مقاومت در برابر مصادره تاریخ سینمای ایران
شمقدری دستور جمعآوری آثار محسن مخملباف از موزه سینما را صادر کرد. فریدون جیرانی در یک نامه سرگشاده از او خواست هنر را با سیاست درنیامیزد و تاریخ را تحریف نکند.
پس از آنکه جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی ایران طی نامهای به مدیر عامل موزه سینما خواستار دستور برداشتن آثار محسن مخملباف، کارگردان ایرانی از موزه سینما شد، فریدون جیرانی، تهیهکننده، فیلمبردار، کارگردان و فیلمنامهنویس به شمقدری نامهای سرگشاده نوشت و از او خواست سیاست را با هنر درنیامیزد و تاریخ را تحریف نکند.
جیرانی در این نامه خطاب به رییس سازمان سینمایی کشور نوشته است: «آقای شمقدری، تاریخ سینمای ایران را قاطی سیاست نکنید. آنی و احساساتی تصمیم نگیرید. موزه سینما یعنی موزه تاریخ و تاریخ یعنی گذشته و گذشته ربطی به امروز ندارد.»
جیرانی رئیس سازمان سینمایی را به نگرشی سطحی متهم کرده و در این نامه که خطابی و اندرزگونه است، به این نکته اشاره میکند که تاریخ سینمای ایران فقط متعلق به یک فرد یا وابسته به یک سیاست خاص نیست.
جیرانی سپس در فراز دیگری از نامهاش به شمقدری پیامدهای جمعآوری آثار محسن مخملباف از موزه سینما را برشمرده است. او مینویسد: «فکر کنید، فردا آن اتفاقی که خواستید افتاد، چه تبعاتی این اتفاق خواهد داشت: اولاً بخشی از جوایزی که متعلق به تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب است از معرض دید نسلهای آینده خارج خواهد شد. این خروج به منزله حذف اسم آن فرد و این جوایز که از تاریخ نوشتاری نخواهد بود. برعکس بعداً، همین کار شما به تاریخ نوشتاری اضافه خواهد شد؛ و موضوعی که میتوانست در تاریخ به دلیل انتقاد از عمل آن فرد توسط همکارانش، بزرگنمایی نشده و نقد شود به دلیل اشتباه یک مدیر به یک رویداد تبدیل میشود.»
و در ادامه اضافه میکند: «ثانیاً فردی تا زمانی در ایران بوده برای سینمای ایران فیلمنامه نوشته، مجوز میگرفته، فیلم ساخته، فیلمهایش در جشنوارهها به نمایش درمیآمدند و جایزه میگرفتند، بنابراین تا تاریخی که آن فرد در ایران بود، فیلمهایش، جوایزش، نوشتهها و مصاحبههایش جزو تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. از زمانیکه این فرد مهاجرت کرده و در مهاجرت فیلم ساخته، همه آن فیلمها بعدا خارج از تاریخ سینمای ایران در بخش سینمای مهاجران بررسی خواهند شد. حالا میماند، اعمال و رفتار سیاسی این فرد در سالهای اخیر، که این اعمال و رفتار باید از زوایای دیگری بررسی و نقد شود که این بررسی کار مدیران و فعالان سیاسی است.»
او در پایان باز هم شمقدری را خطاب قرار میدهد و مینویسد: «آقای شمقدری شما به عنوان یک مدیر فرهنگی در مقابل این اعمال و رفتار باید همیشه یادآور تاریخی باشید که این فرد [محسن مخملباف] جزو افتخار سینمای ایران بود و حالا نیست، تأکید روی این "نیست"، خیلی مهمتر از دستور شما در نامه اخیر شماست. خواهش میکنم دستورتان را لغو کنید و بگذارید موزه سینما از سیاست مصون بماند.»
این جنجالها از وقتی شروع شد که محسن مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم شرکت کرد و فیلم «باغبان»اش را که درباره آیین بهایی است، در این جشنواره به نمایش گذاشت و همچنین در سخنانی خواستار دوستی و صلح پایدار بین ملتها شد.
مخملباف در جلسه پرسش و پاسخی که پس از نمایش فیلمش در اورشلیم برگزار شد گفت نفرت مذهبی و همچنین صلح برخواسته از مذاهب برای همه ما در خاورمیانه، چه در ایران و چه در اسرائیل بسیار جدی است. او هم چنین افزود ممکن است فیلم بعدیاش در مورد زرتشت و یا مذهب جانیسم، یکی از آیینهای هندی، باشد. او همچنین گفت اسرائیلیها و فلسطینیها پس از دههها خشونت هنوز به تفاهم نرسیدهاند چون رهبران نابالغی دارند که نمیدانند ریشه این مسائل در مذهب و فرهنگ است.
جشنواره فیلم اورشلیم از سیزدهم تا بیست و دوم تیرماه در این شهر و با شرکت فیلمسازانی از کشورهای مختلف برگزار شد.
شمقدری در دستورش مبنی بر جمعآوری آثار مخملباف از موزه سینما، مخملباف را «خوذباخته» و «بیریشه» خوانده بود که در پی کسب «افتخارات رذیلانه» است و حاضر است « همه هویت و داشتههای تاریخی و اسلامی خود را به تاراج» بگذارد. او البته در این نامه محسن مخملباف را به نام نخوانده بود.
برگزارکنندگان جشنواره فیلم اورشلیم، جایزه ویژه این جشنواره را به دلیل «دستاوردهای هنری و تلاش و مبارزه طولانی مخملباف برای آزادی و دموکراسی» به او اهداء کردند.
محسن مخملباف هنگام دریافت جایزه گفت: «اگر یادمان باشد که ما همگی در یک سیاره زندگی میکنیم، به خاطر دفاع از مرزهای سیاسی که انسانها را از هم جدا کردهاند، دست به ساخت بمب اتمی نمیزنیم. یا برای جلوگیری از بمب اتمی، تصمیم به حمله پیشگیرانه نمیگیریم. بلکه به صلح و دوستی و همکاری ملتها از طریق فرهنگ و هنر و اخلاق انسانی و عدالت کمک میکنیم. بعد از ۶۰ سال جنگ بین اعراب و اسراییل آیا وقت آن نرسیده که به راههای دیگری جز جنگ و سیاست فکر کنید. مثلاً به جلوگیری از رشد نفرت مذهبی و نفرت نژادی از طرق دیگری مثل فرهنگ و هنر و اخلاق و احترام متقابل انسانی.»
نظرها
نظری وجود ندارد.