ستم مضاعف بر زنان کارگر
طاهر خلجانی - در تقسیم کار اجتماعی ایران، زنان مشاغلی کمدرآمد و پرزحمتتر دارند. همچنین دستمزدی که زنان برای کار خود دریافت میکنند، کمتر از میزان دستمزد مردان کارگر در شرایط مشابه است.
آمارها در ایران از درصد پایین اشتغال زنان سخن میگویند. بیشترین رقمی که برای مشارکت زنان در بازار کار ایران برآورد و اعلام شده نزدیک به ۱۴ درصد است. البته آمارهای دیگری با درصدی کمتر از مقدار یاد شده نیز وجود دارد.
در تقسیم کار اجتماعی ایران، زنان مشاغلی کمدرآمد و پرزحمتتر دارند. همچنین دستمزدی که زنان برای کار خود دریافت میکنند، کمتر از میزان دستمزد مردان کارگر در شرایط مشابه است. دلایل فراوانی برای توضیح چرایی این مسئله مطرح است که بررسی هر عامل، خود میتواند به تنهایی موضوع یک تحقیق گسترده باشد. آنچه مشخص است در کنار تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، یک محور اصلی برای بررسی و توضیح این تقسیم کار اجتماعی وجود دارد که در حیطه اقتصاد کلان قرار گرفته و مربوط به «شیوه تولید» جامعه ایران است.
در قوانین کار ایران موادی با موضوع مشخص کار زنان و وضعیت خاص زنان کارگر وجود دارد. ازجمله در این قوانین مادهها و تبصرههایی درباره حمایت از زنان کارگر باردار وجود دارد و مسئولیتهایی برای کارفرمایانی که زنان را به استخدام خود در آوردهاند تعیین شده است. در زمینه اعطای مرخصی زایمان، کسر ساعاتی از کار برای شیردهی مادر به نوزاد (در هر سه ساعت، نیم ساعت) و ایجاد ساز و کارهایی درباره نگهداری از کودکان در محل کار مادر (مانند راهاندازی مهد کودک و شیرخوارگاه) بندهایی در قانون کار وجود دارد که مطابق با آن کارفرمایان مسئولیتها و تعهدات مالی بیشتری نسبت به کارگزان زن در مقایسه با کارگران مرد دارند. به کارگران باردار باید در جمع ۹۰ روز مرخصی اعطا شود و بعد از این مدت حق بازگشت به کار برای آنان محفوظ است. حقوق کارگران باردار در این مرخصی محفوظ است و باید پرداخت شود. همچنین حمل بار بیشتر از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگران زن ممنوع است. بیشک هدف از تصویب چنین قوانینی، حمایت بیشتر از زنان و تحقق پارهای از حقوق اجتماعی و انسانی آنان است، اما ظاهراً این قوانین در جریان واقعیتهای اجتماعی ایران تاثیراتی به ضرر کارگران داشتهاند که به دلیل تاثیرات «شیوه تولید» در ایران است.
ضررهای اقتصادی یک حمایت قانونی
یکی از فعالان حقوق زنان با سئوالی ساده روشن میکند چطور قوانینی که در حمایت از زنان تدوین و تصویب شدهاند میتواند علیه زنان عمل کند. او میپرسد: «فرض کنید یک واحد تولیدی راهاندازی شده است و شما مسئول استخدام نیروی کار هستید. با قوانینی که موجود است شما زنان را استخدام میکنید یا مردان را؟»
او منتظر پاسخ نمیماند و صحبتهایش را ادامه میدهد: «وقتی دستمزد زن و مرد برابر است چرا زنان را استخدام کنید که اگر حامله شدند مجبور باشید حقوق او را کامل بدهید، حق اولاد به دستمزدش اضافه شود، مرخصی زایمان برود و نیروی کار شما کم بشود. وقتی برگشت شما باید او را دوباره برگردانید سر کار. اگر شما در دورهای که او برای زایمان به مرخصی رفته است کسی دیگر را استخدام کنید در عمل برای یک نیروی کار به دو نفر حقوق میدهید.»
