بیش از یکصد کشته در درگیریهای خیابانی قاهره
هواداران مرسی تعداد کشته شدگان روز شنبه در قاهره را دست کم ۱۲۰ تن اعلام کردهاند.
بیش از یکصد تن از هواداران محمد مرسی، رئیس جمهوری برکنار شده مصر در درگیریهای روز شنبه، بیست و هفتم ژوئیه در قاهره کشته شدند. پزشکانی که در محل وقوع درگیریها مستقر شدهاند آمار مجروحان را بیش از یکهزار تن برآورد کردهاند.
هوادران مرسی تعداد کشته شدگان روز شنبه را دست کم ۱۲۰ تن اعلام کردهاند.
این درگیریها در ادامه تظاهراتی است که به دعوت ارتش مصر و اخوان المسلمین در خیابانهای قاهره برپا شد. عبدالفتاح سیسی، فرمانده ارتش از هوادرانش خواسته بود که برای حمایت از ارتش به خیابان بیایند و اخوان المسملین نیز در واکنش به این دعوت، هوادارانش را به خیابان فراخواند.
روزنامه الاهرام مصر از حضور میلیونها نفر در خیابانهای شهرهای مختلف مصر در روز جمعه خبر داده است.
براساس گزارشهای منتشر شده شماری از هوادران مرسی در اطراف مسجد رابعه عدویه در شمال شرق قاهره در حال ساختن سنگر هستند و نیروهای ارتش با تیراندازی و شلیک گاز اشکآور برای متفرق کردن آنها تلاش میکند.
این درگیریها در ادامه تظاهراتی است که به دعوت ارتش مصر و اخوان المسلمین در خیابانهای قاهره برپا شد
درگیری میان هوادران و مخالفان مصری در شهرهای دیگر مصر از جمله شهر اسکندریه نیز ادامه دارد.
خشونتهای اخیر مصر از سوی مقامات بریتانیا و اتحادیه اروپا محکوم شده است.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا با تاکید بر حق برپایی تجمعات صلحآمیز، خواهان پایان دادن به خشونتها از سوی مقامات مصری شده است.
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه نیز از مقامات مصری خواسته است که مقدمات گذار به حکومت غیرنظامی را فراهم کرده و محمد مرسی و دیگر بازداشتشدگان اخوان المسلمین را آزاد کنند.
نظرها
secularhaye khunriz
از مصر و سوریه و هم چنین از عراق و افغانستان خون میچکد ا) سکولار نماها مصر و سوریه را با کمک روسیه و عربستان ! خونین کردند ٢) عراق و افغانستان را بنیادگرا یان مذهبی با کمک سکولار ها ! خونین کردند سکولار های مصر و سوریه چه کسانی هستند ؟ ارتش مبارک ، ارتش اسد ، کمونیست های فراموش شده در اثر فروپاشی شوروی چه کسی آتش بیار است و ساپورت مالی میکند و لشگر سیاهی میدهد ؟ عربستان - ارتجاعی ترین و بنیاد گراترین رژیم مانده به جا از جنگ سرد در عراق و افغانستان بقایای صدام و طالبان با کمک دوجانبه رقابتی بنیاد گرایان عربستان و طالبان ایران با کمک و همفکری و آتش تهیه بنیادگرایان مارکسیست و مارکسیست های روسی ( سکولار نماها ) خون میریزند اما هدف این خونریزیها چیست ؟ ١) سالها بود در جنگ سرد کمونیست ها نقش نیروی بازدارنده علیه آزاد خواهی ، دموکراسی ( یک نفر یک رای متکی به صندوق رای و آزادی فعالیت برای افراد و گروه ها و آزادی بیان و اندیشه در رسانه ها ) و اقتصاد کار آمد مبتنی بر عرضه و تقاضا را بازی میکردند . جهان دموکراتیک و آزاد از ترس اینها به هر راه و بیراهی میزد و به هر مخالفی میدان میداد تا جلوی پیشرفت گوریل وار ، کودتاگرانه ، اشغالگرانه و تهدید آمیز اینها را بگیرد . از جمله به مذهبی ها ( مسیحیان در لهستان ، مذهبیون مسلمان در افغانستان ) کمک میکرد بدون آنکه بداند مار در آستین می پروراند . ٢) با آمدن حکومت اسلامی به طور رسمی در پس انقلاب اسلامی ایران و اشغال سفارت امریکا ورق برگشت . مارکسیست ها و دشمنان دموکراسی و اقتصاد آزاد برای متوقف کردن امریکا به مذهب و مذهبیون ضد امریکا روی آوردند . عربستان از ترس اسلام روسی و ضد امریکا در ایران ، طالبان را اختراع کرد تا جلوی اسلام ضد آمریکایی ایران را که با حکومت های دیکتاتوری