تغییر جنسیت در ایران
طبق فتوای خمینی، تغییر جنسیت برای افرادی که دچار «اختلال هویت جنسی»اند اشکال شرعی ندارد. در تبصره این فتوا که در زمان انتشار مورد انتقاد فقهای سنتی شیعه واقع شده است، خمینی بین روح و جسم تفکیک قائل میشود و تاکید میکند که روح برخی از افراد میتواند جنسیتی متفاوت داشته باشد.
آیدا قجر ـ تراجنسی به کسانی گفته میشود که هویت جنسیشان ارتباط مستقیم با آناتومی بدن آنها ندارد و از جنسیتی که با آن متولد شده اند راضی نیستند. برخی از آنان علاقهای به ادامه زندگی با جنسیت ظاهری خود ندارند و با کمک پیشرفت علم و تکنولوژی خواستار تغییر جنسیت یا تغییر برخی از اندامهای جنسی خود هستند.
ترانس یا ترنس، واژهای است که خود تراجنسیهای فارسی زبان، برای توضیح هویت جنسی و جنسیتشان انتخاب کردهاند و به زبان عامیانه معمولاً خود را «ترنس» میخوانند. ترانسها، غالبا خود را به دو دسته «ام تو اف» و «اف توام» تقسیمبندی میکنند؛ یعنی مردانی که مایلند به زن و زنانی که مایلند به مرد تغییر جنسیت دهند.
همه تراجنسیها، تمایل به تغییرجنسیت از طریق عمل جراحی ندارند. غیر از عمل جراحی، هورمون درمانی نیز راهی برای تغییر جنسیت است. با کمک هورمون درمانی تراجنسیهایی که از بدو تولد اندامهای جنسی مردانه دارند، موهای صورت خود را از دست میدهند و پستان هایشان رشد می کند. در این حالت آلت تناسلیشان اما به شکل قبل باقی میماند. زنها با استفاده از هورمونها کلیتوریس و موهای صورت و سینهشان رشد میکند. عدهای هم که علاقهای یا توان این اقدامها را ندارند با پوشیدن گنهای سفت یا گذاشتن سینههای مصنوعی، ظاهر خودشان را تغییر میدهند.
در ترجمه تراجنسی در ایران، میان مردم و بسیاری از پزشکان عبارت «اختلال هویت جنسی» به کار برده میشود. این ترجمه مورد انتقاد بسیاری از فعالان حقوق بشر و حقوق دگرباشان جنسی قرار گرفته است، زیرا معتقدند دگرگونگی رفتار جنسی به معنای «اختلال» آن نیست.
اگر با برخی از پزشکان در خصوص استفاده از واژههایی که فعالان این حوزه بر آنها تاکید کردهاند صحبت کنیم، این نکته را مطرح میکنند که واژههای منتخب فعالان بهتر از واژههای پزشکی است؛ اما پزشکان به دلایل مختلف از جمله نداشتن وقت یا عدم دسترسی به اطلاعات و دستاوردهای فعالان برابریخواه جنسی از واژگان «صحیح سیاسی» در حوزه جنسیت و روابط جنسی بیاطلاع هستند.
از طرف دیگر پزشکان از نظر علمی و پزشکی به افراد توجه نشان میدهند؛ در نتیجه آنها را با ادبیات پزشکی که از پیش آموختهاند خطاب قرار میدهند. این نشاندهنده شکاف میان ادبیات اقشار مختلف جامعه مانند پزشکان با دنیای فعالان حقوق بشر است. دنیای پزشکی در کشورهای غربی سعی دارد که رویکردی اخلاقی نسبت به هویتهای اقلیتهای جنسی انتخاب کند و معمولاً متخصصان حوزه بهداشت، درمان و خدمات پزشکی واژگانی را انتخاب میکنند که برای افراد حساسیت برانگیز نباشد. با این حال با وجود حمایت قانونی نسبی از تراجنسیها در ایران، عموم جامعه و متخصصان بهداشت و درمان به حساسیتهای این قشر آشنا نیستند.
پروفسور بهرام میرجلالی که از اولین جراحان متخصص در این حوزه است در گفتوگو با رادیو زمانه در خصوص نامگذاری این قشر از جامعه میگوید: «به جای اختلال باید گفت دگرگونگی هویت جنسی، زیرا اختلال هویت جنسی یعنی ما یک "نرمالی" داریم که گوشه و کنار آن خراب شده است. در حالیکه به هیچوجه اینگونه نیست. از طرفی معتقدم باید [تراجنسیها] را روان دگرجنسی نامید. زیرا انسانها یک هویت روانی دارند و یک هویت جنسیتی؛ این عده روح، روان، کشش و سلیقه زندگیشان با جنسیت آنها متفاوت است.»
تفاوت میان جنسیت روح و جنسیت بدن، تبصرهای از فتوای آیتالله خمینی در سال ۱۳۶۵ بود که باعث شد براساس آن، مریم ملکآرا (که پیش از عمل فریدون نام داشت) اجازه انجام جراحی تغییر جنسیت را کسب کند.
طبق فتوای خمینی، تغییر جنسیت برای افرادی که دچار «اختلال هویت جنسی»اند اشکال شرعی ندارد. در تبصره این فتوا که در زمان انتشار مورد انتقاد فقهای سنتی شیعه واقع شده است، خمینی بین روح و جسم تفکیک قائل میشود و تاکید میکند که روح برخی از افراد میتواند جنسیتی متفاوت داشته باشد. در متن فتوای خمینی تاکید شده است که ضمن اینکه این افراد میتوانند تغییر جنسیت بدهند، در انجام عمل جنسی نباید گناه کنند. منظور از گناه، لواط یا دخول به مقعد مرد است؛ همچنین "تفخیذ" یا قرار دادن اندام تناسلی مرد بین رانها یا نشیمنگاه انسان مذکر نیز در احکام فقهی شیعه گناه محسوب می شود.
