روحانی و «فرهنگستان زبان و ادب آذری»
محسن کاکارش - روحانی وعده داده است که در تبریز فرهنگستانی برای زبان آذری تأسیس کند. این موضوع را در سایه حقوق اقوام و ملیتها با گروهی از کارشناسان به بحث گذاشتیم.
مسئله حقوق اقلیتها در ایران از مسائلی بود که برای نامزدهای ریاست جمهوری در آستانه برگزاری انتخابات اهمیت داشت. بیشتر نامزدها بهویژه در سالهای گذشته غیر از تأکید بر اجرای مادههای قانون اساسی که به حقوق اقلیتها ناظر است، وعدههایی هم به مردم مناطق اقلیتی دادهاند. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران تقریباً بیش از سایر نامزدهای دوره یازدهم ریاست جمهوری از حقوق اقلیتها سخن گفته است. او حتی پس از برگزاری انتخابات در مراسم تودیع و معارفه وزرای کشور بار دیگر بر حقوق اقلیتها تأکید کرد. یکی از وعدههای او تأسیس «فرهنگستان زبان و ادب آذری» است. روحانی پیش از برگزاری انتخابات در میان مردم تبریز گفت: «برای آذربایجان در دولت تدبیر و امید شاهد تأسیس فرهنگستان زبان و ادب آذری در شهر تبریز خواهیم بود.»
وعده رئیس جمهور جدید ایران برای تأسیس این فرهنگستان تا چه اندازه عملی است؟ در ایران پر تنوع به لحاظ زبانی، آیا امکان تاسیس فرهنگستان زبان فقط برای زبان ترکی میسر است؟ چرا روحانی به مردم آذربایجان این وعده را داد؟ در گفتوگو با دکتر صدیقه عدالتی جامعهشناس و نویسنده آذربایجانی، یوسف عزیزی بنیطرف فعال سیاسی عرب و عضو کانون نویسندگان ایران، دکتر محمدعلی توفیقی روزنامهنگار و کارشناس مسائل کردستان به بررسی مسئله حقوق اقلیتها و تأسیس «فرهنگستان زبان و ادب آذری» توسط دولت حسن روحانی پرداختهایم.
زبان ترکی در ایران
برخی از آمارها، ترکهای ایران را بیش از ۳۷ میلیون و از آنان بهعنوان بزرگترین گروه اتنیکی ایران یاد میکنند. اما سازمان دیدبان حقوق بشر در تازهترین گزارش خود که در مورد پنج زندانی سیاسی منتشر کرده بود، گفته است جمعیت ترکها بیش از ۱۵ میلیون نفر در ایران است. اگرچه نتایج سرشماری در ایران بر اساس ملیت یا قومیت اعلام نمیشود اما آمارهایی که در دست است، نشان میدهد ترکها بخش قابل توجهی از مردم ایران را تشکیل میدهند و به همین خاطر در کارزارهای انتخاباتی توجه بیشتری به آنان نشان داده میشود.
صدیقه عدالتی: «مردم آذربایجان مانند بقیه مردمان غیر فارس با جان و دل مشتاق هستند که زبانشان رسمی شود. اما هر کس اقدامی در این راستا کرده، از طرف دولت با تضعییقاتی روبرو شده است. بیش از ۲۰۰ نفر از جوانان فقط به دلیل اینکه به زبان آذربایجانی داستان نوشتند، دستگیر شدند.»
دکتر صدیقه عدالتی جامعهشناس مقیم آلمان میگوید: «گزارشها و آمارها درباره تعداد مردمانی که به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکنند، خیلی متفاوت است. برخی از آمارها میگویند ۲۵ میلیون و حتی طبق برخی آمارهای دولتی شمار ترکزبانان ۴۰ میلیون نفر در ایران است.»
مردم آذربایجان ایران از دههها پیش مانند سایر گروههای اتنیکی ایران از حق تحصیل به زبان مادری محروم بودند. در کنار این محرومیت، تلاشهای مردمی برای یادگیری و تدریس زبان مادریشان با فشار و سرکوب نیروهای دولتی مواجه شده است.
صدیقه عدالتی میگوید: «مردم آذربایجان مانند بقیه مردمان غیر فارس با جان و دل مشتاق هستند که زبانشان رسمی شود، به زبان مادریشان صحبت کنند و بتوانند در مدارس زبان مادریشان را تدریس کنند. هر کس اقدامی در این راستا کرده، حتی اگر تلاش کرده زبان مادریش را بیاموزد، یا مقاله و داستانی به زبان مادریاش بنویسد، از طرف دولت با تضعییقاتی روبرو شده است. بیش از ۲۰۰ نفر از جوانان فقط به دلیل اینکه به زبان آذربایجانی داستان نوشتند، دستگیر شدند.»
