بهار عربی و نویسندگان و شاعران عربِ مهاجر
بوعلام صنصال: «زیر سایه دیکتاتور لائیسیته معنا ندارد»
مصطفی خلجی- صنصال میگوید برای رسیدن به لائیسیته راهی نیست جز اینکه دیکتاتورهای کشورهای عربی سرنگون شوند: «زیر سایه دیکتاتور لائیسیته معنا ندارد.»
بسیاری از نویسندگان مهاجرت نمیکنند، ولی در کشورشان غریبتر از هر جای دیگر هستند. هر چقدر هم که خوب بنویسند و موفق باشند، انگار کشورشان آنان را نمیخواهد؛ بوعلام صنصال جزو این دسته از نویسندگان است؛ او معتقد است کشورش نیازمند نویسندگانی است که شمع اعتراض را زنده نگاه دارند و در هر شرایطی، آزادی و دموکراسی را فریاد کشند.
با وجود بیمهری حکومت، آثار این نویسنده الجزایری، در جهان بهویژه در کشورهای فرانسویزبان با استقبال زیاد خوانندگان و منتقدان مواجه شده؛ به طوری که چند روز پیش، یعنی پنجشنبه سیزدهم ماه ژوئن، جایزه بزرگ فرانکوفونی در سال ۲۰۱۳ به او اهداء شد.
آکادمی فرانسه این جایزه ادبی را به خاطر مبارزه در جهت آزادی بیان، مذهب و فرهنگ در الجزایر، به بوعلام صنصال اهداء کرد. این نویسنده مهاجر پیشتر و در سال ۲۰۱۱ نیز به عنوان اینکه از معدود روشنفکران باقیمانده در الجزایر است که شفاف و بیپرده از شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر کشورش انتقاد میکند، برنده جایزه صلح ناشران آلمان شده بود.
بوعلام صنصال: «از روشی که برخی مسلمانان در زمینه بهکارگیری اسلام در سیاست بهره میبرند، متنفرم. آنان به اسلام همچون سلاح جنگی مینگرند.»
اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان این انتخاب را پیامی به جنبش دموکراسیخواهی در الجزایر دانست و پتر فون مات، نویسنده سوییسی، در سخنرانیاش، بوعلام را «روایتگری آزاده و غیر وابسته» خواند.
یک سال بعد، صنصال در فرانسه، برای نگارش کتاب «خیابان داروین» (انتشارات گالیمار) برنده جایزه بهترین رمان خبری این کشور شد. در این رمان، نویسنده قصه مردی را بازگو میکند که پیش از یافتن مادر در بحبوحه نبرد استقلال الجزایر در شهر الجزیره، در خانه مادربزرگش که به فاحشهخانه تبدیل شده بود، زندگی میکرد. شخصیت اصلی رمان سرانجام مجبور به مهاجرت شده اما پس از مرگ مادر به الجزایر بازگشته و خاطرات دوران کودکی را مرور میکند. منتقدان میگویند که داستان این رمان بسیار به داستان زندگی نویسندهاش شبیه است و در واقع میتوان آن را یک زندگینامه خودنوشت محسوب کرد.
رمان پیشین او هم با عنوان «روستای آلمانی یا یادداشتهای روزانه برادران شیلر» جوایزی چون جایزه بزرگ لیر-آر. تی. ال، جایزه بهترین رمان انجمن مردمی ادبیات در فرانسه و جایزه بزرگ فرانکوفونی در سال ۲۰۰۸ را برای صنصال به همراه آورد.
اما جایزه جنجالی بوعلام صنصال، جایزه بهترین رمان عرب سال ۲۰۱۲ بود که به دلیل سفر این نویسنده به اسرائیل، به او اهداء نشد. هیأت داوران جایزه بهترین رمان عرب که از سوی شورای سفیران عرب در پاریس و در سال ۲۰۰۸ با هدف حمایت از نویسندگان عرب تأسیس شده، تحت فشار گروههای فلسطینی از اعطای این جایزه به صنصال صرف نظر کردند. به عنوان نمونه، گروه اسلامی حماس اعلام کرد که سفر صنصال به اسرائیل «خیانت به مردم فلسطین» است.
