هنرهای تجسمی و سیاستهای دولتی
شبنم سیفی - برخی هنرمندان خرید و فروش آثار هنری توسط مراکز دولتی را غیر شفاف میدانند و معتقدند رواج دلالی در این عرصه به هنرمندان آسیب میزند.
با مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب شدن حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید»، جنبش و جوش زیادی بین قشرهای مختلف جامعه در مورد حدس زدن اتفاقهای آینده مشاهده میشود. گروهی از امیدشان برای بیشتر شدن آزادیهای اجتماعی و رونق گرفتن فضای رسانهای و مطبوعات در ایران حرف میزنند و رؤیای بازگشت به سالهای ابتدایی پس از دوم خرداد را دارند. بعضیها هم که یکسر دنبال مطالبات اقتصادی و سیاسی هستند و آرزوی کم شدن خطر جنگ و رفع تحریم و شکوفایی اقتصادی را دارند.
اما بخش هنری و فرهنگی جامعه هم خواستههای فراوانی دارد. گروههای زیادی از هنرمندان و نویسندگان هستند که معتقدند در سالهای گذشته نه تنها مجالی برای دست یافتن به خواستههایشان پیدا نشده بلکه دولت احمدینژاد تا حد ممکن جلوی رشد آنها را نیز گرفته است. از این میان مطالبات فوری سینماییها و نویسندگان شاید برجستهتر باشد. بازگشایی خانه سینما و رفع محدودیتهای شدید در زمینه نشر کتاب جزو مشخصترین خواستههای این دو صنف است.
اختصاص یافتن منابع دولتی به گروههای خاصی از هنرمندان در عمل به رشد برخی از جریانهای هنری میانجامد و جلوی رشد نگاههای هنری و فرهنگی دیگر را میگیرد؛ آفتی که در هنر وابسته به دولت همیشه وجود داشته است.
اما در میان هنرمندان تجسمی نیز خواستههایی وجود دارد که شاید کمتر از آن صحبتی به میان میآید. از آنجایی که بخش مهمی از سیاستهای تجسمی در دست دولت است، نحوه سرمایهگذاری دولت و چگونگی حمایت آن از این بخش در شکوفایی هنری در ایران تأثیر دارد. اختصاص یافتن منابع دولتی به گروههای خاصی از هنرمندان نه تنها باعث تأمین زندگی آنها میشود، بلکه در عمل به رشد برخی از جریانهای هنری میانجامد و جلوی رشد نگاههای هنری و فرهنگی دیگر را میگیرد؛ آفتی که در هنر وابسته به دولت همیشه وجود داشته است.
گرچه خلق آثار تجسمی مانند، نقاشی، مجسمه و عکس برخلاف سینما به طور مستقیم به دولت وابسته نیست اما معاونت هنری وزارت ارشاد و همچنین مجموعههای بزرگ دولتی مانند موزه هنرهای معاصر و نهادهای دیگر میتوانند نقشی اصلی در ارتباطات هنری، برگزاری رویدادهای مرتبط و همچنین حضور ایران در بازارهای بینالمللی فروش آثار هنری داشته باشند. با نگاه به مدیرانی که در دورههای پیش مسئولیت هنرهای تجسمی را در دولتهای مختلف بر عهده داشتهاند، نشاندهنده نقش واضح دولت در بازار آثار هنری است.
دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت ارشاد زیر نظر معاونت هنری این وزارتخانه قرار دارد. به جز هنرهای تجسمی، امور موسیقی و هنرهای نمایشی نیز زیرمجموعه معاونت امور هنری ارشاد هستند. در زمان محمود احمدی نژاد، چهار نفر در مسند مدیریت دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت ارشاد قرار گرفتند: عبدالمجید حسینی راد، حبیبالله صادقی، محمود شالویی و علی اصغر امیرنیا. مدت زمان تصدیگری حسینیراد بسیار کوتاه بود، اما حبیبالله صادقی که حدود دو سال برسر کار ماند توانست برخی از دوسالانههای هنرهای تجسمی را دوباره فعال کند. با این حال نظارت شدید دولتی باعث شد تا این دوسالانهها از سوی برخی هنرمندان مستقل و انجمنهای هنری تحریم شود و اقبال چندانی پیدا نکند. او در میانه کارش با مواجه با برخی مشکلات از این سمت استعفا داد و اعلام کرد بودجه هنرهای تجسمی در ایران به شدت کم است و هنرمندان درجه اول در فعالیتهای دولتی و داخلی مشارکت نمیکنند. او که خود طراح و نقاش است و در دانشگاه تهران نیز هنر تدریس میکند اعلام کرد نه مجلس و نه دولت از هنرهای تجسمی در ایران حمایتی نمیکنند و به اقتصاد هنر اصلاً توجه نمیشود. صادقی همچنین از اینکه موزههای ایرانی نتوانستهاند بعد از انقلاب هیچ اثر ارزشمند خارجی را خریداری کنند انتقاد کرده بود و گفت در این مدت ما فقط توانستهایم برخی از موزهها را بازسازی کنیم. صادقی همچنین به دلیل در اختیار نداشتن بودجه کافی نتوانسته بود هنرمندان ایرانی را به دوسالانه هنر ونیز اعزام کند.
