باورهای عرفی، ابزار کنترل تن زن
رضا حاجی حسینی - وضعیت موجود در ایران نشان میدهد که فشار جامعه فقط برای انجام اعمال مذهبی نیست، بلکه این فشار، فرهنگ رفتاری افراد را هم تغییر میدهد.
برای کنترل کردن تن فرد - چه زن، چه مرد- همیشه لازم نیست از روشهای «بیرونی و خشن» بهره برد. به این معنا که لزوماً نیازی نیست جسم فرد را کنترل کرد یا حجابی بر قامت و اطراف او دوخت تا روابطش و جدیتر از آن، «رابطه جنسی»اش کنترل شود، بلکه با تلاشهای به تعبیر امروزی نرم، میتوان کاری کرد که او خود بر پیکرش تسلطی بر مبنای خواستههای عرفی بیابد و آزادی انتخاب و رابطه را از خود دریغ کند.
بررسی این سناریو در ایران که به شکلی به نسبت پیچیده، توسط نهادهای مختلف اجتماعی ازجمله خانواده، مدرسه و ... عملی میشود، نشان میدهد که چگونه میتوان با تکرار مداوم باورهای عرفی در یک جامعه (در اینجا جامعه ایرانی)، آنها را در ناخودآگاه کسانی نفوذ داد که حتی ممکن است اعتقادی به این باورها نداشته باشند. این جریان میتواند زمینه بیگانه شدن فرد با نیازهای جسمی، جنسی، روحی و عاطفیاش را فراهم کند.
در مورد زنان، تکرار مداوم باورهای عرفی به شکلها و صورتهای مختلف، ممکن است بتواند آنها را به چنان نقطهای برساند که از اراده خود بر بدنشان سلب اختیار کنند و بر اساس اصول عرفی، «انتخابشونده» باشند و بر همین مبنا، خود را بر کسی حرام یا حلال بدانند و از خود، موجودی صرفاً خدمتگزار بسازند.
اگر بپذیریم که گفتمان غالب در این زمینه، ممنوع کردن و ممنوع دانستن رابطه جنسی خارج از چارچوب ازدواج، بهخصوص برای دختران است؛ امروزه این گفتمان به شکلهای مختلف و متنوعی در میان اغلب دختران و زنان جوان در ایران، حتی در جامعه شبهمدرن شهری، بازتولید میشود که نشان میدهد ترسها و نگرانیها از رابطه جنسی خارج از چهارچوب ازدواج شرعی که برآمده از سنتهای عرفی- مذهبی است، جای خود را به استدلالهایی امروزیتر و ادبیاتی بهروزتر داده است؛ ادبیاتی که ممکن است خداهراسی در آن جای خود را به «ارزش اجتماعی» یا «غرور» داده باشد، اما هراس «از دست رفتن بکارت» و رسیدن لحظه پس از پایان رابطه جنسی در آن، نقطه اشتراک آن با خداهراسی تبلیغی در رسانهها، خرده رسانهها، فرهنگها و خردهفرهنگهای جامعه ایرانی است.
این ماجرا البته تنها مختص جامعه ایران نیست و حتی در جوامع مدرن هم قابل شناسایی و ردیابی است هر چند تفاوتها شاید از زمین تا آسمان باشد.
سوده راد، پژوهشگر و فعال برابری جنسیتی که ساکن فرانسه است درباره این بحث میگوید: «فکر میکنم در همه جوامع یا دست کم جاهایی که من در آنها زندگی کردهام مثل اتریش، فرانسه و ... اثر مذهب وجود دارد. یعنی فقط این نیست که شما بروی کلیسا تا آدمی مذهبی باشی. نمونهاش تاکیدی است که در برخی از این جوامع بر تمیزی و پاکیزگی و به عبارت دیگر نجسی و پاکی میشود.»
کنترل اجتماعی و ضرورت باکره بودن
وضعیت موجود در ایران نشان میدهد که فشار جامعه فقط برای انجام اعمال مذهبی نیست، بلکه این فشار، فرهنگ رفتاری افراد را هم تغییر میدهد.
سوده راد در این زمینه میگوید: «این جریان یک جریان واگیردار است. یک نمونهاش این است که عدهای با وجود تاکید به عدم باورشان به اسلام، سر سفره نوروز و هفتسین، قرآن میگذارند. توجیهشان هم این است که همه میکنند، ما هم میکنیم یا اینکه حالا مگر چه مشکلی پیش میآید؟»
این فعال حقوق زنان در ادامه میگوید: «بحث دیگر کنترل اجتماعی است که این مورد در ایران بسیار قوی است. اینکه در مقابل این کنترل اجتماعی، کمتر کسی دنبال دردسر میگردد و خودش را آنقدر قوی احساس میکند که به جنگ آن برود. همین مسئله باعث میشود که افراد به چیزی تن بدهند که به آن باور ندارند و خودشان را در یک محدودیت نگهدارند. در مورد بکارت هم گاهی ماجرا همینطور است.
