روایت یک نوجوان افغان از هشت ماه تجاوز گروهی طالبان
فیروزه رمضانزاده - محمد یک نوجوان افغان است که تجاوزهای پیدرپی اعضای طالبان به وی از سوی پزشکان سازمان ملل در آنکارا تائید شده است.
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130731_Taliban_Ali_Fotovvati.mp3[/podcast]
«وقتی شانزده سال داشتم به خاطر این که یک هزاره بودم ٤٢نفر از اعضای طالبان در مرز پاکستان هشت ماه به من و بیست جوان دیگر تجاوز کردند. آنها پیش رویم سر پدرم را بریدند.»
آنچه خواندید بخشی از روایت محمد، نوجوان هفدهساله اهل کابل، پایتخت افغانستان است که پس از گریختن از مهلکه تجاوز گروهی و شکنجههای زجرآور اعضای طالبان در مرز پاکستان نخست به ایران و از آن جا به ترکیه میگریزد.
او اکنون نزدیک به پنج ماه است که در یکی از شهرهای ترکیه با ترس و افسردگی و بحران روانی زندگی میکند. تعدادی از ایرانیان ساکن ترکیه به او کمک میکنند تا دوران پناهجویی را سپری کند.
تجاوزهای روزانه و پیدرپی اعضای طالبان به وی از سوی پزشکان سازمان ملل در آنکارا تائید شده است. محمد اکنون تنها با مصرف داروهای آرامبخش است که میتواند اندکی خاطرات آنهمه شکنجه و زجر و تجاوز را از ذهن خود دور کند. با وجود تحمل همه این شرایط سخت و دردناک، این نوجوان زجرکشیده افغانستانی اکنون مجبور به انجام سختترین کارهای ساختمانی در ترکیه است. او هر هفته ١٥٠ لیر از تمام دستمزد خود را به خواهرش میدهد که اکنون در شهر سیواس ترکیه همراه با فرزند و برادرشوهر بیمارش زندگی میکنند.
در بهار سال ١٣٩١ خورشیدی، محمد، هنگامی که شانزده سال سن داشت همراه با پدرش در منطقه سالار ولایت وردک، شهری نزدیک کابل توسط نیروهای طالبان بازداشت میشوند؛ تنها به این دلیل که پدر راننده یک کامیون آمریکایی بوده است. محمد میگوید: «ما در کابل یک خانه اجاره کرده بودیم که اجارهاش هر ماه ده هزار افغانی بود. هرماه هم نزدیک به همین مبلغ خرج خورد و خوراک ما بود. من همراه با پدرم که یک راننده تریلی بود کار میکردم. او برای آمریکاییها کار میکرد.»
هنگامی که نیروهای طالبان به محمد و پدرش یورش بردند اعضای پلیس افغانستان در صدمتری آنها قرار داشتند. با این وجود آنها بدون هیچ واکنشی آن محل را ترک کردند: «هر دو ما را یک جا گرفتند و با ماشینهای پلیس دولتی به شهری نزدیک مرز پاکستان انتقال دادند. اول، ازبکها را کشتند.»
ما هم میخواهیم گردنشان را بزنیم
در همان روزها بود که در مقابل دیدگان محمد یکی از اعضای طالبان، سر پدرش را با کارد از بدنش جدا میکند: «خون پدرم را حلال کردند».
در آن لحظه، محمد شانزده ساله، به خاطر شوک ناشی از مشاهده صحنه قتل پدرش بیهوش میشود. پس از ساعتی که دوباره به هوش میآید یکی از اعضای طالبان، سر پدرش را از ناحیه گردن در دیگ روغن داغ فرو میکند تا ریزش خون از گردن او قطع شود. اعضای طالبان در آن لحظه به محمد میگویند: «رقص مرده را ببین.»
در سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ میلادی، حزب وحدت اسلامی یکی از حزبهای سیاسی قوم هزاره در افغانستان نیز همانند شماری دیگر از احزاب جهادی حاکم بر کابل، در جنگهای داخلی افغانستان شرکت میکند و جنایتهای زیادی را مرتکب میشود. دیدبان حقوق بشر، برخی از عوامل حزب وحدت را در نقض حقوق بشر در افغانستان دخیل میداند.
یک روزنامهنگار ساکن افغانستان که خود را عبداللطیف معرفی میکند در این زمینه میگوید: «من از پدربزرگم شنیدهام در آن زمان که شهر کابل به دست سه گروه حزب وحدت اسلامی مربوط به هزارهها، حزب اسلامی به رهبری گلبدالدین حکمت یار و حزب جمعیت اسلامی به رهبری برهانالدین ربانی بود، نیروهای یکی از این احزاب ازجمله حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری سر تعدادی از مردان را قطع و در روغن فرو میکنند. آنها به این شیوه رقص مرده میگفتند. همچنین در قسمت دیگری از کابل، مردان مسلح، سینههای زنان را قطع میکردند و به عنوان تحفه برای گروه مقابل میفرستادند.»
