• دیدگاه
سخنگوی جدید وزارت خارجه و مسئولیت دشوار او
حسین علیزاده- پاسخگویی و سخنگویی متفاوت از یکدیگرند. پاسخگویی وظیفهای است معطوف به مسئولیتپذیری و مسئولیتشناسی، در حالی که سخنگو بودن میتواند در حد ادای جملات و واژگان غیرمسئولانه نیز باشد.
مرضیه افخم، نخستین زن ایرانی است که در طول تاریخ دیپلماسی ایران (نه تنها در دوران جمهوری اسلامی) به عنوان سخنگوی وزارت خارجه برگزیده شده است.
این اقدام محمدجواد ظریف در نوع خود نوآوری و ابتکاری قابل تحسین به شمار میرود به ویژه اگر وی نخستین زن را به عنوان سفیر نیز تعیین کندد. (مراجعه شود به مقاله: نوآوریهای ظریف)
اینک افخم چه به عنوان حساسیت شغلیاش و چه به لحاظ جنسیتاش در زیر ذرهبین رسانههای جهان است. به ویژه اگر به یاد آوریم که بیشتر سخنگویان وزارت خارجه ایران از توانمندی کافی در ایجاد ارتباط اعتمادبرانگیز با مخاطبان برخوردار نبودند. تکذیبهای عدیده سخنگویان پیشین که با سپری شدن اندک زمانی صحت خبر تأیید میشد، کار را به جایی رسانده بود که به شوخی سخنگو را آقای «تکذیبیان» نام مینهادند.
مسئولیت دشوار
علاوه بر حساسیت شغلی و جنسیت سخنگوی جدید وزارت خارجه، موضوع دیگری که وظیفه و مسئولیت وی را به «مسئولیتی دشوار» تبدیل میسازد، تعریف و توصیفی است که محمدجواد ظریف در روز معارفه افخم در شرح وظایف سخنگو بیان داشت.
ظریف در حالی که وظیفه سخنگو را «مسئولیتی دشوار و سنگین» توصیف کرده بود، دو مولفه این مسئولیت دشوار را «شفافیت» و «پاسخگو» بودن دستگاههای اجرایی اعلام نمود. او گفت: «در بحث رسانه میخواهم از دو زاویه به رسانه توجه کنم. یکی از باب وظیفه ما در "شفافیت" و (دیگری) "پاسخگویی" است.»
در تبیین این شرح وظایف، ظریف صراحتاً رسانه را وسیلهای برای پاسخگو کردن دستگاههای اجرایی برمی شمارد و جوامع مردمسالار را مثال میزند. او میگوید: «رسانهها... در مراقبت و مجبور کردن دستگاههای اجرایی به پاسخگویی نقش بسزایی دارند که این وظیفه در جوامع مردمسالار بسیار مهم است... این وظیفه شما نسبت به ما است که ما را وادار به پاسخگویی و نگاه کردن به رفتار خودمان و تطبیق آن با "منافع ملی" و "انسانی" میکنید.»
ظریف پا را از این فراتر گذاشته و چنین ابراز میدارد که «دنیای امروز دنیای فکر کردن به آینده است. روابط ما آنقدر به هم پیوسته است که نمیتوان بر اساس مدلهای قدیمی رفتار کرد و به قول سهراب چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید.»
بدین ترتیب توصیف ظریف از وظیفه دشوار و سنگین سخنگو این است که وی وظیفه دارد:
- مواضع شفاف اتخاذ کند
- در قبال مواضع خود پاسخگو باشد
- مواضع خود را بر اساس منافع ملی و انسانی منطبق کند
انتظار مواضعی شفاف و ایفای نقشی پاسخگو منطبق بر منافع ملی و انسانی اگر در جوامع دمکراتیک مد نظر باشد، عناصری قابل فهم هستند. اما رعایت این پارامترها در نظامهای سیاسی غیردمکراتیک و غیرشفاف از نوع جمهوری اسلامی اگر توصیه به امر محال نباشد، توصیه به امر دشوار است.
کافی است به گزارش سال ۲۰۱۳ «خانه آزادی» در اعمال محدودیت بر مطبوعات در ایران نگاه اندازیم که جمهوری اسلامی را یکی از «بدترینها» توصیف کرده یا گزارش سال ۲۰۱۲ «سازمان بینالمللی شفافیت» را بنگریم تا دریابیم جمهوری اسلامی از میان ۱۶۵ کشور تحت بررسی در رتبه ۱۳۳ قرار گرفته است. چنین سختگیریهایی بر مطبوعات یا عدم شفافیتی بی درنگ با توصیههای ظریف مبنی بر رعایت شفافیت در وظایف سخنگو در تعارض است.