این نویسنده آذربایجانی به یکی از نمونههای فشار دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از فعالیتهای فرهنگی در آذربایجان اشاره میکند و میافزاید: «چند وقت پیش نمایشگاه کتاب بینالمللی در تهران برگزار شده بود و با وجود آنکه با حضور ناشران آذربایجانی در نمایشگاه موافقت کرده بودند، اما اجازه ندادند که در نمایشگاه شرکت کنند و کتابهایشان را به نمایش بگذارند. وقتی هم اعتراض کردند، با ضرب و شتم نیروهای امنیتی روبرو شدند. این وضع زبان ترکی آذربایجانی در ایران و تمام زبانهای غیر فارسی در ایران است.»
از طرف دیگر به موازات ممنوعیت زبان مادری در آذربایجان و فشار نیروهای امنیتی برخی از کارشناسان بر این باورند روند «آسمیلاسیون» یا «یکسانسازی» ملیتهای غیر فارس در دوران پهلوی آغاز شده و در جمهوری اسلامی هم ادامه پیدا کرده است. علیرضا اصغرزاده در کتاب «ایران و چالش تنوع» که بهتازگی ترجمه فارسی آن منتشر شده است، از مدرسهها بهعنوان موتور اصلی آسمیلاسیون در جوامع اقلیتی یاد میکند.
خانم عدالتی هم در اینباره میگوید: «از زمان پهلوی زبان آذربایجانی ممنوع شد و در زمان جمهوری اسلامی هم هیچ اقدامی برای رفع این ممنوعیت و رسمی شدن آن صورت نگرفت. حتی مادههای قانونی هم اجرا نشد و هر کس اقدامی بهصورت غیر رسمی در خانه و دانشگاه کرد و سعی داشت دستور زبان ترکی را بیاموزاند یا مقالاتی بنویسد، دستگیر شد.»
نگاه امنیتی و اقلیتها
نتایج انتخابات یازهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران نشان داد، حسن روحانی در سه استان کردستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی بیشترین درصد آراء را به خود اختصاص داده است. به نظر میرسد استقبال از حسن روحانی در این سه استان که محل سکونت بخشی از اقلیتهاست به وعدههایی ربط دارد که به مردم این مناطق داده بود.
یوسف عزیزی بنیطرف: «برنامه ده مادهای آقای روحانی با حداقلی که ما فعالان ملیتهای غیر فارس میخواهیم همگون است. منتها اینکه تا چه حد اجرا شود یک بحث دیگر است.»
روحانی در بیانیه شماره سهاش گفته بود در صورت استقرار دولت تدبیر و امید ۱۰ بند این بیانیه را از شعار به عمل در میآورد. در بند ۹ این بیانیه در تبیین سیاستهای دولت یازدهم نسبت به اقوام آمده است: «تغییر نگاه امنیتی نسبت به اقوام و فرهنگهای ایرانی و تبدیل ساختار و روشهای سیاسی-امنیتی به نظام مدیریت علمی و کارآمد، به منظور استفاده بهینه از منابع بکر و سرشار مادی و انسانی این مناطق.»
از دیرباز فعالان حقوق اقلیتها در ایران از نگاه امنیتی به موضوع اقلیتها انتقاد میکردهاند، اما تاکنون این انتقادها به جایی نرسیده و نگاه امنیتی کماکان به مسئله اقلیتها باقیست.
یوسف عزیزی بنیطرف میگوید: «اکنون مسئله ملیتهای غیر فارس با ثقل تمام خودش را تحمیل کرده و به برنامه کار دولت آقای روحانی اضافه شده است. پیش از آن هم البته در طی سه یا چهار انتخابات یعنی از دوم خرداد به این سو ما شاهدیم که مسئله ملیتهای غیر فارس به تدریج مطرح شده است. آقای روحانی برنامه دهگانهاش را مطرح کرده که مهمترین آن، مسئله تدریس زبان ملیتهای غیر فارس در دورههای ابتدایی است. البته موضوع دیگر تبدیل نگاه امنیتی به نگاه سیاسی به ملیتهای درون ایران است. مسئله مهم دیگری که آقای روحانی مطرح کرده، تشکیل فرهنگستان زبان ترکی در تبریز است. برنامه ده مادهای آقای روحانی با حداقلی که ما فعالان ملیتهای غیر فارس میخواهیم همگون است. منتها اینکه تا چه حد اجرا شود یک بحث دیگر است.»
حسن روحانی پس از انتخابات وعدههایی را که به اقلیتهای ایران داده بود از یاد نبرد. او در مراسم مراسم تودیع و معارفه وزرای کشور دولت قبلی و فعلی گفت، هیچ مقامی بهویژه مسئولان وزارت کشور نباید بین اقوام و مذاهب مختلف و ادیان رسمی در دادن حقوق شهروندی تفاوتی قائل شود، زیرا همه در این حقوق برابر هستند.
با وجود وعدههای رؤسای جمهور ایران در دورههای گذشته چرا مسائل و مشکلات مربوط به اقلیتها کماکان پابرجاست؟ محمود احمدینژاد رئیس جمهور دو دوره پیش در سال ۱۳۸۸ مصوبهای به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد که بر اساس آن دو واحد درس اختیاری زبان و ادبیات زبانهای کردی، عربی، ترکی در دانشگاهها ارائه میشد. در سال ۱۳۹۰ خورشیدی هم محمدرضا مخبر دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ایران اعلام کرد که دانشگاههای ایران میتوانند با نظارت فرهنگستان زبان و ادب فارسی دو واحد اختیاری برای آموزش «زبانهای محلی» داشته باشند.
