چرا تمام آغازیان، انسان نشدند؟
<p>بن ماوک - انسان‌ها نه از میمون به وجود آمده‌اند، نه از گوریل و نه از شامپانزه. گرچه نسل‌شان در بعضی نیاکان مشترک از قبیل میمون آفریقایی گره می‌خورد، اما ما همه گونه‌های نوظهوری هستیم که از مسیرهای فرگشتی متعددی هم به اینجا رسیده‌ایم.</p> <!--break--> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">ما انسان‌ها عقبه طولانی و بحث‌انگیزی داریم، که با دست‌اندازهای متعددی که اطلاعات چندانی هم از آن در اختیارمان نیست از هم گسیخته است. متخصصین هیچ اتفاق نظری بر سر بسیاری از نقاط آغازین و پایانی عمر اغلب گونه‌های زیستی ندارند. پس این نمودار، تا حد زیادی تخمینی‌ست.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">گفتن اینکه ما موجودات «تکامل‌یافته»تری از عموزاده‌های پشمالوی‌مان هستیم، حرف غلطی‌ست. کسانی هم که فکر می‌کنند تحول گونه‌ها تابعی از میل به بقای آنهاست، سرنا را از ته گشادش زده‌اند. جهش‌های ژنتیکی همیشه بوده و هست؛ بی‌هیچ هیاهویی، و غالباً هم بدون آنکه تغییر محسوسی در سبک زندگی آن گونه پدید آید. جهش‌ها رویهمرفته وقتی به نسل‌های بعدی انتقال پیدا می‌کنند که ثابت شود به درد بقای فرد و یا گونه مزبور بخورند.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL">«مفید» بودن این جهش‌ها تا حد زیادی بسته به مؤلفه‌های محیطی از قبیل غذا، وفور شکارچیان، اقلیم و همچنین فشارهای اجتماعی‌ست. فرگشت چیزی شبیه پر کردن درزهای بوم‌شناختی و اجتماعی‌ست. میمون‌های آفریقایی هنوز هم دور و برمان هستند، چون محیط‌شان موجبات تکثیر موفق آن‌ها – که خمیرمایه ژنتیکی مختلفی از ما دارند – را فراهم آورده است. فرگشت، فرآیند آزمون و خطای پیگیری‌ست که آغازیان مدرن هم جزئی از آن محسوب می‌شوند. فرگشت به همین سادگی نیست.</p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>منبع: </strong><strong><a href="http://www.lifeslittlemysteries.com/417-why-havent-all-primates-evolved-into-humans.html"><span dir="LTR">Life’s Little Mysteries</span></a></strong></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p dir="RTL"><a href="http://zamaaneh.com/science/2009/12/post_80.html">چرا «تکامل» برابر درستی برای <span dir="LTR">Evolution</span> نیست؟</a></p> <p dir="RTL"><a href="http://radiozamaaneh.us/science/2011/04/04/2994">در نکوهش قانون جنگل</a></p> <p dir="RTL"><a href="http://radiozamaaneh.us/content/%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A4%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%C2%AB%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%C2%BB">پیش به سوی رؤیای «سازگاری»</a></p> <p dir="RTL"> </p> <p dir="RTL"><strong>توضیح تصویر:</strong></p> <p dir="RTL">منبع: <span dir="LTR">imageZebra</span> / <span dir="LTR">Shutterstock</span></p>
بن ماوک - انسانها نه از میمون به وجود آمدهاند، نه از گوریل و نه از شامپانزه. گرچه نسلشان در بعضی نیاکان مشترک از قبیل میمون آفریقایی گره میخورد، اما ما همه گونههای نوظهوری هستیم که از مسیرهای فرگشتی متعددی هم به اینجا رسیدهایم.
ما انسانها عقبه طولانی و بحثانگیزی داریم، که با دستاندازهای متعددی که اطلاعات چندانی هم از آن در اختیارمان نیست از هم گسیخته است. متخصصین هیچ اتفاق نظری بر سر بسیاری از نقاط آغازین و پایانی عمر اغلب گونههای زیستی ندارند. پس این نمودار، تا حد زیادی تخمینیست.
گفتن اینکه ما موجودات «تکاملیافته»تری از عموزادههای پشمالویمان هستیم، حرف غلطیست. کسانی هم که فکر میکنند تحول گونهها تابعی از میل به بقای آنهاست، سرنا را از ته گشادش زدهاند. جهشهای ژنتیکی همیشه بوده و هست؛ بیهیچ هیاهویی، و غالباً هم بدون آنکه تغییر محسوسی در سبک زندگی آن گونه پدید آید. جهشها رویهمرفته وقتی به نسلهای بعدی انتقال پیدا میکنند که ثابت شود به درد بقای فرد و یا گونه مزبور بخورند.