پیش از فتوای خمینی، تفکر پیرامون مسئله ترانسسکسوال بودن در فقه شیعه جایگاهی نداشت، امروز هم روحانیون سنتیتر با هرگونه اقدام و تفکر فقهی در این زمینه مخالف هستند. روحانیون میانهرو سنتی مانند آیتالله سیستانی حکمهای محافظهکارانهتری در این خصوص صادر کردهاند. مثلا آیتالله سیستانی با قرار دادن شرط «ضرورت»، تاکید کرده که به دلیل «استلزام نگاه به عورت در حین عمل»، به طور کلی جراحی حرام است مگر به شرط ضرورت.
آمار تراجنسیها در ایران، آیا آنها بیمار هستند؟
براساس آمار در ایران از هشت تا ده درصد افراد دگرگونهجنسیتی تنها یک درصدشان «روان دگرجنس» هستند و در آمار جهانی و ایران از هر صدهزار کودک متولد شده چهار یا پنج نفر در این دسته از دگرگونهها قرار میگیرند.
دولت ایران نزدیک به ۱۵ سال است که به تراجنسیها بعد از عمل تغییر جنسیت، شناسنامه تازه میدهد و کمکهای سازمان بهزیستی نیز از جمله کمکهای دولتی به آنان است. در کشورهایی چون فرانسه و انگلیس تنها هفت سال است که تراجنسیها میتوانند پس از جراحی شناسنامهای تازه دریافت کنند.
نگاه جامعه به تراجنسیها، نه تنها عادی نیست بلکه آنها را بیمارانی میدانند که نیاز به درمان دارند. در حالیکه دکتر میرجلالی معتقد است: «این اتفاق ارتباطی به ثروت، فرهنگ و نژاد ندارد. آنها ابداً بیمار نیستند. بسیاری از آنها تحصیلکرده، دکتر یا مهندس هستند و همگی از هوش و ذکاوتی مانند بقیه برخوردارند. در چین، سوئد، انگلستان و فرانسه هم همینطور است؛ من تاکید میکنم تولد نوزادان ترانس یک پدیده طبیعی است.»
نزدیک به ده سال پیش، سازمان بهداشت جهانی برخی از اشکال دگرگونهخواهان جنسی مانند همجنسخواهان زن و مرد را از فهرست بیماران خارج کرد، اما تراجنسیها همچنان در تلاش هستند تا به عنوان بیمار شناخته نشوند.
دولت ایران نزدیک به ۱۵ سال است که به تراجنسیها بعد از عمل تغییر جنسیت، شناسنامه تازهای میدهد که از دید میرجلالی «تولدی دوباره» برای آنها محسوب میشود و کمکهای سازمان بهزیستی نیز از جمله کمکهای دولتی به آنان است، اما به طور مثال در کشورهایی چون فرانسه و انگلیس تنها هفت سال است که تراجنسیها میتوانند پس از جراحی شناسنامهای تازه دریافت کنند.
در حقیقت قوانین بینالمللی در خصوص این قشر از شهروندان در کشورهای لیبرال دمکرات نیز تبعیضآمیز است و به تازگی پس از تلاشهای بسیار فعالان تراجنسی، برخی از قوانین در حال تغییر هستند.
ترانسسکسوال و هموسکسوال
بسیاری از مردم بر این باور هستند که ترانسسکسوالها به نوعی در دسته هموسکسوالها (گرایش دو همجنس به یکدیگر) جای میگیرند. در حالیکه دکتر هانری بنجامن، روانکاو، در سال ۱۹۶۰به دلیل مراجعه این قشر افراد نزد خود به تفاوت آنها پی برد.
بنا به تعریف وی، تراجنسی کسی است که جنسیت ظاهری خود را قبول ندارد، آن را درک نمیکند و حاضر به اجرای عمومی ویژگیهای آن نیست. به طور مثال شخصی که رفتار و کردارش زنانه است، اما جسمی مردانه دارد یا برعکس افرادی که رفتاری مردانه دارند، اما بدن آنها زنانه است.
در حالیکه هموسکسوال یا به زبان فارسی همجنسگرا، مردان یا زنانی هستند که خود را با همان جنسیت ظاهری قبول دارند، اما کشش و جاذبه جنسی به سوی همجنس خود دارند.
جامعه دلیلی برای بیگانگی
رفتار جامعه با تراجنسیها یکی از دلایل آنها برای بیگانگی با جسمشان است. از نظر دکتر میرجلالی برخورد جامعه با دو گروه تراجنسیها و همجنسگرایان متفاوت است. تراجنسیهایی که رفتارشان در عرف اجتماعی «زنانهتر» محسوب میشود، برچسب «هموسکسوال» میخورند و «از سوی جامعه مورد آزار قرار میگیرند و با الفاظی چون اواخواهر مورد توهین قرار میگیرند». دکتر میرجلالی معتقد است وضعیت زنانی که پس از تغییر جنسیت مرد میشوند، کمی بهتر است: «اجتماع به زنانی که رفتار مردانه دارند بد نگاه نمیکند؛ به طوری که میگویند فلانی برای خودش مردی است، در نتیجه میزان مراجعه افرادی که خواستار تغییر جنسیت به زن هستند بالاتر است.»
جامعه تراجنسیهای ایرانی به واسطه مشروعیت قانونی تشویق میشوند که هویت جنسی خود را متفاوت از هویت جنسی همجنسگرا تعریف کنند. ضمن اینکه این تفاوتهای هویتی وجود دارند، هویتگرایی در این خصوص ممکن است به خشونت مرتبط با ارزشگذاریهای اجتماعی در تعیین هویت جنسی/ جنسیتی مشروع کمک کند.
