آقای شهردار و رئیس شورای اسلامی شهر تهران، شما باید پاسخگو باشید
کنکاشی بر سویههای پنهان مدیریت شهری تهران
دیدگاه - بخش نخست
کیومرث مسعودی به بررسی عملکرد همه جانبه شهرداری پرداخته است و از شورای شهر تهران میخواهد به کارنامه شهردار تهران هرچه سریعتر رسیدگی کنند.
بخش محیط زیست زمانه - اقدامات شهرداری تهران در چند سال گذشته مورد بحثها و نقدهای فراوان بوده است. از یک سو برخی با اشاره به اجرای پروژههای مختلف عمرانی از جمله ساخت بزرگراهها، تونلها و زیرگذرها، پارکها و یا احداث دریاچه بزرگ چیتگر معتقدند تحولاتی مهم در کلانشهر تهران پدید آمده است. اما در مقابل منتقدان فراوانی نیز میگویند این اقدامات در عرصه مدیریت تهران تحول مثبتی را سبب نشده و نتوانسته است برنامهای منسجم و پویا پدید آورد و چشماندازی برای آینده این شهر بگشاید.
به همین دلیل و با توجه به از دست دادن فرصتهای مدیریتی و از بین رفتن منابع طبیعی فراوان، این شهر بزرگ اکنون در لبه پرتگاه قرار دارد. کیومرث مسعودی، پژوهشگر شهری و کارشناس اقتصادی، در سال ۱۳۸۷ در نامهای به محمد باقر قالیباف، شهردار تهران که توسط رادیو زمانه منتشر شد، مجموعهای از هشدارها را در مورد مدیریت شهری تهران مطرح کرد. اکنون پس از گذشت پنج سال، او مجددا به بررسی عملکرد همه جانبه شهرداری پرداخته است و با انگشت گذاشتن برکاستیهای مدیریتی از شورای شهر تهران میخواهد به کارنامه شهردار تهران هرچه سریعتر رسیدگی کند. او ساخت بزرگراهها و زیرگذرها را مورد انتقاد قرار داده و میگوید شهرداری کمربند سبز شمالی و جنوبی تهران را حذف کرده و مجوز ساخت و ساز در تراز بالای ۱۸۰۰ متر را صادر کرده است. او همچنین بر چگونگی واگذاری مطالعات و طراحی پروژههای شهرداری به تعداد معدودی از مشاوران خاص معترض است و میگوید تهران اکنون به بزرگترین کارگاه ساختمانی آلوده و پر سر و صدا در جهان تبدیل شده است.
«زمانه» ضمن انتشار نامه کیومرث مسعودی از ادامه بحث در مورد مدیریت کلانشهر تهران و مسائل مختلف زیست محیطی در آن استقبال کرده و آماده انعکاس نظریات موافق و مخالف در این زمینه است.
کیومرث مسعودی - جناب شهردار من پنج سال پیش در قالب نامهای نسبت به وضعیت شهر تهران هشدارهایم را به شما دادم، اینک پس از پنج سال این است وضع کلانشهر تهران:
مقدمه: با کلانشهر تهران چه کردهاید؟
اهمیت شهر معاصر بر کسی پوشیده نیست، حیات و ممات، کار، فراغت، آموزش و خلاقیت، سکونت و فرهنگ، و تاریخ، و هویت انسانی همه در شهر بروز و ظهور مییابد. شهر عالیترین فضای هستی انسانی است. در دیالکتیک انسان طبیعت، شهر و زندگی زائیده و بالیده میشود، شهر بر اندیشه انسانی تاثیر میگذارد و اندیشههای جدید شهر را دوباره و ده باره و صد باره میسازند.
