برنامه فرهنگی جنتی؛ نظارت، حمایت و هدایت
مجید محمدی - علی جنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تحویل گرفت و در جمع مدیران این وزارتخانه اهداف برنامه فرهنگیاش را مشخص کرد. اهداف او عبارتاند از نظارت، حمایت و هدایت.
علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح روز ۲۷ مرداد در جمع معاونان، مدیران و مشاوران وزرت ارشاد حضور یافت. او گفت تحقق مهندسی فرهنگی، ارتقاء فرهنگ عمومی، حمایت از آثار و تولیدات فرهنگی مبتنی بر ارزشهای دینی و ملی، حفظ شأن هنرمندان، فرهیختگان و اهالی اندیشه و تفکر، ایجاد شور و نشاط در میان جامعه هنری کشور و فراهم کردن زمینه بروز و ظهور خلاقیت و نوآوری در کشور ازجمله اهداف او در وزارت ارشاد است.
او همچنین برنامهای را برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس ارائه کرده بود. این برنامه جُنگی است از گزارههایی که تاکنون تحت عنوان راهبرد و سیاست فرهنگی در ۳۵ سال گذشته به جامعه ارائه شده است. در این نوشته تلاش میکنم این متن را چنان که هست و نیز بر اساس سیاستهای اعمال شده در جمهوری اسلامی تجزیه و تحلیل کنم.
در مقدمه این برنامه یک خلط آشکار میان اعتدال از یکسو و مدارا و تساهل در امپراطوری مسلمانان از سوی دیگر وجود دارد. تنظیمکنندگان برنامه میخواهند تاریخ فرهنگی ایران و اسلام را بر اساس مفهومی مبهم و بدون سنجه یعنی «اعتدال» قرائت کنند و از این جهت قدرت امپراطوری مسلمانان را که به مدارای آنها با اقوام و مذاهب دیگر معطوف بود به این مفهوم ربط میدهند.
سه سخن درست
نظام ولایت فقیه ظرفیت گوناگونی فرهنگی ندارد و حذف فرهنگی در همه دولتها کم و بیش جریان داشته است.
در متن برنامه سه سخن متین و معقول گفته شده است که اکثر اهالی فرهنگ در داخل و خارج کشور با آنها توافق دارند:
۱. «در جریان تعامل سازنده، فعال و واقعگرایانه با فرهنگ جهانی است که میتوان از هویت فرهنگی خود دفاع کرد و در عین حال، زمینههای رشد فرهنگی را فراهم ساخت... با گسترش فناوریهای ارتباطی پیچیده، نقش مرزهای جغرافیایی در حوزه فرهنگ به تدریج کمرنگتر میشود و فرهنگهایی که در تعامل با دیگران قرار نگیرند، توان چندانی برای بقا نخواهند داشت.»
۲. «دولتی شدن فرهنگ به تولید قدرت فرهنگی منتهی نمیشود».
۳. «به رسمیت شناختن تکثر و تنوع فرهنگی، گسترش گفتوگوی فرهنگی، خلق و توسعه امید فرهنگی، و کاهش تصدیگری در عرصه فرهنگ، جز با پذیرش اصل مدارا و تساهل فرهنگی امکانپذیر نیست.»
سه نتیجهگیری نادرست
از این سه سخن درست نتایج نادرستی اخذ میشود:
۱. برنامه وزیر جدید ارشاد میگوید: «این گوناگونی فرهنگی در جامعه ایران در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امکانپذیر و جلوگیری از طرد و حذف فرهنگی غیر قانونی در همین چارچوب میسر است.» تجربه جمهوری اسلامی نشان میدهد که نظام ولایت فقیه ظرفیت گوناگونی فرهنگی ندارد و حذف فرهنگی در همه دولتها کم و بیش جریان داشته است. خامنهای با خودی- غیر خودی کرن اهالی فرهنگ این ظرفیت را از بخش فرهنگ کشور بازستانده است.
