ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

خامنه‌ای چگونه دولت‌ها را مدیریت می‌کند؟

مجید محمدی- خامنه‌ای دست‌هایش را پس از هر دولت چنان می‌شوید که گویی هیچ نقشی در ضعف‌ها، ناکامی‌ها و شکست‌های آنها ندارد اما اگر موفقیتی در کار بوده باشد، آن را در کیسه‌ خود می‌گذارد.

علی خامنه‌ای تاکنون با سه دولت رفسنجانی، خاتمی و احمدی‌نژاد کار کرده است و قادر خواهد بود با دولت‌های دیگری که از صافی نظام (شورای نگهبان منصوب وی) می‌گذرند کار کند.

در پایان هر سه دولت، او از موضع بالا به ارزیابی آنها پرداخته، نقاط قوت و ضعف‌شان را بیان کرده و با توجه به آنچه بر آنها گذشته به بیان مشخصات دولت آینده اقدام کرده است.

او چنان دست‌هایش را پس از هر دولت می‌شوید که گویی هیچ نقشی در ضعف‌ها، ناکامی‌ها و شکست‌های آنها ندارد اما اگر موفقیتی بوده باشد، آن را در کیسه‌ خود می‌گذارد.

نزدیکان و منصوبان وی نیز چنان به دولت‌هایی که در پایان کار خود هستند انتقاد یا حمله می‌کنند که گویی تازه از خواب اصحاب کهف بیدار شده و با واقعیات جامعه روبرو گشته‌اند.

در چارچوب‌های حقوقی جمهوری اسلامی، ولی فقیه نمی‌تواند رسما و مستقیما در عزل و نصب مقامات قوه‌ مجریه دخالت کند. از این جهت قدرت مطلقه‌ وی از راه‌های دیگری به مدیریت این قوه می‌پردازد.

علی خامنه‌ای فراتر از چارچوب‌های حقوقی (تایید مجلس در احضار رئیس دولت یا سکوت و عدم دخالت با اشاره یا فشار وی) چه رفتاری با روسای دولت‌ها داشته و دارد که در آخر کار به چنین بازی‌ای در صحنه‌ی سیاست دست می‌زند؟

او به عنوان رهبری که در طول دوران رهبری‌اش حتی یک بار به معرض رای عمومی گذاشته نشده چگونه با روسای جمهوری که گفته می‌شود میلیون‌ها رای دارند برخورد می‌کند؟ او چگونه می‌تواند در نهایت وانمود کند که پیروز میدان و دیگران، شکست خوردگان آن هستند؟

روش فصل‌الخطاب سازی

خامنه‌ای شیفته‌ اعلام شدن به عنوان فصل‌الخطاب است. از همین جهت هر رئیس دولتی که بر سر کار می‌آید نمی‌تواند در چارچوب قانون اساسی به کار خود ادامه دهد چون اگر چنین باشد دیگر مشکل چندانی میان مقامات پیش نمی‌آید که خامنه‌ای فصل‌الخطاب آن باشد. حتی مشکلات میان قوا به نهادهایی مثل مجمع تشخیص قابل ارجاع است و نیازی به دخالت مستقیم رهبر نیست.

خامنه‌ای با امکاناتی که در اختیار دارد (از بسیج و سپاه تا قوه‌ قضاییه، از ائمه‌ جمعه تا رادیو و تلویزیون دولتی، و از شورای نگهبان تا نهادهای امنیتی موازی با وزارت اطلاعات) برای کار دولت مانع‌تراشی می‌کند. او البته مستقیما در کار دولت دخالت نمی‌کند بلکه این کار را بیت با همکاری نهادهای تحت نظر رهبری انجام می‌دهد.

هنگامی که رئیس دولت برای حل مشکل به او رجوع می‌کند (مثل تایید صلاحیت کسانی که در شورای نگهبان رد شده‌اند یا نیاز است سپاه از موضوعی کنار بکشد) خامنه‌ای این امر را به صورت لطفی می‌نمایاند که دارد برای او انجام می‌دهد و رئیس دولت یا تیم وی را زیر دِین خود قرار می‌دهد. در مواردی نیز این دخالت به صورت حکم حکومتی انجام می‌شود.

در نهایت استدلال خامنه‌ای این است که بدون دخالت مستقیم وی کارها را نمی‌توان سر و صورت داد و روسای دولت باید قدر ولایت مطلقه‌ فقیه را که حلال مشکلات است بدانند و اگر در مواردی او دخالت می‌کند (بدون رضایت دولت) این را به حساب مصلحت‌سنجی و لطف وی قرار دهند.