جنگ سرد روسی مثل اسد و قذافی و گروه ها ی تند رو فلسطین و کوبا و چین و روسیه و ... پیوند برادری دا شت ، بگیرد . مسابقه شعار علیه امریکا و دموکراسی به مسابقه کشتار و بیرحمی تبدیل شد پس از حمله امریکا به عراق ( که به درخواست مردم عراق ! صورت گرفت درست مثل درخواست مردم مصر ! از ارتش مبارک ! ) اوج حادثه حمله تروریستی به امریکا بود که عربستان و اسلام ضد آمریکایی ساخت عربستان را بالا دست اسلام مارکسیستی روسی ایران نشاند . این زمانی بود که در ایران گردش به سمت غرب و دموکراسی و حقوق شهروندی با بر آمد خاتمی و پشت کردن به اسلام ضد آمریکایی همراه بود ٣) جنبش های سبز و بهار عربی به منظور پایان دادن به هر دو اسلام تروریستی آمریکایی و روسی به میدان آمدند و فراتر از اسلام تروریست به اسلام آشتی با غرب و نگاه به درون برای رفع مشکلات و بدبختی های مسلمانا ن روی آوردند . جهان غرب با امید به این تحول عظیم مینگریست . هر دو اسلام بنیاد گرا و کمونیست های بنیاد گرا با خشم و غضب به این جریانها نگریستند و همراه و همگام با شکست خورده های نظام ها ی پیشین از هیچ کوششی برای شکست دادن این جنبش ها فروگذار نکردند . آنچه این بار اتفاق افتاد موزیانه تر و مرموزانه تر با تاکتیک ضدیت با اسلامیست ها و تروریست ها ی مسلمان همراه شد تا حتا کشورهای لیبرال با رهبران مسلمان را که هیچ سنخیتی نه با اسلام آمریکایی و نه با اسلام روسی داشتند هم زیر یوغ بنیادگرایی مارکسیستی - اسلامی بکشانند و بی ثبا ت کنند . در حقیقت برای سو استفاده از رسانه های غرب که بسیار از تروریسم اسلامی و اسلامیست ها ( روسی و آمریکایی ) وحشت کرده اند را به خدمت خود بگیرند . حالا مارکسیست های روسی و کمونیست های خا ور میانه و بقایای اسد و قذافی و صدام همانقدر سکولار و ضد اسلامی می نمایند که عربستان سعودی و حزب نور ! اینها رسانه های غربی را فریب داده و در حالیکه هدف آنها به زیر کشیدن امریکا و اسرائیل و دموکراسی و اقتصاد آزاد است ، در ظاهر همان حرف های آنها را میزنند علیه اسلامیست ها امریکا و غرب هم از ترس اسلام بنیادگرا به دشمن اصلی سابق و همیشگی خود روی آورده تا این غول بنیادگرایی مذهبی را به داخل چراغ جادو بفرستند در حالیکه غول بنیاد گرای رفیق آنها را دارند از چراغ جادو دوباره بیرون می آورند . قضیه خیلی روشن است . در تاریخ هر وقت که خواسته ا ند زهر سیاسی مهلکی را از بین ببرند به پاد زهر ان که از نوع همان زهر است ولی ملایمتر و کنترل شده تر روی اورده ا ند . مسیحیت قرون وسطی را مسیحیان معتدل پروتستان شکست داند نه مارکسیست ها و یا بی دینان شوروی و ما رکسیسم را گورباچف و کارگران لهستان و چک شکست دادند نه امریکا و غرب چین را تنگ شیا ئو پینگ کمونیست سرمایه داری کرد و به سمت اقتصاد آزاد هل داد نه ژاپن و امریکا نقش امریکا و غرب البته کمک و تسریع این جریانات داخلی بوده . چرا اکنون اوباما به روسیه باج میدهد تا ایران را کنترل کند ؟ به چین باج میدهد تا کره شمالی را کنترل کند ؟ به کمونیست های سابق و بنیاد گرایان عربستان و بقایای مبارک و صدام و قذافی و طالبان و مارکسیست های روسی باج میدهد تا جلوی اسلامیست های بنیاد گرا و تروریست را بگیرند ؟ من نمیدانم ؟ آیا کسی هست بداند چرا باید بر این حقیقت محض چشم فرو بسته شود که : دشمن دشمن شما لزوما دوست شما نیست ؟ مخصو صا اگر سابقه همکاری دراز مدت با هم داشته باشند و در دشمنی با شما مثل هم حرف بزنند . تغییر سیاست امریکا از کمر بند سبز به کمر بند سرخ برای خا ور میانه و جهان فاجعه با ر خواهد بود . لیبرال های مذهبی مثل ترکیه بهترین جریانهای گزار از سنت به مدرنیته هستند آنگونه که دموکراسی و آزادی و اقتصاد عرضه و تقاضا طلب میکند