میراث فرهنگی ایران را پیش از نابودی آن دریابید!
بیژن روحانی - فعالان میراث فرهنگی خواستهها و انتظاراتشان از سازمان میراث فرهنگی در دولت بعدی را مطرح کردهاند. نگاهی داریم به مهمترین آسیبها و مهمترین چالشها در این عرصه.
با انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور جدید ایران، فعالان، کارشناسان و انجمنهای مرتبط با میراث فرهنگی به طرح خواستهها و انتظارات خود از سازمان میراث فرهنگی در دولت آینده پرداختهاند. انتشار نامهها و بیانیههای متعدد از سوی انجمنهای علمی و گفتوگوهای فعالان این عرصه با رسانهها همگی نشاندهنده انتظارات انباشته شده کسانی است که اکنون از امیدها و آرزوهای خود برای دورهای جدید در حیات سازمان میراث فرهنگی سخن میگویند. اما موضوع مشترک تمام این بیانیهها و مصاحبهها یک چیز است: انتقاد شدید از ضربههای جبرانناپذیری که در هشت سال گذشته به ساختار سازمان میراث فرهنگی در ایران وارد شد.
سازمان میراث فرهنگی ایران در آخرین سال ریاست جمهوری محمد خاتمی با سازمان گردشگری ادغام شد و به این ترتیب دورهای جدید از فعالیتهای خود را تجربه کرد. این ادغام که در آن زمان با مخالفت کارشناسان با سابقه میراث فرهنگی روبهرو شد، راه ورود مدیرانی از حوزههای دیگر را آرام آرام به این سازمان باز کرد.
موضوع مشترک بیانیهها و مصاحبههای فعالان میراث فرهنگی یک چیز است: انتقاد شدید از ضربههای جبرانناپذیری که در هشت سال گذشته به ساختار سازمان میراث فرهنگی در ایران وارد شد.
با اینحال شوک اصلی زمانی وارد شد که اسفندیار رحیم مشایی در دولت نهم از سوی محمود احمدینژاد به ریاست این سازمان برگزیده شد. ورود رحیممشایی و جانشینان او به میراث فرهنگی چنان تحولات بنیادینی در این سازمان به وجود آورد که به گفته برخی باستانشناسان میتوان آن را به «فروپاشی» این سازمان نیز تعبیر کرد. در این دوران، خاصیت مشترک مدیران سازمان میراث فرهنگی چه در رأس سازمان و چه در بسیاری از استانها و یا معاونتهای آن این بود که هیچ تخصصی در زمینههای مرتبط با میراث فرهنگی نداشتند. چند پاره کردن سازمان میراث فرهنگی و انتقال هر بخش به استانهای مختلف کشور نیز به انسجام این سازمان آسیبهای فراوانی زد. نهادهایی مانند پژوهشکده باستانشناسی نیز در عمل فعالیتهایشان کند یا متوقف شد.
از سوی دیگر گرچه دولتمردان از میراث فرهنگی استفادههای تبلیغاتی و سیاسی به عمل میآوردند، اما جایگاه میراث فرهنگی در برنامههای توسعه کشور بهدرستی در نظر گرفته نشد و محوطههای تاریخی بسیاری قربانی طرحهای توسعه شدند. طرحهایی مانند طرح توسعه میدان عتیق و احداث مترو در اصفهان آسیبهایی به برخی آثار وارد کرد و اعتراضهای زیادی را برانگیخت.
آمار ثبت محوطههای تاریخی و فرهنگی ایران در این دوران هشت ساله رشد داشت و تقریباً هر سال یک یا دو محوطه جدید در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. اما ثبت جهانی آثار ایران نتوانست زمینه حفاظت بهتر ازآنها را فراهم کند. محوطههایی مانند سازههای آبی شوشتر بلافاصله پس از ثبت در فهرست یونسکو دچار مشکل و بعصی تخریبها شدند. به همین دلیل برخی از فعالان میراث فرهنگی رویکرد ثبت آثار را عملی در جهت بالابردن آمار برآورد کردند.
ورود رحیممشایی و جانشینان او به میراث فرهنگی چنان تحولات بنیادینی در این سازمان به وجود آورد که به گفته برخی باستانشناسان میتوان آن را به «فروپاشی» این سازمان نیز تعبیر کرد.