از این روست که جنگ امپراطوریها، و تمدنهای باستانی و تاریخی، جنگ میان کشورها، همه و همه به جنگ پنهان در شهر بدل شده است: جنگ برای حق حیات، جنگ برای اشغال فضا، جنگ برای حفظ حداقل حقوق شهروندی. جنگ پنهان، جنگ کثیف، کتمان این حقیقت هولناک، جنایتی است بزرگ علیه نسلها، شهروندان، انسانها و به نفع زورمندان. اینک شهروندان زنده و فضای شهر دستمایه سوداندوزیهای افسانهای است. ما شهروندان جهان، بیش و کم، بسان پدران و مادرانمان با ملک و دام یکجا خرید و فروش میشویم. در جهان شبکهای (کاستلز)، قارهها، کشورها، فرهنگها، تمدنها، انسانها، جهان اولی با جهان سومی، در یک نقطه فشرده شده است.
جهانشهرها، نقاط درشت با انبوه تارهای نوری متصل و منشعب، شهرها، روستا شهرها همه نقطه هستند در جهان شبکهای و اهمیت و ارزش، الزاماً نه کیفی، آنها به بزرگ یا کوچک بودن و تعداد تار نورهای متصل تعریف و بازشناخته شده و جایگاه یافتهاند.
و در امر واقع «شهر» تنش و کنش و بر هم کنش، تلاطم و تکاپو، گاه پنهان، گاه پیدا در قالب جنبشهای ناگهانی مانند جنبش اشغال وال استریت، اشغال میدان تقسیم استانبول، اشغال میدان تحریر قاهره، اشغال مادرید و غیره و به این ترتیب با هر کنش و واکنشی نقطهها کوچک یا بزرگتر و شبکهها گسترده یا محدود میشود.
در جهان شبکهای، همه هستی تاریخی جهانی انسانها به (nodes) نقطهها، فضاهای مصنوع، شهرها- فشرده شده است. جایگاه و ارزش این نقاط به اندازه فراوانی و مهمتر از آن تعداد تار عنکبوتهای رخشان اتصال یا انشعاب یافته، تعریف و تعیین میشود.
بنابراین: شهر، عالیترین و نه الزاماً با ارزشترین، تجلی هستی در قالب nodes، از اهمیت یگانهای در جهان فرا واقع جهان شبکهای برخوردار شده است. هم از این روست که اهمیت شهروند، مدیریت شهری، روند توسعه و جنگ برای اشغال فضا، اهمیتی بیبدیل یافته است.
شناخت شهروندان، مدیران و برنامه ریزان سرمایه گذاران و غیره از شهر معاصر اهمیتی حیاتی دارد. در ارتقاء زیستی شهروندان، حیات برهنه سیاسی، سازوکار شهروند مدیر، و در نهایت حرکت به سمت ارتقاء شهر در جایگاه والاتری در جهان شبکهای به هدف اساسی دولتها و ملتها بدل شده است.
در این میانه اینکه شهرهای ما، مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، سکونتی، کلانشهر تهران، توسط چه مدیرانی و در کدام سویه پیش یا پس میرود و اداره میشود، دیگر موضوعی محلی یا ملی نیست. شانگهای، توکیو، لندن، پاریس، نیویورک، سیدنی، پترزبورگ، استانبول، استکهلم… به پرچم و هویت ملی و تاریخی کشورهایشان بدل شدهاند.