ممکن است بگویند که به خاطر دین نیست، اما من میخواهم بکارتم را به همسرم هدیه کنم. پس این باور وجود دارد که بکارت واجد ارزش است و ارزشی که دین اسلام برای بکارت و دوشیزه بودن در نظر گرفته است، به شکل دیگری بازتولید میشود. یک دختر در ایران ممکن است فکر کند که این بکارت باارزشترین موجودی زندگی اوست که باید آن را به یک مرد هدیه کند، ولی نمیگوید که به خاطر دین اسلام است که من این را باارزش میپندارم. تاکید من روی این است که اسلام یا هر دین دیگری در فرهنگ مردم و جامعه تاثیر میگذارد. کنترل اجتماعی هم میتواند یک زن را به جایی برساند که کاری را بکند که به آن باور و اعتقادی ندارد.»
زینب پیغمبرزاده، فعال جنبش زنان و دانشجوی مطالعات جنسیت مقیم سوئد درباره این کنترل اجتماعی میگوید: «همانطور که میشل فوکو (فیلسوف و متفکر معاصر فرانسوی) تاکید دارد، دولتهای مدرن نسبت به دولتهای پیشامدرن ابزارهای بیشتری برای کنترل بدن شهروندان و یکسانسازی جامعه در اختیار دارند و این کار را از طریق درونی کردن ارزشهای خود در افراد در نهادهایی مثل مدرسه، ارتش، زندان، بیمارستان و غیره که او نهادهای بازداشتگاهی مینامد، انجام میدهند.»
محمود صباحی، جامعهشناس ساکن آلمان، در توضیح نظریات فوکو در این زمینه میگوید: «جنسیت، چنانکه میشل فوکو در تاریخ جنسیت بر ما آشکار کرده است، چیزی جز تاریخ قدرت نیست. یعنی جنسیت چنانکه در فرهنگ ما به آن نگریسته میشود، یک حقیقت ایستای ازلی و جاودانی و حتی یک پدیده کاملاٌ طبیعی نیست، بلکه بدن پدیدهای سیاسی است. بدن موضوع سیاست است و نه اخلاق و این قبیل چیزهایی که بدن را منکوب و بیمار میکنند. به همین خاطر بدن باید هوشیارانه از حریم و از نحوه بودن خودآگاهی داشته باشد و بر آن پایه، با بدنهای دیگر نیز بیامیزد و چنین بدنی یک بدن فعال سیاسی است. به زبان سیمون دوبووار (فیلسوف و نویسنده فمینیست فرانسوی)، ما زن و مرد داریم و نه چیزی به نام مذکر و مونث و سیاست یعنی شناخت و مبارزه برای رستن از این مناسباتی که حتی حق فعال بودن در رفتار جنسی را به یک طرف ماجرا واگذار میکند.»
پیغمبرزاده اما در ادامه میگوید: «در ایران نیز از ابتدای قرن بیستم، حکومت پهلوی و پس از آن جمهوری اسلامی از این ابزارهای مدرن برای کنترل بدن و به خصوص سکسوآلیته زنان استفاده کردهاند. یک نمونه آشکار، یکسانسازی پوشش زنان است. درست است که جامعه ایران همواره جامعهای مذهبی بوده اما جمهوری اسلامی برای اولینبار فرصت پیدا کرد که یک قرائت خاص شیعی دوازده امامی از اسلام سیاسی را در جامعه گسترش دهد و تنوع مذهبی در بین قرائتهای مختلف شیعی، ادیان مختلف و ناباور به دین را کمرنگ سازد. همانطور که نظریهپردازان مختلف فمینیست نشان دادهاند، گفتمانهای ملیگرایانه همواره به دنبال کنترل بدن زن هستند و پوشش، اخلاق جنسی و بدن زن، نقش مهمی در بازتولید نمادین این گفتمانهای ایدئولوژیک دارند. در این گفتمانها زن باید در چارچوب نظام خانواده به عنوان مادر به صورت مادی و معنوی، نسل آینده را بازتولید کند. بنابراین تلاش میشود که زنان به عنوان ناموس ملت از نقش مادری و همسری تخطی نکنند.»