وضعیت در محوطههای دیگری مانند پاسارگاد نیز با انتقادهای فراوانی همراه بود. بسیاری از نقشبرجستههای باستانی، مانند آثار تنگ چوگان و یا نقشبرجستههای فیروزآباد، بدون آنکه برنامهای برای حفاظت از آنها وجود داشته باشد، شاهد گسترش فرسایشها و آسیبها بودند. تعدادی از بناهای ثبتی در تهران نیز از فهرست آثار ملی ایران خارج شدند و به این ترتیب زمینه تخریب آنها فراهم شد. در این میان برخی کارشناسان مستقل انگشت اتهام را به سوی مدیران سازمان میراث فرهنگی دراز کردند که با سکوت تردیدبرانگیز خود باعث خروج این آثار از ثبت قانونی شدند.
اما بهجز آثار شاخص باستانی، برخی بافتها و محلات قدیمی در شهرهای تاریخی ایران نیز تجربههای بسیار تلخی را پشت سرگذاشتند. موج تخریبهای سال ۱۳۹۰ در بافت تاریخی شیراز و تخریبهای جدید در روزهای اخیر در بافت تاریخی یزد نمونههایی هستند که اعتراضات فراوانی را برانگیختند. در مورد تخریبهای گسترده در یزد، به بهانه طرح توسعه امامزاده جعفر و با اتکا به مصوبه هیئت دولت، تعدادی از خانههای تاریخی از بین رفتند.
از سوی دیگر، محمد شریف ملکزاده، رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی در دولت احمدینژاد، اعلام کرده است در فرصت باقیمانده از عمر دولت دهم قصد دارد بسیاری از فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی را به بخش خصوصی واگذار کند. نامشخص بودن ابعاد و تبعات این واگذاریها، به اعتراضات تازهای در هفتههای اخیر دامن زده است.
خواستههای فعالان میراث فرهنگی
اینک با عوض شدن فضا، فعالان میراث فرهنگی فرصتی جدید برای طرح خواستههای خود پیدا کردهاند. در این بین چند تشکل مربوط به باستانشناسی با انتشار بیانیههای جداگانه فهرستی از انتظارات خود را به دولت آینده ارائه کردهاند. «جامعه باستانشناسی ایران» که نهادی مستقل و غیر دولتی است در بیانیه خود هشت مورد را جزو اولویتهای اصلی برای میراث فرهنگی کشور برشمرده است. مدیریت تخصصی، دقت نظر در زمینه خصوصیسازی میراث فرهنگی، ارتقاء جایگاه سازمان میراث فرهنگی و نقش آن در برنامه توسعه، حفظ انسجام و یکپارچگی این سازمان، پاسخگو بودن مدیران، استقلال پژوهشهای باستانشناختی، روابط علمی و پژوهشی با دانشگاهها و نهادهای علمی در سطح ملی و بینالمللی، و همچنین بازگشت به اهداف سازمان بنیادین سازمان فرهنگی یعنی «پژوهش»، «معرفی» و «حفاظت».
خواستههای فعالان میراث فرهنگی: مدیریت تخصصی، دقت نظر در زمینه خصوصیسازی میراث فرهنگی، ارتقاء جایگاه سازمان میراث فرهنگی و نقش آن در برنامه توسعه، حفظ انسجام و یکپارچگی این سازمان، پاسخگو بودن مدیران، استقلال پژوهشهای باستانشناختی، روابط علمی و پژوهشی با دانشگاهها و نهادهای علمی در سطح ملی و بینالمللی، و همچنین بازگشت به اهداف سازمان بنیادین سازمان فرهنگی یعنی «پژوهش»، «معرفی» و «حفاظت».
تأکید بر بازگشت به اهداف اولیه سازمان میراث فرهنگی از آن رو در این بین تکرار شده است که در سالهای اخیر و با بهانه جلب گردشگر، این اهداف به محاق رفتند. ولی در عمل نه تنها وضعیت گردشگری در ایران رونقی نیافت، بلکه به تدریج موضوع حفاظت از آثار فرهنگی و تاریخی از حیطه یک امر تخصصی خارج شد و با ناکارآمدیهای مدیریتی آسیبهای جبرانناپذیری به برخی از آثار وارد شد. از نمونههای رویکردهای غلط در امر حفاظت میتوان به مرمتهای نادرست پلهای تاریخی اصفهان اشاره کرد.
