بهار عربی و نویسندگان و شاعران عربِ مهاجر
عبدالوهاب مدب: اعراب از نمونه «منحرف» انقلاب ایران بپرهیزند
مصطفی خلجی - عبدالوهاب مدب میگوید اسلامگرایان نباید فراموش کنند که انقلاب تونس از ابتدا تا پیروزیاش به هیچ وجه «اسلامی» نبود.

«پس از سالها، ۱۸ ژانویه ۲۰۱۱ به تونس بازگشتم. به محض آن که از هواپیما خارج شدم، به نظرم رسید هوای تونس پاکتر و روشنتر شده است. فصل عشق بود بعد از یک دوره نفرت. فصل گشایش بود پس از دوران انقباض.»
عبدالوهاب مدب، که سال ۱۹۴۶ در تونس به دنیا آمده، به قول ایرانیها، «آخوندزاده» است؛ پدربزرگش، شیخ مختار مدب، مدرس قرآن (علمالقرائه) در دانشگاه دینی زیتونه بود و پدرش، شیخ مصطفی مدب، فقیهی بود که «اصول الفقه» درس میداد و از آنجا که علاقههای ادبی داشت، در سالهای دهه ۱۹۳۰ متأثر از گروه ادبی «آپولو» در قاهره شعرهایی میسرود.

مدب در این خانواده سنتی رشد کرد و به دستور پدرش از همان کودکی به آموختن قرآن مشغول شد. دوران دبستان را در مدرسهای فرانسوی-تونسی گذراند و در نوجوانی، خواندن آثار کلاسیک او را به دنیای ادبیات فرانسه کشاند. او پس از تحصیل در دانشگاه تونس، در بیست و یک سالگی وارد دانشگاه سوربن شد و در سال ۱۹۷۰ در رشته ادبیات مدرک فوق لیسانس گرفت.
عبدالوهاب مدب که از سال ۱۹۶۷ تاکنون در پاریس زندگی میکند، وقتی جوان بود، فعالیت ادبیاش را با انتشار مقالههایی در نشریههایی مثل «کایه دو سینما» و «له تان مدرن» (نشریه ژان پل سارتر) آغاز کرد.
او همچنین با انتشاراتیهای مختلف فرانسه همکاری کرده است؛ مثلاً بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۳ با «فرهنگ روبر» که فرهنگهای مختلف زبان فرانسه را منتشر میکند همکاری کرد و برای این انتشارات مدخلهایی درباره اسلام و تاریخ هنر در اسلام نوشت، و دو سال (۱۹۷۳ و ۱۹۷۴) نیز مشاور ادبی و گزینشگر آثار انتشارات «سوی» بود.
عبدالوهاب مدب: اسلامگرایان برای رسیدن به دموکراسی باید گزاره «الحکم لله» (حکم از آنِ خداست) را فراموش کنند.
مهمترین فعالیت انتشاراتی عبدالوهاب مدب، همکاری با انتشارات «سندباد» است. (این انتشارات اکنون با انتشارات «اکت سود» ادغام شده)
او به مدت ۱۴ سال، از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۸ سرپرستی مجموعهای را در انتشارات «سندباد» بر عهده گرفت که در این مجموعه آثار نویسندگان کلاسیک ادبیات فارسی و عربی که بیشتر مایههای عرفانی داشت، چاپ میشد. خود عبدالوهاب مدب نیز در این مجموعه آثاری از سهروردی و ابوزید بسطامی را به فرانسوی ترجمه کرده است.
مدب در سال ۱۹۸۳، رمان «فصل مهاجرت به شمال» نوشته «طیب صالح»، نویسنده سودانی، را از عربی به فرانسوی ترجمه کرد. طیب صالح که سال ۱۹۲۹ به دنیا آمد و سال ۲۰۰۹ درگذشت، در کنار طاها حسین و نجیب محفوظ از پدران داستاننویسی مدرن عربی به شمار میآید. در یک نظرسنجی که سال ۲۰۰۲ از صد نویسنده مقیم ۵۴ کشور شد، کتاب «فصل مهاجرت به شمال» جزو صد رمان برتر تاریخ ادبیات جهان برگزیده شد. بیگمان فرانسویزبانان، آشنایی با این نویسنده بزرگ عرب را مدیون عبدالوهاب مدب هستند.
فعالیتهای ادبی مدب، او را چنان در حوزه پژوهشیاش زبده کرد که قبل از دانشگاه پاریس ۱۰، دانشگاههایی چون دانشگاه ژنو، ییل و فلورانس، در سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ از او خواستند که ادبیات تطبیقی (اروپا و جهان عرب)، ادبیات فرانسویزبان در کشورهای عربی و ادبیات عرفانی تدریس کند.