محمدعلی توفیقی: «حل مسائل اقلیتها در ایران در حد اختیارات رئیس جمهور نیست.»
صدیقه عدالتی طرح تدریس به زبانهای ترکی و دیگر زبانها در ایران را بیشتر جنبه تبلیغاتی برای نامزدهای انتخاباتی میداند و میگوید: «احمدینژاد در تبلیغات خودش گفته بود دو واحد درس زبان ملیتها تدریس خواهد شد. هر وقت که این آقایان میخواهند رأی بیشتر بیاورند یا در حال مسابقه انتخاباتی هستند و کارشان گیر است به آذربایجان میروند و چند جمله به زبان آذربایجانی صحبت میکنند. یا میگویند، جد و آبای ما ترک بوده و میخواهند از احساسات پاک جوانان آذربایجانی سوءاستفاده کنند.»
اما به باور محمدعلی توفیقی حل مسائل اقلیتها در ایران در حد اختیارات رئیس جمهور نیست. او میگوید: «به دلیل نگرش امنیتی به معضلات مربوط به ملیتها یا اقوام ایرانی، حل آنان تبدیل به تابویی شده است. از آنجایی که فقیهان حاکم در ایران نگاهشان نسبت به مسئله قومیتها و ملیتها یک موضوع امنیتی است بنابراین هر چیزی را از زاویه اینکه ممکن است امنیت ملی را با خطر مواجه کند یا همبستگی ملی را به خطر بیندازد، با آن مخالفت و مقاومت میکنند.»
فرهنگستان زبان؛ از شعار تا عمل
در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان زبان فارسی در ایران تأسیس شد. فرهنگستان زبان فارسی اگرچه تاکنون فراز و نشیبهایی را از سر گذرانده،اما هر چه هست از تأسیس آن نزدیک به ۸۰ سال میگذرد. غیر از تجربه فرهنگستان زبان فارسی در ایران، چندین فرهنگستان به زبان اقوام و ملیتهای ایران در کشورهای همسایه تأسیس شدهاند. یوسف عزیزی بنیطرف در این باره میگوید: «ماهایی که همتباریم در آنسوی مرزها تجربههای آمادهای داریم. در مورد عربها مثلاً فرهگستان زبان عربی در عراق ۷۰ الی ۸۰ سال قدمت دارد. فرهنگستان زبان در سوریه و مصر ۹۰ الی ۱۰۰ سال قدمت دارند. در کردستان عراق هم فرهنگستان زبان کردی تشکیل شده و در مورد دیگر جاها هم به همین شکل. در کشورهای همسایه و همفرهنگ تجربه وجود دارد و میشود از آن هم استفاده کرد. به اضافه اینکه فارسی هم کارکردش مشخص است و از تجارب فرهنگستان فارسی نیز میتوان سود برد.»
با توجه به این تجربیات، آقای بنیطرف بر آن است که بهسادگی میتوان فرهنگستانی هم برای زبان ترکی بنیان نهاد. به باور این عضو کانون نویسندگان ایران، مخالفت با حقوق اقوام و ملیتهای ایران از ۸۰ سال پیش شروع شده و همچنان ادامه دارد و لذا چشمانداز چندان روشنی برای تحقق این خواسته ساده وجود ندارد.
اما این پرسش پیش میآید که بهراستی چه نیروهایی در درون حاکمیت با تحقق سادهترین خواستههای اقلیتهای قومی و ملی مخالفاند؟ روحانی چگونه میتواند بر موانع تأسیس «فرهنگستان زبان و ادب آذری» چیره شود؟
بنیطرف میگوید: «سازمانها، احزاب و شخصیتهایی دارای گرایش ناسیونالیستی فارسمحور با پیشنهادهای مطرح شده از سوی آقای روحانی در زمینه حقوق اقوام مخالفاند. اینها در درون دولت با شکل و شمایل اسلامی و در حاشیه دولت به شکل صرفاً ناسیونالیستی سعی میکنند که هم مانع بشوند از تدریس زبانهای غیر فارسی و هم جلوی تشکیل فرهنگستان زبان ترکی را بگیرند. اگر آقای روحانی و تیماش بتوانند بر این موانع چیره شوند، شاید بشود امید بست که این فرهنگستان تشکیل گردد.»
اما در هر حال این واقعیت دارد که برای نخستین بار حسن روحانی پیشنهاد تشکیل «فرهنگستان زبان و ادب آذری» را در میان آورد. چرا زبان ترکی و نه دیگر زبانها مانند بلوچی، کردی یا عربی؟
محمد علی توفیقی درباره انگیزه روحانی از طرح چنین پیشنهادی میگوید: «اگر خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم شاید آقای روحانی این مسئله را در نظر گرفته که به هر حال شکستن تابوی زبانهای ملی متفاوتی که در ایران وجود دارد از راه آذربایجان راحتتر باشد و مقاومت کمتری در برابر آن وجود دارد. شاید آقای روحانی اینطور فکر کرده که با توجه به اینکه آذریها در ساخت قدرت فعلی ایران حضور دارند و تاحدودی مشکلاتشان از اقوام دیگر مانند کردها، عربها، بلوچها کمتر هست، از زاویه آذربایجان شاید راحتتر بتواند این سد را بشکند. البته حقیقتش را بخواهید من زیاد خوشبین نیستم.»