خامنه‌ای در انتقاد به کسانی که به ولایت مطلقه‌ فقیه باور ندارند و قدرت رهبر را محدود به موارد ذکر شده در قانون اساسی می‌دانند اما در بروز مشکلات (خلق شده توسط رهبر و بیت وی) به سراغ وی می‌آیند؛ به همین موارد اتکا کرده و رفتار روسای دولت را دوگانه معرفی کرده است.

وفاداران به حکومت حتی ولایت فقیه را که یکی از انواع نظام‌های استبدادی است، به عنوان مانع استبداد روسای جمهور معرفی می‌کنند. (علی مطهری، تابناک، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱)

خامنه‌ای از این روش برای پیشبرد اهداف خود یعنی کنترل همه‌ امور کشور و مدیریت روسای دولت‌ها و وزرای آنها و پیش بردن سیاست‌های مدنظر خود استفاده می‌کند و روسای دولت نیز این را می‌دانند. اما آنها نمی‌توانند در عرصه‌ عمومی از این روش کار شکایت کنند چون به خامنه‌ای برای محدود کردن دخالت‌های عوامل خود او (ظاهرا مستقل و بدون هماهنگی با وی اما باطنا همه با اشاره‌ی مستقیم وی) نیاز دارند.

نهادهای موازی

اگر دستگاهی کاملا مطابق با امیال خامنه‌ای و بیت عمل نکند، برای آن دستگاهی موازی درست می‌شود. موازی‌سازی، تاکتیک حکومت برای تحکیم قدرت آن بلافاصله بعد از انقلاب ۵۷ بود و پس از آن نیز ادامه یافت. دردوره‌ خاتمی، چون وزارت اطلاعات پس از قتل‌های زنجیره‌ای و تعویض وزیر کاملا مطابق میل ولی فقیه عمل نمی‌کرد، دستگاه‌های موازی اطلاعاتی در سپاه و نیروی انتظامی شکل گرفته و به فعالیت مشغول شدند.

نهادهای موازی نه تنها در کار دستگاه رسمی اخلال ایجاد می‌کنند بلکه برای عموم ایجاد آشفتگی می‌نمایند. کسانی که به یک دولت رای داده‌اند و انتظاراتی از آن دارند یک باره متوجه می‌شوند که دستگاه اطلاعاتی (که نمی‌دانند سرش به کجا وصل است) اقداماتی انجام می‌دهد که با انتظارات نمی‌خواند. همین نوع اقدامات باعث یاس طرفداران یک دولت از روند امور می‌شود.

خامنه‌ای در ۲۴ سال گذشته علی‌رغم در اختیار داشتن بخش عمده‌ قدرت در جنگی دائمی با دیگر نهادهای رسمی کشور بوده است.

دستگاه حکومتی او قدرت بلامنازع، مطلقه، غیر پاسخگو، خدشه ناپذیر و ساری در همه‌ لحظات و حیطه‌ها را می‌خواهد که با اقتضائات دولت مدرن یعنی تقسیم مسئولیت و سلسله مراتب اختیارات و مسئولیت‌ها نمی‌خواند. از همین جهت است که نمی‌توان انتظار حکومتی بدون بحران را در ذیل حکومت دینی داشت.

هزینه می‌دهند

برای خامنه‌ای تعیین وزرا با هماهنگی وی (که برخی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ مثل محسن رضایی به صراحت از آن سخن گفته‌اند) کافی نیست بلکه در تعیین استانداران و معاونان وزیر و حتی

تصمیم‌گیری‌های خرد باید بدو رجوع شود. اگر رئیس دولت یا وزرایی در مواردی خاص در برابر این خواست مقاومت کنند در نماز جمعه از نیروهای بسیجی کتک می‌خورند (مثل عطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری) و سروکارشان با دستگاه قضایی می‌افتد یا فرد منصوب به صورت لکه‌ ننگ دولت درآمده و مدام مورد حمله دیگر مقامات یا رسانه‌های دولتی که برای کسب قدرت مبارزه می‌کنند واقع می‌شوند (مشایی).

کفن‌پوش و موتورسوار

اگر در موضوع یا موضوعاتی، چاقوی قوای قهریه یا نهاد سازی موازی یا تلفن به مقامات و تهدید و کتک زدن آنها کار نکند، خامنه‌ای به ارتش سری خود یعنی نیروهای لباس شخصی که در سراسر کشور سازمان‌دهی شده‌اند متوسل می‌شود. این نیروها هنگامی به کار گرفته می‌شوند که خامنه‌ای از یک تصمیم خاص یا رفتاری مشخص ناراضی باشد و آمدن کفن پوشان به خیابان علامت کافی را به مقام مربوطه می‌دهد. اوج استفاده از این روش در دوره‌ اول دولت خاتمی بود چون برخی مقامات این دولت تصور می‌کردند که خامنه‌ای باید به رای مردم و قانون تن در دهد.