«مفید» بودن این جهشها تا حد زیادی بسته به مؤلفههای محیطی از قبیل غذا، وفور شکارچیان، اقلیم و همچنین فشارهای اجتماعیست. فرگشت چیزی شبیه پر کردن درزهای بومشناختی و اجتماعیست. میمونهای آفریقایی هنوز هم دور و برمان هستند، چون محیطشان موجبات تکثیر موفق آنها – که خمیرمایه ژنتیکی مختلفی از ما دارند – را فراهم آورده است. فرگشت، فرآیند آزمون و خطای پیگیریست که آغازیان مدرن هم جزئی از آن محسوب میشوند. فرگشت به همین سادگی نیست.
منبع: Life’s Little Mysteries
در همین زمینه:
توضیح تصویر:
منبع: imageZebra / Shutterstock
نظرها
مانی
روز خوش. فرهنگستان زبان فارسی برای آغازیان که نوشتهاید معادل نخستیسانان را قرار داده که از آنجا که برای تمام راستهها، پسوند -سانان بهکار میرود دقیقتر و درستتر است. سپاس از زحمات شما.
کاربر مهمان
آقای سنایی شما اسم این مطلب ناقص و مبهم را می گذارید مقاله علمی؟ حداقل می توانستید بخشی را برای توضیح به آن اضافه کنید. با تشکر خواننده همیشگی
احسان سنایی
دوست عزیز، ضمن سپاس از نظرتان؛ راجع به این مطلب باید بگویم، هدف از انتشار آن، صرفاً یادآوری مقالات مفیدی بوده که پیشتر در اینباره منتشر شده بودند و شما ذیل عنوان «در همین زمینه» میتوانید لینک سه موردشان را ببینید. مطالب این قسمت از وبسایت زمانه، جز اینکه در آنها سعی میشود اصول بدیهی ِ ژورنالیسم علمی رعایت شود، هیچ قالبی را پیشفرض خود نمیگیرند که قابل مقایسه با مابهازای تخصصیشان (مثلاً یک مقالهی علمی) باشد. اگر بنا را بر رعایت ضوابط مقالهنویسی علمی بگذاریم، هیچکدام از مطالبی که در این قسمت منتشر شده، ذیل این عنوان جا نمیگیرند؛ چراکه نه در تکتک موارد استنادی به منابع اصلی شده و نه بستر بحثمان صبغهی تحلیلی و تخصصی داشته. مطلب فوق هم صرفاً با هدف ایجاد سؤالاتی ساده ولی مهم در ذهن مخاطبشان منتشر شده تا نقش یک حلقه گمشده در زنجیرهی کسب یک بینش صحیح علمی – که متأسفانه کمتر نمونهای از آن، حتی در وبسایتهای انگلیسیزبان هم دیده میشود – را ایفا کند. تمامی ِ مطالبی که در وبسایت Life’s Little Mysteries، توسط ژورنالیست نامآشنای علمی، ناتالی والشوور منتشر شدهاند، از صرفاً یک صفحه و بعضاً چند پاراگراف تجاوز نمیکنند (و جالب اینکه همین مطلب فوق در فهرست سایر مطالبی که طی چند ماه گذشته منتشر شدهاند، با مجموع 30 هزار و 767 بازدید، در رتبه اول جا دارد – و این درحالیست که در زمان ترجمهاش من اسم این مطلب را اصلاً جز 5 مقاله اول هم ندیدم). علم، همانقدر که به جواب نیاز دارد؛ به سؤال و بالاخص صورتبندی صحیح سؤالات هم محتاج است و این بهمعنی «ابهام» و «نقصان» نیست؛ بلکه اولین گام برای ورود به ساحتِ سراسر جدیدی همچون فلسفه علم است. سپاسگزارم
نارین
فکر کردم الان با یک تئوری جدید روبرو می شم بیشتر یه کامنت بود اما درمورد کلمه فرگشت می شه بگین که چه اصراری هست که حتما برای کلمات جا افتاده کلمه جدید بسازین؟ مثلاً تطور یا تکامل اشکالش چیه؟ ممنون می شم در اینباره یه توجیه کامل ارائه بدین
احسان سنایی
نارین عزیز، یکی از نکاتی که من در کامنت فوق متذکر شدم، اهمیت «بازخوانی» برخی از مقالاتی بوده که ما پیشتر در این بخش منتشر کرده بودیم و ازآنجا که چنین مطالب مهمی تاریخ مصرف برنمیدارند، هرازگاهی لازم است ارجاعاتی به آنها بدهیم. و ضمناً از جملهْ مقالاتی که ضرورت بازخوانیاش در این مطلب توصیه شده است و ذیل عنوان «در همین زمینه» میتوانید آن را ببنید، پاسخ سؤالتان را به نحو مبسوطی میدهد: «چرا "تکامل" برابر درستی برای Evolution نیست؟»: http://zamaaneh.com/science/2009/12/post_80.html اگر مطلبِ حاضرْ همین یک سؤال را در ذهنتان القاء کرده باشد و شما هم جوابتان را در مقالهی نامبرده (که در آذرماه 88 هم منتشر شده بوده) بگیرید، هدف این «کامنت» برآورده شده. سپاسگزارم
عزت البیگ بنگ فولادوند
با سپاس از شما که در راستای حذف این کژفهمی ها از فرگشت قدم بر می دارید.