ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حذف رنگ، حذف نشاط اجتماعی

فیروزه رمضان‌زاده - پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌هایی نزدیک به رنگ‌های طبیعت، برای فرد و اطرافیانش، شادابی و نشاط روحی به همراه می‌آورد.

حلقه باید و نبایدهای حکومت ایران در حیطه انتخاب پوشش، هر سال بر زنان و دختران ایرانی تنگ‌تر از سال پیش می‌شود.

در طول سال‌های اخیر، مسئولان جمهوری اسلامی نسبت به تنوع مدل و رنگ پوشش دختران در مدارس و دانشگاه‌ها روی خوشی نشان نداده‌اند. برای یکسان‌سازی پوشش دختران و زنان، سال گذشته نیز اجرای طرح‌هایی سلیقه‌ای و تحمیلی‌ بدون نظرخواهی از دانش‌آموزان و دانشجویان در دستور کار دستگاه‌های دست‌اندرکار قرار گرفت؛ طرح‌هایی برای ساده کردن لباس دانش‌آموزان و دانشجویان دختر به منظور حذف تنوع و نشاط از پوشش آنها.

چندی پیش نیز با آغاز دومین ماه از سال جدید، با اعلام اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران دور تازه‌ای از برخورد با کسانی که به گفته مقامات پلیس «بدپوشش» هستند با عنوان «تشدید طرح امنیت اخلاقی» ‌در ایران آغاز شد.

احساس امنیت حکومت‌ از یکدستی جامعه

حکومت‌های مستبد، نگران شاد‌ شدن فضای زندگی افراد جامعه هستند. حکومت ایران نیز از فردای به قدرت رسیدن در سال ۱۳۵۷، حرکت در مسیری را آغاز کرد که خیلی سریع به تحمیل الگوی پوشش اسلامی و حذف رنگ‌های نشاط‌آفرین از پوشش افراد جامعه رسید. این تلاش با ارسال دستورالعمل یکسان‌سازی پوشش دختران دانش‌آموز آغاز شد: کفش و شلوار و مقنعه سیاه، سرمه‌ای، قهوه‌ای و طوسی. کم‌کم حتی پوشیدن جوراب سفید در دهه ۶۰ در بسیاری از مدارس با مانع روبه‌رو شد، مگر آنگه شلوار آنقدر بلند می‌بود که به طور کامل روی آن را می‌پوشانید. در آن زمان از جمله پوشیدن شلوارهای موسوم به لوله تفنگی قدغن بود؛ شلوارهایی که البته از برکت مانتوهای بلند، فقط از زانو به پایین آن مشخص می‌شد. مسئولان مدارس، حتی عرض پاچه شلوار‌ها را اندازه می‌گرفتند. برای آنها، کنترل صبح به صبح مقنعه‌ دانش‌آموزان دختر در مدارس و اینکه بلندی آن می‌بایست تا زیر سینه دانش‌آموزان می‌رسید و حتما «چانه‌بند» می‌داشت، مهم‌تر از روش‌های آموزشی بود.

نسل ۴۰ ساله‌های امروز، خوب به خاطر دارند وقتی با گذر از یک دهه اعدام و جنگ و تلخی و سرکوب دهشتناک، دهه ۷۰ رسید و سیاهی در جامعه ته‌نشین شد، چگونه آن مانتوهای کرم‌رنگ و سبز و آبی، در انبوه سیاهی‌های مانتوفروشی‌های ایران، خود را به مخاطبان مشتاق نشان می‌داد و در ذهن‌ها می‌نشست. با این وجود، بسیاری از دخترانی که در دهه ۶۰ از سنین نوجوانی گذر کرده و به جوانی رسیده بودند، از پوشیدن آن مانتوهای کرم‌رنگ خجالت می‌کشیدند...

... دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، با آغاز و اجرای سیاست‌های سخت‌گیرانه با عنوان طرح‌های گسترش «حجاب و عفاف» تلاش می‌کند ایران را به «دوران طلایی امام» [دهه ۶۰] بازگرداند و روش‌هایی را که در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی با شدت و حدت اجرا می‌شد احیا کند؛ تلاشی که البته با مقاومت زنان، حکومت را به نتیجه مطلوب نمی‌رساند.