از او میپرسم آیا با این توضیحات نتیجه صحبتهایش است که باید قوانین حمایت از زنان حذف شوند؟ پاسخ میدهد: «این قوانین روی کاغذ به نفع زن و در واقعیت علیه زنان است. من به عنوان یک زن طرفدار حفظ قوانین حمایت از زنان هستم، اما چیزی که گفتم در واقعیت اتفاق میافتد. البته حتماً اطلاع دارید که به عنوان نمونه در هنگام استخدام از زنان تعهد میگیرد که در طول قرارداد حق بارداری ندارند. یا اینکه زنان را با حقوق کمتر از مردان استخدام میکنند، ولی در واحدهای صنعتی در حالت عادی واقعیت این است که صاحبان صنایع از استخدام نیروی کار زنان میترسند. برای همین است که شغل زنان اغلب سطح پایین و با حقوق کم است. زن تا وقتی که از نظر مالی مستقل نباشد و جایگاه مناسبی در اقتصاد جامعه نداشته باشد نمیتواند خودش را در هویتی برابر با مرد تصور کند و کمی از زیر سایه قوانین مرد سالارنه بیرون بیاید. زنان باید وارد لایههای مدیریتی و بالای بازار کار و صنایع شوند.
میشود بررسی کرد در کشورهای دیگر چطور قوانین برابری زن و مرد این مشکلات را ایجاد نکرده است. یک بار در یک گفتوگو، یکی از فعالان کمپین به من گفت این بحث در کنار بعد فرهنگی، بعد اقتصادی هم دارد. بهتر است با یک اقتصاددان صحبت کنید. من فقط میتوانم درباره بعد فرهنگی سئوالات شما را پاسخ بدهم.»
ضعف تولید در ایران و عدم نیاز جدی به نیروی کار زنان
در کشورهایی که با وجود قوانین کارِ حمایتکننده از زنان (قوانین مربوط به بارداری، شیردهی و...) همچنان میل به استخدام نیروی کار زنان وجود دارد معمولاً نرخ رشد جمعیت پایین یا منفی است و سیستم تولیدی و خدماتی آن کشور نیاز به نیروی کار زنان دارد. در این کشورها معمولاً علاوه بر ساکنان بومی که تحت پوشش قوانین هستند، تعداد برنامهریزی شدهای از مهاجران قانونی برای تامین و اشباع بازار کار وارد میشوند. همچنین نیروی کار عظیمی از زنان جهان سوم، به عنوان مهاجر غیر قانونی در کارگاههای زیرزمینی (در ظاهر غیر قانونی) کشورهای مقصد مهاجرت، مشغول به کار هستند که خارج از قوانین کار و حقوق بشر و با دستمزدی بسیار پایین و در شرایطی که حتی حیوانات نیز به سختی قادر به تحمل آن هستند، زنده اما فاقد یک زندگی انسانی هستند.
در ایران، به دلیل صنعتی نبودن و گردش اقتصاد بر مبنای تجارت (صادرات مواد خام، واردات انواع کالاها و مشغول بودن بخش بزرگی از جامعه در سطوح مختلف دلالی) نه تنها نیازی شدید و عمده به نیروی کار زنان وجود ندارد که چند میلیون نیروی کار مذکر نیز با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. به همین دلیل کارفرمایان و صاحبکاران ترجیح میدهند برای تامین نیروی کار مورد نیاز خود از مردان استفاده کنند تا درگیری کمتری با قانون و تعهدات مالی کمتر داشته باشند؛ مگر در مواردی که در زیر مطرح میشود:
۱: استخدام زنان با حقوقی کمتر در مقابل کار یکسان با مردان (معمولاً نصف دستمزد مردان)
۲: استخدام در کارهایی که به دلیل فرهنگ مسلط بر جهان امروزی به زنان اختصاص یافته است (مهمانداری هواپیما، منشیگری، پرستاری کودکان، شاخههای خاصی از صنایع غذایی، مدل لباس و...)
۳: استخدام در کارهایی که نیاز به دقت و ظرافت دارد و به تجربه ثابت شده است زنان در آن کارایی بیشتری از مردان دارند (تصحیح دادههای آماری، ظریفدوزی لباس، صنایع مونتاژ قطعات الکترونیکی...)