سکس و حجاب
میان حجاب و یکسانسازی پوشش زنان، رابطه جنسی و کنترل اجتماعی چه ارتباطی وجود دارد؟
سوده راد در پاسخ به این پرسش میگوید: «اگر بخواهیم بحث حجاب را مطرح کنیم، آنوقت باید درباره درجهبندی رعایت شئونات اسلامی صحبت کنیم. یک زن ممکن است بگوید که من حجاب اجباری را قبول ندارم، اما رابطه جنسی پیش از ازدواج را هم قبول ندارم و نمیخواهم پیش از ازدواج رابطه جنسی داشته باشم. این فقط به این دلیل نیست که کسی بگوید من از دین اسلام این قسمت را قبول دارم و این قسمت را قبول ندارم. نداشتن رابطه جنسی پیش از ازدواج، یک جریان قوی است که خیلی هم تبلیغ میشود. اتفاقاً کاتولیکها هم خیلی درباره این موضوع حرف میزنند و بر این ماجرا تاکید میکنند؛ با این شعار که ارزش اولین رابطه جنسیتان را بدهید به مرد زندگیتان و اینکه اینجوری رابطه سالمتر میشود. یعنی باکره بودن قبل از ازدواج دارد از طرف کسانی که مذهبی هستند به عنوان یک ارزش انسانی جا زده میشود.»
این فعال برابری جنسیتی معتقد است که حتی اگر فرد به اسلام و حجاب اعتقاد نداشته باشد، ممکن است در جستوجوی ارزشی باشد که بخواهد آن را از جامعه بگیرد. او در توضیح این ارزش میگوید: «واکنش بخشهایی از جامعه ایرانی به این موضوع این است که شما دین نداری، خب نداشته باش. روسری نداری، خب خیلیها روسری ندارند. مشروب میخوری، خب خیلیها میخورند، پارتی میروی، خیلیها پارتی میروند و ... ولی این یک ارزش است که هنگام ازدواج باکره باشی. علاوه بر اینها یک مبحث دیگری هم راه افتاده است با عنوان حجاب درونی. جریانی که نوک پیکانش به سمت لایههای درونیتر زندگی است. شما شاید چند سال پیش فکر میکردید که از روی تیپ و قیافه، میشود حدس زد که زندگی شخصی یک فرد چگونه است، اما حالا شرایط خیلی تغییر کرده است. نمونهاش اینکه زنان بیحجابی هستند که تن به رابطه جنسی پیش از ازدواج نمیدهند و زنانی هم هستند که حجاب دارند و رابطه جنسی هم دارند. من تاکید میکنم که دنبال ارزشگذاری نیستم، ولی میخواهم بگویم محیط اطرافمان تغییر کرده است و این تغییرات ادامه دارد.»
محمود صباحی، جامعهشناس و پژوهشگر در دانشگاه لایپزیک، بر جایگاه بدن در این بحث تاکید دارد. او میگوید: «نخستین مسئله مهم در باب بدن آن است که بدانیم بدن ما همان روح ماست و بدین وسیله بدن را از زیر سیطره چشمانداز روحگرایانه برون آوریم زیرا تداوم این نگره سبب میشود تا ما همچنان ناخودآگاهانه بدن را تحقیر شده و چیزی محمولانه در نظر آوریم که به واسطه نیرویی خارج از خود مهار و نگریسته میشود. در حقیقت آزاد کردن بدن از نقش خدمتکاری روح، یک آغاز بنیادی است که میتواند نمودهایش را در مناسبات جنسی آشکار کند.»
بنابر آنچه که این عضو سابق هیئت علمی دانشکده هنر و معماری مطرح میکند، این موضوع اهمیت فراوان دارد که جسم را از مفاهیم و الگوهای سنتی جنسیت که به شدت بدن را تحقیر میکنند و به حاشیه میرانند، دور نگهداریم زیرا ذهن ما ناخواسته به این مفاهیم آلوده است و به گفته صباحی، این مفاهیم از لای درز احساسات و افکارمان هرباره خود را به درون میافکنند.
او در ادامه با اشاره به نظریات فردریش نیچه (فیلسوف آلمانی) میگوید: «نیچه در جایی برای آنکه نشان دهد اخلاقگراها چقدر از راستی به دورند مثالی میزند. او میگوید اگر به راستی این مذهبیون و سینهچاکان اخلاق در پی اعتلای بشر میبودند، پس چرا باید رفتار جنسیتی افراطی را در چارچوب ازدواج مباح میشمردند (یعنی یک زن و شوهر میتوانند همه عمر خود را به همخوابگی بگذرانند و بر آنان حرجی نیست)، اما اگر یک زن و مردی یکدیگر را یکبار عاشقانه در بر بگیرند (بدون اذن و اجازه آنها) ناگهان زمین و آسمان به لرزه میافتد؟ و سپس ادامه میدهد که خیر. این پایههای قدرت ایشان است که از طریق یک رابطه بدنی آزاد به لرزه افتاده است و اینان چندان هم به اعتلا و استعلای بشر فکر نمیکنند بلکه به این فکر میکنند که عملی خارج از حوزه اقتدار آنان رخ داده و این به نفوذ و جایگاه ایشان خدشه وارد کرده و این است حقیقت ماجرا. آزادی اجتماعی و سیاسی واقعی بیش از هر چیز معطوف به آزادی بدن از بایدها و نبایدهایی است که از خارج از آن، بر آن تحمیل میشود.»
