغیان و نقاشی آبرنگ
<p>کیانوش فرید - سمبات درکیورغیان (Sumbat Der Kiureghian)، از دیگر نقاشان پیشگام در تاریخ نقاشی معاصر و از برجسته‌ترین نقاشان آبرنگ ایران است.</p> <!--break--> <p>سمبات در مهرماه سال ۱۲۹۲ در محله جلفا در اصفهان به دنیا آمد. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت، اما به دلیل وضعیت خانوادگی، تحصیل و نقاشی را کنار گذاشت و به کار پرداخت. در نوجوانی، سفر سرکیس خاچاطوریان، نقاش ارمنی مقیم فرانسه به اصفهان، زندگی او را دگرگون کرد و موجب شد که سمبات دیگر بار به نقاشی روی آورد.</p> <p> </p> <p>خاچاطوریان، از ارامنه قفقاز بود که در پاریس زندگی می‌کرد و برای نقاشی از بناهای تاریخی اصفهان و دیوار نگاره‌های کاخ عالی قاپو و چهل ستون به این شهر رفته بود. او در اصفهان به دنبال دستیارانی می‌گشت. سمبات درکیورغیان و یرواند نهاپتیان، در این دوران نزد او شاگردی کردند و به کمک استاد شتافتند.</p> <p> </p> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/kiansump02.jpg" style="width: 550px; height: 221px;" /></p> <p> </p> <p>شیوه نقاشی و نگاه خاچاطوریان، تأثیری ماندگار بر این دو داشت؛ هرچند در ادامه و به ویژه در پایان راه، مسیر سمبات و یرواند از هم جدا و متمایز شد.</p> <p> </p> <p>سمبات در‌‌ همان جوانی، در خیابان چهارباغ اصفهان، در استودیوی خود به نام «نگارستان سمبات» نقاشی‌هایش از مناظر اصفهان، کوچه و بازار، کاخ‌ها و پل‌ها، کاروان‌ها و شتر‌ها، قهوه‌خانه‌ها و کاروانسرا‌ها و مردم عادی و فعالیت‌های روزمره‌شان را برای فروش عرضه می‌کرد. بیشتر مشتری‌های او، جهانگردان غربی بودند که بین نگاه خود و نگاه نقاش فصلی مشترک می‌دیدند؛ چرا که سمبات، چه بسا تحت تأثیر سرکیس خاچاطوریان، با نگاهی از دور و کم و بیش مستشرقانه و غربی به این مناظر و مردمان نگریسته بود.</p> <p> </p> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/kiansump03.jpg" style="width: 196px; height: 253px; float: left;" />او در آثار فراوانی که خلق کرده، همچون شمار دیگری از نقاشان ارمنی ایرانی، توجهی ویژه به ثبت و ضبط زندگی اطراف خود نشان داده است و از این‌رو، کار‌هایش دارای ارزش مردم‌شناختی فراوانی است.</p> <p> </p> <p>نقاشی مجالس عروسی و پایکوبی ارمنیان روستایی، نان‌پزی یا رختشویی آنان، تصویر کردن خانه‌های ارمنیان در روستاهای اطراف اصفهان و یا در محله جلفا به ویژه از این منظر قابل توجه هستند.<br /> او در کار و نگاه،‌‌ همان‌قدر که تحت تأثیر غرب و سنت‌های ارمنی بود، از شرق و سنت‌های ایرانی نیز بهره می‌گرفت. نگاه تغزلی و عاشقانه او، هماهنگی رنگ‌ها و روایت صادقانه آنچه به تصویر می‌کشید، از او مشاهده‌گری دقیق و جست‌و‌جوگر ساخته بود.</p> <p> </p> <p>او تنها از مناظر و مردم اصفهان نقاشی نکرد. به کشورهایی چون انگلستان، فرانسه، سوییس، ایتالیا، لبنان و عربستان سعودی هم رفت و نقاشی کرد.</p> <p> </p> <p>پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، سمبات و همسرش به آمریکا مهاجرت کردند و به فرندانشان در لس‌آنجلس پیوستند. او در آنجا هم نگارستان خود را دایر کرد و به نقاشی از مناظر تازه پرداخت. با این‌همه، آثارش بیشتر همچنان رنگ و بوی ایران را داشتند.</p> <p> </p> <p>در آغاز دهه ۹۰ میلادی، او به ارمنستان سفر کرد و شیفته رنگ‌های طبیعت آنجا شد و به نقاشی از کلیساهای قدیمی ارمنستان پرداخت.</p> <p> </p> <p>آبرنگ، اصلی‌ترین شیوه کار سمبات بود، اما او گهگاه تابلوهایی می‌آفرید که خود نامشان را «سمباتیسم» گذاشته بود. او در این دسته از کار‌ها، از تکه روزنامه‌های ارمنی و فارسی استفاده می‌کرد و با پخش کردن رنگ‌های گوناگون روی آن‌ها، به اشکال و فرم‌هایی می‌رسید که‌گاه از نظر مضمونی با تیتر و محتوای روزنامه‌های انتخاب شده همخوان بودند.</p> <p> </p> <p>او در سال ۱۹۹۹ در آمریکا درگذشت. بسیاری از کارهای او در گالری‌های و موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی نگهداری می‌شود.<br /> </p> <p>تصویر نخست: سمبات درکیورغیان مقابل «نگارستان سمبات»</p> <p> </p> <p>در همین زمینه:<br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/8139">پیشگامان نقاشی معاصر ایران از کیانوش فرید در زمانه</a></p> <p> </p>
سمبات درکیورغیان (Sumbat Der Kiureghian)، از دیگر نقاشان پیشگام در تاریخ نقاشی معاصر و از برجستهترین نقاشان آبرنگ ایران است.
