مستاجرانی که به خانه پدری برمیگردند
نعیمه دوستدار - گفته میشود که ۵۰۰ هزار خانه خالی در تهران وجود دارد؛ چیزی که به گفته وزیر شهرسازی ایران، نشان میدهد افراد برای تجارت این خانهها را خریدهاند.
یک آپارتمان ۱۳۵متری در حوالی پارکوی در تهران. خانم اوحدی، پزشک عمومی و همسر یک مهندس بازنشسته، آن را به قیمت ماهی سه میلیون تومان اجاره کرده است. خانه قبلی آنها با همین متراژ، یکی دو خیابان پایینتر بود که آن را رهن کامل کرده بودند: ۱۴۵ میلیون تومان.
مرجان، یک زن مطلقه است با یک دختر هشت ساله. محل کارش در شمال تهران است و خانه پدر و مادرش که از دخترش نگهداری میکنند، حوالی تجریش. خانهای رهن کرده به قیمت صدمیلیون و ماهی یک میلیون هم اجاره میدهد: «اجاره برایم سنگین است. خانه مشترکی که با همسر سابقم داشتیم را فروختیم و ۱۵۰ میلیون به من رسید. صد میلیونش اینطوری رفته و ۵۰ میلیون را گذاشتهام بانک تا بتوانم وام بگیرم. کار خوبی دارم اما یک میلیون اجاره دادن به آدم فشار میآورد.»
ناصر، ۴۲ ساله، صاحب یک تولیدی پوشاک در شرق تهران است. خانهای در همان حوالی اجاره کرده با ۵۰ میلیون رهن و ۵۰۰ هزارتومان اجاره. میگوید نمیخواهد خانه بخرد چون در این صورت باید پولش را بخواباند. الان با آن پول بهتر تجارت میکند. خانه آنها دو خوابه و پنجساله است: «دوتا پسربچه داریم و کمی فضا برایمان تنگ است. این خانه را هم به قیمت و خوب گیر آوردهام.»
زهرا، ۳۴ ساله، مجرد و روزنامهنگار است. چهارسال است که خانه کوچکی را در غرب تهران اجاره کرده، سال اول با ده میلیون تومان پول پیش و ۲۰۰ هزار تومان اجاره. امسال قیمت خانه به ۲۰ میلیون پول پیش و ۶۰۰ هزارتومان اجاره رسیده: «محال است بتوانم مشابه این خانه را با همین قیمت پیدا کنم. باید بروم جنوب شهر و آن وقت باید همه درآمدم را صرف بنزین ماشین کنم و ساعتها در ترافیک بمانم.»
تأمین مسکن مسئلهای مهم و قابل تأمل در تصمیمگیرهای اقتصادی و اجتماعی حکومتهاست و تامین مسکن افراد کمدرآمد همواره موضوع اصلی این تصمیمگیریهاست. اکنون نه تنها افراد طبقه پایین اجتماع که بسیاری از میان طبقه متوسط ایرانی هم نمیتوانند با روشهای مرسوم بازار و خرید و فروشهای معمول، خانهدار شوند.
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی ایران در مصاحبهای این وضعیت را چنین تشریح کرده است: «در هشت سال اخیر قیمت مسکن ۸۰۰ درصد و زمین ۵۰۰ درصد افزایش یافته است.»
گویا اما راهی برای کاهش قیمت مسکن وجود ندارد. یک کارشناس مسکن اخیرا در ایران گفته است: «هیچ راهکار موقتی به غیر از تولید انبوه مسکن برای بهبود وضعیت این بازار وجود ندارد.»
بیتالله ستاریان در گفتوگو با خبرنگار مسکن خبرگزاری ایسنا، مشکل بازار مسکن را کمبود دانسته است؛ به گونهای که عرضه و تقاضا برابر نیستند. او گفته تا زمانیکه نقدینگی مردم رو به افزایش باشد باید ساخت و ساز هم به همان اندازه افزایش یابد تا بازار تنظیم شود. ستاریان افزایش ساخت و ساز توسط بخش خصوصی را به دولت جدید پیشنهاد کرده است: «گرچه ارزان شدن قیمت زمین ممکن نیست، اما افزایش ساخت و ساز بر قیمتهای بازار مسکن تاثیر میگذارد.»