براساس سخنان محمدحسین نجاتی، سالانه بیش از ۲۷۰ ایرانی تغییر جنسیت میدهند که از این تعداد ۵۶ درصد خواستار تغییر از مرد به زن هستند.
مشکل تنها به نامگذاری آنان محدود نمیشود. بنا به گفته دکتر میرجلالی برخی این افراد که از سطح مالی و طبقاتی پایینی برخوردار هستند و توانایی انجام عمل جراحی را ندارند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و جایگاهی در بازار کار پیدا نمیکنند.
برخی از تراجنسیهایی که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، برای انجام عمل تغییر جنسیت و هورمون درمانی به کشورهای دیگر از جمله تایلند مراجعه میکنند. کسانی که در ایران تغییر جنسیت میدهند تمام مراحل تغییر خود را در انظار عمومی پیگیری میکنند. در نتیجه اطرافیانشان متوجه تغییرات فیزیکی آنها خواهند شد،اما عدهای که ایران را ترک میکنند، با شخصیت فیزیکی تازهای به کشور باز میگردند. این افراد با آنکه هزینه بیشتری را متحمل میشوند، اما بخشی از تاریخ زندگی خود را از مقابل انظار عمومی حذف میکنند. حذف این تاریخ به آنها فرصت تولدی دوباره در جامعه را میدهد. این هزینهای است که بسیاری از تراجنسیهایی که استطاعت مالی با کمال میل میپردازند تا از خشونتهایی که تغییرات ظاهری آنها در جامعه ایران دریافت میکند، در امان باشند.
بسیاری از تراجنسیهایی که توانایی تامین هزینه تغییر جنسیت را ندارند به علت مواجهه با رفتار توهینآمیز در مدارس و جامعه ترک تحصیل میکنند و به بازار کاری که پذیرای آنان نیست روی میآورند، اما تعداد آنهایی که جذب بازار میشوند کم است. اغلب آنها به کارهایی چون خیاطی یا کارگری مشغول هستند.
تراجنسیهایی که در ایران از ادامه تحصیل بازماندهاند و از سطح مالی خوبی برخوردار نیستند، به ناگزیر در مکانهای مشخصی در سطح شهر و شهرستانها به تنفروشی روی میآورند و از آنجا که به علت نداشتن تخمدان مسئله «نگهداشتن عده» ندارند در نتیجه میتوانند در یک روز صیغه چندین نفر شوند و از این راه کسب درآمد داشته باشند. [۱] در نتیجه تنفروشی در میان تراجنسیها آمار بالایی دارد، اما انتظارات مردم و مسئولانی که با آنها برخورد میکنند نیز عامل دیگری در بیگانگی، تحقیر، توهین و تنفروشی آنان است.
اغلب مردم جامعه با نداشتن اطلاعات درست و عدم آگاهی نسبت به دگرگونگی جنسی این اشخاص، آنان را بیمار میدانند یا معتقدند تمرکز زندگی این عده بر مسائل جنسی است. در نتیجه بسیاری از افراد و به دلیل عدم لزوم نگهداشتن عده برای پیشبرد هوسهای جنسی خود، آنها را مورد سوءاستفاده قرار میدهند. بسیاری از تراجنسیهایی که از ایران خارج و به دیگر کشورها پناهنده شدهاند بارها در مصاحبهها از چنین رفتارها و توقعاتی پرده برداشتهاند. به طور مثال اگر با نیروی انتظامی مواجه شدهاند یا در ادارهای کارشان گره خورده است، مورد تمسخر واقع شده یا برای انجام کار با پیشنهاد همخوابگی روبه رو شدهاند. در نتیجه هر روز بیشتر از قبل از جامعه فاصله گرفته و منزوی شدهاند.
گروههای حقوق بشری مانند IGLHRC و دیدبان حقوق بشر در ثبت چنین رویدادهایی کوشیدهاند. تراجنسیهایی که رو به فحشا آوردهاند این عمل را «بیزنس» میخوانند و از برخورد بسیجیها چنین میگویند: «فلان بسیجی میدانست من بیزنس میکنم برای همین مزاحم من شده بود.»
مدارکی از سوی سازمان بهزیستی به تراجنسیها به عنوان نوعی گواهی تایید هویت جنسی داده میشود که کارکرد نوعی کارت شناسایی دارد. طبق این مدارک، تراجنسیها میتوانند رفتار یا پوشش خود را که از سوی نیروی انتظامی غیر قابل قبول و ناهنجار خوانده میشود، توضیح دهند تا دستگیر نشوند.
این مدارک آزادی بیشتری به تراجنسیها میدهد تا توسط گشت ارشاد دستگیر نشود یا مورد آزار و اذیت قرار نگیرند. از سوی دیگر اما طبق گفتههای بسیاری از آنان که امروز به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند و پرده از رفتار ماموران نیروی انتظامی، بسیج یا افراد عادی جامعه برداشتهاند، این اوراق هویتی بیشتر باعث تمسخر یا سوءاستفاده از آنها میشود. در نتیجه میتواند دردسرساز هم باشد.
دکتر میرجلالی معتقد است این مدارک تنها با مجوز دولت از سوی پزشک معالج برای تراجنسیها صادر میشود تا افرادی که هنوز مورد عمل جراحی واقع نشدهاند یا قرار است بعد تن خود را به تیغ جراحی بسپارند بتوانند بر اساس هویت جنسی خود مدتی با لباس مبدل (زنان یا مردانه) در سطح شهر عبور و مرور داشته باشند و به حضور با شکل ظاهری دیگر عادت کنند.