نیروهای طالبان به تلافی کشتارهای سه گروه یاد شده به ویژه حزب وحدت اسلامی، حزب سیاسی هزارهها، به شهادت ناظران بینالمللی و گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر در هشتم آگوست ۱۹۹۸ وارد شهر مزارشریف شدند که جمعیت بسیاری از مردم هزاره را در خود داشت. یک هفته پس از این تاریخ، نظامیان طالبان دست کم دو هزار تن از مردم مزار شریف را به قتل رساندند که بیشتر آنها غیر نظامی بودند.
محمد در ادامه سخنان خود اضافه میکند: «پس از کشتن پدرم آنها خون هشت نفر دیگر را مثل پدرم حلال کردند که همگی از اهالی مزار شریف و بدخشان بودند. آنها میگفتند چون مردم هزاره در سر ما میخ هجده اینچ کوبیدهاند ما هم میخواهیم گردنشان را بزنیم.
بعد چهل نفر از ازبکها را کشتند. من و بیست جوان بیست تا ساله بیست و پنج ساله را با چشمهای بسته در چاهی گود انداختند که بر اثر افتادن در آن چاه، دست راست من شکست. درآنجا، هشت روز به جز آب هیچ چیزی به ما ندادند.»
چه دختر خوبی! عروس داریم...
هزارهها در افغانستان، سومین گروه قومی به شمار میروند که بیشتر شیعه دوازده امامی و برخی اسماعیلی هستند؛ اما اینکه هزارهها در چه زمانی به تشیع روی آوردند به درستی مشخص نیست. در این مورد بسیاری معتقدند که هزارهها در زمان صفوی به مذهب شیعه گرایش پیدا کردند. برخی معتقدند در زمان غازان خان مغول به تشیع گرویدند. برخی محققان نیز بر این باورند که این اتفاق در زمان خلافت علی بن ابیطالب، امام اول مسلمانان اهل تشیع رخ داده است.
عبداللطیف، روزنامهنگار اهل افغانستان با بیان اینکه «طالبان در بیشتر شهرهایی که بودند به هر بهانهای هزارهها را بازداشت میکردند و آنها را از بین میبردند»، میگوید: «طالبان با هزارهها به دلیل اینکه شیعه هستند خصومت دارند، اما با ازبکها از زمانی مشکل پیدا کردند که "دوستم" بیش از سه هزار طالب را در دشت لیلی در طی بیست چهار ساعت کشت. "جنرال عبدالرشید دوستم" رهبر جنبش ملی اسلامی در شمال افغانستان است و در حال حاضر رئیس ارکان کاخ ریاست جمهوری کرزای است و بیشتر در شمال افغانستان به سر میبرد. اکنون یک پست تشریفاتی به او دادهاند. او از کسانی که است که بیشترین تعداد طالبان را کشته است.»
عبدالرشید دوستم در فروپاشی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ با نیروهای آمریکایی همکاری کرد. نیروهای تحت فرمان ژنرال دوستم، همراه با سایر شبه نظامیان مربوط به گروههای جهادی، نقش مهمی را در پیروزی حملات آمریکا با هدف سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان بازی کردند.
به گفته محمد، پس از گذشت هشت روز آنها را به اعضای طالبان پاکستان تحویل دادند. او به یاد میآورد که یکی از اعضای طالبان پاکستانی او را به همه نشان میدهد و میگوید: «چه دختر خوبی آوردهاید. عروس داریم.»
شکنجه های جسمی و روحی محمد شانزده ساله از همان روزهای نخست زندانی شدناش آغاز میشود: «اول ناخنهای مرا کشیدند، بعد با یک میله آهنی بر بدنم میزدند و به من و پدرم میگفتند: شما مسلمان نیستید، کافرید.»
هشت ماه تجاوز و شکنجه گروهی
در ماه سوم اسارت، نیروهای طالبان، محمد و دیگر جوانان زندانی را به یک کانتینر جاسازی شده در زیر زمین منتقل میکنند و روی آن را با خاک می پوشانند. او میگوید: «در آنجا ناخنهای من و دیگر جوانان زندانی را کشیدند، پوست کمرهایمان را هم بریدند. مدام روی آنها نمک میپاشیدند. پوست شانههای مرا میکندند و روی آن نمک میزدند. در شکنجهها مرا وادار میکردند که از آمریکا بد بگویم و از مذهبم روی برگردانم. من به آنها التماس میکردم که به من تجاوز نکنید. حتی میگفتم آماده هستم که مرا بکشید، ولی دست از مذهبم نمیکشم.»