کنترل رنگ، کنترل سیاسی

هوا که رو به گرمی می‌رود، دختران و زنان در شهرهای بزرگ به ویژه تهران با پوشش‌های کوتاه‌تر، تنگ‌تر و با رنگ‌آمیزی‌های شاد‌تر ظاهر می‌شوند. این نوع پوشش، اغلب با شال و روسری‌های درخشان همراه است؛ روسری‌ها و شال‌هایی که مقداری از موی زنان و دختران را نیز آشکار می‌کند. به همین دلیل این گریز از چهارچوب های محدودکننده، خوشایند مسئولان حکومت ایران نیست. ماموران نیروی انتظامی همواره با این نوع پوشش‌ها در خیابان‌ها و اماکن عمومی نظیر میادین‌، مراکز خرید، پارک‌ها، اماکن تفریحی و کوهستان‌‌ها، نمایشگاه‌‌ها، کنسرت‌ها، ایستگاه‌های مترو و ده‌ها محل دیگر برخورد می‌کنند و این برخوردهای خشونت آمیز، در سال‌های اخیر با آغاز فصل بهار و تابستان، شدت می‌یابد و مسئولان نیروی انتظامی همواره در سخنان خود هشدار می‌دهند با آنچه به عنوان «ظاهر نامناسب و پوشش‌های غیر متعارف مغایر با عفت عمومی» خوانده می‌شود مقابله می‌کنند.

کنترل لباس و محدود کردن رنگ و‌ لباس زنان شاغل و نیز تعیین نوع رنگ و مدل پوشش دختران در مدارس نمونه‌ای از همین سخت‌گیری‌‌هاست. الگوهایی مانند چادر به جای مانتو و مقنعه نیز در طول این سال‌ها همواره به عنوان «حجاب بر‌تر» و مناسب‌ترین پوشش اعلام شده است، به طوری که مدیران مدارس دخترانه، دانش‌‌آموزان را به استفاده از آن تشویق می‌کنند و خود نیز برای حفظ مقام مدیریت‌شان ملزم به استفلده از آن هستند.

در سال های اخیر، انواع و اقسام برنامه ها و  قوانین و دستورالعمل های کنترل حجاب و پوشش زنان نیز صادر شده است. به عنوان نمونه: در سال ۱۳۸۵، قانونی با عنوان «قانون ساماندهی مد و لباس» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، اما هنوز این قانون به صورت کامل اجرا نشده است.

آبان‌ماه سال گذشته (1391 خورشیدی)، محمدرضا باهنر، نائب رئیس مجلس نهم در دیدار از نمایشگاه مانتو و پوشش سر، از آمادگی نمایندگان مجلس برای ساماندهی قانون کارگروه ساماندهی مد و لباس خبر داد.

علی‌رضا افشار، قائم مقام وزیر کشور ایران نیز خردادماه سال گذشته با بیان اینکه مد و لباس‌های جدید اسلامی در راه است گفت: «در دسته‌بندی برای انجام مسئولیت‌ها در حوزه حجاب و عفاف، دستگاه‌ها به سه گروه تقسیم شده‌اند و وظیفه اصلی به عهده دستگاه‌هایی همچون آموزش وپرورش، صدا و سیما، وزارت علوم ، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات گذاشته شده است.»

حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش ایران شهریورماه سال۱۳۹۰ در سخنانی گفت دختران دبیرستانی می‌توانند مانتو‌های روشن بپوشند، اما بهمن‌ماه سال گذشته فرشته حشمتیان، معاون وزیر آموزش‌ و پرورش اعلام کرد از سال تحصیلی آینده لباس دختران دانش‌آموز در همه مدارس ایران متحدالشکل، اسلامی و ساده می‌شود.

از اول اردیبهشت سال جاری نیز دور تازه‌ای از برخورد با «بدحجابی» با عنوان «تشدید طرح امنیت اخلاقی» ‌در ایران آغاز شده است. به گفته اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران، اجرای این طرح از اول اردیبهشت تشدید شده است و پلیس «بدون اغماض با متخلفان برخورد می‌کند».

آنها نشاط می‌خواهند

با وجود همه سرکوب‌ها و اجرای طرح‌هایی چون جداسازی محیط‌های آموزشی و زیستی دانشجویان و اعمال آئین‌نامه‌های پوششی در دانشگاه‌ها و اداره‌ها در کنار گسترش و ساخت دانشگاه‌های تک‌جنسیتی، برنامه‌‌های مقابله با «بدحجابی» موثر نیفتاده است و هم‌چنان زنان و دخترانی که در سال‌های پس از انقلاب در ایران متولد شده‌اند، خواستار تنوع و نشاط در لباس و پوشش خود هستند و حاضر نیستند به قواعد و مقررات دولتی در زمینه پوشش خود تن دهند.

پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌هایی نزدیک به رنگ‌های طبیعت که نوعی سرزندگی را با خود به همراه دارند، برای انسان و اطرافیانش شادابی و نشاط روحی به همراه می‌آورد. از سوی دیگر، پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌های تیره و خنثی مانند مشکی یاخاکستری حس اندوه، غم و کرختی را در فرد و نزدیکان او ایجاد می‌کند.

بنا بر آنچه نویسنده وبلاگ «انسان‌شناسی و فرهنگ» نوشته است، مانتوهای رنگی، طرح‌دار و سنتی همیشه طرفداران بیشتری دارند؛ طرفدارانی که از همه قشر و سنی هستند. فروشنده‌ یک مانتوفروشی در تهران می‌گوید: «مانتوهای رنگی به ویژه رنگ‏های روشن و قرمز در دو سال اخیر طرفدار بیشتری داشته است، اما هنوز مانتوهای تیره نیز مشتریان خود را دارند، البته نه مثل گذشته.»

به گفته این فروشنده مانتو، خریداران ما، مانتوهایی می‌‏خواهند که آن‌ها را متفاوت و متمایز جلوه دهد: «البته هستند کسانی که وقتی مانتویی را می‌پوشند می‌گویند نکند مامورها گیر بدهند؟ در مقابل عده‏ زیادی هم هستند که به این چیزها بی‌تفاوتند.»

فریبا داودی مهاجر

فریبا داودی مهاجر، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان معتقد است: «آنچه جمهوری اسلامی با آن در عرصه عمومی مخالف است «حق انتخاب» است. پذیرش کلیشه‌های ارائه شده از سوی حکومت، در شکل‌های مختلف اعمال می‌شود. تنها یکی از این کلیشه‌ها، حق انتخاب پوشش یا رنگ و مدل آن است. شما در بسیاری از کشورهای دیکتاتوری مثل شوروی سابق، چین و کره می‌توانید همین تحمیل اراده حکومت در نوع و شکل لباس را ببینید. ساختن انسان‌های متحدالشکل که حکایت از انسان‌های متحدالفکر می‌دهد. تحمیل اراده حکومت به مردم، نشان دهنده کنترل کردن محیط است.»

کنترل نوع و رنگ پوشش زنان در ایران با تحمیل اجباری «حجاب اسلامی» همواره یکی از سیاست‌ها و برنامه‌های کلیدی حکومت ایران بوده است؛ روش‌هایی سلطه‌پرور و مردسالارانه که از طریق قانون، مشروعیت می‌یابند و در تمامی عرصه‌ها اجرا می‌شوند.

به گفته داودی مهاجر، «حق انتخاب پوشش و رنگ و سبک دلخواه زندگی، تاثیری مستقیم بر نشاط اجتماعی دارد. وقتی حکومتی به طور سازماندهی شده تلاش می‌کند با کنترل‌های مختلف، نشاط را از جامعه حذف کند یعنی می‌خواهد امید به آینده و تحرک اجتماعی را کاهش دهد و از سوی دیگر ناامیدی، انفعال و احساس محرومیت را در میان مردم رواج دهد. وقتی حکومتی ژ آزادی‌های فردی زنان یا اقشار مختلف جامعه را محدود می‌کند یا محدودیت‌های فیزیکی یا روانی ایجاد می‌کند و هر روز درباره اشکال مختلف این محدودیت تبلیغ می‌کند، در واقع هدف‌ خود را در فضای سیاسی دنبال می‌کند. چراکه افراد شادمان بیشتر بر زندگی خود کنترل و تسلط دارند. آن‌ها چشم‌انداز بهتری از آینده دارند و پیوندهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی در آن‌ها قوی‌تر است و شادی آن‌ها مصداق بیرونی پیدا می‌کند، اما افراد منفعل و ناامید، بیشتر خود را بازیچه سرنوشت و قضا و قدر می‌دانند. به همین دلایل است که جمهوری اسلامی تلاش می‌کند با روش‌های مختلف شادی و نشاط اجتماعی را کاهش دهد.»