دیوید هاروی جنگ برای اشغال شهر را تاریخی میداند، حداقل در دورهای ظهور جامعه صنعتی: از کمون پاریس تا جنگ حاشیهنشینان پاریسی، جدال خونین جمهوری خواهان با فرانکو، طمع ورزی هیتلر به لندن و مسکو و پاریس و غیره و جبهه متحد برای اشغال برلین، از اشغال برلین تا جنبش اشغال وال استریت و انقلاب گلها در اسپانیا و پرتقال و امریکای لاتین و…
و ما ایرانیان هر چند در عرصه جهانی برای اشغال فضا سردمدار نیستم، لیکن در عرصهٔ ملی به شدت فعال و کنشگر بودهایم: محاصره تبریز و مقاومت مجاهدین؛ فتح تهران به دست مشروطه خواهان؛ کودتای دوم حوت ۱۲۹۹ و اشغال تهران؛ اشغال تهران در جنگ دوم جهانی؛ مبارزه خونین خارج از محدوده-داخل محدوده با نماینده قدرت حاکم (شهرداری تهران)؛ اعدام بیسابقه شهردار یک پایتخت در یک جنبش مردمی؛ به زندان انداختن شهرداری نیمه مدرن نیمه دموکرات تهران؛ جنگ خونین برای آزادسازی خرمشهر؛ رفع محاصرهٔ آبادان؛ مبارزات مدنی ۳۰ ساله در خیابانهای شهر؛ حکومت نظامی، یورش، هجوم برای اتمیزه کردن اجتماع؛ تبلور جامعه در فضای عمومی شهر و تاراندن جامعه به خانهها و شهر را دوباره اشغال کردن. در مقایسه، کمتر کسی است که خبر کودتا در یک کشور آفریقایی یا آمریکای لاتین را شنیده باشد و همراه آن خیابانهای خلوت (اولین بند حکومتهای نظامی کودتاچی، منع عبور و مرور و ممنوعیت تجمع بیش از سه نفر) میادین اشغال شده با تانکهای سنگینی، و سربازان مسلح گشت زنان در شهر ارواح ندیده باشد.
اینک در این جنگ جهانی خاموش برای پیشرفت و تجلی حیات شهروندان و پسرفت و به اشغال درآمدن شهر به دست سرمایه، شما جناب شهردار با کلانشهر تهران چه کردهاید؟ گویا هرساله در مجمع جهانی شهرداران دنیا با دیگر شهرداران و روسای جمهور دنیا هم صحبت بودهاید، به راستی در آن جلسات از کدام فعالیتهایتان سخن گفتهاید؟ نکند از پروژه دو طبقه صدر طی یک سال و رکوردشکنیهای زمانیتان برای احداث بزرگراهها سخن گفته باشید؟ حتما اینها را نگفتهاید، چرا که بیشک باعث پوزخند دیگران میشدید. پس از چه چیز این کلانشهر حرف زدهاید؟
آقای شهردار، من در تاریخ هفدهم فروردین هزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی، در نامهای سرگشاده (نامه به آقای شهردار که در رسانههای مختلف منتشر گشت) خطاب به شما گفته بودم که تهران در لبهٔپرتگاه قرار گرفته است و در همان نامه هشدارهایم را دادم.
حالا در انتهای این دوره، شما و سلف دولتیتان که معتقدید پاکترین دولت ملی و شهردار کلان شهر تهران بودهاید باید که پاسخگو باشید.
آقای شهردار، در این ۸ ساله چه کردهاید؟
برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم و برخوردهای سلیقهای و احتمالاً سیاسی، قاعدتاً برای سنجش عملکرد شما معیار باید مقایسه منشور یا برنامه پیشنهادیتان در هنگام انتخابات شوراها و شهرداریها با عملکردتان باشد که متأسفانه چون هنوز ساختارهای دمکراتیک (حقوق مسلم شهروندی) نیمه کاره، جناحی و فاقد سازوکار و روال و روند تثبیت شده است، شما نیز نه مستقیم به شهروندان و نه غیر مستقیم به شورای شهر برنامهٔ مدونی ارائه ندادهاید که امروز بتوان کارهایتان را با آن سنجید، پس:
الف: شورای شهر باید عملکرد شما را مورد بررسی قرار داده و نتایج این بررسی را به مثابه نمایندگان منتخب ۸ میلیون شهروند تهرانی، به مردم ارائه دهند. متأسفانه در این زمینه نیز به دلیل جناح بندی سیاسی همسو با شهردار شهر، چنین توقعی از جناب دکتر چمران پر محال مینماید آن دو جوانمرد (دبیر و خادم) و نیز ابتکار و مسجد جامعی هم که در حیاط خلوت آقایان راه نداشتهاند.