در داخل آن کانتینر، تعداد ٤٢ تن از اعضای طالبان به مدت هشت ماه، هر روز به محمد و نزدیک به بیست جوان دیگر با خشونت و شدیدترین وضع، تجاوز میکنند. این وضعیت ادامه پیدا میکند تا اینکه نیروهای آمریکایی به منطقه اقامت آنها حمله میکنند. در این شرایط، محمد و دیگر جوانان زندانی در آن کانتینر، از فرصت بمباران هوایی آمریکایی استفاده و از منطقه فرار میکنند.
محمد در مورد چگونگی فرار خود میگوید: «نیروهای آمریکایی مرا به افغانستان و از آنجا مستقیم به شفاخانه بکران کابل منتقل کرد. در آنجا سراغ مادرم را میگرفتم، اما بعد متوجه شدم که مادرم از غصه من و پدرم سکته کرده و مرده است.»
در شفاخانه بکران کابل، یک سرباز زن آمریکایی ماجرای مادر محمد را به وی میگوید. او وقتی از شرایط روحی و جسمی وخیم محمد آگاه میشود بسیار به او مهربانی میکند. محمدد میگوید: «آن سرباز زن بسیار بر من مهربان بود. وقتی موضوع مادرم را فهمید گریه کرد و مرا بغل کرد و گفت: "لعنت به این زندگی که شما دارید."»
محمد پس از مرخصی از شفاخانه کابل مدتی در خانه خالهاش میماند. او از آن روزها خاطرات خوبی به یاد دارد: «خالهام زن مهربانی بود. او با کمک مردم به من مقداری پول داد تا خود را به ایران برسانم. »
سرانجام، محمد خود را به مرز ایران میرساند، اما این نوجوان افغانستانی پس از ورود به ایران نیز با برخورد شدید نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی مواجه میشود.
وی شرایط ورود به ایران را اینگونه توصیف میکند:« در مرز بلوچستان، پلیسهای ایران مرا خیلی لت کردند (کتک زدند). آنها مرا به مرز افغانستان منتقل کردند. در افغانستان مجبور شدم به یک قاچاقچی میلیون تومان بدهم تا من و خواهر، خواهرزاده و برادر شوهرخواهرم را از مرز رازی به مرز وان ببرد. ما این مسیر هجده ساعته را پیاده طی کردیم.»
به گفته محمد، اعضای طالبان، هشت سال پیش، برادر و شوهرخواهرش را با خود برده بودند. از آنها تا امروز هیچ خبری به خانواده محمد نرسیده است.
عبداللطیف، روزنامهنگار افغانستانی در ادامه می گوید:« من خودم یادم است سال ۱۳٧٨ در هرات پس از کشته شدن مولوی موسی، خطیب مسجد شیخ فیض که درهرات زندگی می کرد طی یک روز طالبان بیشتر از صد نفر از هزارهها را به اتهام آشوب گرفتند و تاکنون کسی از آنها خبردار نشده است.»
در سال ۲۰۰۷ قبایل کوچی، با حمله به روستاهای هزارگی باعث آوره شدن هزاران تن از هزاره و کشته شدن دهها تن شدند. سازمانهای غیر دولتی با انتشار گزارشی بر بدتر شدن وضعیت حقوق شهروندیها هزاره و حملات نژادپرستانه علیه آنها هشدار دادهاند.
دخترکان دوشیزه، عروس ملاهای پیر و پولدار
در زمان حاکمیت گروه طالبان، دختران اجازه نداشتند به مکتب بروند. با این وجود، دسترسی دختران به آموزش در مناطق روستایی به دلیل مشکلات فرهنگی و کمبود امکانات آموزشی، محدود است.
محمد در مورد شرایط تحصیل در بین هزارههای افغانستان میگوید: «مسلمانان ما خیلی سختگیری میکنند. آنها به دختران اجازه میدهند تا کلاس اول یا دوم درس بخوانند و بیشتر نمیشود. میگویند درس خواندن برای دخترها خوب نیست. من که خودم بیسوادم. همه پسرها مجبور هستند به جای درس خواندن کار کنند و خرجی خانواده را تامین کنند. پدرم آنقدر درامد نداشت که بتواند خرج درس و مدرسه مرا بدهد.»
او در مورد شرایط ازدواج در بین هزارهها میگوید: «در بین هزارهها دخترها و پسرها معمولاً در ۱۳ یا ١٤سالگی عروسی میکنند. تنها اگر کسی پولدار باشد حق دارد با یک دوشیزه عروسی کند، اما افراد فقیر، توان ازدواج با یک دختر دوشیزه را ندارند. آنها مجبور هستند با زنان بیوه ازدواج کنند.»
به گفته محمد، ملاهای هزاره و افراد مسن پولدار برای ازدواج با دختران زیر ١٥ سال مبلغی نزدیک به ده لک معادل بیست هزار دلار به خانواده دختر پرداخت میکنند.