از سوی دیگر بدیهی است که فاصله بسیاری بین پاسخگویی و سخنگویی وجود دارد. پاسخگویی، وظیفهای است معطوف به مسئولیتپذیری و مسئولیتشناسی در حالی که سخنگو بودن میتواند در حد ادای برخی جملات و واژگان غیرمسئولانه نیز باشد همچنانکه در بسیاری موارد در زمان سخنگوهای پیشین چنین بود.
اما از همه مهمتر در توصیههای وزیر خارجه ایران به سخنگو، انطباق اصل پاسخگویی بر اساس منافع ملی و انسانی است. هموزن دانستن منافع ملی و انسانی گرچه توصیهای است بسیار مترقیانه ولی در عین حال توصیهای مشکلساز است.
در نظام سیاسی جمهوری اسلامی که ورود گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل به دلایل واهی مورد مخالفت قرار میگیرد و یا حمایت بیدریغ نثار رژیم جنایتکار بشار اسد میشود، توصیه به اتخاذ مواضعی بر اساس اصول انسانی توصیهای است مشکلآفرین.
توصیههایی خلاف اصل دیپلماسی پنهان
دشوار بتوان باور داشت که توصیههای مترقیانه ظریف به سخنگو بتوانند جامه عمل بپوشند. اساساً حتی اگر چنین ارادهای وجود داشته باشد، رعایت اصل شفافیت در سیاست خارجی با اصل «دیپلماسی پنهان» که بخش عمدهای از سیاست خارجی کشورها را تشکیل میدهد، منافات دارد.
آیا به راستی میتوان انتظار داشت سخنگوی وزارت خارجه، در پروندهای پر پیچ وتاب همچون پرونده هستهای ایران، اصل شفافیت را رعایت کند؟ آیا نه این است که در روابط در هم تنیده تهران- دمشق رعایت اصل شفافیت میتواند به غایت خطیر و پرهزینه برای جمهوری اسلامی باشد؟
اندکی زمان لازم است تا سخنگوی جدید وزارت خارجه نشان دهد توصیههای وزیر را در رعایت اصل شفافیت و پاسخگویی به کار خواهد بست یا خیر؟
توصیههای متعارض
آنچه مسلم است اینکه به کار بستن اصل دیپلماسی پنهان بر اساس تامین منافع ملی حداکثری، اصلی پذیرفته شده در میان کشورهای جهان ست. گاه این منافع هم راستا با اصول انسانی و گاه متعارض با آنهاست. چه بسیار دیده شده که اصل تامین منافع ملی در تعارض با اصول انسانی قرار گرفته و کشورها، اصول نسانی را قربانی تأمین منافع خود میکنند.
با این توصیف هم وزن دانستن منافع ملی و اصول انسانی در توصیههای طریف به سخنگو در هنگام اتخاذ مواضع، در بسیاری موارد تعارض عملی دارند. به عبارت دیگر پرسش این است که اگر قرار باشد از میان موضعی بر اساس منافع ملی یا موضعی بر اساس اصول انسانی، سخنگو جانب یکی را بگیرد توصیه ظریف کدام است؟
نگاهی به پیشینه و تجربه عملی محمدجواد ظریف، پاسخی روشن در اختیار ما قرار میدهد که خود او اصل تأمین منافع ملی را بر رعایت اصول انسانی مقدم میداند. مگر در جنایات بشار اسد علیه مردم کشورش جمهوری اسلامی منافع خود را در حمایت از بشار اسد نمیبیند؟ مگر نه این است که تهران در حمایت جانبدارانه از اسد، نه تنها اصول انسانی بلکه بسیاری از اصول اسلامی را نیز لگدمال کرده است؟
چنین جانبداری بیحد و مرز از رژیم اسد تنها بر اساس تأمین منافع جمهوری اسلامی (بنا به تعریف خودش) قابل تصور است وگرنه جنایات بشار اسد چنان از حد و مرز گذشته است که نه تنها عضویت این رژیم در اتحادیه عرب بلکه در «سازمان همکاری اسلامی» نیز تعلیق شده است.
نظرها
jamal
گفتن تکذیب میشود که دشوار نیست !
dara
آقای علیزاده نوشته :.....حتی اگر ارادهای برای توصیههای مترقیانه ظریف به مرضیه افخم وجود داشته باشد،!!! سوال من از نویسنده مقاله : گفتن دروغ و تکذیب میشود ٬ مترقیانه است !؟
amir
عکس وزیر خارجه مترقی در لباس عربی!! http://www.iranpressnews.com/source/156486.htm