• دیدگاه
"اینترنت پنهان در ایران" یا همان فیلترنت اسلامی
محمود تجلیمهر – انگیزه حکومت از برپایی "اینترنت ملی" نه حفاظت اطلاعاتی در برابر نفوذ و حمله سایبری از بیرون، بلکه جلوگیری از دسترسی آزاد شهروندان به شبکه جهانی است.
اینترنت دیگر تنها یک شبکه مخابراتی ساخته شده با ابزار تکنولوژیک نیست، بلکه بخشی از اجتماع شده است. زندگی در فضای مجازی هویت جداگانه خود را در چارچوب خدمات گوناگون چون شبکههای اجتماعی، چت، رادیو، یوتیوب و غیره یافته و از این رو پیچیدگی روندهای اجتماعی دیگر کم کم شامل اینترنت نیز میشود. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، طراحان اینترنت این را نیز در نظر داشتند که این شبکه توسط کسی قابل کنترل نباشد و حتی با جنگ اتمی و نابودی بخشی از آن، شبکه کار خود را ادامه دهد. از این روست که با قطع ارتباط یک مسیر، ترافیک راه خود را از مسیری دیگر یافته و جریان مییابد و نمیتوان با ابزار تکنولوژیک جلوی آن را گرفت. به بیان دیگر، اینترنت هم پیچیدگی تکنولوژیک دارد و هم پیچیدگی اجتماعی.
با این دیدگاه، هر حکومتی که تلاش برای کنترل اینترنت دارد، توجه پژوهشگران را به خود جلب میکند و در ا ین میان دو کشور چین و ایران سردمدار کنترل همه جانبه اینترنت هستند. هر چند که دشمنان اینترنت بسیارند، اما چین و ایران در این میان جایگاه ویژهای دارند.
پژوهشی درباره "اینترانت" حکومت ایران
به تازگی پژوهش جالبی منتشر شده با عنوان "اینترنت پنهان در ایران" که آن را پژوهشگر سرشناسی به نام کالین آندرسن با کمک دانشگاه پنسیلوانیا به انجام رسانده است. آندرسن در پژوهش خود با به کارگیری روش مهندسی معکوس، تلاشی را که حکومت اسلامی در دو-سه سال گذشته زیر نام "اینترنت ملی" و یا "شبکه ملی اطلاعات" پیش برده، جمع بندی کرده است.
کالین آندرسن و همکارانش با به کارگیری امکانهای موجود در استانداردهای اینترنت توانستهاند توپولوژی شبکه ملی را تا میزان زیادی شبیه سازی کنند. یافتههای آنها با آنچه که تاکنون میدانستیم میخواند. بر پایه این یافتهها، کارشناسان خادم حکومت اسلامی به جای به کارگیری آدرسهای عمومی در شبکه، از آدرسهای خصوصی استفاده میکنند. این آدرسهای خصوصی (10.x.x.x، 172.16.x.x-172.31.xx و 192.168.x.x) در استانداردهای مخابراتی برای به کارگیری در شبکههای خصوصی (شرکتها و یا خانه ها) در نظر گرفته شدهاند و برای مسیریابی در اینترنت اعتبار ندارند. تنها آدرسهای عمومی در اینترنت در مسیریابی مورد استفاده قرار میگیرند. شبکههای خصوصی، چون شبکه داخلی یک شرکت از بیرون قابل دسترسی نیستند و ارتباط کامپیوترهای یک شرکت با بیرون از طریق گذرگاهی صورت میگیرد که خود دارای آدرس عمومی است و نقش واسطه را دارد. آنچه حکومتیان به نام "اینترنت ملی"، "اینترنت حلال" و یا "شبکه ملی اطلاعات" تبلیغ میکنند، در اساس همان چیزی است که به نام "اینترانت" در هر شرکت و خانهای وجود دارد. آنها میخواهند شبکهای خصوصی به پهنه یک کشور ایجاد کنند و تاکنون در چند گام نیز پیش رفتهاند. بستر این شبکه را شرکت ارتباطات زیرساخت فراهم آورده است که اکنون مرکز فیلترینگ نیز هست. بسیاری از وزارت خانهها و ادارههای دولتی در حال حاضر به این شبکه وصل هستند. در گام بعدی نوبت دانشگاهها، مراکز پژوهشی و سپس سرویس دهندگان اینترنت خواهند بود. هم اکنون برخی از سرویس دهندگان اینترنت یا آی اس پیها نیز به مشتریان خود آدرسهای خصوصی میدهند.