معامله‌ وی با رفسنجانی و تضعیف قدرت وی عمدتا از طریق سپاه و کسب حمایت روحانیت قم با سرازیر کردن ده‌ها میلیارد تومان به حوزه‌ها هدایت و پشتیبانی می‌شد. برای کنترل احمدی‌نژاد نیز بیشتر از قوه‌ قضاییه استفاده شده است (پرونده سازی برای مقامات یا به جریان انداختن پرونده‌های فساد کسانی که حرف گوش نمی‌کنند یا قربانی گرفتن از تیم دولت در مواردی که رئیس آن از کنترل خارج است). باید تماشا کرد و دید که وی با دولت حسن روحانی چه خواهد کرد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • محمد

    فوق العاده جالب و آگاهی بخش بود. ممنون.

  • احمد

    با تشکر

  • فرهاد - فریاد

    موارد فوق صحت دارد اما از سال 88 تقلب انتخاباتب و تقابل احمدی نِاد با خامنه ای و شرایط بین المللی بحرانهای اقتصادی و ... بسیار متحول شده است خامنه ای اگر چه آرزوی بازگشت به روزهای خوشش را دارد اما واقعیت امروز ایران چنین اجازه ای به خامنه ای نمی دهد . او که موجد وشعیت اسفبار کنونی ست دیگر فصل الخطاب جناحهای مختلف حکومتی حتی منتصبین خودش هم نیست ما حتی در نامزدهای انتخاباتی مورد حمایت حناحهای مختلف هم شاهد این بحران هویت خامنه ای شده ایم خامنه ای دائما آدرس جلیلی را به مردم میداد اما روحانیت مبارز رفسنحانی و موتلفه در تقابل با نمایندگان دیگری را در نظر داشتند و علنا از آن نامزدها حمایت می کردند حتی سپاه پاسداران هم قالیباف را در نظر داشت تنها بخش کوچکی از فرماندهان از جلیلی حمایت کردند تنها مصباح یزدی بود که تمام قد در کنار خامنه ای از جلیلی حمایت کرد . شاید برخی بگویند نظر خامنه ای جلیلی نبوده اما آرای بیت خامنه ای تحت مدیریت خامنه ای به جلیلی رای داده است . با توجه به این مسائل باید گفت خامنه ای حتی جایگاه پر قدرت ولایت فقیه را نیز ضایع کرده است او دیگر قادر به استفاده از این قدرت نبوده و دیگر نمی تواند فصل الخطاب حکومت باشد .

  • mmansour piry khanghah

    عجیب است که شما کل اسرار نظام  و نیز روشهای کنترل و اعمال نظر و قدرت اقای خامنه ای را میدانید، ولی ناتوان از برخوردی اصولی و موفق با سیاستت های نظام هستید. اقای محمدی لطفا بفرمائید که چرا سیاسیون ما که جمله خود را برتر،داناتر و سیاست دان تر از اقای  خامنه ای و باند های فاسد قدرت طلب و غارتگر بیت المال در اطراف وی،میدانند،قادر به انتخاب روش صحیح برای مبارزه  نیستند و از عاقبت تک حزبی خواهی،رهبر بودن و بی توجهی به خواسته های واقعی  مردم(همان مردمی که همه سیاسیون و انقلابیون مدعی نوکری ،خدمت و احترام به انان هستند) درس عبرت نمیگیرند؟ آیا علت این ضعف و کاستی در فرهنگ سیاسی ما نهفته و یا صرفأ به خاطر حسادت است؟چون  خواسته ها تقریبأ مشابه است و نتیجه کار هم دیکتاتوری است.فرقی هم نمی کند که دیکتاتوری  کمونیستی -سوسیالیستی باشد و یا اسلامی، مسیحی،یهودی ،بودایی و  دمکراتیکی .در هر شکل ،نتیجه کار سیاسیون تازه بر مسند قدرت نشسته  با از قدرت ساقط شدگان یکی خواهد بود. هموطن پیشنهاد من به همه سیاسیون و تحلیلگران ایران دوست این است که به جای صرف وقت، بهتر است که به تشریح اصول و قوائد مردمسالاری و حقوق بشر واقعی(نه غربی -امریکایی مزورانه   و نژاد پرستانه) پرداخت و روشهای مسالمت آمیز مبارزه را برای رسیدن به یک نظام مردمسالار واقعی  را جستجو و به همگان آموخت و فرهنگ سازی کرد. هموطن !اگر عرائض من غلط نمی باشند،محبت فرموده و در زیر همین متن خود بنویسید که شخصا  یک نظام مردم سالار(نه دمکراتیک خلقی - سوسیالیستی) را بهترین روش حکومتی میدانید! سپاس

