سفر به دیگر سو؛ مخملباف در اورشلیم
امیر علی بنکدار - سفر محسن مخملباف به اسرائیل برای شرکت در «جشنواره فیلم اورشلیم» موافقان و مخالفان زیادی پیدا کرده است. گزارشی از نظرات متفاوت پیرامون این رویداد فرهنگی.
سفر محسن مخملباف به اسرائیل برای شرکت در «جشنواره فیلم اورشلیم» موافقان و مخالفان زیادی پیدا کرده است. این کارگردان پرآوازه سینمای ایران که از چند سال پیش به دلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی مجبور به زندگی در خارج از کشور شده، از معدود چهرههای مشهور فرهنگی و هنری ایران است که پس از انقلاب اسلامی برای شرکت در برنامهای فرهنگی به اسراییل سفر میکند.
جشنواره فیلم اورشلیم از سیزدهم تا بیست و دوم تیرماه در این شهر و با شرکت فیلمسازانی از کشورهای مختلف برگزار میشود.
تازهترین فیلم محسن مخلمباف به نام «باغبان» که در مورد بهاییان و دیانت بهایی است در شهر حیفا در اسراییل فیلمبرداری شده و اکنون در این جشنواره نمایش داده میشود.
«باغهای بهایی» و «مقام اعلی» که جزو مکانهای مهم آیین بهاییت است در این شهر اسراییل قرار دارد.
محسن مخملباف: «من شما را دوست دارم اما ایران را بمباران نکنید.»
در این فیلم مستند، مخلمباف که به همراه پسرش میثم برای تحقیق در خصوص بهاییت به حیفا سفر کرده با باغبانی از آفریقا روبهرو میشود که در این باغ خدمت میکند. فیلم به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا از طریق دینی صلحجو میتوان دل به اصلاح امور جهان و رهایی از چنگال خشونت و جنگ بست یا نه؟
اکنون کارگردان فیلم «باغبان» و «سلام سینما» در یکی از حادثهخیزترین و پرمسألهترین نقاط جهان میهمان جشنوارهای است که فیلم جدید او را نمایش میدهد و از او تقدیر میکند. مخملباف در کنفرانس مطبوعاتی خود در اورشلیم فرصت را برای اعلام پیام ضد جنگ خود از دست نداد و گفت «من شما را دوست دارم اما ایران را بمباران نکنید.»
سفر این کارگردان ایرانی به اورشلیم پوشش گستردهای در مطبوعات و رسانههای اسرائیلی و عربی نیز پیدا کرده است. روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل با او مصاحبه مفصلی در این مورد انجام داده است. مخملباف در این مصاحبه میگوید که به سینما به عنوان عاملی بسیار قوی برای تغییر اعتقاد دارد.
مخملباف گرچه بهتازگی پایش به اسراییل باز شده، اما از سالها پیش برای سینمادوستان این کشور چهرهای شناخته شده بود. فیلم «گبه»ی او در سال ۱۹۹۶ نخستین فیلم ایرانی بود که به طور وسیع در سینماهای اسرائیل به نمایش درآمد و با استقبال کمنظیری روبهرو شد. شاید دلیل آن استقبال فوقالعاده از فیلم مخملباف نیاز مخاطبان اسرائیلی به شناخت سرزمینی بود که سالهاست دیوار بلند دشمنی بین آنها فاصله افکنده است. به گفته مخملباف پس از نمایش فیلمش در اسرائیل، همان سالها مورد بازخواست مقامات امنیتی در ایران قرار گرفت.
محسن مخلمباف در جشنواره فیلم اورشلیم: «نفرت مذهبی و همچنین صلح برخواسته از مذاهب برای همه ما در خاورمیانه، چه در ایران و چه در اسرائیل بسیار جدی است.»
شبکه العربیه نیز سفر مخملباف را مورد توجه قرار داده است. این کارگردان ایرانی به العربیه گفته است که مطالعه زندگینامه خود او نشاندهنده تغییراتی است که مردم ایران در این سالها کردهاند. مخملباف همچنین در جلسه پرسش و پاسخی که پس از نمایش فیلمش در اورشلیم برگزار شد گفت که نفرت مذهبی و همچنین صلح برخواسته از مذاهب برای همه ما در خاورمیانه، چه در ایران و چه در اسرائیل بسیار جدی است. او هم چنین افزود ممکن است فیلم بعدیاش در مورد زرتشت و یا مذهب جانیسم، یکی از آیینهای هندی، باشد. او همچنین گفت اسرائیلیها و فلسطینیها پس از دههها خشونت هنوز به تفاهم نرسیدهاند چون رهبران نابالغی دارند که نمیدانند ریشه این مسائل در مذهب و فرهنگ است.