محمد در مورد ازدواج خواهر با شوهرخواهرش میگوید: «پدرم مثل بقیه دخترش را به یک پیرمرد نداد. شوهرخواهر من نه مادر داشت و نه پدر، وضع مالی خوبی هم نداشت. خواهر محمد هنگام ازدواج بیست ساله بود و زندگی خوبی با همسرش تجربه کرده بود.»
محمد در بخشی از روایت خود به ماجرای دختری ۱۳ ساله اشاره میکند که از خانه شوهر پیرش فرار کرده و به پدر محمد پناه آورده بود. آن دختر از پدر محمد خواسته بود که به او امان بدهند و برای نجات از مرگ، وی را به خانوادهاش تحویل ندهند. آن زمان مادر محمد، طلاهای خود را میفروشد و به آن دختر میدهد. آن دختر نیز پس از مدتی به وسیله یک قاچاقچی به مرز پاکستان فرار میکند.
این نوجوان هفده ساله افغانستانی به ازدواج دخترانی اشاره کرد که در ۱۳سالگی شوهر میکنند: «خیلی از آنها قبل و بعضی بعد از زایمان میمیرند. دختر خاله من در ١٥سالگی موقع زایمان مرد.»
سازمان ملل متحد در اکتبر سال ٢٠١٢ خواستار تلاش بیشتر جامعه جهانی در زمینه حفاظت از دختران خردسال در افغانستان شده بود. در هر شش ازدواج، یکی از دختران در زیر سن پانزده سالگی قرار دارد. با وجود پیشرفتهایی که در ده سال گذشته در افغانستان صورت گرفته است، بنا براعلام نمایندگی ملل متحد درافغانستان، نرخ مرگ و میر مادران در زمان زایمان در این کشور همچنان بالاست. به طوری که در هر صد هزار زایمان، ۳٢٧ مادر جان خود را از دست میدهند.
نظرها
صابر
در تعجبم که چرا خانم رمضان زاده چه ارتباطی بین موضوع اصلی گزارش با نقل قول های خبرنگاری به نام عبداللطیف یافته است؟ ***؟
farhad
در افغانستان چیزی به نام" افغانستانی" وجود ندارد. هر شهروند افغانستان " افغان " نامیده می شود. نه " افغانستانی" این اصطلاح را ایرانی ها اهدا کرده اند. دیگر اینکه این گزارش چیزی شبیه یک "کیس" برای پناهندگی است. متاسفانه نشر چنین گزارشها خواننده را به این نتیجه میرساند که یا سایت زمانه از اوضاع افغانستان خبر ندارد یا اینکه در بی خبری دست به نشر چنین *** میزند.
Hussain
این هاچه جناورهای پستی اند، سگ ها. اوه، ببخشید ای سگهای محترم. جسارتی بزرگی است به مقام شما.
سید عنایت محسنی
تمام حرف های محمد خان فابل تایید نیست خصوصاً در مورد ازذواج هزاره ها هرازه ها فعلاً از دیگران مدنی تراستند وبه ندرت کسانی پیدا میشوند که دختر شان را به زور به ازدواج بدهند آقا محمد برایش کیس درست نموده که زود تر فورم پناهندگی اش را بگیرد.
افغان
این داستان اگر حقیقت دارد چرا اسناد وجود ندارد؟ اصلاْ زیاد هزاره ها که خارج میروند برای پناهندگی دروغ میگویند حتی از دین شان .. مذهب شان به عیسویت میروند.. این داستانهایست که برای پناهندگی خود دروغ میسازند.. و یک شبکه ایرانی هم مانند غربی های در این نوع داستانها حقیقت فکر میکنند... بیشک که طالبان جرایم را مرتکب شده اند.. و میشوند.. اما این داستان به کلی دروغی است.. چرا از این داستان اسناد وجود ندارد.. همچنان هزاره ها هم در زمان جنگ های داخلی جرایم غیر انسانی کرده اند که خداوند امروز جزا میدهد شان.. و درد همان مردمان را میدانند که به سر شان میخ کوبیدند.. سینه های زنان را بردیدند... سر مردمان را بردیدند و رقص مرده فلم گرفتند... زنان را تجاوز جنسی کردند... خداوند خودش میداند... گناه های حزب هزاره ها را چرا نمیگویند؟؟؟؟ خوب باز هم این جوان داستان که جور کرده صرف برای مهاجرت ساخته است.. حقیقت ندارد.. تعداد زیاد این هزاره در کشور های اروپایی چنین داستانها را دارند.. همیشه عادت هزاره ها است که خود را معصوم و زیر ظلم و ستم ... ستم دیده و غریب جلوه دهند...
عبدالله
باطلان - طالبان از سک پست تر اند برای پستی وزشتی این ها هیچ واژه ی یافت نمی شود. اینهارا انگلیس وامریکای برای توجیه حضور شان به جان ملت ما رها کرده است. هزاره هاهم هر بکشند خوب میشوند چرا هزاره ها وبزرگان شان با همفرهنگ های شان وبا همدرد های شان متحد نمی شوند؟؟ محقق وخلیلی همیشه پاچه خوری طایفه یهود پشتونهارا کرده است . آمرشهیدمسعودچقدر زحمت کشید تا اقوام زیر ستم متحد شوند. من خیلی متاثر شدم واقعا، خوک بچه های چتلستانی را خداوند نابود کند.