  • فرهاد - فریاد

    آقا منصور یک چندتا از آن اصول برای ما مطرح کنیم ببینیم چی می خوای بگی . و کمی از مردمسالاری حقوق بشر و ... بیان کنید نا ما هم مستفیض شویم

  • rahim

    سایت انتخاب: نشریه تایم در گزارشی تحت عنوان حسن روحانی کیست؟ نوشت: روحانی یکی از انقلابیون اصیل است که همراه آیت الله خمینی دوران تبعید را در پاریس می گذارند. او فردی است که به مدت چندین دهه سمت های بلندپایه ای در جمهوری اسلامی در اختیار داشته است. روحانی مقام هایی چون دبیری شورای امنیت و معاون فرمانده نیروهای مسلح را در کارنامه خود دارد. وفادارای او به رهبر انقلاب اسلامی غیرقابل انکار است.

  • mmansour piry khanghah

    فرهاد خان  اگر  مارکسیست های رمانتیک میل به فهمیدن اصول دمکراسی داشتند،اینقدر مردم ما  دچار مشکلات سیاسی نبودند.شما که اصول و مبانی مکتب مارسسم را فهمیده اید،نیازی به تشریح اصول دمکراسی به توسط من را ندارید.اکثر چپی ها باسواد و اهل مطالعه هستند و نیاز به جملات  ناقص بنده ندارند. مشکل رفقای چپ،فقط در عدم قبول واقعیات ،ترس از بی هویتی شدن و ابراز پشیمانی است.لذا  هر فرد چپی که بتواند بند های اسارت فکری خود را پاره کند و به خیل دمکراسی خواهان بپیوندد، هم به خود و هم به جامعه و هم به مکتب مارکسیسم خدمت کرده است.چرا به مارکسیم؟ چون در یک نظام مردم سالار هر متفکری و مخصوصا چپ ها قادر به ترویج افکار و ایدآلهی خود می باشند. برای اینکه رفیق دیرینه ای چون شما متوجه اشتباه فکری خود بشود،به این تذکر اکتفا می کنم: خواست اکثر مردم مسلمان و غیر مسلمان ایران این است که ابتدا استقلال سیاسی کشور حفظ  شود و سپس آزادی  و عدالت نسبی خوب برقرار باشد و نیز قوه قضائیه ای کامأ مستقل داشته  باشند. این ابتدایی ترین خواسته های مردم است که جزو اصول مردم سالاری و حقوق بشر واقعی است که نه در جمهوری دمکراتیک مورد نظر شما و نه در جمهوری مردمسالار دینی و نه در جمهوری ایرانی  وارداتی و نه در نظام های سوسیالیستی ساقط شده به توسط خلقها، یافت نشده،نمی شود و  نخواهد شد. امّا،ما در تمام نظام های مردم سالار (نسبی خوب در اروپا)شاهدیم که این خواستها و نیز خواسته های دیگر حقوق اقلیتها،حق داشتن حزب و سازمان ،حق تغییر دین،حق نوع پوشش و حق تظاهرات و  حق کار و برخورداری از امکانات تحصیلی و پزشکی و مهمتر حق شادی و غیره برای همگان می باشد. گمان می کنم جناب عالی از -دمکراسی غربی- بکار رفته شده در متن منر ناراحت هستید و متوجه نشدید که منظور من چیست؟ رفیق گرامی !اگر در ایران ما،دولتی قوانین کشور آلمان ،فرانسه و یا سوئد و کلأ اروپای غربی را کپی  برداری کند و بر اجرای آن هم اقدام جدی نماید،اقدامی مثبت نموده کاملأ موفق هم خواهد بود، ولی دمکراسی وارداتی غربی به شکلی که در ترکیه ،پاکستان،باکوی اذربایجان،اوکرائین،لیبی و  غیره است،دمکراسی نیست و به درد ایران هم نمی خورد.ضمنأ دمکراسی بدون شخصیت های  دمکرات واقعی هم ممکن نیست و رفقا هم باید بفهمند که در عصر ارتباطات،فریب مردم ممکن  نبوده و ثمری هم ندارد. هموطن از رویاهای مارکسیستی و مارکسیت لنینیستی باید بیرون زد! خوشبختی انسانها فقط در گرو نظامی مردم سالار (واقعی) است و  نظام های دیگر بدون استثناء  تک حزبی -دیکتاتوری و یا فاسد (سرمایه داری بی در و پیکر) و یا استعمارگر و استثمارگر(با ساختار دمکراتیک) هستند.موفق باشید