غزنی، پایتخت فرهنگی جهان اسلام
بیژن روحانی- مردم غزنی امیدوارند انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ رشد و توسعه پایدار را پس از دههها جنگ و بیتوجهی برایشان به ارمغان بیاورد.
نمایشگاهی شامل آثار مرمرین سدههای میانه در تالار جدید موزه غزنی در افغانستان، یادآور روزگار رونق و شکوه از دست رفته این شهر کهن است؛ شهری که در سال به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شده و امیدوار است این انتخاب بتواند توجه جامعه جهانی را برای آبادی و نوسازی آن به خود جلب کند.
در سال ۲۰۰۷ سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی (آیسسکو) غزنی را به همراه شهر مدینه در عربستان و شهر کانو در نیجریه به عنوان مراکز و پایتختهای فرهنگی جهان اسلام برای سال ۲۰۱۳ انتخاب کرد. از آن زمان به بعد کارها و پروژههای آمادهسازی این شهرها در جریان بوده است. در فروردین ماه ۱۳۹۲ (آوریل ۲۰۱۳) و طی مراسمی ویژه، غزنی به طور رسمی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام نامگذاری شد.
مردم غزنی امیدوارند انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ رشد و توسعه پایدار را برایشان به ارمغان بیاورد.
امسال غزنی شاهد مراسم، نمایشگاهها و همچنین افتتاح پروژههای مختلفی خواهد بود تا بار دیگر بتواند بر نقش فرهنگی خود در تمدن اسلامی تأکید کند. آثار مرمرین به نمایش درآمده در غزنی نیز بخشی از این برنامههای فرهنگی و هنری است.
تاریخ و آثار غزنی
غزنی که به آن غزنین و غزنه هم گفته میشود در شرق افغانستان قرار دارد. قدمت غزنی به سدهها پیش از میلاد مسیح میرسد، زمانی که شهر به عنوان یک بازار تجاری در منطقه فعال بود. بطلمیوس نیز در نوشتههای خود به این موضوع اشاره کرده است. غزنی در زمان کوروش در قلمرو امپراتوری هخامنشی قرار داشت، و سپس در زمان اسکندر مقدونی و جانشینانش، رنگ و بوی هنر و فرهنگ هلنی و یونانی به خود گرفت. پس از آن غزنی به یکی از مراکز بسیار بزرگ و مهم بودایی تبدیل شد و تا زمان حمله اعراب مسلمان نیز این جایگاه خود را حفظ کرد.
غزنی یک بار دیگر در دوران اسلامی نیز توانست به شهری بسیار مهم و کانونی تبدیل شود، یعنی زمانی که سلسله قدرتمند غزنوی این شهر را به پایتختی خود انتخاب و از آنجا بر ایران و آسیای مرکزی و شمال هند حکومت کردند. با فتح بخشهای وسیعی در هند، غنایمی فراوانی از هند به سوی غزنی سرازیر شد. در زمان غوریان شهر مورد تهاجم قرار گرفت، اما بعد به عنوان یکی از پایتختهای آنان نیز انتخاب شد و دورهای دیگر از رونق و شکوه را تجربه کرد. غزنی در جریان حمله مغولها به کلی ویران شد.
اکنون از هرکدام از این دوران تاریخی اثری در گوشه و اطراف شهر و خارج از محدوده فعلی آن باقی مانده است. مشهورترین محوطه بودایی در غزنی محوطه تپه سردار است. در تپه سردار یک استوپای بزرگ بر فراز تپه قرار دارد و تعدادی استوپای کوچکتر نیز در اطراف آن هستند. استوپا نوعی بنای تپه مانند است و در آیین بودایی برای نیایش و یا نگهداری اشیاء مقدس ساخته میشود. در کاوشهای باستانشناسی در سالهای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی نیز یک مجسمه عظیم ۱۸ متری بودا در این منطقه کشف شد. این مجسمه بزرگ که بودا را در حالت لمیده نشان میداد، سومین مجسمه بزرگ بودا در افغانستان بود و قدمتش به حدود ۱۵۰۰ سال پیش میرسید. در سال ۲۰۰۱ طالبان این مجسمه را نیز به کلی تخریب کرد. از این تخریب کمتر در رسانههای مختلف یاد میشود.
