دروغگوییهای سیاستمداران
در حاشیه مدرک حسن روحانی
اکبر گنجی- زمامداران سیاسی را باید شیاطین به شمار آورد و ساختارهایی آفرید که مردم را تا حد ممکن از شر آنها مصون بدارد. ساختار دموکراتیک، زمامداران سیاسی را بیشتر تحت کنترل در خواهد آورد.
دروغ یکی از رذایل اخلاقی است. در عین حال، حالتهایی استثنایی هم برای روا بودن دروغ وجود دارد. از استثناها که بگذریم، آدمی نباید دروغ بگوید. اما همهی ما انسان هستیم. انسان هم موجود جایزالخطا - بلکه واجب الخطا - است. انسان کامل، که نماد همه فضایل اخلاقی باشد و هیچ یک از رذایل اخلاقی در باورها و گفتار و رفتارش راه نیافته باشد، وجود خارجی ندارد.
البته داوری اخلاقی نشان میدهد که آدمیان از لحاظ حسن و قبح اعتقادی، گفتاری و رفتاری در یک سطح قرار ندارند. تأمل در خویش نشان میدهد که هر یک از ما تا چه اندازه به اخلاق پایبند بودهایم.
مطابق یک تعریف، دروغ، سخن کاذب به قصد فریب است. مطابق تعریف دوم، دروغ، سخن کاذب به قصد اضرار به غیر است. تعریف دوم، دایره دروغ را مضیق میسازد. اگر من خود را آدم میلیونری نشان دهم، مطابق تعریف اول دروغ گفتهام، اما مطابق تعریف دوم فقط خودنمایی کرده و زیانی به شما نرساندهام. وقتی شما از وضعیت درسی فرزند من سئوال میکنید، من به شما میگویم همه نمرههایش بیست است، مطابق تعریف اول دروغ گفتهام، اما مطابق تعریف دوم، چون زیانی بر شما وارد نیاوردهام، دروغ نگفتهام.
از نظر تعریف، مشکل دیگری هم وجود دارد. سخن کاذب به قصد سودبری. به عنوان مثال، در آمریکا، داشتن سابقه کار برای دانشجویان ضروری است و موجب پیشرفت آنها میشود. سیستم آموزشی ایران فاقد چنین امری است. دانشجوی بسیار باهوش و پرکار ایرانی، از این جهت، نسبت به دانشجوی آمریکایی، در وضعیت تبعیضآمیزی قرار میگیرد. به همین دلیل، برخی از دانشجویان مدعی میشوند که در ایران در حین تحصیل در جاهای گوناگون کار کردهاند و معمولاً مدرکی از آنان خواسته نمیشود. ضمن آن که درست کردن مدرک سابقه کار در ایران، چندان دشوار نیست. این مدعای دروغ، برای دانشجو سودآور است. اما به نظر میرسد که زیانی برای طرف مقابل نداشته باشد.
در عین حال، همه موارد این چنین نیست. وقتی من مدعی داشتن مدرکی میشوم که فاقد آن هستم، حقوق من افزایش مییابد. این امر به زیان دیگران است. اولاً: جای فرد شایسته دیگری را گرفتهام. ثانیاً: پولی دریافت کردهام که حق من نیست.
ما به دلیل انسانیت مان، در طول زندگی خود، دروغ هم میگوئیم. البته میزان دروغگویی آدمیان یکسان نیست. احتمالاً سیاستمداران، به مقتضای شغلشان، بیش از دیگران دروغ میگویند.
بیل کلینتون در داستان روابط جنسیاش با مونیکا لوینسکی، به کنگره و سنا و دادگاه دروغ گفت. در کتاب مبسوط خاطراتش، مفصلاً به این موضوع پرداخته و به اشتباه دروغ گوییاش اعتراف میکند. مینویسد که به همسرش- هیلاری کلینتون- و دخترش نیز در این زمینه دروغ گفت.
