ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«کمی بهار...»؛ شهرنوش پارسی‌پور- آغاز داستان

فروغ، دختر اشرف السادات و احمد امانى در سال ١٣١٢ در اردكان زندگى مى كند. پدرش رئيس اداره پست و تلگراف است. او بسيار تنهاست .

فروغ، دختر اشرف السادات و احمد امانى در سال ١٣١٢ در اردكان زندگى مى كند. پدرش رئيس اداره پست و تلگراف است. او بسيار تنهاست و هميشه هم‌نشين مادر پر حرفش كه هر داستانى را بيشتر از ده بار تعريف مى كند. اينك چند روزى به عيد مانده و آن‌ها منتظر خاله خانم، و دخترانش فخرى و عترت هستند. عترت همسر ياور نبيلى است. اشرف السادات به هيجان آمده و انواع خوراك‌ها را دارد درست مى كند تا سه روز نخست ميهمان‌ها سير باشند. البته ميهمان سه روز ميهمان است و بعد خودش صاحب‌خانه مى شود!

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • زنی سرشار و زنده قصه می گوید

    […] * لینک دسترسی: کمی بهار […]