هزینه، چگونگی عمل تغییر جنسیت و لذت جنسی
براساس سخنان دکتر میرجلالی در گفتوگو با رادیو زمانه، در تبدیل آناتومی مرد به زن عمل مشابهسازی اتفاق میافتد: «این افراد از لحاظ هورمونی امکان بارداری ندارند و پس از جراحی پیچیده و طولانی، دوره هورمون درمانی را طی میکنند تا بدن آنها به سمت زن بودن تغییر مسیر پیدا کند.»
دکتر میرجلالی در تشریح پیچیدگی این نوع از عمل میگوید: «ما باید بدنی را که خداوند و طبیعت خوب و محکم آفریده داغان کنیم و از نو بدنی مشابه زن بسازیم. این عمل تا حدی امکانپذیر است و در برخی از جراحیها آناتومی و تماس جنسی موفق اتفاق میافتد.»
وی در ادامه نحوه عمل جراحی را اینگونه توضیح داد: «به دلیل آنکه مقداری از منشا لذت جنسی در قسمت جلوی پروستات قرار دارد، من سعی میکنم سیستم عصبی و پروستات را حفظ کنم تا افراد بتوانند هنگام تماس جنسی لذت ببرند.»
گروه دوم افرادی هستند که میخواهند از آناتومی جنسی مردانه برخوردار باشند. تا سالها پیش روشی غیر از راههای امروزی در چین و دیگر کشورها متداول بود؛ به طوری که بخشی از پوست شکم را برداشته، لوله کرده و در جای آلت تناسلی مرد قرار میدادند که کارآیی جنسی نداشت و به مرد تنها این امکان را میداد که بتواند به شکل ایستاده ادرار کند و در نهایت به فرد از حیث جسمانی ظاهر مردانه میبخشید. روش امروزی اما همراه با هورمون درمانی است.
دکتر میرجلالی در توضیح عمل به شکل نوین میگوید: «این عمل در دو مرحله انجام میشود: مرحله اول برداشتن رحم، تخمدان، سینه و لوله رحم است که در حد فاصل دو سال تا عمل دوم افراد تحت هورمون درمانی قرار می گیرند و ریش و سبیل در میآورند و کلیتوریس آنها رشد مختصری پیدا میکند. در مرحله دوم دو بیضه پلاستیکی و پروتز برایشان میگذاریم، در نتیجه زندگی زناشویی این افراد از نظر جنسی موفقتر خواهد بود.»
کسب لذت جنسی در زنان و مردان متفاوت است. به طوری که زنان نیاز به نوازش، آمادهسازی بیشتری نسبت به مردان دارند و نمیتوانند بدون مقدمه به همان میزان لذت ببرند. دکتر میرجلالی درباره تفاوت این دو نوع لذت در ترانسسکسوالهایی که مورد عمل جراحی قرار گرفتهاند میگوید که هر دو گروه میتوانند ازدواج کنند، خود و همسرانشان از رابطه جنسی لذت ببرند، اما «رابطه جنسی برای مردان یک سیستم مکانیکی است و ریزهکاریهای زنانه را ندارد، ولی برای زنان، لذت بردن، خواسته و هوس جنسیشان مملو از ریزهکاریهای سیستم عصبهای بدن است. اگر ترانسها عاشق بشوند و به طرف مقابلشان هوس همخوابگی داشته باشند به احتمال صد در صد به ارگاسم میرسند، اما اگر بخواهند به شکل روتین یا مکانیکی تماس جنسی داشته باشند اغلب لذتی نمیبرند.»
هزینه بالای عمل، جراحی را برای تعداد محدودی از ترانسسکسوالها شدنی کرده است. عملی طی پنج تا هفت ساعت، با سه متخصص اتفاق میافتد. در آمریکا ۲۲ هزار دلار، در فرانسه ۱۲ تا ۱۷ هزار دلار، در تایلند۱۰ تا ۱۲ هزار دلار و در ایران ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است.
بنا به گفته دکتر میرجلالی پس از پیگیریهای وی، دولت و سازمان بهزیستی موظف به پرداخت چهار تا پنج میلیون تومان با توجه به شرایط متقاضی است. در نتیجه اشخاص میزان باقیمانده هزینه را خود باید تهیه کنند.
شمار متقاضیانی که در آمار رسمی سازمان بهزیستی و سازمان پزشکی قانونی ذکر میشود تنها بخش کوچکی از شهروندان هستند که به دلیل وضعیت مالی مناسب میتوانند کشش و جاذبه جنسی خود را با بدنشان همراه کنند، اما بخش بزرگتری از جامعه تراجنسیها هر روز بیشتر از قبل از جامعه رانده میشوند، کشور را ترک میکنند یا به تنفروشی روی میآورند.
در جوامع دیکتاتوری که پایههای سیاست بر بالانس قدرت استوار بوده، تبعیض به اشکال مختلف قابل رویت است. در نتیجه اقلیتهای بسیاری شکل میگیرند که برای رسیدن به حقوق برابر تلاش میکنند؛ به طول مثال اقلیتهای مذهبی، جنسی، جنسیتی و قومی نمونههای بارز آن هستند که هر روزه بر شمار مهاجران آنها که شهر و دیار خود را ترک میکنند، افزوده میشود.
در واقع تبعیض یکی از پایههای دیکتاتوری محسوب میشود. تبعیض جنسیتی باعث مردسالاری بیشتر در ساختار حکومت خواهد شد که با تکیه بر ابزار تبلیغات سعی در نهادینه کردن این تبعیضها و «دیگری پنداری» میکنند. در حاکمیت مردسالارانه افراد پیش از انسان فرض شدن، بر اساس جنسیت و سپس هویت جنسی خودشان به حاشیه کشانده خواهد شد و حضور اجتماعی آنها کمرنگ میشود.