اولین باری که حقیقت را برای هیلاری بازگو میکند، هیلاری به او میگوید خودت داستان را برای دخترت تعریف کن. بعد هم مجبور میشود تا دو ماه به تنهایی در اتاق پذیرایی روی کاناپه بخوابد. نمیدانم این سخن کاذب به قصد فریب، گذشته از زیانش برای همسر و دخترش، برای دولت آمریکا چقدر زیانآور بود؟
نکته جالب توجه این است که کلینتون با تمامی دروغهایی که گفت، به دلیل عملکرد موفقاش، چهرهای به شدت محبوب است. اما جیمی کارتر مدافع حقوق بشر، به دلیل مواضع حقوق بشریاش، این چنین محبوب نیست.
در عین حال، دروغهای دوران بوش چیز دیگری بود. گروه بوش، چنی، رامسفلد و سازمان سیا به مردم آمریکا دروغ گفتند و مدعی شدند که عراق سلاحهای کشتار جمعی دارد و صدام حسین با القاعده در ارتباط است. زیانهای این فریب، بسیار زیاد بود. آمریکا بیش از یک هزار میلیارد دلار در آن جنگ هزینه کرد، حدود پنج هزار آمریکایی در عراق کشته و تعداد بیشتری زخمی شدند. اما کشتههای عراق به بیش از یکصد هزار نفر بالغ گشت.
عراق به ویرانهای تبدیل شد که هنوز نه تنها از کلنگی شدن خارج نشده، بلکه با خطر جنگهای قومی و مذهبی با خطر تجزیه مواجه است. توبی بلر- نخست وزیر بریتانیا- نیز در این دروغ گویی با بوش همکاری تمام عیار داشت.
دولت اوباما هم درباره شنود و تجسس در زندگی خصوصی مردم آمریکا دروغ گفته و پس از افشای گسترده موضوع توسط افراد شجاع، مجبور به اعتراف به آن میشود. منتها با توجیه حفظ "امنیت ملی" و "مبارزه با تروریسم". مثل آن که دولتهای دیکتاتوری به شیوه دیگری این نوع اعمال را توجیه میکنند. روزنامهی یونگه ولت آلمان اخیراً نوشته است که اوباما با دروغ گویی درباره سوریه، به راه بوش در عراق میرود.
پس از افشای روزنامه گاردین و واشنگتن پست که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا تصاویر و ایمیلهایی را از بعضی از شرکتهای کامپیوتری مثل مایکروسافت، اپل، گوگل و فیسبوک استخراج کرده و وارد حوزه خصوصی شهروندان آمریکا شدهاند، جیمز کلاپر- رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا- در بیانیه شدید اللحنی گزارشهای روزنامهها را محکوم کرد و مدعی شد که آن مدعا دارای موارد "نادرست زیادی" بوده است. اما سپس روشن شد که این عمل بسیار گستردهتر بوده و رئیس سازمان اطلاعات ملی دروغ میگوید. سپس اوباما وارد گود شد و نه تنها از این عمل، که از شنود مکالمات تلفنی شهروندان هم دفاع کرد.
گاردین سپس افشا کرد که دولت آمریکا فقط در ماه مارس سال جاری ، ۹۷ میلیارد داده گوناگون از طریق جاسوسی در شبکههای کامپیوتری در سراسر جهان به دست آورده که از این میزان بیش از ۱۴ میلیارد داده و گزارش آن مربوط به ایران است.
آژانس امنیت ملی آمریکا با برنامه PRISM همه مکالمات تلفنی شهروندان آمریکا و دیگر کشورهای جهان را کنترل میکند و گذشته از آن به رهگیری ارتباطات دیجیتال و سرویسهای آنلاین٬ از جمله در گوگل٬ فیسبوک٬ اپل٬ مایکروسافت٬ یاهو٬ اسکایپ و... میپردازد.