برای ارتباط با اینترنت در خارج از کشور تلاش برای تعریف گذرگاههایی است که زیر نظر باشند و ترافیک از آنجا صورت گیرد. یکی از یافتههای کالین آندرسن این است که برخی از پایانهها در ایران هم دارای آدرس خصوصی هستند و هم آدرس عمومی. یعنی این پایانهها هم از خارج از ایران قابل دسترسی هستند و هم از داخل. چنانچه پایانهای تنها دارای آدرس خصوصی باشد، دیگر از خارج قابل دسترسی نخواهد بود.
این پدیده آدرس دوگانه برای یک پایانه، سرویس Domain Name Service)DNS) که کارش تبدیل آدرسهای اینترنتی قابل درک برای انسان چون www.radiozamaneh.com به آدرس قابل مسیریابی قابل درک برای سیستم، چون 141.101.125.158 است، دچار دشواری بسیاری میکند. به بیان دیگر، سرویسهای DNS در ایران مجبور به داشتن هر دو آدرس خصوصی و عمومی هستند و این کار، مکانیسم آنها را نه تنها بسیار پیچیده میسازد و نگهداری و به روز رسانی را دشوار میکند، بلکه این سرویسها به یک منبع همیشگی خطا تبدیل میشوند. وجود اطلاعات نادرست در DNS باعث ایجاد نارسایی در مسیریابی، از میان رفتن اطلاعات در میان راه، کند شدن ارتباط و یا حتی قطع ارتباط میگردد. این موضوع، که نیاز به بررسی مفصلی دارد، میتواند دلیلی برای این پیشبینی باشد که شبکه ملی حکومت اسلامی با شکست روبرو خواهد شد.
بیدفاع در برابر استاکسنت و شرکا
حکومت اسلامی در تبلیغ برای اینترنت ملی به عامل امنیت اطلاعات و عدم نفوذ خارجیان تاکید زیادی دارد. گویا مشکل کاربران ایرانی در سوءاستفاده از اطلاعاتشان از سوی خارجیان است که روشن نیست چرا باید به اطلاعات کاربران ایرانی چنان علاقه ویژهای داشته باشند که حکومت به فکر اینترنت ملی باشد.
حکومتی که ناتوان از محافظت سیستمهای سری خود است، به فکر امنیت اطلاعات شهروندان افتاده است! آن چه که بدافزارهایی چون استاکس نت، دوکو و فلیم بر سر سیستمهای پنهان حکومت آوردند، به خوبی نشاندهنده ناتوانی حکومتیان برای مقابله با اختلالهای سایبری است. دزدان اطلاعاتی بین المللی، باندهای مافیایی قاچاق و دیگر جنایتکاران توجه ویژهای به ایران ندارند؛ کشور در برابر کارهای آنها نیز بی دفاع است، تا چه برسد در برابر حملات سایبری سازمانهای جاسوسی و نظامی کشورهایی که دولت ایران شب و روز برای آنها شاخ و شانه میکشد و تحریکشان میکند.
بدافزار استاکس نت شمار زیادی از سانتریفیوژهای غنی سازی را نابود کرد بدون این که کارشناسان حکومت بتوانند جلوی ان را بگیرند. دوکو و به ویژه فلیم مدت درازی به کار نفوذ از این کامپیوتر به آن کامپیوتر در حساسترین مراکز دولتی، اقتصادی و نظامی و ارسال اطلاعات آنها به خارج از کشور مشغول بودند بدون این که حکومت حتی بتواند متوجه حضور آنها شود. ویروس وایپر در صنایع نفت کشور اطلاعات زیادی را نابود کرد.