ب: میماند مصوبات فرادست دراز مدت مثل سند چشم انداز. چه سند چشم انداز تهران ۱۴۰۴ و چه سند چشم انداز طرح جامع جدید تهران (۱۳۸۵) که تقریباً همان مضامین و ادبیات تهران ۱۴۰۴ است.
سند چشم انداز توسعه تهران؛ دور نمای عملکرد شورا و شهرداری و سند چشم انداز توسعه، تهران ۱۴۰۴
سند چشم انداز توسعه تهران (۱۳۸۵) محصول رهنمودهای مقام رهبری در دیدار با اعضای شورای شهر در اسفند ۱۳۸۴ بوده که در آن تاکید شده است:
- تهران باید به شهری با هویت ایرانی و اسلامی، روح نواز، دارای رفاه عمومی و مقاوم تبدیل شود.
- حل مشکلات مختلف تهران منوط به دینداری، امانتداری، نگاه علمی، دوستداری مردم… و خاطر نشان کردند که سلامت بافت مدیران شهری به سار مهم است زیرا بیتوجهی به این امر موجب بروز مشکلات عدیده و تأثیر گذاری آنها بر زندگی روزمره مردم میشود.
- باید با برنامه ریزی بلند مدت و با پیگیری جدی، هویت ایرانی و اسلامی در تهران احیاء شود. ایشان با اشاره به تاثیر گذاری روحی و روانی زیبا بودن شهر افزودند شهر تهران همچنین باید دارای رفاه از جهات مختلف به ویژه حمل و نقل برای مردم باشد و مسئولان شهری باید مقاوم سازی به ویژه در مناطق پر جمعیت و فرسوده را در اولویت اصلی قراردهد.
- ایشان همچنین فرهنگسراها را از شئون مهم شهرداری دانستند و افزودند فرهنگسراها ضمن ایجاد محیطی معنوی همراه با فرهنگ اسلامی و انقلابی و از مدیریت علمی و انقلابی برخوردار باشد.
این سند همچنین ماحصل بررسی و تحلیل جهانشهرها و کلانشهرهای دنیای شبکهای و مطالعات روند یابی به معنای شناخت روندهای مدیریت و توسعه شهرهای جهانی است.
در این سند، تاکید بر تحلیل مطالعات و نتایج آن درهشت محور اساسی مطرح شده است:مدیریت شهری، حمل و نقل، محیط زیست، فرهنگی اجتماعی، زیر ساختهای شهری، امنیت، بافت شهری، و… محورهای برنامه ریزی شهری.
برای تهیه سند چشم انداز توسعه تهران:
- گفتگوهای حضوری، مصاحبه با سران نظام از جمله ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز آگاهی از دیدگاههای صاحبنظران برجسته حوزههای مختلف شهری و مدیران که اغلب مصاحبهها تخصصی بود و میتوان گفت که هر مصاحبه سه محور اساسی داشت: الف- تعیین وضع موجود تهران؛ ب- تعیین وضع مطلوب تهران و پ- چالشها و راهکارها در مسیر رسیدن به وضع مطلوب؛
- هم اندیشی با حضور جمعی از صاحبنظران، کارشناسان و مدیران توصیه شده (بیش از ۱۵۰ نفر در ۱۸ هم اندیشی تخصصی شرکت کردند)؛
- مسابقه مردمی، که دو بخش داشت. الف- شهروندان از میان ۱۴ ویژگی معرفی شده، پنج ویژگی تهران ایدهآل خود را به ترتیب اولویت انتخاب کردند: شهر رفاه، شهر پایدار مقاوم، شهر فرهنگ و اخلاق، شهر سبز و پاکیزه، با هوای پاک و محیط زیست سالم، شهر سالم، شهر عدل (رعایت حقوق شهروندی همگان)، شهر الکترونیکی، شهری قانونمدار، با مدیران مردمی – قوی و پاسخگو، حمل و نقل روان، معماری متمایز مراکز، مراکز علمی و دانشگاهی، شهر جهانی / شهر سیاسی دیپلماتیک، شهر سیاحی تفریحی و توریستی. ب- در بخش دوم از کودکان و نوجوانان تهرانی در مسابقهٔ «میخوام شهر من اینجوری باشه» خواسته شده با نقاشی بگویند چگونه شهری میخواهند که نتیجه پارکهای شاد و پر از بچه، خانههای دو شیبه، رودخانه، ماهی و گربه و سگ، شهر کودکان، مدینه فاضلهٔ نوجوانی و کودکی بودهاند.