وزیر دادگستری آلمان طی مقالهای در اشپیگل به اوباما به شدت به خاطرشنود مکالمات و حوزه خصوصی شهروندان آلمانی اعتراض کرد و خواهان روشنگری در این زمینه شد. پیش از این فعالان حقوق بشر مدعی بودند که دولت آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین برای جاسوسی از شهروندان خود استفاده میکند. این مدعا را هم تکذیب کرده بودند. در نهایت، رابرت مولر- رئيس پلیس فدرال آمریکا- در برابر کمیسیون دادگستری سنا ناچار به اعتراف به این امر شد.
چاک گرسلی- سناتور جمهوریخواه- پس از اظهارات رئیس پلیس فدرال آمریکا ابراز نگرانی کرد و به فرستنده سیانان گفت: «من فکر میکنم که حق برخورداری از حریم خصوصی در آمریکا در خطر است.» دایان فاینستین- سناتور دمکرات- نیز تصریح کرد:"هواپیماهای بیسرنشین بزرگترین تهدید برای حریم خصوصی آمریکاییان هستند".
سیاستمداران ایتالیا، فرانسه، و...هم کم دروغ نگفته و نمیگویند. اما میزان دروغگویی زمامداران سیاسی جمهوری اسلامی- به دلیل نظام غیردموکراتیک- بیشتر است. از دروغهای سیاسی گرفته تا دروغهای اقتصادی. آمارسازی پیرامون تحولات اقتصادی یکی از آنها است. احمدینژاد همیشه میزان تورم را بسیار پائین و میزان اشتغال را بسیار بالا نشان میداد و میدهد.
تب مدرکگرایی و مزایای آن نیز موجب دروغگویی و مدرکسازی شده است. همهی زمامداران به دنبال مدرک دکتری بوده و هستند. اگر بتوانند از دانشگاههای داخلی یا خارجی مدرک بگیرند، چه بهتر. اما اگر نتوانند، ممکن است مدرکسازی کنند.
در دوران رقابتهای ریاست جمهوری گفته شد که حسن روحانی فاقد مدرک دکتری بوده و در واقع در این خصوص دروغ گفته است. سپس روشن شد که دارای مدرک دکتری به نام اصلیاش- حسن فریدون-است و حتی دانشگاه یاد شده این امر را تأیید کرد.
بعد گفته شد که در فلان سال موفق به دریافت مدرک دکتری شده است، در حالی که از سالها پیش او را دکتر میخواندند یا خودش مدعی مدرک دکتری بود.
بعید میدانم حسن روحانی در زندگیاش دروغ نگفته باشد. من نمیدانم در روی کره زمین چند نفر پیدا میشوند که در طول زندگی شان دروغ نگفته باشند. من نمیدانم که در میان زمامداران سیاسی- دموکرات و دیکتاتور- آیا حتی یک فرد پیدا میشود که دروغ نگفته باشد؟
آیا در اپوزیسیون جمهوری اسلامی فردی پیدا میشود که تاکنون حتی یک دروغ نگفته باشد؟ به تاریخ سی و چهار سال گذشته بنگرید که سرشار از دروغ است. رژیم دیکتاتوری، اپوزیسیوناش را هم مانند خودش میسازد.
دروغ قطعاً رذیلت است و با هیچ توجیهی به فضیلت تبدیل نمیشود. باید راستگویی را گسترش داد. سیاست هم باید اخلاقی شود. اما همیشه میان آرمان و واقعیت شکاف عمیقی وجود دارد. اگر خواهان نظام سیاسی عادلانه هستیم، باید پیشفرض انسانشناسیمان این باشد که زمامداران سیاسی عدهای فریب کارند که صرفاً به دنبال منافع خویش (بسط قدرت و ثروت و منزلت و...) هستند.