مخالفان ایرانی مخملباف
با اینکه مخملباف هدف سفر خود به یکی از تاریخیترین شهرهای جهان را گسترش پیام صلح و دوستی بیان کرده، اما این حرکت او با مخالفت بخشی از جامعه فرهنگی و دانشگاهی ایرانی روبهرو شده است. همزمان با این سفر، نامهای با امضای تعدادی از استادان دانشگاه، روزنامهنگاران و فعالان فرهنگی و سیاسی خطاب به محسن مخملباف منتشر شد که از این سفر او ابراز نگرانی کرده و خواهان لغو آن شدند. در بخشی از این نامه آمده است: «ما به خشونتی که توسط دولت اشغالگر اسرائیل علیه فلسطینیان اعمال میشود معترضیم و از جنبش مسالمتآمیز و جهانی "بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسرائیل" یا جنبش BDS حمایت میکنیم. تصمیم آقای مخملباف برای شرکت در جشنوارهای که مستقیماً توسط دولت اسراییل حمایت مالی میشود و قرار است از ایشان بهشکل ویژهای در جشنواره تقدیر شود، به مثابه حمایت ضمنی وی از سیاستهای آپارتاید دولت اسرائیل است. ما نسبت به بیاعتنایی آقای مخملباف به جنبش جهانی دفاع از حقوق فلسطینیان ابراز نگرانی میکنیم.»
محسن مخلمباف در جشنواره فیلم اورشلیم: « اسرائیلیها و فلسطینیها پس از دههها خشونت هنوز به تفاهم نرسیدهاند چون رهبران نابالغی دارند که نمیدانند ریشه مشکلاتشان در مذهب و فرهنگ است.»
در بخش دیگری از این نامه ضمن محکوم کردن سرکوب و خشونت روزانه توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران و همچنین اشاره به سرکوبهایی که منجر به تبعید محسن مخملباف از سرزمین مادری خود شده، شرکت او در این جشنواره «مغایر با وجدان انسانی» توصیف شده است. نویسندگان نامه معتقدند اجرای هر برنامه هنری در اسرائیل یک عمل سیاسی است و دولت اسرائیل از این برنامهها برای دستگاه تبلیغاتی خود استفاده میکند.
بخش زیادی از امضاءکنندگان نامه استادان و یا فعالان مدنی و فرهنگی هستند که در خارج از ایران و در اروپا و آمریکا اقامت دارند. بعضی از این چهرهها عبارتند از حمید دباشی استاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک، ارواند آبراهیمیان، استاد دانشگاه کالج باروچ، الهه رستمی، زیبا میرحسینی و لاله خلیلی استادان دانشگاه لندن، فاطمه کشاورز از دانشگاه مریلند، علی میرسپاسی از دانشگاه نیویورک و محمود کریمی حکاک از کالج سینا.
حمید دباشی، استاد مطالعات ایران و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا، از منتقدان سرسخت اسرائیل و همچنین ایرانیانی است که به گفته او در خدمت اهداف سیاسی آمریکا و اسرائیل هستند. او پیشتر و در مقالهای که با نام «پایان تراژیک سینمای ایران» در ماه مارس ۲۰۱۳ برای سایت الجزیره انگلیسی نوشته بود به سینماگرانی پرداخت که در این سالها یا مانند مخملباف مجبور به ترک ایران شدهاند و یا مانند جعفر پناهی دیگر امکان فیلم ساختن برایشان میسر نیست. او معتقد است رژیم ایران موفق شده ارتباط این سینماگران را با متن جامعه ایرانی قطع کند و دیگر کسانی مانند مخملباف ارتباطی با جامعه خود ندارند و بنابراین فیلمهایشان درخشش سابق را از دست داده است. حمید دباشی پیش از این نیز نقدهای تند و تیزی روی رمان «لولیتاخوانی در تهران» اثر آذر نفیسی نوشته و او را به همکاری و خبرچینی برای امپراتوری آمریکا متهم کرده بود.
بخشی از جامعه فرهنگی ایران به شرکت مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم معترض شد. معترضان مخملباف را به حمایت ضمنی از «سیاستهای آپارتاید اسرائیل» متهم کردند.