- تدوین نسخه پیش نویس سند چشم انداز و جهت گیریهای راهبردی تهران و ارائه آن به صاحبنظران و اساتید و مدیران که حاصل آن ۸ نقد مفصل و جامع بود.
در نهایت نسخه نهایی سند چشم انداز و جهت گیریهای راهبردی آن با تغییرات، تکمیل و اصلاح، تدوین شد.نسخه فعلی چشم انداز تهران با مشارکت بیش از ۲۶۰ صاحب نظر، کارشناس و پژوهش طی مدت ۱۹ ماه تدوین و نظرات رسمی ۲۶ نهاد و سازمان ذیربط، که پاسخ مکتوب دادهاند روی آن لحاظ شده است.
سند چشم انداز توسعه ۱۴۰۴ تهران، سندی است راهبردی که شهروندان با مطالعه آن تصویری روشن و الهام بخش از تهران ۱۴۰۴ به دست آورده و میتوانند نقش ویژهٔ خود را در تحقق آن تعیین کنند.
ایدهآل چه میبود؟
سند چشم انداز مورد نظر ما «فرآیندی آیندهنگر» داشت، لیکن با نگرانی مدیران شهری که از مشکلات موجود در هراس بودند، این واقعیت که شهر ما در ساعات مختلف شبانه روز بین ۸ تا ۱۲ میلیون نفر جمعیت دارد، با معضلات و مشکلات متعددی مانند مسائل سلامت محیط زیستی توسعه مهار گسیخته جغرافیایی، حاشیه نشینی، ترافیک و نظایر آن روبروست و با ملاحظه این واقعیتهای پیچیده ممکن است برای مدیران شهری سندی آرمانی و دور از دسترس برسد. لذا روش تلفیقی را مبنا قرار دادهایم یعنی به جای روش آیندهنگر؛ تهران در آینده جهان معاصر باید چه ویژگیها و شرایطی داشته باشد، و یا به روش پایه، وضع موجودی این چنینی چگونه میتواند به سطحی جهانی برسد، ما به ناگزیر روش تلفیقی را پیش گرفتیم.
سند چشم انداز، کارکرد و مسئولیتهای زیادی برای مدیران و شهروندان قائل است:
- «میثاق» شهروندان تهرانی و مدیران شهری برای «توسعه پایدار» یک شهر مطلوب؛
- تدوین برنامه ریزی راهبردی در سازمانهای مسئول توسعه شهری تهران؛
- عامل انسجام بخشی به برنامه ریزیهای راهبردی و عملیاتی در دستگاههای متولی توسعه تهران؛
- نماد تفکر ارزشی نخبگان توسعه شهری در جمهوری اسلامی ایران؛
- عامل آرامبخش برای والدین تهرانی که اطمینان حاصل کنند که فرزندان آنها در شهری با ویژگیهای مطلوب زندگی خواهند کرد.
سند چشم انداز تهران در افق ۱۴۰۴
الف – هویت و جایگاه تهران بر اساس سند چشم انداز تهران در افق ۱۴۰۴:
- تهران را جهان شهری فرهنگی، دانش بنیان، با هویت اصیل ایرانی و اسلامی، زیبا، مقاوم، مرفه و معیاری نمونه در دنیای اسلام، تعریف میکند.
ب – ویژگیهای برجسته تهران در افق ۱۴۰۴ با شاخص های ذیل تعریف میشوند:
- تهران به عنوان یک جهانشهر فرهنگی، پایگاهی برای رخدادهای برجسته فرهنگی و مرکز بینالمللی گفتوگوی فرهنگی و اسلامی در سال ۱۴۰۴ خواهد بود به طوری که هر جا سخن از فرهنگ به میان آید نام تهران بدرخشد.