سمبات در مهرماه سال ۱۲۹۲ در محله جلفا در اصفهان به دنیا آمد. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت، اما به دلیل وضعیت خانوادگی، تحصیل و نقاشی را کنار گذاشت و به کار پرداخت. در نوجوانی، سفر سرکیس خاچاطوریان، نقاش ارمنی مقیم فرانسه به اصفهان، زندگی او را دگرگون کرد و موجب شد که سمبات دیگر بار به نقاشی روی آورد.
خاچاطوریان، از ارامنه قفقاز بود که در پاریس زندگی میکرد و برای نقاشی از بناهای تاریخی اصفهان و دیوار نگارههای کاخ عالی قاپو و چهل ستون به این شهر رفته بود. او در اصفهان به دنبال دستیارانی میگشت. سمبات درکیورغیان و یرواند نهاپتیان، در این دوران نزد او شاگردی کردند و به کمک استاد شتافتند.
شیوه نقاشی و نگاه خاچاطوریان، تأثیری ماندگار بر این دو داشت؛ هرچند در ادامه و به ویژه در پایان راه، مسیر سمبات و یرواند از هم جدا و متمایز شد.
سمبات در همان جوانی، در خیابان چهارباغ اصفهان، در استودیوی خود به نام «نگارستان سمبات» نقاشیهایش از مناظر اصفهان، کوچه و بازار، کاخها و پلها، کاروانها و شترها، قهوهخانهها و کاروانسراها و مردم عادی و فعالیتهای روزمرهشان را برای فروش عرضه میکرد. بیشتر مشتریهای او، جهانگردان غربی بودند که بین نگاه خود و نگاه نقاش فصلی مشترک میدیدند؛ چرا که سمبات، چه بسا تحت تأثیر سرکیس خاچاطوریان، با نگاهی از دور و کم و بیش مستشرقانه و غربی به این مناظر و مردمان نگریسته بود.
او در آثار فراوانی که خلق کرده، همچون شمار دیگری از نقاشان ارمنی ایرانی، توجهی ویژه به ثبت و ضبط زندگی اطراف خود نشان داده است و از اینرو، کارهایش دارای ارزش مردمشناختی فراوانی است.
نقاشی مجالس عروسی و پایکوبی ارمنیان روستایی، نانپزی یا رختشویی آنان، تصویر کردن خانههای ارمنیان در روستاهای اطراف اصفهان و یا در محله جلفا به ویژه از این منظر قابل توجه هستند.
او در کار و نگاه، همانقدر که تحت تأثیر غرب و سنتهای ارمنی بود، از شرق و سنتهای ایرانی نیز بهره میگرفت. نگاه تغزلی و عاشقانه او، هماهنگی رنگها و روایت صادقانه آنچه به تصویر میکشید، از او مشاهدهگری دقیق و جستوجوگر ساخته بود.
او تنها از مناظر و مردم اصفهان نقاشی نکرد. به کشورهایی چون انگلستان، فرانسه، سوییس، ایتالیا، لبنان و عربستان سعودی هم رفت و نقاشی کرد.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، سمبات و همسرش به آمریکا مهاجرت کردند و به فرندانشان در لسآنجلس پیوستند. او در آنجا هم نگارستان خود را دایر کرد و به نقاشی از مناظر تازه پرداخت. با اینهمه، آثارش بیشتر همچنان رنگ و بوی ایران را داشتند.
در آغاز دهه ۹۰ میلادی، او به ارمنستان سفر کرد و شیفته رنگهای طبیعت آنجا شد و به نقاشی از کلیساهای قدیمی ارمنستان پرداخت.
آبرنگ، اصلیترین شیوه کار سمبات بود، اما او گهگاه تابلوهایی میآفرید که خود نامشان را «سمباتیسم» گذاشته بود. او در این دسته از کارها، از تکه روزنامههای ارمنی و فارسی استفاده میکرد و با پخش کردن رنگهای گوناگون روی آنها، به اشکال و فرمهایی میرسید کهگاه از نظر مضمونی با تیتر و محتوای روزنامههای انتخاب شده همخوان بودند.
او در سال ۱۹۹۹ در آمریکا درگذشت. بسیاری از کارهای او در گالریهای و موزهها و مجموعههای شخصی نگهداری میشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.