جنبش جهانی BDS یا تحریم اسرائیل فراتر از هنرمندان ایرانی عمل میکند و تا به حال موفق شده تعدادی از چهرههای سرشناس دنیای علم و فرهنگ را با خود همراه کند. در اردیبهشت ماه سالجاری، استیون هاوکینگ، فیزیکدان مشهور بریتانیایی نیز به جنبش تحریم آکادمیک اسرائیل پیوست و از سخنرانی در دانشگاه شهر اورشلیم خودداری کرد. از هنرمندان مشهوری که به این جنبش پیوستهاند میتوان به راجر واترز، از بنیانگذاران گروه موسیقی پینک فلوید، آلیس واکر، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، کن لوچ، کارگردان سینما و جودیث باتلر، فیلسوف آمریکایی نام برد. این جنبش در سال ۲۰۰۵ پایهگذاری شده و هدف آن پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطین و وادار کردن دولت اسراییل به رعایت قوانین بینالمللی و همچنین برخورداری فلسطینیان از حقوق کامل و برابر است.
اما در برابر منتقدان سرسخت آقای مخملباف، کسان دیگری از این سفر فرهنگی حمایت میکنند. به اعتقاد آنان هنرمندان و چهرههای سرشناس اروپایی و آمریکایی در حالی به کارزار تحریم اسراییل پیوستهاند که جوامع آنان امکان تماس مستقیم و شناخت مردم و چهرههای فرهنگی اسرائیل را دارند. اما این امکان در اختیار مردم و هنرمندان ایرانی و اسرائیلی قرار ندارد، بنابراین باید از چنین فرصتهایی استفاده کرد. این گروه معتقدند نباید شرکت در رویدادهای فرهنگی و هنری را لزوماً به معنای همدلی و موافقت با سیاستهای رسمی یک کشور در نظر گرفت، زیرا در این صورت سفر به بسیاری از نقاط دیگر جهان نیز ناممکن خواهد شد.
اما حساس بودن مسأله فلسطین و ناگشوده ماندن قفل آن طی چندین دهه به اضافه مشکلات پیچیده سیاسی که بین ایران و اسرائیل وجود دارد باعث شده است تا سفر مخملباف به شهر اورشلیم آماج انتقادهای این گروه از چهرههای فرهنگی و علمی ایرانی قرار بگیرد. اورشلیم گرچه نامش مترادف صلح و سلام است، اما سالهاست آرامش از این شهر رخت بربسته است.
نظرها
شیما روادار
شناخت فرهنگی از جامعه ی ایران برای مردم اسراییل مهم است. این اهمیت دو سویه است. زیرا به جامعه ی ایران تصویری انسانی می بخشد. در نتیجه جامعه اسراییل می تواند در برابر اسم ایران و جمهوری اسلامی تصاویر انسانی از مردم عادی و شهروندان ایران را در ذهن خود مجسم کند. این کاری است که سینما به خوبی انجام میدهد. و تلاش شیطانی جلوه دادن یک ملت را که کار سیاستبازان و جنگطلبان است خنثا می کند. همین کار می باید در ایران صورت بگیرد و هنرمندان اسراییلی را به ایران دعوت کرد. اما جمهوری اسلامی چنین شجاعت و صداقت و اعتماد به نفسی ندارد که چنین اجازه ای بدهد. بنابر این، آن گروه از فرهنگیان ایرانی که با سفر مخلباف مخالفت کرده اند بهتر است متوجه این جنبه از کار مخملباف باشند که بسیار مثبت است. و این که کار این گروه معترض به سفر وی در واقع همداستانی با سیاست های غلط جمهوری اسلامی است. دفاع از حقوق ملت فلسطین نباید به معنای تعریف حدود منافع ملی ایران تلقی شود. این خطای استراتژیک جمهوری اسلامی است و مردم ما باید از این فاصله بگیرند. عدم فاصله نتیجه ای جز جنگ نخواهد داشت. مسئله ی فلسطین یک مسئله ی حقوق بشری است نه مسئله ی ملی برای ما. سیاستهای جمهوری اسلامی تا کنون بر ضد منافع ملی ایران و ایرانیان عمل کرده است و این روند باید متوقف شود. ما با اسراییل سر جنگ نداریم زیرا اسراییل ما را تهدید نمی کند. آیه الله خمینی اسراییل را به صورت یک دشمن تحویل ما داد. این نظر یک فرد است آن هم یک فرد بی مسئولیت. نظر ملت ایران نیست و نباید باشد. من معتقدم هنرمندان بیشتری باید به اسراییل سفر کنند و جلوه های انسانی فرهنگ ما را به مردم و نیز به دولت اسراییل نشان دهند. اسراییلیان باید این نکته را بفهمند که شعارهای جمهوری اسلامی متعلق به مردم ایران نیست. از این جهت کار مخملباف بسیار ستودنی است.