بخش
واقعیت تلخ افغانستان که همه روزه تجربه میشود و همه روزه محمدهایی (که به خوش شانسی این محمد نیستند) در اثر شکنجه کشته میشوند. چه دامادهایی که توسط طالبان سرنبریده شدند و چه جنایت هایی که بر سر این مردم مظلوم افغانستان نرفته است. من شرط میبندم که تاریخ زنده دنیا افغانستان را تجربه نکرده است.
omid
بله این داستان حقیقت دارد
بهراد
کسائی که میگن وجود نداشته ؛ چه سندی دارند ؟ ما تا جایی که میدونیم طالبان یک قومی هستند که مثل حیوونا گروهی زندگی میکنن و شکار میکنن ؛ یعنی وقتی میگی طالبان داری از یه حیوون صحبت میکنی ... اینارو باید بفرستن باغ وحش ، ملت بلیط بخرن برن ببیننشون ... هزینه بلیط فروشی هم باید صرف خرید وسائل کشاورزی برای شخم زدن مرز بین پاکستان و افغانستان اختصاص بدن ...
سعید
دوستان عزیز , من نظرات شما رو در مورد این داستان خواندم. من محمد رو از نزدیک میشناسم , مابین حرف های شما پر است از بی اعتمادی و شک و تردید .شما یک داستان رو خوانده و سریعا ان را بدون داشتن هیچ اطلاع دقیقی رد میکنید. از نظر اینجانب این واکنش شما غیر علمی و بدور از انصاف است . ایا بهتر نبود که به جای نقد ویا رد این داستان در مرحله ی اول کمی تلاش بر بیشتر دانستن موضوع میکردید ؟ این داستان کاملا حقیقت دارد .
مهربانی
پس این کرزی داره چه غلطی می کنه؟
khalid
برادران محترم! هر کس که این حکایت دروغی نوشته کرده از ایمان خود بترسه بخاطر که این کل دروغ است.من نه طالب استم ونه عضو دیگه گرو جنگ جوی افغانستان.من صرف به حیث یک شهروند افغانی این چنین دروغ را محکوم کرده.وانقدر میگویم که خداوند جزا این دروغ گوی را به این دنیا بدهد.بخاطر که ان ظلم که مردم هزاره. سر پشتونا کرده.مثلا رقص مرده این ظلم هزاره سر قوم پشتون کرده بود. اکنون این اقا این وحشت را به نام طالبان مسما میکند.ای کاس عکس مفعول این سناریو را هم نشر میکرد که ما تاید میکردم.اکنون هیچ کس این نوع قصه دروغ گوی را تاید نمیکند
بهروز
این اروپا رفتن جه داستانهای را در پی دارد؟!!!!!!
ع.دهقانی
اصلا فرض را بر این می گیریم که این داستان همه اش فراورده ذهن داستان نویسی خانم فیروزه رمضان زاده است و اصلا همچو اتفاقاتی برای محمد نامی نیافتاده است. ایا طالبان با دیگران همچو رفتار های جنایی و سادیستی انجام نداده است.؟ در خود این انترنت صد ها سند و مدرک و ویدئو در باره اعمال جنایی و سر بریدن هاتوسط طالبان وجود دارد ایا آنها را هم قبول نمی کنید.؟ می دانید که اکثر افراد طالبان در مدارس دینی خودشان مورد تجاوز قرار گرفته اند -- این رسم و سنتی است که در اکثر مدارس دینی مناطق عقب مانده مسلمان نشین و حتی در کلیسا های کاتولیک برای قرن ها ادامه دارد و از نسلی به نسل دیکر منتقل می شود اولی به آنها سرپوش گذاشته می شود و یکی از دلایل اینکه داوطلبان طالبان دست به عملیات انتحاری می زنند بخاطر این است که این لکه ننگ تجاوز را از دامن شان پاک کنند و آنهائیکه جرات انتحار را ندارند انتقام آنچه بر سرشان رفته است را از دیگران می گیرند. آن دعوا و جنایات و فساد سه گروه اسلامی هم حقیقت دارد و دقیقا بخاطر سر و سامان دادن به اوضاع و برقراری ارمش بود که اطالبان به کابل وارد و قدرت گرفتند.
سامان
این اسلام لعنتی عامل بدبختی تمام این مردم زجر کشیده است .
اشرف الدین اکمال
تشکر فراوان از رادیو زمانه که فایل صوتی اش را هم گذاشتند. من وقت صدای این کودک را شنیدم گریه کردم . به قول دوست عزیزم عبدالله که خوک بچه های طالبان از سک پست تر اند. لعنت به این انسان نماهای مزدور.