۲. با توجه به نکات فوق اولین هدف برنامه صیانت از فرهنگ و هویت دینی و ملی قرار داده شده و سیاستهای راهبردی آن نیز از این قرارند:
«اعتلای معرفت دینی و توسعه فرهنگ دینی مبتنی بر قرآن کریم، سنت نبوی و عترت
- نشر و تقویت اخلاق اسلامی و فضایل انسانی بر پایه دین مداری و فرهنگ دینی
- تقویت و توسعه فرهنگ قرآنی در جامعه
- نهادینه کردن ارزشهای انقلاب اسلامی بر پایه مکتب فکری و سیاسی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری»
همه موارد فوق به نگاه ایدئولوژیک و اسلامگرایانه به بخش فرهنگ و هنر منتهی شده و برای خودیها امتیاز و رانت آفریدهاند. همچنین سیاستهای فوق متضمن دخالت حکومت در دین و دین در حکومت بودهاند که به ضرر هر دو منتهی شدهاند.
۳. در حوزه فرهنگ عمومی نیز دخالت سازمانیافته و نهادینه در زندگی خصوصی مردم با عنوان سبک زندگی اسلامی در نظر گرفته شده است: «ترویج سبک زندگی مبتنی بر هویت دینی و ملی متناسب با شرایط و نیازهای عصر؛ توجه ویژه به رهنمودهای مقام معظم رهبری در خصوص الگوی سبک زندگی» ترویج چنین سبکی از زندگی که همانا قرائت اسلامگرایانه از سبک زندگی روحانیت است با تکثر و تنوع و مدارا و تساهل سازگاری ندارد. حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی و تبعیض علیه زنان و همجنسگرایان با همین الگوی سبک زندگی اسلامی توجیه میشده است.
سه انتقاد درست
در متن برنامه سه انتقاد بهجا از وضعیت موجود بخش فرهنگ عرضه شده است:
۱. «در حال حاضر برخی از تشکلها با دخالتهای دولتی فعالیت خود را متوقف کردهاند.»
سه سیاست نظارت، حمایت و هدایت در طی ۳۵ سال گذشته در تمام دستگاههای فرهنگی کشور اعمال شدهاند.
۲. «هم اکنون برای ۱۱۴نوع فعالیت در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز صادر میشود، در حالی که بسیاری از این موارد جزئی از فعالیتی است که قبلاً برایش مجوز گرفته شده است. گاه برای جزء جزء یک فعالیت باید چند بار مجوز فعالیت دریافت نمود و این امر موجب گرفتار شدن اصحاب فرهنگ در چنبره دیوانسالاری و از دست دادن فرصتی است که در اصل باید به خلق آثار فرهنگی اختصاص یابد»
۳. «یکی از مشکلات امروز عرصه فرهنگ، اعمال برخوردهای غیر فرهنگی با اهالی فرهنگ و هنر و تلقیهای عمدتاً امنیتی و تهدیدآمیز داشتن از فعالیتهای ایشان است.»
البته این سه سخن درست به برنامهای متناسب با مواجهه با آنها برای رفع مشکلات فوق منتهی نشده است. پس از روی کار آمدن وزیر جدید هم همان ساختار صدور مجوز و سانسور گریبان مولدان فرهنگی و هنری را خواهد گرفت، نهادهای مدنی تحت فشار دولت خواهند بود و امنیتیها در حوزه فرهنگ حضور خواهند داشت.