یوسف عزیزی بنیطرف تأسیس «فرهنگستان زبان و ادب آذری» را لازم میداند اما میگوید کافی نیست. به باور او زمانی کفایت میکند که سایر اقوام و ملیتهای ایرانی مانند عرب، بلوچ، ترکمن دارای فرهنگستان زبانهای خودشان باشند.
صدیقه عدالتی تأسیس این فرهنگستان را برای زبان ترکی بعید میداند و میگوید: «زبان نیروی سیاسی، قدرت و حاکمیت است. تا زمانی که یک نظام سیاسی یا یک قدرت پشت زبان نباشد، آن زبان رسمی نمیشود. اگر هم فرهنگستان زبان ترکی تأسیس شود که اصلا امکان ندارد باز در خدمت جمهوری اسلامی خواهد بود.»
او در ادامه میافزاید: «وقتی جوانان به خاطر یادگیری و یاد دادن زبان مادریشان دستگیر میشوند، چگونه میتوانیم بپذیریم که جمهوری اسلامی میخواهد فرهنگستان زبان آذری تأسیس کند.»
نظرها
مسعود هرمزیان
من هم در مورد شعارها ی انتخاباتی بسیار تردید دارم اما متاسفانه بحث ها در مواردی فقط بر اساس مواضع «اپوزیسیونی» است تا مبادا کسی فکر کند گوینده از دولت ایران یا روحانی دفاع می کند. به همین دلیل این صحبت ها بعضا از نقد علمی دور می شود. البته آقای بنی طرف تا حد زیادی از این جنبه دوری جسته اند. صحبت ایشان کاملا متین است که همه اقوام باید دارای فرهنگستان زبان باشند. به علاوه در چنین بحثی اگر قصد نقد و بررسی واقعی است باید از زبان شناس ها هم استفاده شود. برای توضیح بیشتر در باره موارد بالا، نمونه هایی می آورم. مثلا خوب است خانم عدالتی توضیح بدهند «اگر هم فرهنگستان زبان ترکی تأسیس شود که اصلا امکان ندارد باز در خدمت جمهوری اسلامی خواهد بود» به چه معناست. مثلا فرهنگستان زبان فارسی به چه شکلی در خدمت جمهوری اسلامی است؟ بنده به عنوان یک دو زبانه (ترکی و فارسی)، از دوستانی مثل خانم عدالتی به ویژه این که جامعه شناس هستند وبحث درست و مهمی هم در باره آسیمیلاسیون (که البته معادل درست آن «همسان سازی» است) مطرح کرده اند، خواهش می کنم منبع آمارها را در همین بخش نظرها ذکر کنند تا ما هم استفاده کنیم وگرنه در حد ادعا باقی می ماند. خانم عدالتی می گویند: «برخی از آمارها میگویند ۲۵ میلیون و حتی طبق برخی آمارهای دولتی شمار ترکزبانان ۴۰ میلیون نفر در ایران است» کدام آمارهای دولتی؟ منبع را بگویید ما هم استفاده کنیم. براساس آخرین سرشماری رسمی در سال 1390 جمعیت ایران بیش از 75 میلیون نفر است. یعنی خود دولتی ها! در جایی اعلام کرده اند اکثریت جمعیت ایران ترک زبان است؟ در کجا؟ آمار 25 میلیون نفر ترک زبان ـ اگر درست به خاطر داشته باشم ـ در کتاب دکتر جواد هیئت و زمانی مطرح شده بود که جمعیت ایران 50-45 میلیون نفر بود ولی پایه محکمی نداشت و بر تصورها استوار بود. به گفته خانم عدالتی: «بیش از ۲۰۰ نفر از جوانان فقط به دلیل اینکه به زبان آذربایجانی داستان نوشتند، دستگیر شدند» این آمار از کجا آمده؟ در این که جمهوری اسلامی به دلایل واهی افراد را دستگیر می کند شکی نیست، اما آِیا اینها واقعا فقط و فقط به دلیل ترکی نوشتن دستگیر شده اند؟ همین اشکال اساسی ذکر آمار بدون منبع در مقدمه آقای کاکارش هم وجود دارد. آمار 37 میلیون از کجا آمده است؟ آمار 15 میلیون دیده بان حقوق بشر در این زمینه به هیچ وجه قابل استناد نیست. مگر دیده بان حقوق بشر موسسه سرشماری است؟ آنها این آمار را معمولا از آمار دولت آمریکا یا سازمان ملل بر می دارند. آن آمار هم حداقل در این گونه موارد بی اعتبار است برای این که بر تخمین های قدیمی یا بر اطلاعات نادرستی استوار است که دولت ایران در اختیار سازمان ملل می گذارد. دولت ایران هم از ترس و به دلایل کاملا سیاسی، آمار واقعی گویندگان هیچ یک از زبان ها را منتشر نمی کند. آمار و بحث های بدون پایه ی محکم به هدف درست لطمه می زند.