بالاخره خودش نیز، پس از چند سال وقفه در تحصیلات، در سال ۱۹۹۱ دکترایش را با دفاع از رسانهای با عنوان «نوشتار و تبارشناسی دوگانه» از دانشگاه اکس-مارسی اخذ کرد.
این نویسنده پس از سه سال همکاری با سردبیر یک نشریه در حوزه «نشانهشناسی»، در سال ۱۹۹۵ نشریهای را با نام «ددال» (پیچ و خم) بنیان نهاد. از همان سال نیز تدریس ادبیات تطبیقی را در دانشگاه پاریس ۱۰، آغاز کرد.
این نویسنده مهاجر عرب از سال ۱۹۹۷ هم به درخواست رییس رادیو فرهنگ فرانسه (فرانس کولتور)، برنامهای هفتگی با عنوان «فرهنگهای اسلام» در رادیو فرهنگ فرانسه اجرا میکند.
«طلسم» (رمان، ۱۹۷۹)، «فانتازیا» (رمان، ۱۹۸۶)، «بر مزار ابن عربی» (مجموعه شعر، ۱۹۸۷)، «داستان تبعید سهروردی به غرب» (پژوهش، ۱۹۹۳)، «نود و نه ایستگاه ییل» (شعر، ۱۹۹۵)، و «در برابر اسلام» (گفتوگو، ۲۰۰۴) از عناوین آثار عبدالوهاب مدب است. اما در میان آثار مختلف این نویسنده، کتاب «بیماری اسلام» (۲۰۰۲) از همه معروفتر است. این کتاب که به زبانهای مختلف ترجمه شده در همان سال انتشارش برنده جایزه ادبی «فرانسوا موریاک» شد.
«بیماری اسلام» که درباره ظهور بنیادگرایی در اسلام است، به نویسندهاش جایگاه ویژهای در میان همنسلانش بخشید. البته این نویسنده و شاعر برای برخی دیگر از آثارش نیز جوایزی را در فرانسه به دست آورده است. او در «بیماری اسلام»، مسلمانان را به آمادگی برای «تبدیل ارزشهایشان» برای رسیدن به لائیسیته فرا میخواند.
عبدالوهاب مدب و «بهار تونس»
اما فارغ از پژوهشها و کتابهایی که عبدالوهاب مدب درباره اسلام و رابطه آن با غرب به ویژه اروپا نوشته، او نویسنده یکی از مهمترین کتابهایی است که درباره بهار عربی منتشر شده است. این کتاب که «بهار تونس؛ استحاله تاریخ» نام دارد، اولین بار مارس ۲۰۱۱، یعنی کمی پس از انقلاب تونس در پاریس منتشر شد. آن طور که نویسنده در پایان کتاب ذکر کرده، نگارش این کتاب ۱۷۰ صفحهای در فاصله ۳۱ ژانویه (دو هفته پس از سقوط زین العابدین بنعلی) تا ۱۹ فوریه همان سال، یعنی طی ۲۰ روز، صورت گرفته است.
عبدالوهاب مدب میگوید اسلامگرایان نباید فراموش کنند که انقلاب تونس از ابتدا تا پیروزیاش به هیچ وجه «اسلامی» نبود. «این انقلاب با "خودکشی" آغاز شد که در اسلام منع شده است.»
«بهار عربی» در واقع روایت روزهای انقلاب است؛ از روزی که محمد بوعزیزی خود را سوزاند تا روزی که دولت موقت تونس تشکیل شد. اما به هیچ وجه زبان این کتاب، حماسی نیست، بلکه نویسنده با ارجاعات تاریخی، از زاویهای بالا، سعی در تحلیل وضعیت موجود دارد.
در فصل اول این کتاب، مدب ارزشهای مطرح شده در «عصر روشنگری» را یادآور میشود و مینویسد آزادی که اساسیترین حق انسانی است، ضرورت اولیه تحقق دموکراسی نیز به شمار میآید.
او که «۱۴ ژانویه» (روز پیروزی انقلاب تونس) برایش یادآور «۱۴ ژوئیه» (روز پیروزی انقلاب فرانسه) است، میگوید اعراب و مسلمانان میتوانند از این روز تاریخی برای رسیدن به آزادی و دموکراسی بهره ببرند.
همچنین عبدالوهاب مدب، بهار تونس را با بهار پراگ مقایسه میکند و میگوید که محمد بوعزیزی برای ما مثل «یان پالاخ» جوان اهل چکسلواکی سابق است که وقتی از شکست بهار پراگ ناامید شد، در اعتراض بیتفاوتی مردم به حمله شوروی، ژانویه ۱۹۶۹خودسوزی کرد و جان خود را از دست داد.