 داودی مهاجر می‌گوید: «زن و مردی که احساس نشاط می‌کنند به موجوداتی کارآمد، پرانرژی، نوآور و مبتکر تبدیل می‌شوند. این در حالی است که حکومت ایران از تمام این تاثیرات پرهیز و سعی می‌کند با توسعه ناامیدی، تحرک اجتماعی و فرصت چون و چرا را کاهش دهد. بنابراین می‌بینید که چگونه و در چه مکانیسمی دستورهای کلیشه‌ای، از کجا و به چه دلایلی نشئت می‌گیرد و با چه اهدافی پیگیری و توسعه داده می‌شود.»

آنها تنوع می‌خواهند

علاقه به زیبایی‏ و رنگ و تنوع‌، در بیشتر افراد وجود دارد، حتی اگر به دلیل تحمیل‌های سنتی و عرفی و حکومتی از آن پرهیز کنند.

برخی از روان‌شناسان اجتماعی معتقدند که ایجاد نشاط و شادابی، یکی از کارکردهای مد در پوشش است، اما در جامعه‌ ایران که حکومت حتی در مسائل خصوصی زندگی هر شهروند دخالت می‌کند، مدگرایی چندان آسان نیست. مسئولان جمهوری اسلامی همواره در سخنان خود مد و مدگرایی جوانان را ناشی از «هجوم تبلیغی کشورهای غربی» تعبیر کرده‌اند. با این حال طراحان لباس در ایران می‌کوشند با توجه به محدودیت‌های پوشش در این کشور به رنگ، طرح و اندازه لباس زنان تنوع ببخشند و دامنه انتخاب در حوزه پوشش زنان را گسترش دهند و از محدودیت‌ها عبور کنند.

فرناز عبدلی، یک طراح لباس در ایران است. او در این زمینه تحصیل کرده است. مجموعه مانتوی بهارانه این طراح جوان ایرانی که به تازگی عرضه شده، تاکنون با اقبال چشمگیر دختران و زنان ایرانی روبه‌رو شده است.

چندی ییش تارنمای صراط با انتقاد از فعالیت‌های هنری وی، او را یکی از عوامل مرتبط با «سرویس‌های جاسوسی فرهنگی دشمن» معرفی کرد و طراحی‌های وی را مصداقی از اشاعه آن چیزی دانست که به عنوان «منکر، تبرج و سوء استفاده‌های جنسی و غیر اخلاقی از زنان و دختران» خوانده می‌شود.

فرناز عبدلی

 این طراح جوان با دغدغه‌های هنری و فرهنگی، در مورد کاربرد رنگ‌های روشن در پوشش زنان و طراحی‌های خود می‌گوید: «هرچند در دین و آئین ما نیز بر لزوم استفاده ار رنگ‌های روشن تاکید شده است، ولی عرف جامعه بیشتر گرایش به رنگ تیره دارند و یکسری تفکرات و ایده‌هایی در این باب دارند از جمله اینکه رنگ تیره موقر‌تر یا رسمی‌تر است و کمتر جلب توجه می‌کند. به همین دلیل، یکسری رنگ‌ها به مرور با عنوان رنگ‌بندی‌های اصلی پوشش تعیین شده‌اند، مثل مشکی، سورمه‌ای، یشمی یا قهوه‌ای تیره. البته در چند سال اخیر در زمینه پوشش مدارس کارهای زیادی انجام شده است. برای نمونه پوشش دانش‌آموزان مدارس ابتدایی‌ همه رنگی شده‌. پوشش دختران پیش دبستانی صورتی و آبی براق روشن برای پسر‌ها. در کل در مدارس ابتدایی از رنگ‌های خوبی استفاده می‌شود. حتی من دیدم فرم‌های قرمز رنگ و شکلاتی برای بعضی مدارس غیر انتفاعی و خصوصی کار شده است. پوشش مدارس تقریباً از حالت یک‌دستی کاملی که در زمان بچگی‌های ما وجود داشت در آمده است. هر مدرسه سعی دارد فرم متفاوتی داشته باشد که نشان ویژه خود را داشته باشد.»

پوشش نسل جوان متولد دهه ۷۰ و ۸۰ نشان می‌دهد که آنها خواستار تنوع و نشاطی هستند که نمی‌تواند آن‌ را در مانتوهای تیره، رسمی، گشاد و اغلب بدقواره نسل مادران خود جست‌وجو کنند.