۴: استخدام در جایی که امکان شورش و نافرمانی کارگران مرد وجود دارد (به عبارت بهتر استخدام به دلیل مطیع بودن)
۵: استخدام به قصد استفاده یا سوء استفاده جنسی از زنان
۶: استخدام نیروی کار زنان در جایی که نیروی کار مردان به اندازه رفع نیاز منطقهای، کشوری یا جهانی وجود ندارد.
ظرفیتهای شغلی برشمرده شده در ایران محدود است. به عنوان نمونه، بخش فرودگاهی و شرکتهای هوایی در ایران بسیار محدود و کم حجم است. صنایع نساجی ایران ورشکسته و صنایع الکترونیک آن تنها در بخش نظامی و بخشهایی که متعلق به نظامیان است فعال است. به دلیل قوانین سختگیرانه و ممنوعیت هرگونه اعتراض و اعتصاب که شامل همه شهروند ایران میشود، خطری چندان در پیوند با نافرمانی مردان کارگر متوجه کارفرمایان نیست. در کل به دلیل فقدان نهادهای کارگری مستقل و در نبود هرگونه سازماندهی و تشکیلات، خطر جدی از اعتراضهای کارگری متوجه سیستم موجود نیست. در ایران دروازهها به روی صنعت سکس بسته است، اما تنفروشی زنان و استخدام زنان و دختران به قصد استفاده یا سوءاستفاده جنسی وجود دارد. این بخش نیز در برابر نیروی کار عظیم زنان در ایران رقم قابل ملاحظهای نیست. بنابراین نیروی کار زنان از یک طرف راهی برای ورود به بخشهای تولیدی ندارد و از طرف دیگر با ضعف حوزههای کاری که در جهان امروز به زنان تخصیص داده شده، در عمل نیروی کار زنان در ایران فراوان و بیاستفاده است و طبیعی است که حتی در شرایط برابری کیفیت وکمیت کار، قیمت پایینتری از کار مردان داشته باشد.
چون دستم کوچک است کار دادند!
زهرا دختری ۱۴ ساله است و به همراه مادر خود در یک کارگاه بسته بندی کار میکند.
چه مدت برای پیدا کردن کار جستوجو کردید؟
_ چی؟
چقدر دنبال کار گشتی؟
_ خیلی.
خیلی یعنی چقدر؟
_ از تابستان تا یک ماه بعد از عید.
خودت کار را پیدا کردی یا کسی دیگر برایت پیدا کرد؟
_ مادرم. همینجا کار میکند.
پس چرا زودتر پیش مادرت برای کار نیامدی؟
_ قبلاً پسرها اینجا کار میکردند، ولی پشت دستگاه حشیش کشیدن. کار خراب شده بود. اخراج شدن.
چرا دوباره به جای آنها پسرها را استخدام نکردن؟ به خاطر مواد؟
_ نه. چون دستم کوچک است کار دادند. وقتی دستگاه باد (هوای) بسته را خالی میکند اگر انگشت آدم بزرگ باشد پلاستیک نمیچسبد به جعبه. انگشت که کوچک باشد چین نمیافتد.
چقدر حقوق میگیری؟
_ ۲۸۰ هزار تومن.
بیمه داری؟
_ نه. ۸۰ هزار تومن برای بیمه است. میدهند به خودم.
چرا خودت را بیمه نمیکنی؟
_ ۱۴ سال کم است. قبول نمیکنند.
پسرهایی که قبل از تو اینجا بودند چقدر میگرفتند؟
_ مادرم گفت ۳۵۰ هزارتومن بوده.
خوب چرا به تو اینقدر نمیدهند؟
_ برای اینکه من مرد نیستم.
کمتر کار میکنی از پسرها؟
_ نه. تعداد میزنه. به زن و مرد نیست. سرعت دستگاهه.
اگر اندازه هم کار انجام میدهید چه فرقی داره زن یا مرد؟
_ من دخترم. زن نیستم.