مدب میگوید این حرکت ۴۰ سال بعد در «استپ آفریقا» (تونس) تکرار شد، اما با این تفاوت که برعکس خودسوزی یان پالاخ، خودسوزی بوعزیزی در مردمش تأثیر کرد. «او خون ملتی را تصفیه و اعضای فلج او را درمان کرد.»
با این حال، در مقایسه تونس و چکسلواکی سابق، عبدالوهاب مدب میگوید که کشورش به یک «واسلاو هاول» نیز نیاز دارد، کسی که بتواند تونس را در دوران گذار از دیکتاتوری به دموکراسی رهبری کند.
اما عبدالوهاب مدب، در کتاب خود، تونس را با ترکیه نیز مقایسه میکند. او در انتقاد از اسلامگرایان تونسی میگوید اگر آنان معتقدند که میخواهند مانند اسلامگرایان ترکیه عمل کنند، اول باید راه استقرار لائیسیته در تونس تلاش کنند.
این نویسنده از راشد غنوشی، رهبر حزب اسلامی النهضه که سالها پیش حبیب بورقیبه را «کافر» خوانده بود، انتقاد میکند و میگوید اسلامگرایان ترکیه هیچگاه این نوع برخورد را با کمال آتاتورک ندارند؛ همانطور که اسلامگرایان ترکیه هر سال یاد بنیانگذار ترکیه جدید را گرامی میدارند، اسلامگرایان تونسی نیز باید به بورقیبه از آن جهت که بسیاری از ارزشهای مدرن را وارد جامعه تونس کرد احترام بگذارند.
همچنین انتقاد دیگر مدب به اسلامگرایان این است که برای رسیدن به دموکراسی باید این گزاره «الحکم لله» (حکم از آنِ خداست) را فراموش کنند.
این نویسنده میگوید اسلامگرایان نباید فراموش کنند که انقلاب تونس از ابتدا تا پیروزیاش به هیچ وجه «اسلامی» نبود. «این انقلاب با "خودکشی" آغاز شد که در اسلام منع شده است.»
او با ذکر این نکته که انقلاب تونس به هیچ وجه شبیه انقلاب ایران نیست، میگوید انقلاب تونس نه رهبر داشت و نه ایدئولوژی. بنابراین راشد غنوشی نباید تصور کند که آیتالله خمینی دیگری است.
مدب معتقد است اگر بخواهیم انقلاب کشورهای عربی را با نمونه ایران مقایسه کنیم، برخلاف نظر آیتالله خامنهای که انقلاب تونس و مصر را به انقلاب ایران شبیه میداند، این حرکتهای اعتراضی بیشتر شبیه اعتراضات ایران پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ است.
او میگوید جوانان عرب که نسل اینترنت هستند خواستههایشان فراتر از خواستههای سیاسی هر گروهی از جمله اسلامگرایان است. این جوانان بر حقوقی اساسی تأکید میکنند که بین همه انسانها مشترک است و مختص یک گروه یا دین خاصی نیست.
این نویسنده تونسی درباره اسلامگرایان کشورش میگوید که صداقت آنان با سه چیز سنجش میشود؛ یکی پایبندی به تفکیک قوا که مهمترین آن استقلال دستگاه قضایی کشور است، احترام به آزادی عقیده و بیان، و در نهایت احقاق حقوق شهروندی و اجتماعی، مثل ایجاد کار و مبارزه با فقر، که به نظر این نویسنده فراموششدهترین اصل طی سالهای اخیر در تونس بوده است.
او با این که میگوید انقلاب تونس از طبقه متوسط و نخبه کشور آغاز نشد، اما بر نقش روشنفکران تإکید میکند و مینویسد وظیفه روشنفکران پاسداری و تقویت ارزشهای جهانی انقلاب تونس، مثل صلح و لائیسیته، است.
عبدالوهاب مدب با بیان این که انقلاب تونس، انقلاب «راستقامت» است، نه انقلابی «خمیده و منحرف» مثل انقلاب ایران، به شعری از ابو الفرج بن هندو، شاعر عربزبان ایرانی اشاره میکند که در نزدیک تهران امروز به دنیا آمده است:
«سایه چگونه شکل بگیرد
وقتی شاخه خمیده است؟»
نظرها
dara
میلیونها مهاجر و هزاران زندانی و هزاران اعدامی و دهها میلیونها گرفتار رژیم خفقان اسلامی ماحصل انقلاب ایران بود.