Bahram
متأسفم، ئام بعضی امضأ کنندگان را که دیدم از هر گونه تغیر در ایران ناا امید شدم.چون امضا کنندگان همه در ظاهر مخالف رژیم فاشیستی اسلامی اند.و در عمل هم سؤ با سیاست ضدّ انسانی آنها.آقای مخملباف که اوائل انقلاب همچون این حضرات امضأ کننده مدافع رژیم بوده،با آشنایی به جنایات رژیم از آنها جدا شده و این اعتماد را به میز بانان خود که او را به جرم جاسوس دسگیر نخواهند کرد به اسرائیل رفته و از آنها خواسته که به ایران حمله نکنند.تاثیر اینحرف که در درون اسرائیل مطرح میشود بیش از هزاران مقاله و پیغام است که از طرف همین حضرات امضأ کننده مطرح شده است.فلسطینیها بما ربطی ندارند،ما با اسرائیل هیچ رابطه خسومتی نداریم،فلستینیان را به کشورهای قدرتمند ثروتمند عرب بسپارید، به فکر ملتتان که وسیله قوانین ننگین اسلامی همچون حیوان زندگی میکنند باشید.تعجب نمیکنم وجود این روشنفکران، تبلورش رژیم منحوس اسلام است.
محسن پایه ای
از متن بیانیه"ما میخواهیم از این فرصت استفاده کنیم و توجه آقای مخملباف را به سمت خواستههای جامعه مدنی فلسطین جلب کنیم. در سال ۲۰۰۴ جامعهی مدنی فلسطین از هنرمندان بین المللی درخواست کرد که تا زمانی که دولت اسرائیل به پایمال کردن قوانین سازمان ملل متحد و محروم کردن مردم فلسطین از حقوق پایهای خود پایان نبخشیدهاست، از شرکت در برنامههای فرهنگی دولت اسرائیل خودداری کنند. در سه سال گذشته تعداد زیادی از هنرمندان برجسته به این خواستهی مردم فلسطین پاسخ مثبت داده و از حضور در اسرائیل خودداری کرده اند. تعداد دیگری از هنرمندان نیز که ابتدا این دعوت را پذیرفته بودند، تصمیم به لغو برنامههای خود گرفتند و حمایت خود را از مبارزهی مردم فلسطین اعلام کردند. اجرای برنامههای هنری در اسرائیل یک عمل سیاسی است. دولت اسرائیل آشکارا اعلام کردهاست که از رویدادهای فرهنگی برای دستگاه تبلیغاتی خود استفاده میکند. شکی نیست که این دولت از نام و آوازهی آقای مخملباف نیز سوءاستفاده خواهد کرد تا سرپوشی بر نقض نظاممند حقوق مردم فلسطین گذاشته باشد. دولت اسرائیل از حضور آقای مخملباف در جشنواره به عنوان شاهدی برای اثبات «رواداری» خود استفاده خواهد کرد. این در حالی است که این دولت به اِعمال غیرروادارترین قوانین استعماری علیه مردم فلسطین اقدام می کند، و مدافع بی سابقه ترین تحریم های کمرشکن علیه مردم ایران است."
غلام
خیلی جالبه که ادبیات این دوستان بیانیه نویس از بیست، سی، چهل سال پیش تا به حال زیاد تغییر نکرده است. حالا البته باز جای شکرش باقی است که ننوشتهاند دست مخملباف به خون کودکان فلسطینی آغشته است. ببینید بگذارید تکلیف خودمان را روشن کنیم: اسراییل اشغالگر است و حقوق فلسطینیان را نقش میکند. بله این درست است، اما تحت فشار گذاشتن جامعه مدنی و فرهنگی ایران برای این که هیچ و هیچ و هیچ ارتباطی با هنرمندان و نویسندگان اسراییلی نداشته باشند یک تفکر استالینیستی است. از کجا میدانید که چه تعداد مخالف و منتقد در جامعه اسراییل هست یا نیست؟ چرا نمیگذارید بعد از سی سال، یک نفر، آری یک نفر ایرانی هنرمند از این مملکت دیدن کند. مگر مخملباف رفته آنجا که مدح و ثنای اشغالگری بکند؟ شما به دولت اسراییل بتازید، نه به یک نفر ایرانی که هرگز و هرگز فرصت نداشته چهره خودش را به یهودیان نشان دهد و از نزدیک چهره آنها را ببیند.