سيلاب وردگ
محترما. از شنيدن اين مطلب واقعا بسيار متاسف شدم اما اين داستان يك داستان سأخت ايران است و هيچ واقيعت ندارد اگر اين گف واقيعت ميدا شت يك تصوير از ان نفر موجود مي بود وديگر من خودم از منطقه سالار استم و خوب خبر دارم كه طالبان هيچ زنداني ره به پاكستان انتقال نمي دهد اگر جرم ان هر قدر بزرگ بأشد وسوم اينكه نيروهاي امريكايي در خارج از مرز اجازه عمليات را ندارد و نه هم عمليات كرده و اگر مطلب شما بمباردمان طيارهاي بدون سر نشين باشد او در وزيرستان شمالي صورت ميگرد كه از منطقه فرار تعداد كتر افراد غير ممكن است
مهرداد
در این مطلب گه این داستان همانند یک کیث جهت رفع مشکلات پناهجویی است هیچگونه شک و تردیدی نمی تونم داشته باشم. بالاخره بعد از 15سال کار کردن در ادارات پناهجویی و کار کردن در انواع و اقسام مراکز مدافع حقوق بشری و پناهجویی و همچنین شناخت و تسلط کامل بر مشکلات و مسایل کشور عزیز و همسایه ایران یعنی افغانستان می تونم بگم که این تمامش ، مغلمه ایی از راست و دروغ و غلو هستش که لاقل برای فرد من قاب قبول نیست. ای کاش که می شد مردم یاد بگیرنند که همیشه در شرح و نشر حکایتها جناح راستی و حقیقت را بگیریم و به راحتی حرفی را نشنجدیده به زبان نیاوریم. این فرد حتما مشکل داشته و دارد ولی برای حل مشکلات این شخص و کمک به ایشان می بایستی اعتماد افراد را جلب کرد ولی با این همه دروغ و راست که بهم بافته شده کمتر کسی به راحتی می تواند ایشان را باور بکنند. در نهایت امیدوارم که ایشان در ادامه مسیر زندگی خودش موفق باشد و نسبت به آینده همیشه باید امیدوار بود و از دیگرانی که به هر سر سختی اصرار دارنند که دیگران این داستان را تماما باور بکنند می گویم که مردم شاید ساده باشند ولی الزاما همه احمق نیستند. این راه حل کمک به دیگران نیست و مشخصا باید که از راه درست احترام به تمامی حقوق و اعقاید دیگران سعی در حل مشکلات باشین. با تشکر
مراد
به عنوان یک ایرانی شرمنده ام. مهم نیست که این یک گزارش به خصوص درست باشد یا نه. بحث و جدل در مورد جزئیات شکنجه هم نیاز به تخیلی هولناک دارد: چه اهمیتی دارد که سر بریده فلان آدم را در روغن داغ انداخته باشند یا نه. نمی دانم چه ضرورتی دارد که سر کم و زیاد فاجعه جر و بحث کرد: جنایت جنایت است. حالا نمک اش کمتر یا بیشتر. این پسر قربانی جنایت (فارغ از جزئیاتش) به ایران آمده و به جای آن که مورد استقبال، مداوا و حمایت قرار گیرد، مورد ضرب و شتم قرار گرفته. اما کاش همه شرم من ایرانی از این بود. این که ما با دیگر افغان ها در ایران چه کرده ایم نیازی به گفتن ندارد. این که به عنوان مردم همزبانی که کمی خوش اقبال تر بوده ایم و کمتر دچار آتش کینه های فرقه ای بوده ایم (هرچند مواجهه ایرانیان مسلمان با بهاییان هنوز درد آور است) چه تلاش جدی و یکپارچه ای برای کمک به مردم همزبانمان در افغانستان کرده ایم که از این بلا رها شوند؟ با وجود همه سختی ها هنوز آمار چاپ کتاب، وضعیت ترجمه، دانشگاه ها و... ایران از افغانستان مطلوب تر است، اما کجا این میوه های آگاهی به آن سوی مرز سرریز شد؟ کجا خود را مسئول مصائب اقتصادی کشوری احساس کردیم که تاریخ جدایی اش از ایران به دو قرن نمی رسد؟ واقعا سخت است مردم افغانستان را به عنوان خارجی دید: مردمی که بخش زیادی از آن ها با ما زبان، دین، فرهنگ و تاریخ مشترک دارند. سخت است معاهدات بی معنای سیاسی و مرزکشی های انتزاعی را آن قدر جدی گرفت که از دیدن و شنیدن این مصائب عرق شرم به پیشانی نیاورد که هموطن من در آتش کینه های فرقه ای می سوزد و من دست روی دست گذاشته ام. سرنوشت ایران و افغانستان و پاکستان بیش از آن به هم گره خورده که هیچ کدام از این کشورها بتوانند به تنهایی بر این مشکلات فائق بیایند. یا همه با هم رستگار خواهیم شد، و یا در چنان جهنمی از عذاب و خشونت فرو خواهیم رفت که آرزوی مرگ کنیم.
reza
کاملا دروغ هست .