در این جوامع شخصیت برتر مرد است که کنترل همهچیز را در دست دارد و زن در اینجا نقش دوم را بازی میکند، حال آنکه همه رفتارها بر اساس زنانه یا مردانه بودن تقسیم میشوند و نگاه جامعه بر این اساس ارزشگذاری میشود. مردان باید رفتار خشن، تصمیمگیرنده و خشک داشته باشند و زنان باید در زنانگی، لطافت و ظرافت تعریف شوند و به دلیل مذهبی بودن جامعه و حکومت ایران، این زیبایی و ظرافت طبق باورهای مذهبی باید در اختیار مردی قرار گیرد که همیشه حق با اوست.
زن و زنانگی جنسیت دوم شناخته میشود، در نتیجه مردانی که کمی از خصوصیات «مردانه» (طبق باور جامعه و حکومت) فاصله میگیرند با تحقیر مواجه میشوند، این رویکرد، رفتار، پوشش، طریق صحبت کردن، روش راه رفتن و رفتار جنسی و زیر مجموعههای آن را در بر میگیرد.
همجنسخواهان و تراجنسیها طبق باورهای جامعه سنتی و مذهبی بیش از دیگر اقلیتها و افراد جامعه تحقیر میشوند و از جامعه طرد خواهند شد. زیرا تحقیر نه فقط از جانب حکومت است، بلکه مردان و زنان دگرجنسخواه نیز بر اساس عرف جامعه و باروهای سنتی و مذهبی آنان را به چشم «دیگری» نگاه میکنند.
تراجنسیها و دیگرگونههای جنسی نه فقط از سوی سنت، باور، مذهب و حکومت طرد میشوند و مورد تمسخر و تحقیر هستند، بلکه تلاش آنها برای شهروند برابر شدن و رسیدن به حقوق خود در چند جبهه ذکر شده و اضافه بر آن مقابل زنان و مردان جامعه شکل گرفته است.
پانویس:
۱ - عده در احکام فقه شیعه به مدت زمانی گفته میشود که زن پس از طلاق از همسر یا شریک جنسی، برای ارتباط جنسی مجدد باید صرف کند تا از عدم بارداری مطمئن شود و اندامهای جنسی او «پاک» شوند. این مدت زمان در ازدواج دائم سه ماه و ده روز و در صیغه تمتع ۴۵ روز است به طوری که اگر قبل از به پایان رسیدن عده، زن با مرد دیگری رابطه داشته باشد حکم ازدواج با زن شوهردار یا زنای محصنه است.
نظرها
کاربر مهمان
چرا مشکل تراجنسی ها باید برای جامعه ما که در آن بالاترین تعداد تصادفات در جهان را داریم و هزار مشکل دیگر، اولویت داشته باشد؟
کاربر مهمان
برای آزاده، خیلی دوست دارم چیزی نگم اما نمیشه! ناراحت نشو اما مثل اینکه خدای نکرده دیسلکسی(مشکل در ترتیب خوانش کلمات) دارید. در کامنت جمعه, 10/01/1391 آمده :«یک غیر ترانس ایرانی» شما میخوانید :« یه ترانس غیر ایرانی» و بعدشم میبافید بقیه رو. اما جواب من به کامنت اول این مصاحبه( یکشنبه, 09/26/1391 ) اینه که: در همه جای دنیا مرگ و میر بخاطر تصادف هست شاید تعدادش فرق کنه. اما در ایران و چند کشور مذهبی ترانس ها را اعدام و تکفیر میکنند.تفاوت این جاست. بعدش هم ،کلمه تعفن و روسپی رو تو آوردید ( اولین بار )داخل این بحث. منم که اکثر حرف های دیگر شما را تایید کردم. اما همش فکر میکنید مسخره میکنم!
آزاده
ترانس غیر ایرانی که تو دانشگاه تهران هم تحصیل کرده.....چه مورد جالبی..کاشکی اون موقع که من هم تو دانشگاه تهران تحصیل می کردم همچین کیسی رو دیده بودم
آزاده
راستش من اصلا متوجه نبودم که دارم با یه ترانس غیر ایرانی که انقدر خوب و روان و سلیس فارسی حرف میزنه و مینویسه بحث میکنم...من تو نوشته هام فقط سعی کردم از حق آزادی بیان برای همه و همه دفاع کنم... واقعا همین چیزی که میگید درسته یعنی برای اکثر ترنس های ایرانی چیزی به نام خدا و معنویات وجود داره و اگر کسی بگه ماها بهش نزدیکیم ما اون رو باعث افتخار خود میدونیم نه تملق گویی طرف ..هر چند از لحاظ منطقی و عقلی هیچ منفعتی برای گفتن چنین کلمات به قول شما "تملق آمیزی" برای استاد ذکر شده متصور نیست...چه بسا که ضرر هم متوجهش باشه..