حبیبالله صادقی، مدیر سابق دفتر امور هنرهای تجسمی در وزارت ارشاد: «مجلس و دولت از هنرهای تجسمی در ایران حمایتی نمیکنند و به اقتصاد هنر اصلاً توجه نمیشود.»
جانشین او، محمد شالویی، در اصل ارتباطی با هنرهای تجسمی نداشت. رشته تحصیلی او ادیان تطبیقی و رساله دکترایش در مورد عرفان اسلامی بود. مهمترین اتفاقی که در زمان او افتاد تحریم سنگین دوسالانه کاریکاتور از سوی بخش زیادی از جامعه هنری ایران بود. این تحریم پس از رویدادهای خشونتبار انتخابات سال ۱۳۸۸ و ماجراهای جنبش سبز اتفاق افتاد.
در مرداد ماه سال ۱۳۸۸ بیش از یک صد نفر از هنرمندان و کاریکاتوریستهای ایرانی با انتشار بیانیهای اعلام کردند ضمن اعتراض به وقایعی که بعد از انتخابات رخ داده بود در این رویداد هنری دولتی شرکت نمیکنند.
دوسالانه بینالمللی کاریکاتور در تهران که از سال ۱۳۷۲ آغاز شده نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهان نیز دارای اعتبار است. تحریم این دوسالانه هنری که یکی از منسجمترین واکنشهای جامعه هنری به وقایع انتخابات سال ۸۸ بود بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف داخلی و خارجی پیدا کرد و برخی از امضاءکنندگان آن بیانیه دچار مشکلاتی شدند.
محمد
شالویی نیز زمانی که از برخی دخالتهای معاونت هنری ارشاد در کار خود گلایه کرد بلافاصله از مقامش برکنار شد. دخالتهای آشکار دولتی در امور هنری در این زمان همچنان ادامه یافت و بخشی زیادی از جامعه هنری آن را بزرگترین مشکل هشت سال گذشته عنوان کردند.
نقش دولت در فروش آثار هنری و حضور در بازارهای مختلف نیز در این سالها مورد بحثهای زیادی قرار گرفت. در زمان دولت خاتمی، علیرضا سمیعآذر ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را برای مدت هفت سال بر عهده داشت. در این زمان فعالیتهای اقتصادی موزه هنرهای معاصر رونق فراوانی گرفت و آثار هنری زیادی از طریق این مرکز در حراجیهای منطقهای و بینالمللی به فروش رفت. این دوره سبب توجه جدید بازار هنر به هنرمندان ایرانی شد و نام بسیاری را بر زبانها انداخت. اما فعالیتهای سمیعآذر و موزه هنرهای معاصر مصون از انتقادهای تند و تیز نبود. به جز بخشی از محافظهکاران که با رواج برخی فعالیتهای هنری مخالفت میکردند، منتقدان دیگری نیز فعالیتهای اقتصادی این مرکز را در بازار هنر شفاف و سالم نمیدانستند و میگفتند این امتیازها فقط در اختیار حلقهای کوچک است.
در دوره بعدی، فعالیتهای این موزه در بازار و اقتصاد هنر محدودتر شد، اما همچنان برخی هنرمندان خرید و فروش آثار هنری توسط مراکز دولتی را غیر شفاف میدانند و معتقدند رواج دلالی در این عرصه به هنرمندان آسیب میزند. در همین زمینه عبدالحمید پازوکی، نقاش معاصر در گفت و گو با خبرگزاری هنر ایران گفته است وزارت ارشاد باید شورایی مرکب از هنرمندان متخصص در رشتههای مختلف تشکیل تا فضایی سالم برای فروش آثار هنری به مؤسسات دولتی یا خصوصی مانند بانکها به وجود آید. او معتقد است باید رویدادهایی مانند اکسپوی تهران، که بازاری است برای فروش آثار هنری، هرچه بیشتر تکرار شوند تا اقتصاد هنر رونق پیدا کند.
گرچه هنوز دولت جدید سیاستهای فرهنگی خود را اعلام نکرده است، اما در خلال صحبتهای حسن روحانی واگذاری کارها به انجمنهای مختلف صنفی و تخصصی از جمله در حوزه هنر و فرهنگ چند بار شنیده شد. ولی هنوز معلوم نیست دامنه واگذاری امور به نهادهای غیردولتی چقدر خواهد بود. در کشوری که هنر و فرهنگ تا اندازه زیادی به تصمیم دولتیها وابسته است، بعضیها میگویند باید صبر کرد و دید چه کسی سکان وزارت ارشاد را در دست میگیرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.