- تهران پایگاهی برای تولید و صدور فرآوردههای فرهنگی جذاب است. تهران به یکی از قطبهای جهانی صنعت فرهنگی تبدیل شود. از این رو، جای تعجب نیست که بیش از ۵۰ درصد کسب و کارها در تهران ۱۴۰۴، مبتنی بر صنعت فرهنگی باشد.
- تهران ۱۴۰۴ پایگاهی جهان تراز برای فعالیتهای علمی، آموزشی و پژوهشهای سطح بالا شود. تعدادی از بهترین دانشگاهها و پژوهشگاههای جهان در تهران ۱۴۰۴ فعال باشند و پذیرای انبوه دانشپژوهان و پژوهشگران سراسر جهان باشد. در واقع، تهران شهر فرهیختگان شود.
- تهران به عنوان شهری دانش بنیان (دانایی محور) مطرح باشد. جامعه دانشمحور جامعهای است که بقای آن از نظر اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی وابسته به تولید دانش از راه تحقیق و پژوهش بستگی دارد. در سال ۱۴۰۴، علاوه بر مرکزیت بهترین و برترین دانشگاهها و پژوهشگاهها واندیشگاهها در این شهر، تهران به یکی از مهمترین قطبهای جهانی در حوزه خرید و فروش فناوری و مرکز اصلی فناوری پیشرفته در خاورمیانه بدل شود.
- تهران به عنوان شهری در جهان اسلام، قلب تپنده دنیای اسلام باشد. خبر ساز و جهت ساز، جهان شهری مطرح و پرآوازه، الگوی جهان شهرها در جهان اسلام شود. این یک رویا نیست؛ تهران در سال ۱۴۰۴ به لحاظ رویکردهای مدیریتی یکپارچه و اثر بخش خواهد بود، دارای زیر ساختهای کارآمد شهری، به ویژه زیر ساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (I. C. T) (Information and Communication Technology)، معماری زیبا، پاکیزگی زیست محیطی، امنیت شهری، امکانات تجاری خواهد شد و از این جهت در جهان اسلام زبانزد و الگو خواهد بود.
پ: مدیریت کارآمد، خلاق، جستجوگر و پاسخگو در تهران:
جامعه فرهیخته، شهر فرهیخته در یک کنش متقابل بر هم اثر میگذارند و هستی انسان معاصر را ارتقا میبخشند.ارزشها، امروزه از یک مجموعه اصول اخلاقی مرزی فراتر رفته و به پایه و مبنای مدیریت در عصر اخیر تبدیل شدهاند.
رویکردهای مدیریتی:
تا اواخر دهه چهل میلادی (پس از جنگ دوم جهانی) رویکرد MBA در عرصه مدیریتی مطرح بود؛ مدیریت مبتنی بر دستورالعملها (دستورات ریز بخشی تیلور معروف به تیلوریسم). از اواخر دهه چهل تا دهه نود رویکرد M B O (Management by Objectives) بیشتر استفاده میشد که مدیریت مبتنی بر اهداف بود؛ هدف گذاری، انتخاب کارکنان مناسب و ایجاد انگیزش و رقابت از اصول این روش مدیریتی است که تا دهه نود میلادی همچنان مطرح بود. رویکرد MBV مدیریت ارزش (Management by Values)، مدیریت مبتنی بر اهداف و متکی بر ثبات شرایط بود. در دنیای معاصر که همواره همه چیز به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است، پایهٔ برنامه ریزی و ساماندهی باید امور واقعی باشند که در یک دوره زمانی طولانی تغییر نکند. این ویژگیها در اهداف پر تحرک، جابجا شونده، به نوعی دیالکتیکی، که با نگرش اندکی محافظه کارانه «ارزش» نامیده میشوند، متجلی میشوند. تغییر دادن مدام، ارتقا مداوم شاخصهای زیستی (کالبدی و فرهنگی اجتماعی)، بهبود مداوم شرایط زندگی، شاخصهای رضایتمندی، و مهمتر از همه بستر سازی مدیریتی برای حیات شهر (فضای مصنوع)، به عنوان ارزشهای بنیادین در این روش مدیریتی مطرحاند. شهر بر اندیشه، تفکر، باورها، خلاقیت و سایر خصوصیات انسانی شهروند اثر گذارده و متقابلاً اندیشهها و افکار، دریافتها و کشفیات فیزیکی و روحی – روانی بر «فضا» تأثیر میگذارد.