اخبار ایران : » روایت یک نوجوان افغان از هشت ماه تجاوز گروهی طالبان
[...] رادیوزمانه: «وقتی شانزده سال داشتم به خاطر این که یک هزاره بودم ۴٢نفر از اعضای طالبان در مرز پاکستان هشت ماه به من و بیست جوان دیگر تجاوز کردند. آنها پیش رویم سر پدرم را بریدند.» [...]
صمیم
اقلیت بودن مذهبی و اقلیت بودن قومی چیزی است که هزاره ها در افغانستان با آن روبرو هستند...نبودن بهتر از اقلیت بودن در جهان سوم و بخصوص در کشورهایی مثل افغانستان است..... صمیم از کابل
بلوچ
افغان/افغانی یعنی همان پشتوهای ظالمی که مردم کشور تازه تاسیس افغانستان را غصب کرده اند. مملکت ما خراسان است و نه افغانستان و ما خراسانی هستیم و نه افغان. افغان همان پشتوهای نژادپرست فارسی سیتز و ترکی ستیز و ازبک ستیز و ترکمن ستیزو بلوچ ستیز... هستند
reza
خدایا تو چه قدر صبر داری چرا این طالبان لعنتی که قوم بدتر از یزید هستند را نابود نمیکنید اینها همه درنده و وحشیتر از هر حیوانی هستند
بهنام
جالب اینجاست که معلوم شد گروه طالبان چقدر در همینجا هم طرفدار دارد . کسانی هم که این روایت را دروغ فرض کرده اند ، هیچ دلیل منطقی برای کذب بودن آن ارائه نداده اند و فقط به دفاع از جنایات طالبان بر ضد بشریت مشروعیت داده اند . به فرض اینکه اصل روایت دروغی بیش نباشد ، ولی آیا میتوانیم از تمامی اعمال و رفتار این جماعت متحجر و جانی دفاع و رفتار آنها را توجیه کنیم ؟ داستان محمد و کسان دیگری که مورد ظلم و تجاوز گروه های نظامی و شبه نظامی واقع شده اند ، روایت مثنوی هفتاد من خروار است و داستانیست که همه روزه به انواع گوناگون در این سرزمین قصب شده در حال اتفاق است . امیدوارم مردم شریف افغانستان با آگاهی و تحقیق و به دور از تعصبات کور دینی و مذهبی روزی متحد گشته و وطن خود را از نو بسازند .
wahidullahqumi
در اول باید به پاسخ بالا بگویم اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که است در مسلمانی ماست ایا برادران از تعصب این سایت نفهمیدید زیاد نمیخواهم توزیع بدهم آیا طالبان مثل این سایت ها برای ما توضیع میدهد که هم با مادر خود زنا کنیم ایا بنام gay storyبرای مان چیزی دارند آیا برای مان از همجنس بازی چیزی دارند ایا جوان مهترم تو یک روز که در این سایت ها در باره همجنس بازی های خود storyنوشته کرده اند نظر داده ای ایا یک روز انها را محکوم کرده ای مگر من هم اعمال طالبان را تایید نمکنم اما مثل این سایت ها مارا به فحشای علنی هم نگفته در اخیر از جوانان میخواهم سطح مطالعه خود را وسیع گردانند
حامد
يه عده افغني سني يا طالباني اينجا اومدن بست نشتند نظر ميدن اينا دروغه دروغه که شيعيان هزاره در اقليت هستند و سرشون رو ميبرند و بريدند دروغه در پاکستان شيعيان پاکستاني رو ذبح کردند دست و پايشان را هم بريده اند و هديه فرستاده اند اين همه فيلم و عکس اين همه اسناد دروغه تف به اين اسلام تف به شما حرومزادگان هر جا سني ها هستند جنايت ميباره در افغانستان طالبان در عراق داعش در سوريه داعش در لبنان در قبرستون آيا اسلام دين سر بريدن ديدن جنايت و تجاوزه دين وحشي گريست يا دين صلح دوستي مهرباني رحم مروت خيلي ببخشيد من ***تو اين دين امثال شماها کثيف که اين همه فاجعه و بدبختي به بار آورده کشور هاي اروپايي ببينيد وقتي در زمان قرون وسطا دين کنار گذاشتند رو به پيش رفت رفتند در خاورميانه هم همينطوره هر موقع دين تحريف شده رو کنار گذاشتيم به رستگاري آسايش زندگي مسالمت آميز ميرسيم در غير اينصورت همه ديگر را جر ميدهيم
Great