کاربر مهمان
کاربرمحترم آزاده،دو کامنت آخر شما را دیدم بدون اغراق لحظاتی شوکه شدم ،خشکم زد،دهان باز چشم هام رو باور نمیکردم، چند بار کامنت رو دوباره خواندم و با کامنت آخر که من نوشتم مقایسه کردم.واقعا موندم چی بگم و چطوری بگم .چطوری ، چگونه میشه حرفم بزنم که شما چیزی دیگری دریافت یا تصور نکنید.،میخوام این کامنت را مفصل تر و موردی تر بنویسم نه در موردشما (یا شمای نوعی یا هر انسان دیگری که ناخواسته اشتباه شود و یا ایجاد سوتفاهم کند) بلکه در مورد خودم. ١- من چرا شما را مسخره کنم؟ چرا؟ مگر مریضم؟ واقعا نمی فهمم چرا؟ اگر گفتم «دفاعیه ات هم بسیار زیبا و منطقی و با احساس و باهوش بود» واژه ها را از کامنت خودت کپی کردم. حس روانسناختی ام میگفت کسی این واژه ها رو میگه لابد اینطوری هست و یا فکر میکند که هست.همین ،نه بیشتر و نه کمتر . ٢-امامنظور من از جمله «آیا تملق ها ی دروغین و یا از سر ترحم( یامصلحت) ...» چی بود؟ اولا روی سخنم شما(شمای نوعی) نبوده .دوما جمله را با آیا شروع کردم که سوال است و حالت شک و تردید درش نهفته هست. و سوما روی سخنم آن استاد دانشگاه تهران در کامنت شما بود که گفته :"ترنس ها به خدا نزدیکترند" که همه چیز را بخدا و مذهب ربط میدهند.که در جمله ٤ کلمه ایش سه کلمه اش مذهبی است.(نزدیکی به خدا) چون من خودم در آن دانشگاه تهران درس خواندم و تیپ استاد هایش را تا حدودی مشناسم. ٣- توطئه ای هم در کار نیست که با زیرکی تمام و در لفافه و یا از روی نقشه قبلی بصورت پیچیده کامنت بنویسد که زمانه سانسور نکند.و به کسی که نمیشناسم و ندیدم و نمفهممش توهین شخصی یا حمله کنم. که چی بشه؟ همه توهین های شخصی در زمانه یک جا برای من. ٤- هدفم از نوشتن این توضیحات در این کامنت کاملا احترام گذاشتن به شما بود نه چیز دیگری. شاید هم واژه ها همیشه جواب گوی نقطه نظر ها نباشد و ایجاد توهم بیشترکند. اما در هر صورت من چیزی را که دریافت کردم از این بحث و گفتگو این است که بین یک ترانس ایرانی با یک غیر ترانس ایرانی یک دنیای ناشناخته و دیوار سیاه و کلفت هست که گفتگو را غیر ممکن و نشدنی میکند. سوء ظن ها و پیش قضاوت ها و ناشناخته ها آنقدر بزرگ و بلندند که هر نوری را می بلعند. فاجعه بزرگ تر از آن است که حتی بتوان فکرش را کرد.
آزاده
<p>کامنت گذار (چند نکته به آزاده )***. من تو کجای مطلبم از کسی طلب تملق های دروغین کردم و یا از کسی ترحم خواستم که ایشون اینو به من میبنده..به نظر رادیو زمانه این که کسی توهین هاشو تو لفافه و با کلمات معادل بگه کافیه تا اجازه انتشار پیدا کنه؟ روسپی معادل کلمه *** هست.. ایشون داره به من می گه که من دارم با ترحم طلبی واقعیات رو فاسد و خراب و *** و روسپی می کنم...مصلحت طلبی! ایشون می خواد بگه من دارم یه جوری مطلب مینویسم که لابد یه عده مرد بر حسب مصلحت (لابد ارتباط با بنده ندیده و نشناخته!!!) و "نه واقعیت و حقیقت" از نوشته های من جانبداری کنند و من چهره واقعیت رو با این کارم خراب کنم و روسپی کنم..***.ببین چه ماهرانه حرف ها*شو طوری زده که از فیلتر توهین نکردن و حمله شخصی نکردن رد کنه..</p>
آزاده
نوشتی: دفاعیه ات هم بسیار زیبا و منطقی و با احساس و باهوش بود.!!!!!...برو خودتو مسخره کن....خوشحالم که تو زندگیم با این که چیز هایی رو که می گی یعنی منطقی و با احساس و با هوش بودم اما هیچگاه و هیچگاه با وجود همه فشار ها نه روسپی شدم و نه تنم رو وجه المصالحه معاش.. جالبه کسانی که از انتقاد من به کامنت گذار اول اینطور بر آشفته شده اند که ای بابا خب آزادی بیانه بذار اون هم حرفشو بزنه.. حتی اگه به مذاق تو خوش نمیاد.. انگار متوجه نیستند که همین مسئله و ایراد دقیقا متوجه خودشونه..چون من هم همین ایراد رو به کامنت گذار اول داشتم دیگه..میگم آقا جون آزادی بیانه بگذار یک عده حرفشون رو بزنن و از مشگلاتشون بگن اما کامنت گذار اول می گه نه..نباید بزنن.. باید مشگلات دیگه مطرح بشه و نه اینها...تو اینترنت میلیارد ها صفحه در باره موضوعات مختلف منتشر میشه..جالبه یک صفحه..فقط یک صفحه یکی اومده از مشگلات نوشته ببین چه علم قشقرقی براه میاندازن..یکی می گه اصلا چرا مطرح میشه..اون یکی میگه با اختصاص این صفحه به این مطلب صفحات اینترنت و زمانه تموم میشه.. اون یکی می گه باید اولویت بندی بشه وانگار بودجه مملکته..میبینین!!