sansourchiane haghighat
آدم وقتی اظهارات و تحلیل های این جماعت روشنفکر و روزنامه نگار و فعال سیاسی و هنرمند متعهد و فعالین حقوق بشر پر مدعای ایران را میبیند به راحتی میتواند بفهمد چرا ما ایرانیان علیرغم ادعاهای عجیب و غریب هنوز از حل آسانترین مسائل مبتلا به سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خود عاجز هستیم ولی به همه مردم دنیا از شرق چین و ژاپن تا غرب امریکا و اکوادور و از شمال سیبری تا جنوب استرالیا و آفریقا ایراد میگیریم و نصیحت میکنیم و راه حل میدهیم . اگر با خودمان صادق باشیم باید بگوییم که احمدی نژاد در حقیقت آیینه تمام نمای جامعه روشنفکری سیاسی مدنی ایرانی است . نه این ادعایی گزاف نیست ! الان به شما ثا بت میکنم . اولا ما علیرغم تمامی شکست های خود در ١٥٠ سال گذشته برای حا کمیت قانون و دموکراسی ( که ظاهرا از ان چیزی هم نمی دانیم ) برای همه ملت های منطقه و جهان نسخه میپیچیم ! مصری ها باید چنین کنند ، ترکیه دارد چنان میشود ، نگذارید تونس انجوری بشود ، لیبی کلنگی است ، عراق نا بود میشود ، سوئد مشکلات فلان دارد ، سوریه در چنگال القاعده است ، کانادا در دست فلان و بهما ن است ، امریکا ادامه ستم و سیاه و سفید و فلان و بهمان ، چین چنین و چنان ! ژاپن و کره جنوبی ای بابا ، .... ثانیا ما هنوز با دید جنگ سرد و ادبیات سیاسی حزب توده در شهریور ١٣٢٠ میخواهیم همه مشکلات خودمان و جهان را ارزیابی و بر مبنای نظریه شکست خورده و سرا پا غلط طبقاتی ! که در هیچ کجای جهان حتا در مهد امپراطوری های مروج ان ( روسیه و چین ) خریداری ندارد برای آنها راه حل بیابیم ادعاهای کهنه ای مثل اسرائیل اشغال گر است ، امریکا امپریالیست ا ست ، سرمایه داری غارتگر است ، انها که در خط امریکا هستند ذاتا بد و جنایت کار و دیکتاتور هستند حتا اگر با رای آزاد مردم آمده باشند ، حتا اگر رشد ٦ درصدی داشته باشند بدون نفت ، حتا اگر دموکراسی لیبرال داشته باشند ! و آنها که در خط روسیه هستند اگر صد هزار نفر هم بکشند ، یک میلیون آواره کنند ، شهر ها و مردم خو دشان را بمباران کنند ، میلیونها مردم بریزند در خیابان ( حتا کارگران ) و به سیاست های دولت اعتراض کنند و با پلیس در گیر شوند ما از دستپاچگی خبر آنرا هم سانسور میکنیم و در تحلیل های آب دوغ خیاری خود حتا مدعی میشویم که دولت چقدر نازنین و سکولار است که اینها دارند به ان اعتراض میکنند و چند نفر هم کشته میشوند که البته کارگران امپریالیست هستند ( این سکولار ! دیگه منو کشته )، هر چی دیکتاتور مفلوک و جنایت کار و استالینیست و کمونیست هست را دارند زیر این نام به خورد ما میدهند . بهترین سکولار های جهان : استالین ، اسد ، صدام ، قذافی ، کاسترو ، میلوشوویچ !!!! . ثالثا هر حرکت و جنبش و سازمانی که در هر کجای جهان باشد را مصادره و هم جهت با آرمانهای خودمان تحلیل میکنیم حتا اگر اصل جریان علیه نظرات ما باشد . مثلا در سوریه بزرگنمایی میکنیم که کل شورش مردم علیه جنایت کاری مثل اسد القاعده است ، عربستان سعو دی پشت ان است و روسیه پشت اسد ! یادمان میرود که ج ا هم پشت اسد است ! اما در مورد مصر حزب نور که سلفی و وابسته به عربستان سعودی است و دنبال جنگ های فرقه ای و القاعده خالص است کنار سران ارتش مبارک مینشیند و انقدر نفوذ دارد که مانع نخست وزیری البرادعی میشود ! اصلا آنرا ندیده میگیریم و از کودتای نظامی علیه مردی که ما مدعی بودیم که میخواست قدرت را قبضه کند پشتیبانی میکنیم فقط به این دلیل که او دشمن امریکا و اسرائیل نبود و جنگ سازمان تروریستی حماس را ٨ روزه تمام کرد و آب سرد پاشید به دشمنی بی حاصل نیم قرنه اعراب و اسرائیل . ما نمی گوییم چه گونه این مرد میتوانست قدرت را قبضه کند وقتی ارتشی چنین محکم تا ر و پود نظام کشور را در کف دستش دارد ؟ اگر میتوانست که به این سادگی ارتش او را با تی پا بیرون نمی انداخت . همین قضیه واضح تر در ترکیه صادق است . آنجا دموکراسی لیبرال با رشد ٦ درصدی ( وقتی ایتالیا و اسپانیا در حال سقوط هستند ) وجود دارد . مشتی تروریست کرد که رفقای خودشان را هم ترور کردند ، کمونیست های استالینیست که خودشان را در برابر سفارت امریکا منفجر کردند ، عده ای خوش خیال اتا ترکیست که دنبال باز گرداندن ژنرال ها به قدرت هستند ، عربستان سعودی و القاعده که از پیشرفت و شکستن تخم لق دموکراسی در منطقه میترسند ، ج ا و روسیه و سوریه در خیابان علیه او صحنه سازی میکنند تا به اعتبار او لطمه وارد کنند . چه کار آسانی است که در دموکراسی اغتشاش کنی ! به جای صندوق رای که مبتنی بر ریاضیات و آمار است تعزیه خیابانی را بنشانی که معلوم نسیت چند تا هستند و چند درصد ان برای تماشا آمده اند چند ده هزار آدم ناراضی را از هر سلیقه ای بیاوری توی خیابان کارناوال راه بیندازی و سوار بر ترس رسانه های غربی از اسلام و مذهب سیاسی موج سازی کنی که اردوغان دنبال حکومت مذهبی است ! اما عربستان ، جمهوری اسلامی ، حزب نور ، حزب الله ، القاعده نیستند ! انهم به قصد اینکه منافع روسیه و سوریه را به جای دموکراسی قالب کنی ! مارکسیسم را سکولاریسم نو جا بزنی ! با کمک امریکا و غرب علیه لیبرال دموکراسی کودتا کنی ! ( جای لنین خالی ) از همه بدتر تحلیل هایی که امروز میشود که کودتا در مصر را انقلاب جا بزند و شکست مرسی را گردن نگرش او به حکومت بیندازد . میفرمایند که مرسی اندیشه دموکراتیک نداشت چون از سازمان زیر زمینی آمده بود !!! ها ها ها ها فدائیان خلق چی ؟ اسد چی ؟ کاستر و چی ؟ پوتین چی ؟ سران ک گ ب که در کشورهای شوروی سابق به قدرت برگشته ا ند با ماسک دموکراسی سکولار چی ؟ میفرمایند مرسی شکست خورد چون با اسرائیل و امریکا مدارا میکرد یا ساخت و پا خت دا شت این خدا وکیلی درست است چون متا سفانه به دلایلی کاملا درونگرایانه اوباما خا ور میانه را رها کرده و دنبال شرق دور و معاملات سیاسی با پوتین و چین است ، مخالفین مرسی هم از او دق دل دارند چون به ایدیولوژی امریکا -اسرائیل ستیز آنها لطمه بزرگی زده تا جایی که مخملباف هم میرود اسرائیل ( یک توده ای نقابدار در اسرائیل ! ) . اتحاد سرخ و سیاه (علیه لیبرال دموکراسی ، مذهبی های لیبرال ، و لیبرال های مذهبی ) و همسو با دیکتاتوری خواهان مذهبی ، نظامی ، سلاطین فاسد قرن نوزده وارد عمل شده و سعی در تخریب بهار عربی ، انقلاب های رنگین ، و حرکت های آزادیخواهانه مدرن اینترنتی قرن ٢١ دارد . از بهار عربی سرخ ها ( نئو سکولار ها ) همانقدر وحشت دارند که ارتجا ع طالبان و یا شیو خ مرتجع عرب و یا استعمار نوی پوتینیستی روسی . ج ا هم سر گردان در دو راهی غرب و شرق در برزخی جهنمی به سر میبرد که ناتوان از تصمیم گیری در ایجاد یک چرخش بزرگ به سمت غرب یا ایستادن بر مواضع حکومت دیکتاتوری مذهبی زیر لوای