پس از این ماجرا، انتشارات گالیمار، ناشر معتبر فرانسوی که تمامی آثار صنصال را به چاپ میرساند، برای جبران اقدام داوران جایزه بهترین رمان عرب، جایزهای به این نویسنده اهداء کرد.
استقبال از آثار بوعلام صنصال در فرانسه به حدی است که معمولاً فروش کتابهایش از صد هزار نسخه فراتر میرود، اما همین آثار، در زادگاه نویسنده، یا ممنوع است، یا فروشی بیش از دو هزار نسخه ندارد. گویی دولتهای جهان سوم، چندان مایل نیستند که نویسندگان، تصویری دیگر از شرایط کشور به دست دهند؛ تصویری که معمولاً از سوی این دولتها، «سیاهنمایی» خوانده میشود. در خوشبینانهترین حالت، این نویسندگان قربانی «سوءتفاهم» دولتها و حتی هموطنانشان شدهاند. اما علت این امر، هر چه باشد، موجب حذف بخشی از ادبیات یک کشور (در مورد بوعلام صنصال، الجزایر) میشود.
دشمن عربیسازی و اسلامی کردن الجزایر
بوعلام صنصال، که سال ۱۹۴۹ در خانوادهای غیرمذهبی در الجزایر به دنیا آمده، قبل از اینکه نویسنده باشد، در واقع یک مهندس و اقتصاددان است. او در دانشگاه پلیتکنیک الجزیره تحصیل کرده و دکترای اقتصاد دارد. همچنین صنصال مدتی یکی از مقامهای وزارت صنایع الجزایر بود، اما از سال ۲۰۰۳ به دلیل انتقاد از حکومت، به ویژه اعتراض به عربیسازی نظام آموزشی الجزایر و اسلامی کردن بسیاری از امور، از این مقام دولتی خلع شد.
صنصال میگوید برای رسیدن به لائیسیته راهی نیست جز اینکه دیکتاتورهای کشورهای عربی سرنگون شوند: «زیر سایه دیکتاتور لائیسیته معنا ندارد.» با این حال، این نویسنده تأکید میکند که باید مواظب بود مبادا سرنگونی دیکتاتور، منجر به تولد دیکتاتوری دیگر شود؛ نظیر آنچه در ایران اتفاق افتاد: «ما هر روز "ایرانهای کوچک" خلق میکنیم.»
سالها قبل از اینکه خانهنشین شود، رشید میمونی (۱۹۴۵-۱۹۹۵)، دوست نویسندهاش، او را به نوشتن تشویق کرده بود و صنصال از سال ۱۹۹۷ قلم به دست گرفت.
دو سال بعد، یعنی در ۱۹۹۹ رمان «پیمان بربرها» نوشته بوعلام صنصال منتشر شد و این نویسنده با همین اولین رمان، جوایزی را در فرانسه کسب کرد و به شهرت رسید. در واقع او خیلی دیر و در پنجاه سالگی نویسنده شد.
صنصال در این رمان که در ژانر پلیسی قرار میگیرد شدیداً به اسلامگراهای جبهه آزادیبخش میهنی الجزایر حمله کرده است.
دومین رمان این نویسنده با نام «بچه خلِ درختِ توخالی» که یک سال بعد منتشر شد، باز هم جایزه گرفت. «به من بگو بهشت» سومین رمان صنصال، توصیف روزگار الجزایر در سالهای پس از استعمار است. طارق، شخصیت اصلی این رمان با سفر در کشورش، به نقد شرایط موجود و افزایش اسلامگرایی در الجزایر میپردازد. زبان نویسنده در این رمان بسیار تند و انتقادی است. او حاکمان الجزایر را که پس از استعمار به قدرت رسیدند، شدیداً نقد و آنان را به فساد متهم میکند. صنصال میگوید این حاکمان در مدیریت کشور ناتوان بوده و مغلوب خشونت اسلامگرایان شدهاند.