امیر
خیلی جالب اقای بنی طرف هم میخاد از این اب گل الود یک صیدی بکنه . اول اینکه اقای بنی طرف شما اینجا مهمانید و البته مهمان حبیب خداست .اگر میخاهید فرهنگستان زبان درست کنید البته حق شماست ولی در خانه خودتان این کار را بکنید به هر حال یک جایی خارج از ایران ***. راستش ما که اینقدر ورد عربی توی گوشمان خواندهاند که گاهی فکر میکنیم عربیم و خودمان خبر نداریم .
بهمن
(تا زمانی که یک نظام سیاسی یا یک قدرت پشت زبان نباشد، آن زبان رسمی نمیشود)، با دقت در این جمله خانم عدالتی به هدف کلی ایشان و افرادی نظر ایشان و همچنین اهداف بلند مدتشان میشود پی برد.
ترک آذری
اولین قدم برای رسیدن به دموکراسی در کشور های کثیر الملل اجابت خواسته های ملت های آن کشور است و باید بدانیم در کشور های کثیرالملل همه در اقلیت قرار دارند اگر بگویم که ملتی اکثریت است آن ملت از آن برای ظلم قرار دادن دیگران استفاده خواهد کرد به امید براورده شدن خواسته ملل ایران.
هاگن
من کاملا و به تمامی حقوق زبان های دیگر ایران رو قبول دارم اما فکر میکنم برخی این مساله رو دست آویز اهداف دیگری قرارداده اند و بیشترین ضربه رو به این زبان ها وارد میکنند..... جمله ی خانم عدالتی نشان دهنده ی نحوه ی تفکر ایشون و خواسته هاشون و استفاده ابزاری از بحث زبان است.....واقعا متاسفم که از این مستله و با تحریک احساسات بخوان به خواسته های دیگری برسند
Mehdi
کثیر الملل ابداعی است که حد اقل در مورد ایران معنی نمی دهد. چیزی به اسم ملت ترک ایران، ملت عرب ایران و .... وجود ندارد. واژه ی"ملت" باری سیاسی دارد. به گمانم منظور اصلی ایشان "چند فرهنگی" است. الگوهای مترقی جا افتاده و تجربه پس داده ی زیادی در جهان هستند که می توان از آنها استفاده کرد. موضوع موزاییک فرهنگی و یا امتزاج فرهنگها در کانادا و امریکا از این دست هستند. از طرف دیگر ساختار سیاسی ایران هر چند پیچیدگی های خودد را داراست ولی به وضوح نقش آرای مردم در تعیین اعضای پارلمان قانون گذاری آن برجسته است و می توان تصور کرد تمام اقوام بر اساس جمعیت خود سهمی از تصمیم گیری های سیاسی کشور را دارا هستند. نمایندگان پارلمان افرادی هستند که به نیابت از سوی عامه ی رای دهنگان محلی نظرات و علایق آنها را در سیاستهای کلان دنبال می کنند. تا بحال که خواست مشخصی در مورد زبان ترکی از سوی نمایندگان مناطق آذری زبان مطرح و پیگیری نشده است. می توان نتیجه گرفت این موضوع در اولویت نیازهای آنها نیست و اقلیتی که خیلی به دنبال این مسئله هستند قدری در تحمیل نظر خود افراط می کنند
ساسان
من خودم ساکن ارومیه هستم یک کرد هستم این موضوع تعداد جمعیت ترک های آذری مثل 30میلیون یا 40میلیون یک دروغ بزرگه در این امار جمعیت اقوام و نژاد هایی که اصلا ترک نیستند به پای ترک ها نوشته اند برای مثال در جایی که من زندگی می کنم آذربایجان غربی نصف مردم این استان اصلا کرد هستند ولی تو آمار پان ترکها کل جمعیت این استان ترک فرض میشوند جمع میزنند همین کارو هم با کردستان انجام دادند جمعیت این استان رو ترک فرض مییکند جالبتر اینکه اصلا کرمنشاه که ترک نداره هم تو سایتا و فیسبوک هاشون هم مردم این استان رو به پای ترکا حساب می کنند یا مثلا اون طرف اردبیل مردم تالش و رشت که اکثرا تالشی وتات و گیلکی هستند رو ترک حساب می کنند یا مثلا اینکه شمال همدان تزدیک زنجان یه سری روستا ها دهات هایی ترک هستند گفتند کل همدان ترکن در حالی که من خودم به شهر همدان رفتم مردم این شهر اصلا ترک نیستند و فارسی با لهجه همدانی صحبت می کنن و تو استان لر کرد و لک های زیادی دارند زندگی می کنند جالب اینکه اون قسمت هایی که تو این استان روستا و داهات که ترک هستند زبون ترکیشون با ترکی آذری فرق میکنه یه جورایی خاصه و جابتر اینکه بچه های همین ترک ها اکثرا فارسی حرف میزنن ترکی رو کنار گذاشتند به خاطر متفاوت بودن همین شرایط مشابه رو در جنوب زنجان دهات های که تو قزوین ترک دارند این شرایط رو دارند تجربه می کنند خیلی از این ها زبون ترکی رو کنار گذاشتند و جالبتر اینکه همین شرایط رو بچه ترک هایی که تو تهران بدنیا اومدن یا بزرگ شدند رو دارند تقریبا ترکی رو کنار گذاشتند به این حساب به نظرم جمعیت واقعی ترکا حول حوش 15یا16 میلیون بیشتر نباشه که یک سوم اینها که در مناطق غیر ترک نشین دارند زندگی میکنن و اکثر بچه های اینه ترکی رو کنار گذاشتند و مطمعنا کسانی که می توانند به ترکی صحبت کنند کمتر از این حرفاس.