باج دهی کلان به روسیه است . اینها اصولا هر حرکتی را توطیه علیه خودشان میدانند . اما برزیل به صورتی کاملا واقعی دست خوش اعتراضات کارگری است ! عجبا آنها که هیچ حرکتی را به رسمیت نمی شناسند چون کارگران در ان نیستند به اینجا که میرسند هیچ چاره ای ندارند جز سانسور (پاک کردن صورت مساله )! انها که بازیهای جهانی فوتبال را سرگرمی امپریالیستی میدانستند اکنون در برابر اصرا ر بی دلیل دولت چریکهای پشیمان سابق ( در خط سرمایه داری غرب فعلی ) برای تحمیل هزینه سنگین برگزاری جا ه طلبانه این بازیها به طبقات فقیر را که صرفا سیاسی است ، جز پاک کردن صورت مساله یعنی سانسور خبر راهبرد دیگری ندارند . تئوری طبقاتی ، اینجا همان قدر عاجز و درمانده است که نئو سکولاریسم استالینیستی اسد نواز و اردوغان کش ! ماندم در اینجا من ! که چرا اینها به ج ا ایراد می گیرند که انقلاب مصر را بیداری اسلامی میداند ، مگر شما آنرا و کودتای پس از آنرا نئو سکولا ریسم ( کمونیستی ) نمیدانید ؟ که چرا اینها دست عربستان را در سوریه میبینند اما در مصر و ترکیه نه که چرا اینها شورش ناراضیان در ترکیه و مصر را میبینند اما در برزیل نه که چرا اینها ستم امریکا و اشغال اسرائیل را میبینند اما نئو امپریالیسم روسی و اشغال سوریه و حمایت پوتین از جنایت کاران جنگی و دیکتاتوری های فاسد مذهبی و ضد مذهبی را نه چشم ها را باید شست . هیچ جنگی ابدی نیست ، همه جنگ ها روزی پایان مییابند . اشغالگری با تمام زشتی هایش سر انجام فراموش میشود و عهد نامه ها جای آنرا میگیرد ( گلستان و ترکما ن چای و واگذاری زمین سرخپوستان به آمریکایی ها و ورشو و .......) مرزها در هم میریزد و مرزها و کشورهای جدید به وجود می آیند اعراب تا ابد نمی توانند با اسرائیل بجنگند ما هم نمیتوانیم همه سرنوشت کشورمان را به ان ادعای نه چندان قانونی گره بزنیم ( قسمت های بزرگی از ان سرزمین را اینها به یهودیان فروختند ) خا ور میانه اهمیت خود را در امریکا حد اقل از دست داده اگر نه در همه جهان . مردم این منطقه از حد اقل صبر و حوصله سیاسی و مدارا و توان مذاکره و تفاهم برخودارند . حکومت های نالایق و فاسد اینجا دهه ها جا خوش کرده اند . به فکر فرزندان خود باشید کسی به میا نجی گری نخواهد آمد وقتی ما در جنگ های فرقه ای بسوزیم . عراق را امروز عربستان به آتش میکشد ! افغانستان را پاکستان ! روس ها نشان داده اند که جز منافع بی پایان خویش به هیچ چیزی پایبند نیستند این بازی شیعه و سنی را رنگ سکولار - دموکرات نزنید . بازی خطر ناکیست از هر میانه رویی (سکولا ر یا مذهبی ، آمریکایی یا اسرائیلی ) استقبال کنید ، به هر دیکتاتوری (سکولار یا مذهبی ، روسی یا انگلیسی و آمریکایی )نه بگویید . همه مخملباف شوید ( میدانید که من با او هیچ سنخیتی ندارم اما شجاعت او را که از جنس شجاعت انور سادا ت ، مناخیم بگین و مرسی است میستایم )
حميد
اين محسن خان إز ان. دست روشنفكر شده اين دوران هست كه عين میرزا عبدالحسین، معروف به میرزاآقاخان کرمانی، (۱۲۳۲ خورشیدی–۱۲۷۵ خورشیدی) ازشخصیتهای سیاسی جنبش مشروطه ایران بود. میرزا آقاخان را میتوان در کنار فتحعلی آخوندزاده از بنیانگذاران ناسیونالیسم نوین ایرانی دانست.[۱] اول شيعه بعد بابًى ازلي دير تر بى دين تااخر ......... منتظر چند سال ديگر باشيد تا نظرات ايشان را در رابطه با اين باغ بخوانيد دور نيست!!!!