سه گزارش مبهم از وضعیت موجود
در گزارش وضعیت موجود نیز به سه نکته اشاره شده است که تبیین بیشتری میطلبد:
۱. برنامه میگوید: «تصویر ساختهشده از ایران در نزد جهانیان بیشتر سیاسی و مترادف با خشونت بوده و در مجموع تصویری منفی است.» این تصویر را چه کسانی ساختهاند؟ کسانی که هنرمندان و روزنامهنگاران و نویسندگان ایرانی را بازداشت و محاکمه میکنند یا در خیابان به مردم شلیک میکنند یا خبرنگاران ایرانی و خارجی رسانههای غربی که واقعیات را آن هم تحت نظارت سخت حکومت جمهوری اسلامی منعکس میکنند؟
۲. «متأسفانه در سالیان اخیر، جایگاه رفیع فرهنگی ایران در منطقه تنزل یافته و مرجعیت فرهنگی و هنری به برخی دیگر از کشورهای منطقه مانند ترکیه، امارات متحده عربی و... منتقل شده است و این کشورها علیرغم عدم برخورداری از فرهنگ و هنرمتعالی همانند ایرانیان، صاحب جایگاه و نفوذ شدهاند.» با همین یک جمله به فرهنگ کشورهای همسایه از حیث تعالی توهین میکنند و به گردن خود مدال میآویزند. چه نیازی است که برای ارتقای فرهنگی یک طرف، طرف دیگر را تحقیر کنیم؟
۳. «جامعه ایرانی جامعهای دینی با باورها واعتقادات محکم به مبانی دینی محسوب میشود.» این جمله نه دقیق است و نه علمی. جامعه ایران جامعهای است متکثر با انواع باورها و اعتقادات که بخشی از آن را نیز افراد بدون باور تشکیل میدهند. حتی اگر بخشی از جامعه دیندار باشد دین آنها ضرورتاً دین حاکمان نیست و از این هم نمیشود نتیجه گرفت که باید با زور و منابع دولت دین دولتی را به مردم حقنه کرد.
سه سیاست نظارت، حمایت و هدایت
متن طولانی برنامه وزارت ارشاد تنها یک وجه برنامهای دارد آن هم آنجا که میگوید: «توازن برقرار ساختن میان نقشهای نظارتی و حمایتی و تأکید بر حمایت، زمینهای برای ارتقای امید در نزد اهالی فرهنگ نیز خواهد بود.» سه سیاست نظارت، حمایت و هدایت در طی ۳۵ سال گذشته در تمام دستگاههای فرهنگی کشور اعمال شدهاند. این سه سیاست به زبان ساده یعنی حمایت مالی دولت از آثار و خدماتی که مناسب میبیند (انتخاب برنده و بازنده)، سانسور یا توقیف آثاری که با ایدئولوژی و سبک زندگی حاکمان نمیخواند(حذف و مهندسی فرهنگی)، و برنامههای ارشادی برای اهل فرهنگ و هنر برای آنکه در چارچوب نظام عمل کنند (بسط باورها و سبک زندگی حاکمان).
تفاوت دولتها از این سه جهت عبارت بوده است از:
۱) افراد و نهادهایی که منابع دولتی را در هر دوره دریافت میکردهاند (از مخملباف و ملاقلی قلیپور در دههی شصت تا ده نمکی و ابوطالبی در دهه هشتاد)؛
۲) شدت و حدت سانسور و توقیف (قبض دوران میرسلیم و بسط دوران مهاجرانی)؛
و ۳) نوع هدایتها و ارشادها (برنامههای نوحهوانی یا برگزاری نماز در ادارات یا نمایشگاههای قرآن).
آنچه میتوانست برنامه علی جنتی را از دیگر وزرای ارشاد متمایز کند این بود که بگوید در چهار سال آینده چگونه میخواهد میان این سه توازن برقرار کند، منابع وزرات ارشاد قرار است به کدام دسته از هنرمندان و اهل فرهنگ تعلق بگیرد (رانتگیران این دوره چه کسانی هستند)، میزان فشارها و محدودیتها چقدر خواهد بود و برنامههای ارشادی به چه شکل انجام خواهد شد. پاسخ این پرسشها در برنامهی وی نیامده است.
نظرها
nima
علی جنتی، وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران گفت بحث حذف سانسور را مطرح نکرده، بلکه از تجدیدنظر در اینباره صحبت کرده است !!!