کاربر مهمان
چند نکته به آزاده در تاریخ چهارشنبه، ١- بنده در میان فامیلها در شهرستان یک ترانس داریم بخاطر عمل های متعدد او پدرش در مسیر این آمد و شد به تهران در صانحه تصادفی وحشتناک از دست رفت.هیچ کس هم نباید و نباید به یک ترانس و یا فردی دیگری اگر حتی موجود شریف و منطقی و با احساس و با هوش هم نباشد بخاطر شرایط و فشارهای اجتماعی و اقتصادی یه موجود ایزوله و غیره ...بسازد. ٢- کامنت گذار اول و پنجم هم نه شما رو کتک زده! و یا نه تحقیر کرده !و نه از مدرسه اخراج کرده! و نه مانع ازدواج شما شده!. فقط از منظری دیگری حرفش را زده. و مسلم و محال است که دیگری درد شما رو مثل خود شما درک کند و بفهمد. اگر خشونت های که شما نام بردید به حد گفتگو و اظهار نظر تقلیل یابد چه ایرادی دارد؟ ٣- دفاعیه ات هم بسیار زیبا و منطقی و با احساس و باهوش بود.اما امیدارم انگیزه آن نباشد که مثلا کسی حس ترحمش بگیرد. آیا واقعا فکر می کنید تایید افراد بی طرف مهم نیست؟یا به قول شما افراد کور دل و بی سواد و مغرض و تنگ نظر! آیا تملق ها ی دروغین و یا از سر ترحم( یامصلحت) از واقعیات روسپی نمیسازه؟
آزاده
خب شما هم اگر بخاطر چیزی که هستی کتک بخوری..تحقیر بشی.. از مدرسه اخراج بشی.. وقتی بهت تجاوز میشه بخاطر شرایطت بترسی از متجاوز شکایت کنی...بهت کار ندن...باهات ازدواج نکنند..گاهی بخاطر شرایطت از تو یه روسپی بسازند..یعنی بخاطر شرایطی که داری یعنی مثلا یه ترنس که موجود شریف و منطقی و با احساس و باهوش هم بوده بخاطر شرایط و فشارهای اجتماعی و اقتصادی یه موجود ایزوله و یه روسپی بشه...بعد یکی بیاد یه ضربدر خیلی بزرگ روی همه این فجایعی که سرت اومده بکشه و بگه همه این ها اهمیتی نداره ! لطفا به موضوعات دیگه بپردازید.. چه حالیبهت دست میده...احساس نمی کنی که طرف از انسانیت حد اقل در رابطه با تو بویی نبرده؟ من بوی تعفن کامنت اول رو بخاطر این شنیدم که دیدم میخاد حق مطرح شدن رنج و درد های یک انسان (و یک گروه از انسان ها به نام ترنس ها)رو بی اهمیت نشون بده... خود شما هم زیرکانه سعی کردی در لفافه نیشت رو بزنی..وقتی که میگی متعفن بودن واژه ای هست که اغلب نصیب خود ترنس ها میشود!..خدا رو شکر چند روز قبل تو همایشی در تهران یه استاد دانشگاه گفت "ترنس ها به خدا نزدیکترند" این گونه اظهار نظر هاست که برای مردم عادی جالب و مهمه وگرنه اظهار نظر افراد کور دل و بی سواد و مغرض و تنگ نظر که ما رو متعفن بدونند چه اهمیتی میتونه داشته باشه.(منظورم با شما نیست ها ..منظورم کسانیه که شما ادعا میکنید ما رو متعفن میدونند)...در ضمن طرف مورد نظر شما یعنی کامنت گذار اول همچین همچین هم بی طرف نبود و خیلی خوشگل طرف کسانی بود که چشم دیدن ترنس ها رو ندارند(چشم دیدن و شنیدن مشگلات ترنس ها)برای من و سایر ترنس های آگاه اصلا اهمیتی نداره که تایید کسانی رو داشته باشیم که به قول شما بی طرف! هستند ولی با خواندن یک دفاعیه تبدیل به یه موجود افراطی میشوند.
کاربر مهمان
به ارسال کننده آزاده در تاریخ یکشنبه,« چه قدر بوی تعفن . ...» چرا از کامنت اول بوی تعفن میاید؟ چون نظرش را گفته!؟ شما حق دارید از مشکلت بنویسید و صحیح است که باید دو مشکل جداگانه را با هم قاطی نکرد و حق هم دارید مشکل خود را اولین بدانید اما کسانی راکه مشکل شما را ندارند و یا مشکل دیگر را اول میدانند نباید با واژه هایی که اغلب نصیب شماها میشود جواب داد. خصوصا کسی را که توهین نکرده ،فقط نظرداده است. آن هم با آن واژه ها ! که بی طرف ها را میازارد و افراطی میکند.
کاربر مهمان
از روشنگری شما سپاسگزارم
آزاده
چه قدر بوی تعفن ..تحقیرو تبعیض از کامنت اول به مشام میرسه... جوابت اینه که ترنس ها هم انسان هستند و در کنار مشگلات همه انسان ها مشگلات و مسایل اون هام هم باید مهم باشه و مهمه..نظر اول مثل ربط دادن چیزی بی ربط به شقیقه است.آمار بالای تصادفات رانندگی چه ربطی به پرداختن به حقوق و وضعیت قشری از جامعه داره! پرداختن به این مطلب جای شما رو تنگ کرده؟شما برو صد ها صفحه راجع به تصادفات رانندگی بنویس.اگه کسی اعتراض کرد..در مورد متن بالا باید چند مطلب رو که به نظرم رسیده بگم..اولا خود ترنس های فارسی زبان این واژه ترنس رو اختراع نکرده اند بلکه این واژه ترنسکشوال یه واژه به نسبه قدیمیه انگلیسیه که فک کنم خود هری بنجامین اولین بار افراد با این مشخصات رو به این نام نامگذاری کرد و خب ترنس های ایرانی هم اونو بکار میبرند2 هورمون درمانی پیش زمینه تغییر جنسیت هست و نه یکی از راه های تغییر جنسیت...یعنی اگر کسی 20 سال هم با هورمون درمانی خودشو شبیه خانوم ها کرده باشه یک تغییر جنسیت داده محسوب نمیشه... عمل تغییر شکل آلت تناسلی مردانه به شکل واژن زنانه عمل پیچیده ای هست که برای فرد ترنس دردناک هست اما شاید این عمل یه عمل صوری و ظاهری به نظر بیاد در حالیکه به طور جدی انسان تغییرات عمیق روحی و جسمی رو بعد از عمل در خودش حس میکنه و به نظرم به خاطر همین شرع به ما این مجوز رو میده که خودمون رو زن واقعی بدونیم و حتی با یک مرد ازدواج کنیم...