لعنت بر طالبان لعنت بر پشتون های نفهم ای برادران بیایید باهم متحد شویم ونسل این قوم را از ریشه بکنیم از وقتی که این قوم به خراسان آمد جنا یت ظلم را با خود آورد نسل این قوم با جنایت آمیخته شده اینها آدم بشو نیستن والسلام
احمد
کافر همه را به نیک خویش پندارد
جلال
سلام طالبان - داعش - النصره - بوکوحرام - جندا...(جندالشیطان) - و گروههای بیشمار تروریستی و جنایتکار همگی از جانب نظام سلطه (آمریکا - انگلیس - اسراییل - آلمان - فرانسه با همکاری عربستان -ترکیه - قطر - اردن و دیگران) برای بر هم زدن امنیت و ثبات در خاور میانه و شمال آفریقا با چندین هدف از جمله : به یغما بردن نفت و ثروتهای دیگر کشورهای منطقه و عدم توانمند شدن مردم این کشورها در الگو گیری از نظام ایران که بسیار در مقابله با آنها موفق عمل کرده و منحرف کردن انقلاب های راستین مردم کشورهای منطقه به سمت آمریکا ( هرکشوری که از نظام دیکتاتوری خارج شد دچار هرج و مرج و بی ثباتی و تروریسم شد در نتیجه مردم به اشتباه به این فکر می افتند که نظام دیکتاتوری و ظالم وابسته به آمریکا بهتر از هرج و مرج و آدمکشی است) با این اوصاف به جای اینکه طبق برنامه ریزی هدف دار نظام سلطه به جان هم بیفتیم و برای برادران مسلمان خودمان اسلحه و شمشیر بکشیم (البته منظورم از برادران طالبان یا داعش نیست چون اینها دست پرورده آمریکا و اسرائیل هستند و اصلا مسلمان نیستند اصلا انسان نیستند هیچ مسلمان واقعی مسلمان دیگر را تکفیر نکرده و نمیکشد ولی این جانیان تروریست مجرم تنها راه برخورد با آنها جنگیدن و کشتن آنهاست)ما باید با هم متحد و گوش به فرمان رهبر معظم و هوشمند و با درایت خودمان ایت الله خامنه ای که هرچه امنیت و آرامش در کشور داریم از ایشان و سپاه پاسداران قهرمان و ارتش عزیزمان است و البته نیروی انتظامی و اطلاعات مقتدر و تنها راه نجات کشورهای منطقه دوری گزیدن رهبران این کشورها از آمریکا و نظام سلطه و اتحاد و وحدت مردم و مبارزه همه جانبه و متحدانه بر ضد آمریکا و تروریستهاست چون آمریکایی ها همیشه خود را از تروریست ها بیزار میدانند و تروریستها هم همیشه به آمریکا فحش میدهند ولی در پس پرده همدیگر را در آغوش گرفته و به مانند پدر و فرزند همدیگر را دوست میدارند و یاری میرسانند پس دوستان هوشیار باشید
باراک اوباشما
طالبان رو کی به وجود آورد؟آمریکا کی به افغانستان تجاوز کرد؟آمریکا کی باعث قتل هزاران افغانی شد؟آمریکا.***
خراسانی
طالبان در چه شرایطی به وجود آمد؟؟؟ باید دستان آمریکا را بوسید که طالبان را به وجود آورد تا افغان ها از چنگال کمونیست دیکتاتور رهانده شوند و به یاد داشته باشید این خوانش غلط از اسلام بود که افغانستان را به این جا کشاند نه آمریکا که از اسلام مد نظر مردم حمایت کرد و البته باز میلیاردها دلار هزینه کرد تا آن خوانش را نابود کند . .. زنده باد آزادی، زنده باد آزادی و باز زنده باد آزادی و فراهم کنندگان آن.
کوروش
گفته های محمد پذیرفتنی است وبلایاییکه اشاره نموده در مقابل ظلمی که مسعود بارزانی ودارودسته اش بر سر ایزدی وترکمن وعیسوی ها آوردند چندان مهم نبوده است زیرا طالبان اگر ادعای جنگ با امریکا ودولت مرکزی را دارند اما مسعود بارزانی رئیس کردستان بود باید با همه اقوام یک گونه رفتار می کرد نه اینکه از یک طرف اقلیت ها را به کشتارگاه داعش هدایت کند د تا داعش ایشان را به عنوان غیر مسلمان سر ببرد وزنان را در بازار کردستان به فروش برساندواز طرفی آبادی اقلیت ها را با بلدزر ولودر نا بود نماید . این یک نسل کشی است.
ایرانی
نفرین بر هر چه دین و مذهبه مخصوصا مخصوصا آیین ضد بشری واپسگرا ی اسلام برچیده باد اسلام وحشی که انگل و غده چرکین و سرطانی دنیا ی انسانی و آزاد است
دکتر فرنوش اعظمی بنابی
تا جهالت هست ظلم دوام خواهد داشت