دیدگاه
حال دریاچه ارومیه دارد خوب میشود یا بد؟
یک تناقض شگفت انگیز
محمد درویش - چرا توجه دولتی و مردمی به بحران دریاچه ارومیه، حتی نتوانسته یک هماهنگی ابتدایی در پایش آماری آن به وجود آورد؟
اخبار مربوط به دریاچه ارومیه بیش از یک دهه است که در صدر اخبار محیط زیستی ایران قرار گرفته و اغلب فعالان و دوستداران این حوزه با نگرانی آخرین وضعیت حوضه آبخیز دریاچه ارومیه را پیوسته رصد میکنند. رخدادی که سبب شده تا توجه حکومتی به یک موضوع محیط زیستی هم به شدت جلب شود. آن گونه که شاید بتوان با جرأت گفت: هیچ رخداد محیط زیستی دیگری در ایران تاکنون نتوانسته به اندازه بحران دریاچه ارومیه، واکنش و اظهار نظر سیاستمداران و رهبران عالیرتبه کشوری را به دنبال داشته باشد. با این وجود در یادداشت پیش رو، به این واقعیت تلخ پرداختهام که چرا این توجه دولتی و مردمی به بحران دریاچه ارومیه، حتی نتوانسته یک هماهنگی ابتدایی در پایش آماری آن به وجود آورد، چه رسد به بهبود واقعی توان بومشناختی این حوضه راهبردی کشور.
در بیست و دومین روز از مرداد ماه ۱۳۹۲، خبری به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو (پاون)، در بسیاری از سایتهای معتبر کشور از جمله پایگاه اطلاعرسانی رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران منتشر شد [۱] که نوید یک رویداد خجسته را در دریاچه ارومیه میداد. چرا که مطابق این گزارش خبری، وسعت دریاچه ارومیه از ۳۳۸۶۹۵ هکتار در مرداد ماه سال گذشته به ۳۴۷۶۹۴ هکتار افزایش یافته است. یعنی مساحت دریاچه ارومیه در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته ۸۹۹۹ هکتار فزونی یافته است.
علاوه بر این بر اساس گزارش یادشده، ژرفای کنونی آب دریاچه ارومیه هم در مقایسه با سال آبی گذشته ۲۴ سانتیمتر افزایش یافته و از ۱۲۷۰،۶۳ متر در مرداد سال ۱۳۹۱ به ۱۲۷۰،۸۷ متر در زمان کنونی رسیده است.
جالب توجه آن که وزارت نیرو در حالی از افزایش ۹۰ کیلومتر مربعی وسعت دریاچه ارومیه در تابستان سال جاری به نسبت تابستان سال قبل خبر میدهد که همین چند روز پیشتر از آن، یک مقام مسئول در اداره کل محیط زیست استان آذربایجان غربی در گفتگو با خبرگزاری فارس آشکارا هشدار داد: سطح تراز آب دریاچه در مقایسه با سال قبل، ۲۲ سانتیمتر هم کاهش یافته و اینک به بدترین وضعیت خود رسیده است. [۲]
همان طور که ملاحظه میشود در مورد یکی از بدترین رخدادهای بیابانزایی قرن در کشور که توجه رسانهای، سیاسی و مردمی گستردهای را هم به خود جلب کرده و تاکنون دهها سمینار و همایش علمی در سطوح ملّی و بینالمللی برای یافتن راه درمانش برگزار کردهایم، وضعیت چنین مضحک و شرمآور است که حتی قادر به ارائه آماری یکسان و هماهنگ که بتواند سیمای کنونی حاکم بر حوضه آبخیز۵،۲ میلیون هکتاری دریاچه ارومیه را روشن سازد هم نیستیم، چه رسد به این که انتظار بهبود واقعی وضعیت این دریاچه رو به زوال را داشته باشیم! چرا؟ مگر ارایه آمار از تغییرات سطح یک دریاچه، چقدر دشوار و پیچیده و زمانبر است؟
شایان توجه آن که وزارت نیرو در حالی از بهبود شرایط عمومی دریاچه ارومیه و افزایش سطح آب آن خبر میدهد که خود در گزارش ۱۴ مرداد ۱۳۹۲ پایگاه رسمی اطلاعرسانیاش خبر داد [۳]: ۵۱ درصد حجم جریانهای سطحی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در سال آبی جاری در مقایسه با دوره درازمدت و ۳۴ درصد در مقایسه با سال آبی گذشته کاهش یافته است. اگر این خبر که به نقل از علیرضا دائمی، سرپرست معاونت آب و آبفای وزارتخانه منتشر شده باشد، صحیح باشد؛ بنابراین، آیا نباید بیش از پیش از شنیدن خبر بهبود وضعیت دریاچه ارومیه حیرت کرد؟
همین حیرت سبب شد تا نگارنده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ بکوشد تا از طریق دوستان مورد اعتمادی که در سازمان آب منطقهای استان آذربایجان شرقی و اداره کل محیط زیست آن استان دارد، آخرین تغییرات سطح تراز آب دریاچه را جویا شود که به رقمهای زیر دست یافتم تا شگفتیام کامل شود: هماکنون سطح تراز آب دریاچه در ارتفاع ۱۲۷۰،۰۶ متر است که ۸۱ سانتیمتر کمتر از گزارش اخیر وزارت نیرو است. همچنین، مساحت دریاچه به ۳۳۷۵،۷ کیلومتر مربع رسیده است که بیش از ۱۰ هزار هکتار کمتر از رقم مورد ادعای وزارت نیروست. حجم آب موجود در دریاچه ارومیه هم به ۱۱،۷۴ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است، در صورتی که وزارت نیرو این رقم را ۱۲،۶۰ میلیارد مترمکعب اعلام کرده است که ۸۶۰ میلیون مترمکعب بیشتر از واقعیت امروز دریاچه است.