hamid
سلام برای من جالب بود فقط لطفا با چند تا از این افراد در مورد مشکلات یا تجربه ی زندگی جدید و احساس شون صحبت کنید با تشکر
شیدا
دوستان عزیز این مسائل نباید باعث رنجش کسی شود بلکه باید فقط ابراز یک دیدگاه باشد هم شما دوست میهمان عزیز قابل احترام هستید و هم شما آزاده خانم گرامی من خودم هم یک ترنس هستم و درست میگویید تا کسی خودش این درد را نداشته باشد نمی تواند از عمق این فاجعه سخنی بگوید اما نسل جوان و روشن فکر ایرانی باید دیدگاهی منطقی داشته باشد نه از روی تعصب و خدای ناکرده توهین آمیز به هیچ انسانی چه ترنس چه غیر ترنس. من زخم های زیادی خورده ام در جامعه ای که متاسفانه دانشگاهی و غیر دانشگاهی آن البته نه همه ولی متاسفانه اکثریت دید غلطی نسب به یک ترنس دارند . باید بدانیم که نیاز جنسی هم مثل غذا خوردن یکی از نیازهای طبیعی همه انسان هاست پس اگر یک ترنس بگوید من حق دارم در چهارچوبی منطقی رابطه جنسی سالم داشته باشم نباید تصور غلطی در مورد آن فرد شود . مگر هر دختر یا هر پسری چنین احساسی ندارد ولی متاسفانه وقتی مسئله نیاز احساسی عاطفی و جنسی که تراجنس یا ترنس مطرح میشود زمین به آسمان می رسد و آسمان به زمین .عزیزان ما همه انسان هستیم با خصوصیات مشابه . اگر فردی در درون ظاهر قابل روئیتش باطن و احساسی متفاوت وجود داشته باشد این نبایستی آنقدر عجیب و غریب به نظر برسد . که همه تصور کنند ما ترنس ها باید از جامعه ترد شده یا انگشت نما شویم یا دیگران با الفاط زشت و توهین آمیز با ما سخن بگویند . یا به زور به محیط خشن مردانه سربازی فرستاده شده (در خصوص مرد نماها با هویت روحی کاملا زنانه ) تا مثلا مرد شوند . این همانند یک مرگ تدریجی است که اثرات مخرب روحی و روانی آن چه بسا تا آخر عمر بر دوش چنین فردی سنگینی نماید که خود من چنین تجربه مخرب و دردناکی را داشته ام . بله در جامعه مشکلات زیادی وجود دارد و این هم یکی از آنهاست که باید در جای خود فرهنگ سازی شود . خیلی ها معتقد هستند که ترنس یک پدیده جدید است.عده ای دیگر هم میگویند که این مشکل اکتسابی است اما خود من به صورت غیر آگاهانه در زمان کودکی رفتارهای احساسی دخترانه داشته و شخصا هیچگاه تصور نکردم که این رفتار برایم غیر طبیعی است در جایی که خواست خانواده و افراد جامعه مبنی بر اینکه تو یک پسر یا مرد هستی برایم به اندازه کافی غیر طبیعی می بود . و بد تر از همه برخورد های خشن جهت اصلاح اجباری و تغییر به سوی هویتی غیر متعارف باعث از هم پاشیدگی شخصیتی در ما می شود که خب اثرات مخرب بعدی آن مانند اضطراب غیر طبیعی و بیمارگونه , عدم اعتماد به نفس افسردگی انزوا طلبی و غیره تنها گوشه های کوچکی از این رنج بزرگ میباشد . که شاید اگر با دیدی منطقی و غیر تحمیلی و کارشناسانه با این واژگونی هویتی برخورد می شد , من و دیگر افراد ترنس زندگیی با روندی طبیعی از نظر روحی پیدا میکردیم . مشکل ما تنها ازدواج و رفغ نیاز های جنسی نیست بلکه زندگی کردن با خود واقعی است نه شخصیت نمایشی و دروغین . فرهنگ سنتی جامعه متاسفانه از ما هویتی واقعی نمیخواهد بلکه هویتی دروغین اما این دروغ بزرگ تا به کجا ادمه مییابد بالاخره روزی بر ملا میشود که متاسفانه آن روز برای خود باوری بسیار دیر است و شخص باید هویت واقعی خود را با جنگ و مجروح شدن بدست آورد در حالی که دیگر رمقی برای ادامه تلاش و مفید بودن برایش باقی نمانده . آیا اکنون زمان آن نرسیده که به جای تخریب این طیف خسته اما همچنان با صلابت پایان داده شود . تا در فضایی سالم بتوانیم هویت واقعی خود را بدون ترس از نیش و کنایه و تهمت تازیانه و جبر زمانه و افترا , بر ملا سازیم .آری در گذشته هم چنین افرادی گمنام بوده اند که قربانی تعصب و کوته فکری شده اند . اما امروز دیدگاه ها باید تغییر کند. همه باید بدانند که این طیف از جامعه هم حق وحقوق انسانی خود را دارند . اصلا جای تعجب است چرا هر مشکلی به راحتی مطرح میشود اما همین که مشکل مربوط به یک دو گانگی هویتی میشود که بخشی از آن اندام های جنسی را در بر میگیرد همه سعی در پنهان کردن آن دارند . دوستان عزیز من در حال حاضر در ایران زندگی نمیکنم و متاسفانه در غربت باید به سر ببرم به دلایل متعددی که در بالا بدان اشاره شد . یعنی دید غلط جامعه ایرانی در خصوص ما . امید است با گفتمانی دوستانه و منطقی همه افراد جامعه در سلامت روحی و امنیت به سر ببریم و بتوانیم استعداد های خدا دادی خود را جدای از بحث تفکیک جنسیتی در فضایی سالم رشد داده و برای جامعه بشری و همچنین ایران عزیز مفید واقع شویم . به امید آن روز