زمامداران سیاسی را نه فرشته، بلکه شیاطین باید به شمار آورد. در این صورت باید ساختارهایی آفرید که تا حد ممکن مردم را از شر این شیاطین مصون بدارد. ساختار دموکراتیک، ساختاری که دارای بیشترین آزادی است، زمامداران سیاسی را بیشتر تحت کنترل در خواهد آورد. اما این خیال باطلی بیش نیست که به سیاستمدارانی خواهیم رسید که فریبکار و دروغگو نخواهند بود.
نظرها
نوید
***. اولاً در حکومتهای دموکراتیک کسی در مورد مدرک تحصیلی اش نمیتواند دروغ بگوید به د لیل ساختارهای دموکراتیک و نهادهای نظارتی که وجود دارند مانند رسانه گروهی و روزنامه که رکن چهارم دموکراسی هستند و اصولاً در کسانی که بخواهند در این کشورها به مقامات سیاسی برسند هم در این زمینه دروغ نمیگویند چون میدانند که خیلی زود رسوا میشوند و دوماً اگر هم بر فرض محال کسی در این زمینه هوس دروغ گفتن گند و بتوانند قبل از انتخابات و در جریان تبلیغات از چنگ مطبوعات که رکن چهارم موکراسی هستند بگذرد و به مقامی برسد بعد از این که افشا شد دروغگوییش از مقام مجبور به استعفا شده و یا حداقلش این است که اگر استعفا ندهند در رسانه های گروهی مجبور به عذرخواهی میشوند مانند همان جریان مونیکا لویینسکی که کلینتون مجبور عذرخواهی از مردم شد. حالا این چه سنخیتی دارد با نظام سیاسی حاکم بر ایران که ماشاءالله همه سرمدارانش دکتر و فوق لیسانسند و اکثرشان هم دروغین و وقتی هم که فاش میشود آب از آب تکان نمیخورد مثل هم جریان آ شیخ حسن خان که نه خودش نه هوادارانش به روی مبارک نمیاورند. ***
محمد علی
جناب گنجی من از میر حسین نه دفاع میکنم نه میرحسینی هستم اما وقتی متوجه میشود که امام سید علی شاه بدون قانون خود فراقانوینش این ها را در بدترین شرایط ممکن حبس کرده نمی توانم دچار احساسات نشوم حداقل همراهی انجام دهید تا ایشان و خانم رهنورد را به ایون منتقل کنند این بسیار انسانی تر هست تا مشتی اوباش با پول مردم با دوربن و جوش در و پنچره هملی ضد انسانی بکنند ببخشید که خارج از متن بود امام فکر میکنم که بادی کاری کرد و شما میتوانید مفید باشید ننگ بر خدافروشان
یک نفر غیر فرهیخته
جناب گنجی، در امریکا و همه جای دنیا سیاستمداران دروغ می گویند اما روشنفکران و روزنامه نگارانشان برخلاف شما دروغ انها را توجیه نمی کنند. روز خوش
کفترعلی
فحوای این کلام که فرمودید و محاجه که کردید این طور میرساند که دعوت ضمنی متن این است که باید در این شرایط خیلی "ملو" از کنار این مساله که امکان/احتمال دارد جناب روحانی سالیان سال بر اسب دروغ و نیرنگ سوار بوده اند گذشت و بررسی موضوع را با توجه به اینکه دروغ قطعاً رذیلت است و با هیچ توجیهی به فضیلت تبدیل نمیشود"" به زمانی مناسبتر که کشور در شرف "سوریه ای و کلنگی شدن" قرار نداشته باشد وانهاد. جناب گنجی عزیز، سالهاست مقالات شما را می خوانم و انسجام اپیستمولوژیک و استدلالهای متقن و روش نظاره گرانه ی شما در نوشتار، در کوره ی اشتیاق بنده به اصغاع "احسن القول" شما دمیده است. گمان میکنم روش و منش این چنینی را به واکنشگری به شرایط خطرناک