تأملبرانگیزتر آن که رخداد مورد اشاره و تناقضات آماری فاحش پیش آمده در مورد آن، نخستین مورد از این دست نبوده و نگارنده دستکم تاکنون در چند یادداشت جداگانه بارها به این مسأله و لکنتها و ناسازههای آشکار و شگفتانگیز آماری نهفته در آن پرداخته است. از جمله میتوان توجه خوانندگان عزیز این سطور را به یادداشتهای زیر جلب کرد:
- وقتی که متهم شماره یک در بروز فاجعه دریاچه ارومیه لو میرود؛ [۴]
- آیا بارورسازی ابرها ارومیه را خشکتر کرد؛ [۵]
- یک فیلم عبرت آموز و سه نکته در باره آب رفتن دریاچه ارومیه؛ [۶]
- رنگ سرخی که اسرار هویدا کرد. [۷]
جان کلام آن که
قرار بوده برای درمان قطعی روند کاهش سطح آب در دریاچه ارومیه، مطابق مفاد توافقنامه باری که در آبان ماه ۱۳۸۷ به امضای دو وزیر (نیرو و جهاد کشاورزی) و یک معاون رییس جمهور (رییس سازمان حفاظت محیط زیست) و سه استاندار منطقه (آذربایجان اشرقی، غربی و کردستان) رسیده است، ضمن پایان دادن به حفر چاههای غیر مجاز و ساخت سدهای مخزنی بیشتر، دولت بکوشد تا با بیشترین سرعت ممکن به افزایش راندمان آبیاری در منطقه کمک کرده، ضایعات کشاورزی را به کمینه رسانده و حق آبه محیط زیستی دریاچه ارومیه را به میزان ۳،۱ میلیارد متر مکعب از طریق سه استان مورد نظر تأمین کند. لیکن پس از گذشت حدود ۵ سال از آن توافقنامه، نه تنها هیچ نشانهٔ مؤثری از بهبود شرایط در منطقه ملاحظه نمیشود، بلکه به نظر میرسد با بازی با اعداد و وعده راهاندازی طرحهای غیر علمی، هزینهبر و رؤیایی چون انتقال بین حوضهای آب، صرفاً زمان خریداری شده تا بدین ترتیب، دوره مدیریتی مسئولین هم تمام شود و مصیبتها به مدیران بعدی و مردم درمانده در منطقه پاس داده شود.
گزارش تصویری:
نظرها
Abrahamian
بنده نمیدانم تخصص نویسنده در چه زمینه ایست اما این نوشته ایشان با عرغیب و ترعیب و در رو دربایستی قرار دادن دولت سعی دارد با ریختن اب شیرین و شرب و کشاورزی به شورابه ارومیه که سالهاست فاقد حیات است انرا احیاپ کند. دوست عزیز این دریاچه روندی به غیر از خشک شدن و اضمحلال ندارد. فرو ریختن اب به گودال ارومیه فقط نمکزار های اطراف ارومیه را در آب حل میکند و انهارا از دسترس دور میکند. یعنی بایستی دوباره چندین سال صبر کنیم تا اب تبخیر شود تا بتوان نمک را از زمین های اطراف زدود و در انبارهای زیرزمینی از دسترس فرسایش باد و باران به دور داشت. این دریاچه زمانی آب شیرین داشته است و تدریجا به این روز افتاده. نتها راه نجاتش هم در وارونه کردن مسیر یعنی نمک زدایی است.
مهرداد میرکی
ممنون از رادیو زمانه برای انتشار این مقاله دقیق و روشنگرانه.
نمک نشناس
اگر کار کارشناسی این باشد که آب به دریاچه اضافه کنیم یا نمک آن را تخلیه کنیم یا هر کار دیگری این مجوزی برای مسولان نمی شود که آمار غلط در اختیار مردم قرار دهند.