هیچ یک از این بدافزارها را حکومت اسلامی نیافت. این دیگران (شرکتهای کاسپرسکی، سایمانتک و...) در خارج از کشور بودند که آنها را یافتند. هنوز حکومت ایران با آن ارتش سایبری و فتا و آن همه سروصدا که در باره قدرت سایبریاش به راه انداخته، نتوانسته گزارشی ارایه دهد که نشان دهد این بدافزارها را که ساخته بود، چگونه وارد شبکههای حساس شدند، کدام سیستم نخست آلوده شده بود و برای ایجاد چه خسارتی برنامه ریزی شده بودند. هر چه میدانیم، از گزارشها و پژوهشهای دیگران میدانیم و از حکومت تنها این را شنیده ایم که کار آمریکاییها و اسراییلیها بود. و دلیلی نیز برای اثبات این حرف ارایه نشد.
در دنیای آزاد پس از این گونه رویدادها در رسانه ها، کنفرانسها و مراکز پژوهشی اطلاعات تخصصی ارایه میگردد و همگان امکان دسترسی به آنها را دارند. اگر چین در شبکه برق آمریکا بدافزارهایی را نصب کرده بود که روزی اگر جنگی روی دهد، بتواند شبکه برق آمریکا را از کار بیاندازد، این آمریکاییها بودند که آن را کشف کردند و اطلاعات را در اختیار همگان گذاشتند که اکنون ما نیز بتوانیم در اینجا بدان اشاره کنیم. اما این دانشگاه بوداپست بود که بدافزار فلیم را مورد بررسی قرار داد و تواناییهای آن را آشکار ساخته و منتشر کرد. از ارگانهای پر سروصدای حکومت اسلامی تاکنون حتی یک کار پژوهشی در این باره ندیده ایم. در حالی که فلیم چند سال به فرستادن اطلاعات در حجم ترابایت (یک ترابایت برابر با هزار گیگا بایت است) به جاهایی گوناگون در جهان مشغول بود.
بر اساس اطلاعاتی که از منابع گوناگون در رسانهها پخش شد، همه این بدافزارها مستقیم وارد سیستمها شده بودند؛ حال یا از طریق حافظههای USB و یا اشخاص و نه از طریق نفوذ اینترنت. در اساس این نمیتواند قابل باور باشد که سانتریفیوژهای غنی سازی هستهای و کامپیوترهایی که آنها را کنترل میکنند، به اینترنت وصل باشند، که اگر باشند خود نشان گر فلاکت دیگری است.
هراس حکومت از شهروندان خود
مشکل اصلی نیز در همین جاست. حکومت اسلامی بر خلاف این همه سروصدا توان دفاع سایبری از کشور را ندارد. از آنجایی که هدف اصلی حکومت نه دفاع از کشور و نه دفاع از امنیت اطلاعات شهروندان، بلکه سرکوب و جلوگیری از دسترسی آنها به اطلاعات آزاد است، متخصصان شرافتمند از همکاری با حکومت سر باز میزنند و تنها گروهی فرصت طلب بی اخلاق با حکومت همکاری میکنند. توانایی حکومت در ردیابی و دستگیری و قتل ستار بهشتی است که در گوشهای در شهریار برای خودش در وبلاگی مینوشت که شاید ۱۵ خواننده هم نداشت. هراس حکومت از شهروندان خود است و در این راستا از یوتیوب، فیس بوک، تویتر، اسکایپ و جی میل هراس دارد. در واقع این هراس است که توانایی کشور را در برابر حملههای سایبری پایین آورده است.
همین بس که کالین آندرسن در مصاحبهای میگوید: وقتی من میتوانم از اینجا به سیستمهای آنها نفوذ کنم و بدون تخریب این اطلاعات را به دست آورم، دیگران هم میتوانند. تنها پنج دقیقه بیشتر طول میکشد.
نظرها
نظری وجود ندارد.