کنونی ایران فرونکاهیدن هم برای آرمان های روشنگری و هم از بابت بهبود واقعیت در درازمدت مفید تر است، همان طور که عطر ثمره ی شجره ی طیبه ی فعالیت های انسانی کارتر از بوی خوش ادکلن کلینتون بیشتر خواهد ماند. گر چه رذایل عیب جویی و مرام نمامی را در بسیاری دوستان خودنویس و خودخوان و خودپسند نکوهیده میبینم و مقام نقد و پالودن، ولی دهان پرسش گری را هم اگر به دستمال مصالح باید بست، این بستن هنرمندانه تر بهتر. دوستدار شما، قدمعلی قینآبادی
اکبر گنجی
دروغ را به هیچ شیوه ای نمی توان موجه ساخت. قطعا به دروغ گویی هرکس- از جمله حسن روحانی- مخالف بوده و هستم. اما واقعیت سیاست چیز دیگری است. وقتی رهبران دموکراسی ها این همه دروغ می گویند و فریب می دهند، از رهبران دیکتاتوری های چه انتظاری دارید؟ سارکوزی حدود 65 میلیون دلار از سرهنگ قذافی برای تبلیغات انتخاباتی اش گرفته بود و دروغ می گفت. سارگوزی در گفت و گوی با اوباما نتانیاهو را فردی دروغگو خواند و اوباما گفت من چه باید بکنم که هر روز با این آدم سر و کار دارم. این وضعیت جهان سیاست است. نتانیاهو که انتخابات ایران را باخت، چون دوست داشت سعید جلیلی ببرد تا او لولوی خود را داشته باشد، اینک به دروغ می گوید که ایران می خواهد 200 بمب اتمی بسازد. خوب با این دروغ گو چه باید کرد؟ سیاست همین است. همه ی رهبران سیاسی دروغ گفته و می گویند. اما بیان این واقعیت، به معنای تأیید آن نیست پایدار باشید گنجی
نام(الزامی)
یه کم سخت شد! این یعنی چی:« انسجام اپیستمولوژیک و استدلالهای متقن و روش نظاره گرانه ی شما در نوشتار، در کوره ی اشتیاق بنده به اصغاع “احسن القول” شما دمیده است» این یارو که اسمش انسجامه فامیلیشم نمیدونم چی چی دقیقاً چی کار کرده؟ دوست عزیز جای استعاره و اضافات تشبیهی و لغات العربیه والغربیه، یکم واضحتر بگو ببینم چیه جریان. به نظرم این مقاله نسبت به بقیه مقالات آقای گنجی کمی سهل انگارانه نوشته شده طوری که ساختار استدلالی مقالات دیگه ی ایشون رو (لا اقل در ظاهر) نداره
aaaaaaaaa
میخواستم این رو توی سایت کوثرنویس بگذارم: من متوجه نمیشام، اون فرمی که بهش استناد میشه یه فرم جدیده. یعنی کسی الان یه فرم کامپیوتری پر کرده که شامله اطلاعاته اون موقع پارلمان ایران باشه. چقدر دقیق بوده نمیدونم. اگر واقعا شما ادعایی مطرح میکنید، درست باید باشه مثلا برید فیشهای حقوقی اون آدم رو پیدا کنید،...در ضمن کوثرنویس میتونست بگه: "عجب آدمهای کلاه برداری، اون موقع امام "راحل" بود، طبقه اون سندی که بهش ارجاع میشه صفحه یک، ولی چند سال دیگه همین جور سرمون کلاه گذاشتن...". برای یک حکومت دیکتاتوری هیچ چیز بهتر از مخالفین بی-سواد** نیست. دلم خونه که هیچ چی تو ایران-ِ من سر جاش نیست...بعد با شرایط میخواهیم دموکراسی بیاریم. این رو با بهنویس نوشتم.
روشنفکری: سیاست و حقیقت، تأملی بر تجلیل از داوری و حداد عادل | خلیج فارس
[...] مسئولیت شان دروغ می گویند(رجوع شود به مقاله ی “دروغگویی های سیاستمداران“). سیاست قلمرو منافع است(رجوع شود به مقاله ی [...]