«انجمن علمی باستانشناسی» که یکی دیگر از انجمنها و تشکلهای بزرگ مرتبط با میراث فرهنگی در ایران است نیز با ارسال نامهای به رییس جمهور منتخب، بخشی از دغدغههای استادان دانشگاه و کارشناسان این حوزه را با حسن روحانی در میان گذاشته است. در این نامه ضمن بررسی مشکلات موجود در زمینه باستانشناسی، راهکارهایی برای برونرفت از این وضعیت و همچنین طرحهایی بنیادین برای آینده پیشنهاد شده است. در راهکارهای ارائهشده از سوی انجمن علمی باستانشناسی نیز ضمن تاکید بر بازسازی و انسجام بخشی به سازمان میراث فرهنگی و استفاده از افراد متخصص در مدیریت آن، به لزوم گسترش مطالعات در زمینه میراث مشترک با کشورهای همسایه و همچنین پایه قرار دادن فرهنگ در امر توسعه اشاره شده است. این نامه همچنین به نیاز به تصحیح و تدوین قوانین مرتبط با میراث فرهنگی، و همچنین الزام همه دستگاههای اجرایی برای تهیه پیوست فرهنگی به ویژه مطالعات میراث فرهنگی در طرحهای عمرانی و توسعه اشاره میکند.
همچنین دانشجویان باستانشناسی کشور نیز در نامهای جداگانه به برخی مشکلات در عرصه باستانشناسی اشاره کردهاند.
گرچه تشکلهای بزرگی مانند «جامعه باستانشناسی ایران» و «انجمن علمی باستانشناسی» در بیانیهها و نامههای خود به رییس جمهور منتخب، از فرد خاصی به عنوان کاندیدای احتمالی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نام نبردهاند، اما بیانیهها و کمپینهای دیگری در این زمینه به راه افتاده و پیشنهادهایی در این مورد مطرح شده است. در بیانیهای که به امضای ۶۰ کمیته و نهاد غیر دولتی رسیده از مهدی حجت به عنوان شایستهترین فرد برای ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نام برده شده است.
مهدی حجت که دکترای خود را در زمینه حفاطت از معماری از دانشگاه یورک در بریتانیا کسب کرده است، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی ایران پس از انقلاب است و ریاست این سازمان را در سالهای دشوار جنگ بر عهده داشت. او همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و رییس فعلی کمیته ملی بناها و ومحوطههای تاریخی، یا ایکوموس ایران است. مهدی حجت در انتخابات اخیر شوراهای شهر به عنوان عضو جدید شورای شهر تهران نیز انتخاب شده است.
از نامهای دیگری که این روزها برای تصدی سازمان میراث فرهنگی به گوش میرسد میتوان به محمد بهشتی، رییس سازمان میراث فرهنگی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز اشاره کرد. البته نام آقای بهشتی از سوی برخی دیگر از فعالان فرهنگی به عنوان فردی مناسب برای «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» نیز پیشنهاد شده است. تحصیلات آقای بهشتی نیز در زمینه معماری است. او هماکنون رییس کمیته ملی موزههای ایران، یا ایکوم است، که یک نهاد غیر دولتی است. او پیش از آنکه به سازمان میراث فرهنگی برود، برای سالها مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بود، و از این جهت روابط خوبی با بسیاری از هنرمندان و سینماگران دارد. بهشتی همچنین مؤسس «موزه سینمای ایران» و عضو موسس خانه سینما نیز هست.
گرچه طرح نام مهدی حجت و محمد بهشتی به عنوان کاندیداهای ریاست سازمان میراث فرهنگی از نظر بسیاری از فعالان این حوزه میتواند نویدبخش بازگشت جایگاه سازمان به دوران گذشته و شروع ترمیم و بازسازی آن باشد، اما این پیشنهادها مخالفانی نیز دارد. به اعتقاد منتقدان، با عوض شدن شرایط کشور و پیش آمدن ضروریات جدید، میتوان از چهرههای دیگری برای سپردن سکان هدایت میراث فرهنگی استفاده کرد. در این میان نامهای دیگری مانند احمد مسجد جامعی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره خاتمی، محمد رضا پوینده، مدیرکل پیشین دفتر توسعه گردشگری و رییس سابق میراث فرهنگی استان البرز، و حتی سید حسین مرعشی، نماینده اسبق مجلس و رییس سازمان میراث فرهنگی نیز به گوش میخورد. البته مرعشی در گفتوگو با خبرگزاری فارس اعلام کرده است تحت هیچ شرایطی حاضر نیست دوباره به سازمان میراث فرهنگی بازگردد.
با این حال فارغ از اینکه چه نامی مدیریت این بخش را برعهده بگیرد، خواستههای اهالی این حوزه تقریباً روشن است: میراث فرهنگی ایران را پیش از نابودی آن دریابید!
نظرها
نظری وجود ندارد.