از دوران غزنوی نیز آثار و ویرانههای زیادی بر جای مانده که مشهورترین آنها کاخ و آرامگاه سلاطین و همچنین منارههای چند ضلعی غزنوی است. بقایای کاخ مسعود سوم یکی از مشهورترین آثار شهر قدیم غزنی است. کاوشهای کاخ مسعود در سال ۱۹۵۶ و توسط یک هیئت ایتالیایی انجام شد. در آن زمان مرمرهای بسیار نفیسی از این کاخ ویرانه به دست آمد که از پیشرفت ذوق و مهارت هنری نشان داشت. روی این مرمرها که به عنوان سنگ ازاره دورتا دور تالارهای کاخ و همچنین در نمای آن قرار داشتند اشعاری فارسی با خطی بسیار زیبا و همچنین نقوش هندسی خیرهکنندهای کندهکاری شده است.
کندی برخی کارها و پروژههای فرهنگی و عمرانی در سالی که به نام غزنی نامگذاری شده مورد انتقاد برخی فعالان فرهنگی در افغانستان قرار گرفته است.
این مرمرها در میان مورخان و منتقدان هنر دوران اسلامی به عنوان یکی از عالیترین نمونههای هنری عصر غزنوی شناخته میشود. بخشی از این مرمرها هم اکنون در موزه هنرهای شرقی رم در ایتالیا نگهداری میشود. در طول سالها جنگ و بیتوجهی، بخشهایی از این آثار حیرتانگیز در افغانستان از بین رفته است. در نمایشگاهی که در موزه جدید غزنی برگزار شده بخشهایی از این آثار در معرض تماشا قرار گرفتهاند.
منارههای مشهور غزنی که در زمان سلطنت سلطان مسعود سوم و بهرام شاه ساخته شدند همچنان در خط آسمان این شهر جلوه فروشی میکنند. منارههایی ستارهشکل که حدود ۲۰ متر ارتفاع دارند و تزیینات آجری آنها بسیار نفیس است. قلعه غزنی یا بالا حصار نیز یک دژ مستحکم نظامی بوده که هنوز نیز بر فراز شهر قرار دارد. البته این قلعه در دهههای اخیر آسیبهای فراوان دیده است. به هنگام جنگ قلعه بارها به مرکز نظامی تبدیل شد. پس از آن نیز عوامل مختلف باعث فرسایش آن شدند. در سال ۱۳۹۰ بارش برف سنگین بخشی از برجهای نظامی این قلعه را فروریخت.
موزه هنرهای اسلامی غزنی در بخش روضه، در سمت شرق شهر قرار دارد. موزه در مکان آرامگاه عبدالرزاق برپا شده است. این آرامگاه در دهه ۱۹۶۰ میلادی توسط هیئت ایتالیایی مرمت و به عنوان موزه برای نگهداری آثار هنری دوران اسلامی طراحی شد. با آغاز جنگ داخلی در افغانستان این موزه نیز از ۱۹۸۰ درهای خود را بست و البته آسیبهایی دید. پس از جنگ با سرمایهگذاری سازمان یونسکو و دولت ایتالیا کارهای مرمتی این بنا دوباره آغاز شد تا بار دیگر میزبان آثار هنری کمنظیر افغانستان باشد. در سال ۲۰۱۰ سازمان یونسکو یک دوره آموزشی برای موزهداران غزنی برگزار کرد تا بتوانند پس از آن در موزه غزنی مشغول به کار شوند. با این حال ناامنیهای فراوان در غزنی و مسائل دیگر باعث به تعویق افتادن افتتاح این موزه شده است و هنوز هم کارهای آن به طور کامل به پایان نرسیده. قرار است در مهرماه سال ۱۳۹۲ مرکز فرهنگی غزنی که به آن «مرکز ثقافت اسلامی» نیز گفته میشود طی مراسمی رسمی با حضور مهمانان خارجی بازگشایی شود.
با اینحال کندی برخی کارها و پروژههای فرهنگی و عمرانی در سالی که به نام غزنی نامگذاری شده مورد انتقاد برخی فعالان فرهنگی در افغانستان قرار گرفته است. مردم غزنی امیدوارند انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ رشد و توسعه پایدار را پس از دههها جنگ و بیتوجهی برایشان به ارمغان بیاورد.
در همین زمینه:
گالری زمانه: برخی از آثار دیدنی غزنه، پایتخت فرهنگی جهان اسلام
نظرها
لطیف طبیبی
آقای روحانی از زحمات شما سپاسگزارم. گزارش فرهنگی خوبی بود. از توجه دست اندرکاران راد یو زمانه منمونم که در بخش فرهنگی حوزه، توجه خاصی دارند. باعرض حرمت. لطیف طبیبی