خوب چه فرقی داره پسر با دختر؟
_ نمیدونم.
قدم اول کنترل قسمتهایی از شیوه تولید است
«مریم» یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب ۵۷ ایران است. بعد از انقلاب از آموزش و پرورش اخراج شده است و اکنون با کار حسابداری روزگار خود را میگذراند.
او مسئله را اینگونه توضیح میدهد: «این تاریخ تکامل جوامع است. کارهای تخصصی در اثر انقلاب صنعتی به کارهای سادهتری تقسیم شدهاند و ماشینها تخصص هر حرفهای را به صورت اتوماتیک انجام میدهند. بعضی کارهای تخصصی هم به چند کار سادهتر تجزیه شدهاند. در این شیوه تولید کارهای کمی باقی ماندهاند که در انحصار یک گروه اجتماع باقی مانده باشند.
یک زمانی صنایع اینقدر رشد پیدا کردند که نیاز به نیروی کار زنان بود. مثلاً کارخانههای پنبه در انگلیس اینقدر زیاد شدند و نساجی اینقدر پیش رفت کرد که انگلیس (منظور دقیق او باید بریتانیا باشد) ۶۰ درصد تولیدات نساجی جهان را تولید میکرد. برای همین به کار زنان احتیاج داشتند.
بعد از آن جنبشهای کارگری شروع شد و سوسیالیستها در اروپا و آنارشیستها در آمریکا دست به اعتراض و اعتصاب زدند. صاحبان کارخانهها برای اینکه جلوی اعتراض مردان را بگیرند شروع به استخدام بچهها و زنها کردند.
در دنیای مدرن که قوانینی تصویب شد و زنان حقوق خود را به دست آوردند، دوست نداشتند زنان را استخدام کنند چون سرمایه و صنعت با عدد، سر و کار دارد. زن و مرد برایش مهم نیست. صنایع و سرمایهگذاری باید سود بدهد. هر چیزی این سود را تامین کند یا بیشتر کند مورد قبول است. زنان را با حقوق برابر با مردها استخدام نمیکنند یا اگر استخدام کنند تعهد میگیرند که به فرض، زنها حق باردار شدن ندارند. در آلمان اگر یک زن موفق شود و به جایی برسد خودش دلش نمیخواهد ازدواج کند یا بچهدار بشود چون در رقابت با مردها عقب میافتد.
بعضی چیزها نیاز به زمان دارد. همین که تعداد دخترها در دانشگاه بیشتر از مردان شده در آینده اثر خودش را میگذارد. مدیران زن بالا میآیند و زنان به عنوان متخصص وارد صنایع میشوند. این خیلی مهم است. شمال کشور را نگاه کنید. چرا زنهای شمال کشور آزادتر هستند؟ برای زنهای شهرهای شمال جوک درست کردهاند. یک عده میگویند چون شمال کشوری توریستی است، فرهنگ آزادتری دارد. من فکر میکنم دلیلش این چیزها نیست. زنان در شمال کشور یک تخصص ویژه در کشاورزی دارند. چایکاری و شالیکاری با کار زنان اداره میشود. این کاری نیست که کارگر ساده یا ناآشنا بتواند انجام بدهد. چون زنان در شمال کشور در تولید نقش دارند و این نقش به راحتی از آنها گرفتنی نیست، سهم بیشتری از مردان گرفتهاند. به حقوق و شخصیت آنها احترام میگذارند. در تهران و شهرهای دیگر به زنی که پاچه شلوارش کمی بالا باشد میگویند فلان است، اما در شمال کشور کسی نمیگوید چرا زنها در شالیزارها تا بالای زانو برهنه هستند. با احترام نیز به وی نگاه میکنند. چیزی که به نظر میآید کاری است که زن انجام میدهد، نه برهنه بودن قسمتی از بدناش.