خود کنترلی و کنترل زنان
باید و نبایدهای مورد نظر محمود صباحی که با توجه به نظرات نیچه مطرح شده است را میتوان زمینه بروز «خود کنترلی» دانست.
سوده راد درباره این خودکنترلی میگوید: «خودکنترلی همان ارزشهایی هستند که همه دارند سعی میکنند درونی بکنند یا از سطحی به سطح دیگر تغییرش بدهند. مثلاً یک روز گفته میشد که حجاب کامل چادر است، اما دیگر این ماجرا کار نمیکند و حالا بحث رابطه جنسی پیش از ازدواج و پس از ازدواج مطرح میشود. اتفاقاً در واقع این جریان یک جور نیروی بازدارنده است.
منظورم این است که ما اصلاً چه آموزش جنسیای در جامعه داریم؟ به همین دلیل هم گفته میشود که اصلاً نداشته باشید، چون جامعه نمیتواند اطلاعات کافی ارائه کند درباره اینکه چطور یک زن میتواند مالکیت کامل بر بدنش داشته باشد، اینکه اگر بخواهد رابطه جنسی داشته باشد، درستش چیست؟ اگر بخواهد جلوگیری از بارداری بکند، چه کار باید بکند؟ چون این اطلاعات را نمیتواند بدهد، در نتیجه سعی میکند یک جور دیگری جلوی آن را بگیرد و طبیعتاً مثل مکانیسمهای معیوب پیشین، به جای آنکه بخواهد هم زنها و هم مردها را آموزش بدهد، تمام فشارها را روی زن میگذارد به عنوان عنصری که بیشتر قابل کنترل است. بنای جامعه هم در سی و پنج، شش سال اخیر بر این گذاشته شده است که زن کنترل بشود. حالا یا خودش خودش را کنترل میکند یا مردها و زنان اطرافش.»
صباحی اما به راههایی برای مقابله با این خودکنترلی اشاره میکند. او میگوید: «یک امکان برای رهایش بدن و بازیافت حرمت آن، این است که کلیشههای ذهنی زن پاک و ناپاک را از نو مورد ارزیابی قرار دهیم چرا که زن ناپاک و پاک وجود ندارد، بلکه رفتارهای جنسی و گرایشهای جنسی متفاوت وجود دارند و هر یک از این رفتارها البته تابع مقتضیات خود بدن رخ میدهند. بگذارید روشن بگویم که زن ناپاک یا زن خراب یا جنده، فرآورده جامعهای است که اصولاً بر این ساختار خود را بنا نهاده است و چنین سنخ زنی را تولید میکند زیرا در وضعی که بدن از قیود خارجی رهیده باشد، معمولاً به رفتار جنسی نامعمول در مقام واکنشی غیر طبیعی در برابر سرکوب و نادیده گرفتن تمایلات و علایقش، نیاز پیدا نمیکند. بیسبب نیست که فعالترین روسپیخانهها در فرهنگهایی تحقق مییابند که زیاده در زمینه معنویت و اخلاقگرایی غلو میکنند و در حقیقت از این طریق بدن را مدام تحقیر میکنند و آن را به واکنش وامیدارند و خواهش جنسی بدن را شدت میدهند.»
او در پایان صحبتهایش میگوید: «برای آنکه نشان دهم فشار بر بدنها و واداشتن آنها به اعمال جنسی از پیش تعیین شده چقدر در تولید یک فساد واقعی نقش اصلی ایفا میکند، به بروز پدیده مردان بدون گرایش جنسی در ژاپن اشاره میکنم. در ژاپن جدید، جوانانی هستند که به سبب از بین رفتن تابوها یا همان ارزشهای سنتی جنسی و زیر فشار نبودن، آن خواهش جنسی سابق مردانه را نیز از دست دادهاند و تمایلی برای همخوابی از خود نشان نمیدهند...
اگر چه بروز چنین پدیدهای بخشی از جامعه ژاپن را نگران کرده، اما به نظر من این نگرانی بیهوده است چرا که آن گرایش تند و تیز جنسی و آن تمایلات نامعمولی که در نسلهای سنتی وجود داشته است و دارد، محصول همان نفی رابطه آزاد و طبیعتأ واکنش بدن و تمرکز خواهش آن در عضو نرینه جنسی است. در صورتی که یک بدن از فشار رهیده، همچون یک جامعه آزاد، نیازی ندارد که تنها از یک منفذ با جهان پیرامون خود رابطه برقرار کند، بلکه همه اعضا میتوانند نقش تکین خود را داشته باشند و عضو جنسی بدن هم به همین شکل میتواند در مقام یکی از اعضای بدن، رفتار و کنش خود را داشته باشد.»
نظرها
نظری وجود ندارد.