غلام
حمید جان! منظورت این است که چند سال بعد مخملباف ممکن است بهایی بشود. خب بشود! به نظر شما یک فاجعه عظیم الهی اتفاق میافتد که یکی از ابنای شیعه از خط خارج شده و به سلک بهاییگری درآمده؟ ای وااااای هر دو عالم خراب باد. پس معلوم شد این نامه از کجا آب میخورد. زعمای امضا کننده چون ساکن آمریکا و اروپا هستند و کرسی دانشگاهی دارند اول رویشان نمیشده به مخملباف اعتراض کنند که چرا راجع به بهایی گری فیلم ساخته، اما الان دیگه بهانه دسشان افتاده که محسن پا شده رفته اسراییل! ما جدا هنوز پایمان را از دایره تنگ رقابت شیعه/سنی شیعه/بهایی بیرون نگذاشتهایم.
mahnam
مخملباف گفته که فیلم بعدی اش درباره زرتشت است پس ربطی به بهایی شدن ندارد اگر کسی درباره اسلام فیلم بسازه یعنی مسلمان شده چرا اینقدر زود انگ می زنیم؟ انهایی که انگ می زنند فکر می کنند با این کار خواهند توانست جلوی رشد سکولاریسم را در ایران بگیرند. چرا همین بیانیه امضاکنندگان نمی روند در مقابل آنهایی که خودشان را برای جشنواره دولتی فجر هلاک می کنند بیانیه بدهند اینها که همه خود را اصلاح طلب و حامی خاتمی و موسوی می دانند چرا همان سالی که این همه فرزندان ایران بخاطر رایشان به خاک و خون کشیده شده بودند بیانیه در مورد فستیوال دولتی فجر ندادند....اینها همه خارج نشینانی هستند که دوست دارند معروف بشوند همین و بس. اسرائیل و غصب فلسطین و اینها همه حرفه
حميد
جناب غلام عزيز شما دقيقاً روشن و متوجه جريان هستيد *** همه دوران اين صدوچندساله اين شيوه توسط ديگران تكرار شده ولى در اينده نه چندان دور با مطالعه به حقيقت أديان دروغى كه شما انرا دايره مذهب ميدانيد خارج خواهد شد در غير اينصورت ميرزا محسن خان نيز قانون شكنى كرده وبهايي سياسى (برخلاف نظر بهائي ها كه يك شخص بهائي وارد سياست نخواهد شد وبأ هر حكومتى سازگاري دارند )خواهد شد. وشايد از بيعت والعدل بهايي تشويق نامه اى دريافت كند .در ثانى در كامنت هاى ديگر بجاي بحث در باره ميرزامحسن بيشتر فحش به لنين و استالين وچپ بوده معلوم شده بهائي ها چقدر نسبت به اينطايفه حساسيت دارند كه اين گروه مورد بحث نبودند ، البته رفيقان ديگر ميرزا محسن *** نيز با تخته كردن چاه جمكران و دورغ بودن مهدى گرى بر طبل ديگرى مى كوبد نظرش را در اينده نزديك با همدردى با محسن خان أعلام خواهد كرد ولي انچه بيشتر اهميت پيراهن كرده همان نظر عباس افندى است كه گفته در ضوضاء ]آشوب[ جهله وهمي نه، البته بايد گاه گاهي جزئـي صـدايي بلنـد شود تا مردم ما را بيشتر بشناسند
dara
هنر به سياست ربطی ندارد و مرز نمی شناسد. اوکه عليه بمباران نيز تلاش کرده. حکومت ايران ازتنش سود ميبرد تا بمب بسازد.
dara
منکه جد و آبادم آیت اله بودند٬ بادیدن فجایع سی و چند ساله اخیر بی دین شدم !!!
Eva
کارِ با ارزش مخملباف را پاسداریم. زبان هنر و هنرمند ، زبانِ مهر و آشتی جویی است. باید برای نجات سرزمینمان از چنگِ ددان و دیوان با فریاد مهر و آشتی با ملت ها خود را نشان داده و از راه و رسم دشمنانه ی سی ساله چرهیز کنیم . درود بر او و همه ی کسانی که با خرد و ایمان به ایران کارهای متهورانه ای می کنند که از لشکری باتانک و تفنگ برنخواهد آمد. سپاسگزارم.