یاشار
مطلب بی موردی بود من هم خودم ترک هستم و در تبریز زندگی میکنم بزرگترین دغدغه هر ایرانی اوضاع اقتصادی هست و مردم آذربایجان هم مثتثنی نیستند بقول خودمون : گوروشن کنده بلئدچی لازیم دئیر همین مونده بود *** مانند بنی طرف هم ادعای قومیتگرانه داشته باشد. درباره اینکه حکومت زبان مادری را محدود و تضعیف میکند با یقین میگویم که دروغ است شرایط جهانی شدن ایجاب میکند خرده فرهنگ ها و گویشها و لهجه ها و... از بین بروند که البته این بسیار درد ناک است چون همه اینها زبان هر نژاد و قوم و مردمی بوده باشد گنجینه بشری محسوب میشود.ولی اگر شما هم مثل بنده در تبریز زندگی میگردید میدید میدید که صدا و سیما ابرای تمام رده های سنی و مخاطبانش برنامه های خود را به زبان آذری پخش میکند از فیلم و کارتون گرفته تا مستند و ... اگر در تبریز زندگی میکردید میدید که یارو تازه از قره داغ پا شده اومده در 40متری ساکن شده زرتی 2 تا هم بچه به عمل آورده و از اول فارسی را به اآنها یاد میدهد... اینکه دیگر صائب تبریزی یا اوحدی مراغه ای یا قطران تبریزی یا نظامی گنجوی یا پروین یا شهریار نیست که با فشار و شکنجه شونیسم و فاشیسم فارس مجبور باشد به زبان فارسی شعر بسراید. درباره مجوز ندادن به نشریات ترکی یا دیگر زبانهای تیره های ایرانی باز آسمان به ریسمان بافتند .بنده منکر سانسور نیستم و میدانم که به بدترین نحو ممکن قلمها شکسته میشوند و نویسنده روانه اوین میشود ولی حداقل برای زبان ترکی چنین نبوده و نیست .اگر بود که چرندیات وارلیق 34 سال پشت سر هم چاپ نمیشد یا توهمات ذهتابی اچازه نشر نمیافت تاریخی که ایشان نوشته اند موجب خنده دانشجویان تاریخ ترکیه قرار گرفته بود یا کتاب طنز و نه تاریخی اخیر صدیق که بجای رفرنس دادن خواننده را *** فرض کرده به خواب و تعبیری که از خواب خودشان کرده اند رجوع کرده و فصل جدیدی را در تاریخ نگاری بنیان میگذارند چون خود ذهتاب هم اینجوری نبود در بیداری حدس و گمانهایی میکرد به توهم میرفت و چیزی مینوشت ولی آقای صدیق دست همه را بسته اند و تا دلشان میخواسته به ملیت ایرانی تاخته و توهین کرده تا از پورپیرار هم عقب نمانند . بخدا رو میخواد این عده با این همه ***و میل کردن کاغذ ادعای سانسور شدن هم دارند کافیست سری به انتشارات اختر که نزدیک مصلی تبریز است بزنید همه این اراجیف را خواهید دید که چگونه پشت ویترینها خاک میخوردند ...... اگر محدودیتی برای نشریات محلی بود حرفهای بی ربط در باره زبان ترکی به خورد مردم نمیدادند !! مردم هم که اسیر در آوردن نان وقتی یا اصلا" سوادی برای مطالعه ندارند که تحقیق کنند ببینند که آیا واقعا" ناسا تمام برنامه هاو سیستمهای فضایی خودش را به زبان ترکی مینویسد یا نه!! و از این مزخرفات دیگر .در آخر درباره فرهنگستان ترکی یا کردی یا هر زبان دیگری باید عنوان کنم که این مطالبه عموم مردم نیست حتی اگر عده ای برای جمع آوری رای صرفا" از این استفاده کرده باشند که کاملا" اشتباه و محکوم است . بنده بعنوان یک آذری وقتی به چنین فرهنگستانی فکر میکنم نمیتوانم وچودش را به هر شکلی قبول کنم!!! بنده فاشیست و یا آسمیله شده یا مانقورد و ساتقین نیستم ولی اینرا از شما هم میپرسم اگر قرار شده فرهنگستانی شروع کرد کارش چه خواهد بود؟؟؟ جایگزین کردن واژگان استانبولی به جای واژگان عربی یا فارسی که ما هزاران سال است از آنان استفاده میکنیم؟؟؟ اگر قرار باشد چنین کارکردی داشته باشد بنده هزار سال سیاه هم راضی به تاسییسش نیستم .