نکته بسیار مهم «تعریف درست ارزشهای بنیادین» شماست که طبیعتاً آرمانی و دراز مدت هستند. یک شهر در همه شرایط حال و آینده به اکو شهر (محیط شهری) مطلوب و سالمی نیاز دارد. سیستم حمل و نقل عمومی برتری خود را بر حمل و نقل خصوصی نشان داده است. زیبایی، درک فضا، چشم اندازها، فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی فعال و غیرفعال، شهر را به تجربههای بینهایت نو نزدیک میکنند؛ اینها ارزشهای بنیادین است. رفاه حداقلی برای همه، رعایت حقوق شهروندی بدون تنازل، مشارکت در عرصهٔ اجتماعی حیات شهری… از جملهٔ این ارزشهاست که توسط مدیران اجتماعی به اهداف و راهکاری عملیاتی و پروژهها تبدیل میشوند.
مهمترین مشکل مدیریتی در تهران
مهمترین ویژگی مدیریتهای شهری در ایران، فقدان روش و رویکرد و شناخت از شهر، و نه فقط حفظ کالبد و تراکم فزونی و بر و کف است. پایگاهی از مدیران برنامهای یا ستادی و اجرایی وجود ندارد. مشارکت مردمی روی کاغذ و در افطاری یا عاشورا و دیدار هفتگی مدیران شهری تجلی مییابد.
بهترین برنامه و چشم انداز یکپارچه از شهر، در دست مدیران بخشی تشریح (تکه پاره) شده و آن برنامه پویا و هدفمند و یکپارچه به مجموعه گسیختهای از اندامهای مرده تقلیل مییابد. مدیران ما از یکسو شعارهای اخلاقی میدهند، و از "نیکوکاری به همسایگان"، "باغ و درخت مقدس است"، "هر کس چاه و کاریزی حفر کند هفت بهشت نصیب میبرد" سخن میگویند ولی در عمل چون مدیریت اخلاقی جواب نمیدهد، با مبالغه و اغراق، مدیریت اخلاقی را به مدیریت شعاری بدل میکنند. در حالی که باید مدیریت مبتنی بر اخلاق (شهر را کثیف نکنیم، آب را پاک داریم، آشغال در معابر نریزیم…) در مدیریتهای اجرایی، راهکارهای اجرایی پیدا کنند. چطور میشود باغ را با پرداخت حقوق مالکانه، با کاربری مناسب حفاظت فعال کرد؟ چند استوانه بستهٔ پلاستیکی سرخ، زرد، سبز به راحتی مردم را سوق میدهد به تفکیک زباله در مبدأ آن.
سند چشم انداز تهران: طرح جامع ۱۳۸۵
در گزارش نهایی طرح جامع تهران (۱۳۸۵) چشم انداز توسعه در هفت محور تعریف شده که عمدتاً خلاصه و ملهم از سند چشم انداز تهران ۱۴۰۴ است:
- تهران، شهری با اصالت و هویت ایرانی و اسلامی؛
- تهران، شهری دانش پایه، هوشمند و جهانی؛
- تهران، شهری سبز و شاداب و سرزنده با فضاهای عمومی متنوع و گسترده؛
- تهران، شهری پایدار و منسجم با ساختار مناسب برای سکونت، فعالیت و فراغت؛
- تهران، شهری مرفه با رفاه عمومی و زیر ساختهای مناسب برای تعدیل نابرابریها و تامین همگانی حقوق شهروندی؛
- تهران؛ کلانشهری با عملکردهای ملی و جهانی و مرکزیتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و در کشور، در منطقه آسیای جنوب غربی و کشورهای اسلامی.