در واقع چاپ این رمان بود که موجب بیکار شدن نویسندهاش شد و تهدیدهایی را نیز برای او به دنبال داشت. اما صنصال دست از انتقادهای خود بر نداشت. او در کتاب «روستای آلمانی یا یادداشتهای روزانه برادران شیلر» نقد اسلامگرایان را به جایی رساند که آنان را به نازیهای آلمان شبیه دانست. «به من میگویند که تو دشمن اسلامی کردن کشور هستی، اما چگونه میشود دشمن چیزی باشم که آن را به رسمیت نمیشناسم؟»
اساساً مخالفت بوعلام صنصال با عربیسازی آموزش در الجزایر هم از سر دشمنی او با فرهنگ عربی نیست، بلکه از همین مبارزات ضد اسلامگراییاش ناشی میشود. او میگوید عربیای که اسلامگراها در پی آموزش آن هستند، آن عربیای نیست که به عنوان یکی از زبانهای زنده دنیا شناخته میشود، بلکه زبان «طبقه روحانیت» است و ایدئولوژی اسلام را تحمیل میکند. به همین دلیل است که او خود را یک «فرانکوفون مبارز» توصیف میکند و میگوید زبان فرانسه نباید در کشورهای عربی شمال آفریقا تضعیف شود.
این نویسنده حذف زبان فرانسه و قرار دادن عربی به جای آن را بازگشت به گذشته میداند و میگوید اینگونه جایگزینی، علاوه بر اینکه درهای کشور را به سوی مدرنیته میبندد، افزایش خشونت را در پی خواهد داشت.
موضوع تازهترین کتاب صنصال هم که قرار است پاییز امسال منتشر شود، باز هم درباره اسلامگرایی است، بهویژه پس از افزایش قدرت اسلامگراها در بهار عربی.
بوعلام صنصال و بهار عربی
پس از وقوع اعتراضات در برخی از کشورهای عربی، بوعلام صنصال به عنوان یکی از مطرحترین چهرههای فرهنگی و روشنفکری جهان عرب در میان کشورهای اروپایی، این اعتراضات را «فاجعهبار» توصیف کرد که نتیجهای جز به قدرت رساندن اسلامگراها نداشته است. این نویسنده معتقد است که «بهار عربی یک اشتباه بود.»
بوعلام صنصال میگوید بهار عربی فاجعهبار بوده و نتیجهای جز به قدرت رساندن اسلامگرایان نداشته
مخالفت بوعلام صنصال با بهار عربی، به دشمنان او در کشورهای عربی اضافه کرد. با این حال این نویسنده همچنان علیه استفاده دین در مبارزات سیاسی اظهار نظر میکند: «از روشی که برخی مسلمانان در زمینه بهکارگیری اسلام در سیاست بهره میبرند، متنفرم. آنان به اسلام همچون سلاح جنگی مینگرند.»
آن چیزی که صنصال را بیش از همه آزار میدهد، گفتمان ضد غربی اسلامگراهاست. او میگوید که این مشکل تمامی کشورهای عربی است. این نویسنده اضافه میکند به جای اینکه کشورهای عربی پس از دوران استعمار، طرح لائیسیته و دموکراسی را پیش ببرند، روز به روز بر ملیگرایی و اسلام و عربی کردن کشور پافشاری میکنند.
صنصال میگوید برای رسیدن به لائیسیته راهی نیست جز اینکه دیکتاتورهای کشورهای عربی سرنگون شوند: «زیر سایه دیکتاتور لائیسیته معنا ندارد.»
با این حال، این نویسنده تأکید میکند که باید مواظب بود مبادا سرنگونی دیکتاتور، منجر به تولد دیکتاتوری دیگر شود؛ نظیر آنچه در ایران اتفاق افتاد: «ما هر روز "ایرانهای کوچک" خلق میکنیم.»
او با توصیف انتخابات در الجزایر، به کاریکاتور دموکراسی در ایران کنایه میزند: «ما در الجزایر آزادانه به دیکتاتوری رأی میدهیم که بدتر از قبلی است.»
نظرها
نظری وجود ندارد.