فرید
این حقّ مسلّم ما ترکهاست که با رسمی شدن آموزش به زبان مادریمان، میراث فرهنگی خود را گسترش و از مرگ آن جلوگیری کنیم. ما انتظار داریم به هویّت ترک ما احترام گذاشته بشه، نه اینکه با کلمات جعلی به ما بی احترامی بشه. بیصبرانه منتظر تحقّق وعدۀ ریاست جمهور در مورد فرهنگستان زبان ترکی در تبریز و احیای هرچه سریع تر دریاچۀ ارومیّه هستیم.
محمد
دوستان توجّه کنند. کسی را به اتّهام ترکی نوشتن مستقیماً دستگیر نمی کنند. بلکه ابتدا به اونا انگ تجزیه طلب و برانداز و ... می زنند، بعد دستگیرشون می کنند. جالبه که وقتی نوبت به مسئله آذربایجان میرسه همه مخالفان جمهوری اسلامی در کنار حکومت قرار می گیرند.
محمد
مثلاً دوستی گفته تا به حال درخواستی از طرف نمایندگان آذربایجان در مجلس در مورد خواندن و نوشتن ترکی نشده. شما در هیچیک از موارد نمایندگان مجلس رو نمایندگان مردم نمیدونین. چطور در مورد آذربایجان اونا رو واقعاً نماینده میدونین؟ نماینده های ترک های آذربایجان هم مثل کلّ کشور منتخب شورای نگهبان هستند و مطالبات مردم رو دنبال نمی کنند.
نگران
از آقایان هم وطن فارسی زبان یک گلایه مهم دارم و آن اینکه چرا درهمه ی مسائل کلاه روشنفکری به سر می گزارید و وقتی سخن قومیت ها به پیش می آید فاشیستی فکر می کنید. در حداقل ترین حالت به گفته ی هم وطن کرد 15 میلیون ترک ایرانی داریم . به نظر شما کم عددی است. این 15 م حق ندارند برای زبان خود نگران باشند. چرا در این مملکت نام خلیج فارس و مساله ی بازگرداندن یک بازیکن فوتبال از لیگ امارات دغدغه ی تمام طرفداران نظام و اپوزیسیون ها آن می شود ولی سخن گفتن از زبان مادری 15م انسان قومیت گرایی است. به نظر بنده این شما روشنفکران هستید که اکنون باید پاسخ گو باشید. شما روشنفکران فارسی زبان چند بار به گفته ی خود برای اقلیت های قومی و ضرورت حفظ حقوقشان قلم زده اید. من با این عزیزان هم بحث و سخن شده ام در مورد تمامی مباحث تز روشنفکری دارند و حتی برای دگرباشان جنسی هم حقوق یکسان قرار می دهند ولی وقتی سخن حقوق اقلیت ها و زبانشان به میان می آید رگ تمامیت خواهیشان بلند می شود و سخنشان این است که این اقلیت ها همین که در ایران زندگی می کنند از سرشان هم زیادی است . من به عنوان جوان ایرانی که اتفاقا ترک هم هستم و در گوشه ی دور افتاده ای از این کشور زندگی می کنم حفظ زبان مادری برایم یک ارزش و یک هدف است برای من مهم نیست که پدران من این زبان را 7هزار سال پیش داشته اند یا با حمله ی مغول آن را فرا گرفته اند مهم این است که اجداد من به این زبان سخن گفته اند و من و فرزندانم حق دارند آن رابیاموزند . از بودجه ی این مملکت هم حتما باید سهمی برای حفظ زبان من احتصاص داده شود حداقل به میزان سهم آن 15م نفر. واین حقوق برای تمامی اقلیت ها از ارامنه گرفته عرب ترک کرد و ..... باید با اندازه ی جمعیت شان برقرار گردد.
امین
من فارسی زبانم...به هیچ وجه مخالفتی با رسمیت زبانهای اقوام ندارم چون حقشان است و اگر بخواهند باید برایشان فراهم شود مثل چیزی که در افغانستان و عراق است.ولی مشکل من با امثال بنی طرف یا خانم عدالتی این است که این افارد قومگرا و نژادپرست و ضد ایران هستند.جناب بنی طرف در هر جمله اشان میگوید خوزستان العربستان بوده!در حالی که اگر به یک نقشه کاشغری که در هزار سال پیش کشیده شده نگاه کنید نام هوزستان را میبینید نه نام عربستان!ایشان با این حرفشان حق غیرعرب را در این استان از الان دارد انکار میکند وای به روزی که ایشان به قدرتی برسد احتمالا روی صدام را سفید خواهد کرد!ولی فعلا پشت مظلوم نمایی قومی پنهان شده است.یا خانم عدالتی شما بگویید طبق کدام آمار برای ترکهای عزیز که هم وطنان عزیزمان هستند اعداد خیالی ۳۰ ۴۰ میلیون متصور میشوید؟ این خود انکار جمعیت اقوام دیگر نیست؟در این اعداد خیالی دنباله چه چیزی هستید؟اینکه رسمیت زبان مادری حق اقوام است در آن شکی نیست چه یک میلیون نفر چه ده میلیون نفر حقشان انکار شدنی نیست پس چرا سعی در القای اعداد خیالی و اینکه اکثریت هستید دارید؟جناب بنی طرف نیز این اعداد رویایی را زیاد میگوید...به نظرم این افارد قومگرایان و شونیستهایی هستند که اگر قدرتی بیابند رحم به هیچ کسی نمیکنند فقط الان دستشان بسته است.