فرناز عبدلی در مورد جوانانی که در‌ سنین ۲۰ تا ۳۰ سال هستند می‌گوید: «رنگ‌ آنها را جذب می‌کند. مانتوهای من همه بلندند و از نظر قوانین ایران، مشکلی ندارند. من به ندرت لباس تنگ طراحی کرده‌ام و این هم شاید از ایده و علایق درونی من نشئت می‌گیرد که دوست دارم لباس راحت باشد، ولی خوب خیلی‌ها هم می‌آمدند و می‌گفتند چرا این‌ها همه اینقدر گشادند یا ما لباس تنگ می‌خواهیم. برخی هم در کارهای بهاره من، با آستین‌های کیمانو مشکل داشتند و فکر می‌کردند چاق نشان داده می‌شوند. البته به نظر من دلیل این موضوع این است که متاسفانه دختران ما به شدت دچار کمبود اعتماد به نفس هستند.»

به اعتقاد عبدلی، در این دوره، مشکل نهادهای فرهنگی در ایران بیشتر با لباس‌های تنگ و بدن نماست تا رنگ‌آمیزی‌ آنها. وی در ادامه تاکید می‌کند: «من در طراحی‌های خودم از انواع رنگ‌ها استفاده می‌کنم و برای فصول گرم، لباس‌های آزاد و نخی را ترجیح می‌دهم. لباس‌های راحتی که به راحتی جای عبور هوا داشته باشند، لک نشوند و از قیافه نیفتند.»

زندگی بدون رنگ             

نیما نیمایی، نویسنده و نقاش ایرانی مقیم آمریکا، با اشاره به دو بعد مذهبی‌ و سیاسی در رنگ پوشش زنان در ایران می‌گوید: «از نگاه اسلام، باتوجه به اینکه زن عامل تحریک جنسی مردان قلمداد می‌شود، باید در حفظ حجاب و پوشش خود دقت کند و از رنگ‌هایی که باعث جلب توجه او می‌شوند بپرهیزد.»

وی ادامه می‌دهد: «آن‌ها با کنترل و انتخاب رنگ، حق انتخاب زنان را از آنها می‌گیرند؛ اگرچه جمهوری اسلامی با نشاط و تنوع در تمامی افراد جامعه مشکل دارد.»

نیما نیمایی

نیمایی با بیان اینکه جامعه‌شناسی رنگ در هر کشوری متفاوت است می‌افزاید: «جدا از تاثیری که حکومت‌ها بر رنگ می‌گذارند، رنگ ریشه در فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و سنت یک کشور دارد، اما در ایران تاثیری که دولت بر این مقوله می‌گذارد دوچندان است زیرا که نگاه جمهوری اسلامی نگاهی دینی است آن هم به شکل تحریف شده. آنچنان که هم در ضدیت با فردیت قرار دارد و هم با پوشش نگرش دینی، در جهت منافع و اهداف سیاسی و قدرت‌طلبانه خود، زنان را در حاشیه نگه می‌دارد.»

این هنرمند تاکید می‌کند: «رنگ یکی‌ از اصلی‌‌ترین عناصر زندگی‌ است که هر انسانی‌ آگاهانه یا نا‌آگاهانه با آن سر و کار دارد. رنگ بیانگر ماهیت هر چیزی است. رنگ، یکی از عناصر اصلی نشاط انسان است و احساسات انسان را کنترل می‌کند. نمی‌توان تصور کرد دنیا بدون رنگ چه می‌شود. در یک تابلوی نقاشی در صورتی‌ رنگ تیره دارای بیان است که رنگ‌های روشن هم بیایند و کنتراست لازم را به وجود بیاورند. برای من نیز جامعه چون یک تابلوی نقاشی است که احتیاج به تنوع دارد. در غیر این صورت این تابلو فاقد ارزش‌های بصری است. برایم جالب است که در ایران، با وجود این همه محدودیت‌ها و فشار‌ها، زنان هم‌چنان سعی‌ در حفظ جایگاه اجتماعیِ خود دارند و تاکنون ثابت کرده‌اند که اگر جایی‌ صحبت از جنبش‌های اجتماعی باشد حضور آن‌ها همیشه چشمگیر خواهد بود. در واقع مبارزه زنان برای تغییر شرایط اطرافشان بی‌‌وقفه بوده است، آن‌هم به این دلیل که هر‌گاه فشار روی نقطه‌ای از اجتماع بیشتر باشد، در آن نقطه پتانسیل بیشتری برای تحرک به وجود می‌‌آورد؛ آنچنان که با اشاره‌ای نیز به جریان می‌افتد. بهره‌گیری زنان از رنگ در تمام این سال‌ها نشانه مبارزه بی‌وقفه آنها با حکومت است.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.