مبنای ارزیابی عملکرد: شورای شهر و شهردار تهران ۹۲-۱۳۸۴
شهردار انتخابی مستقیم نیست، لذا برای انتخابات طرح و برنامه شخصی ارائه نمیکند تا بعدا عملکردش در مقایسه با برنامه پیشنهادیاش ارزیابی شود. شورای شهر، متاسفانه در مراحل انتخابات اعضاء به شدت سیاسی و جناحی است، پس شورا هم نمیتواند به نمایندگی از سوی شهروندان، موکلین خود، عملکرد شهرداری را در مقایسه با برنامهٔ ارائه شده از سوی شهردار به شورا، و یا بر اساس اهداف پیش رو و راهکار و سیاستهای مدون و ابلاغ شده از سوی شورای شهر به شهردار، ارزیابی کند (همپارتی بودن و همجناحی اکثریت شورا با شهردار به لحاظ سیاسی). پس، تنها میماند آنچه که در عالیترین سند توسعه شهر تهران تحت عنوان «سند چشم انداز توسعه تهران ۱۴۰۴» و یا چکیده و ساده شدهٔ آنکه به اسم «سند چشم انداز تهران طرح جامع و تفصیلی تهران ۱۳۸۵»، تجلی یافته است.
بنابراین، نگارنده در بخش بعدی مقاله شهردار تهران، محمد باقر قالیباف و مهدی چمران رئیس شورای شهر همسو با شهردار را بر پایه سند چشم انداز توسعه تهران مورد ارزیابی قرار میدهد.
در این چارچوب نخست به ساختار، پیشینه و عملکرد شهرداری تهران به مثابه عالیترین نهاد چگونگی و اجرای «برنامه توسعه شهر» میپردازم. سپس، به مسائل اساسی شهر و اینکه شهرداری تهران و شورای شهر اکثراً از لحاظ جناحی همسو با شهردارند خواهم پرداخت. به ویژه به نقش شخص دکتر مهدی چمران، که گویا در لاپوشانی مسائل شهردار صدای آقای بیادی و دبیر و پیش از این مسجد جامعی را هم در آورده است، می پردازم تا نشان دهم در رابطه با این مسائل تلنبار شده و شناخته شده حتی برای شهروندان عادی چه اقداماتی انجام داده است؛ از جمله:
- اکولوژی شهری (آنچه به غلط محیط زیست نامیده میشود)؛
- ساخت و ساز شهری؛ الف- پل و اتوبان و زیرگذر و پارک و فرهنگسرا… توسط شهرداری، ب- ساخت و سازهای مسکونی، اداری، تجاری و… توسط بخش خصوصی و با مجوزها و ضوابط و مقررات مصوب.
- فضاهای عمومی؛ عالیترین تجلی زندگی اجتماعی شهروندان فارغ از بکن و نکن حاکم بر فضای خصوصی (خانه)، و از سوی دیگر آزاد از ضوابط و شرایط فضای قدرت، و فارغ از هر آنچه که به چارچوبهای سیاسی – اجتماعی، فرهنگی رسمی باز میگردد؛
- شبکه حمل و نقل شهری و حومه شهری؛
- گرایش و ماهیت عملکردهای شهرداری، منابع درآمدی، موضوعات هزینهای (شهرداری به گفته جناب آقای قالیباف در این دوره یک ریال از کمک دولتی برخوردار نبوده و همه کارها با پول با برکت مردم شهروندان – انجام شده است).
*پژوهشگر شهری و کارشناس ارشد اقتصاد
نظرها
مدیریت شهری تهران: سیاستگذاریهای آشکار و نهان | جدیدترین اخبار ایران.
[…] بخش نخست: کنکاشی بر سویههای پنهان مدیریت شهری تهران […]