ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«کمی بهار...»؛ شهرنوش پارسی‌پور- ۴

در سحرگاه روز ٢٩ اسفند سال ١٣١٢، ياور نبيلى و تمام بچه‌ها، دختر و پسر به بالاى كوه مى روند تا طلوع خورشيد را نگاه كنند.

در سحرگاه روز ٢٩ اسفند سال ١٣١٢، ياور نبيلى و تمام بچه‌ها، دختر و پسر به بالاى كوه مى روند تا طلوع خورشيد را نگاه كنند. در بازگشت به يك گورستان قديمى مى رسند كه اهالى براى پيدا كردن جواهر گورهاى آن را نبش مى كنند. در آن جا فخرى، كه دختر شجاعى است، يك جمجمه را بر مى دارد و به سبك جعفر، در فيلم دختر لر كه با جمجمه حرف مى زند، رباعى ناقص شده خيام را مى خواند:
با اين سر اگر تو سر به سر خواهى شد / آگاه به اسرار كهن خواهى شد
گويد به زبان بى زبانى باتو / من چون تو بدم تو هم چو من خواهى شد
روز ١٤ فروردين، ميهمانى طولانى نوروزى به پايان مى رسد و خاندان خانم لقا، به تهران بازگشت مى كنند. فروغ نيز آرزومند است به تهران برود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.