بگذارید یک مسئله مهم را برای شما بگویم. بافت اقتصادی شمال کشور در حال تغییر است. زمینهای چای را با گازوئیل میخشکانند و تبدیل به مسکونی میکنند. در تمام زمینهای کشاورزی در حال ساختن آپارتمان، ویلا و شهرک هستند. این موضوع در آینده فرهنگ شمال کشور را تغییر میدهد. مردان شمال بیکارتر میشوند و تبدیل میشوند به مالک و از راه گرفتن کرایه درآمد به دست میآورند. زنها از کار کشاورزی حذف میشوند. برای همین نقش و ارزش و جایگاه آنها پایین میآید و ممکن است به بهانه اینکه مسافر و غریبه رفت و آمد دارد، مردان کم کم در پوشش زنان هم دخالت کنند. این نمونه خوبی خواهد شد برای فعالان زنان که بفهمند برای به دست آوردن حقوق خود باید وارد فعالیت اقتصادی و تولیدی بشوند. یک قسمت از مسئله خُب دست زنان نیست. مربوط به کشور، حکومت و اوضاع بین المللی است. در دولت احمدینژاد که بنا را به اداره کشور با پول نفت و واردات گذاشته است مشکل از اختیار زنان خارج میشود. زن و مرد همه بیکارند چون بیشتر صنایع تعطیل شده است.»
این وضعیت تغییر خواهد کرد
خانم «الف» روزنامهنگار است و مدت هشت سال است در کنار زندگی شخصی خود به فعالیت در عرصه زنان مشغول است. سخنان او خوشبینانه است اما او ادعا میکند این خوشبینی پایههای مادی دارد و «... مربوط به تغییر فرهنگ جامعه است. نتیجه گردش آزاد اطلاعات و فعالیت شبکههای مختلف ماهوارهای تغییر سنتهای کهنه در ایران است. زنان امروز با زندگی زنان کشورهای دیگر آشنا هستند. خیلی از کارشناسان اهمیتی به نقش سریالهایی که پخش میشود نمیدهند. من اطرافیانم را زیر نظر دارم. در بین خانواده، فامیل و همکاران نتیجه دیدن این سریالها را میبینم.
یک سری تابو در کشور ما وجود دارد که سنگینی آن روی شانه زنهاست. این تابوها برداشته شود و تقدس آنها بشکند، زنان میتوانند در موقعیت برابر با مردها برای گرفتن حق خود واکنش نشان دهند. یعنی تازه میرسیم به خط شروع.
جمعیت ایران در حال پیر شدن است. انبوهی از کودکان و جوانان در دوران جنگ با تبلیغ رسانهها و امتیازات اقتصادی مثل کوپن به وجود آمدند که قرار بود با کشته شدن آنها برتری نظامی عراق در تسلیحات با آنها خنثی شود. جنگ که تمام شد این لشکر نظم مدارس، دانشگاهها و اشتغال را به هم زد. تعداد کارگران را بیش از حد نیاز افزایش داد. به دلیل تغییر فرهنگ جامعه، کاهش ازدواج، تمایل جوانها به زندگی مجردی و شرایط بد اقتصادی نرخ جمعیت در حال پایین آمدن است. خامنهای و احمدینژاد دلشان میخواهد جمعیت ایران زیاد شود، اما این چیزی نیست که با دستورالعمل و راهپیمایی بسیج انجام شود. مردم را نمیشود به زور مجبور کرد ازدواج کنند یا بچهدار شوند. برنامهریزی جمعیتی کشورها خیلی طولانیمدت است. سالهاست ما میشنویم که اروپاییها میخواهند جمعیت خود را افزایش دهند. شرایط مردم اروپا از مردم ایران خیلی بهتر است، اما رشد جمعیت نزدیک به صفر است. زوری که نمیشود جمعیت را زیاد کرد.
من فکر میکنم چند سال دیگر اقتصاد ایران به نیروی کار زنان احتیاج پیدا میکند. نرخ بیکاری کم میشود و فشار روانی افراد بیکار که مثلاً بیایند جایگزین بشوند، کم میشود. این وضعیت تغییر خواهد کرد و وضعیت زنان بهتر خواهد شد چون وقتی زن استقلال مالی و امنیت شغلی پیدا کند زیر بار بعضی از مسائل که امروز دچار آن است نمیرود.»
نظرها
نظری وجود ندارد.