امین
در ادامه خانم صدیقی کسی به خاطر ترکی نوشتن دستگیر نمیشود من امسال در نمایشگاه کتا غرفه های کتابهای ترکی و کردی دیدم اتفاقا یک کتاب آموزش زبان ترکی و یکی کردی نیز خریدم.عربی که دیگر بخش مجزا و کاملی برای خودش داشت...اصلا من منکر مشکلات و موانع و کمبودها نیستم حق هر زبانی است تلوزیون ۲۴ ساعته به زبان خودش داشته باشد ولی میگویم شما پیاز داغش را دارید زیاد میکنید..دارید دروغ میگویید و دارید حق دیگران را نادیده میگیرید..با اعداد خیالی در جمعیت دارید جمعیت دیگران و حق دیگران را نادیده میگیرید جناب بنی طرف شما با عربستان عربستان گفتنتان نشان میدهید نه عفال حقوق قومی بلکه فردی تمامیت خواه هستید که صدامی دیگر را به یاد آدم می آورید.این نقشه برای نقش عربستان گفتن شما کافی است: نقشه از کاشغری ۱۰۰ سال پیش بلاد خوزستان در نقشه مشخص است http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Kashgari_map.jpg?uselang=fa خانم صدیقی شما نیز بدون هیچ مدرکی تنها به فریفتن اذهان مردم میپردازید.هیچ منبعی جمعیت ترکها را ۳۰ ۴۰ میلیون تخمین نمیزند و هیچ سرشماری سرساری دولتی نیز وجود ندارد. به نظر من بلعکس برخی از فعالین برخی اقوام که توهین و دروغ و نقض حقوق دیگران را سرلوحه کارشان قرار میدهند.بیشتر کردها و فعالین مدنی آنان بسیار منطقی وتر دور از فاشیسم بوده اند و حقیقتا رفتار و گفتارشان یکی بوده.حتی اگر تجزیه طلب یا کمونیست هم بوده اند آن را مردانه میگفتند و زیر صدجور دروغ پنهانش نمیکردند و هیچ گاه نیز توهین و بزرگنمایی و دروغ را سرلوحه کاراشن نکردند.
کامران
1-هم در استان آذربایجان غربی تعدادی شهر کرد زبان هست هم در کردستان و کرمانشاه شهرهای تورک زبان مانند قره بیجار و سنقر وجود دارد 2-در استان کرمان ایل قره بیچاک 3-در استان فارس و کهگلویه بویر احمد قوم قشقائی مثلا شهر گچساران و فیروزآباد فار 4-در استان اصفهان مثلا در شهر سیه چال یا همان قره بولاق 5-استان خراسان(ترکمن ها و ترک ها) 6 استان گلستان ترک من ها 7-استان گیلان مناطق غربی 8-استان قزوین 9- استان همدان 10 استان خوزستان ترک های قشقائی قوم چیریک 11-استان های زنجان آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل 12 اشهر تهران قبل از اینکه توسط حکومت ترک تبار قاجار به پایتختی انتخاب شود شهری ترک زبان بود و بعد از آن نیز با مهاجرت جمعیت کثیری از ترک های آذری بعد از استانبول دومین شهر بزرگ تورک زبان در دنیاست مهاجرت البته نه تنها به تهران بلکه تمام مناطق کشور دارای مهاجران تورک زبان می باشد بند عباس و بوشهر و ... امروزه دارای جوامع تعیین کننده تورک زبان می باشند به هر حال ایران کشوری مشاعی است و حتی اگر فقط یک استان کشور ترک زبان باشد به معنی تورک زبان بودن کل کشور میباشد رسمی شدن زبان ترکی به همراه سایر زبان های دیگر ایران یک حق مسلم و بنیادی است و واجب تر از پرونده هسته ای می باشد هر کس که در مقابل حق بایستد در مقابل خداوند ایستاده است و بالاخره شکست خواهد خورد
علی
وزیر خارجه سابق یعنی صالحی در ترکیه گفته که ۴۰ درصد مردم ایران ترکن....آموزش و پرورش هم گفته که ۷۰درصد مردم ایران دوزبانه اند که نشان میدهد فارس ها۳۰ درصد هستند...بی شک ترک ها اکثریت هستند