مسکن مهر، یک طرح شکستخورده
در کشورهای مختلف به ويژه کشورهای در حال توسعه، سیاستهای حمایتی گوناگونی برای حمایت از این طبقات اجتماعی وجود دارد؛ برنامههایی نظیر واگذاری حق بهرهبرداری از زمین برای ساخت مسکن کوچک یا متوسط شبیه آنچه در قالب طرح مسکن مهر در چندسال اخیر در ایران انجام شده است.
هدف این طرح کاهش و حذف هزینه زمین از قیمت تمام شده ساختمان بوده است تا با توان مالی خانوارهای کم درآمد و میان درآمد تطابق داشته باشد. بر اساس این طرح، متقاضیان تنها مالک اعیانی واحد مسکونی احداثی خواهند بود و هرگونه نقل و انتقال ملک همراه با عرصه خلاف قانون و باطل است.
این طرح اما در اجرا بحثها و انتقادهای گوناگونی را برانگیخت و اکنون به نظر میرسد در سیاستهای دولت جدید جایی نداشته باشد. وزیر جدید راه و شهرسازی ایران اخیراً گفته است که مردم باید بین تورم و ادامه مسکن مهر یکی را انتخاب کنند: «راه مسکندار شدن مردم ایران پسانداز است.»
چندی پیش، عباس آخوندی که در یکی از برنامههای گفتوگوی ویژه شبکه دو ایران، برنامههایش را در حوزه راه، مسکن و شهرسازی تشریح میکرد، با بیان اینکه در قالب طرح مسکن مهر ساخت ۲۴۰ هزار واحد در تهران آغاز شده است، گفت: «بهطور طبیعی این تعداد واحد مسکونی برای اسکان یک میلیون نفر کافی است، اما از این میزان تاکنون ۳۸ هزار واحد تحویل شده که مردم در ۲۰ هزار واحد آن ساکن شدهاند.»
آقای آخوندی معتقد است این طرح تاثیرات واقعی در بخش مسکن نداشته است. سایتهای مسکن مهر در زمینه آب، برق، شبکه فاضلاب، گاز، بیمارستان و کلانتری مشکلات زیادی دارند.
او با اشاره به ادعای تاثیر طرح مسکن مهر بر قیمت زمین و گفته است: «وقتی این طرح شروع شد گفتند قیمت زمین را حذف میکنیم و به سرعت به سمت صفر کردن قیمت زمین حرکت میکنیم، اما آیا واقعاً این طرح در شهرهای بزرگ چنین اثری داشت؟»
او به آماری درباره قیمت مسکن هم اسناد کرده و مسکن مهر را نماد یک مداخله عظیم و بیسابقه در اقتصاد مسکن دانسته است: «در طول تاریخ مسکن ایران سابقه چنین مداخلهای را نداشتهایم.»
صاحبخانهها، تاجرانی که مالیات نمیدهند
گفته میشود که ۵۰۰ هزار خانه خالی در تهران وجود دارد؛ چیزی که به گفته وزیر شهرسازی ایران، نشان میدهد افراد برای تجارت این خانهها را خریدهاند؛ تجارتی که به نسبت بسیاری دیگر از انواع تجارتها پرسود و کمضرر است.
صاحبخانهها میتوانند مطمئن باشند که از خرید خانه هرگز ضرر نمیکنند و سرمایهگذاری آنها حتی بدون دردسر پذیرش مستاجر، سود دارد. علاوه بر اینکه ارزش ذاتی زمین در ایران، همواره ارزش ملک آنها را بالا میبرد، نابهسامانیهای اقتصادی سالهای اخیر هم به نفع صاحبان مسکن بوده و آنها را به سودهای کلان رسانده است. از طرف دیگر، آنها هرگز مجبور به پرداخت مالیات نبودهاند.
وزیر راه و شهرسازی ایران اکنون هشدار داده است که میخواهد از این تاجران مالیات بگیرد: «معتقدم کسی که یک خانه دارد باید از پرداخت مالیات معاف شود، اما کسی که شغلش خرید و فروش مسکن است باید مالیات پرداخت کند. برای این کار باید قوانین مالیاتی اصلاح شود، با این کار عرضه مسکن افزایش یافته و قیمت مسکن به شدت کنترل خواهد شد.»
بازار پرسود اجاره دادن مسکن در ایران، به یک دلیل دیگر هم پررونق است: هیچ نوع کنترلی بر قیمت اجاره وجود ندارد و هر صاحبخانه میتواند سالانه بنا بر شرایط بازار و میل خود، قیمت ملکش را افزایش دهد. همچنین میتواند به همین بهانه مستاجر قبلی را بلند کند و خانهاش را به افراد تازهای اجاره دهد که حاضرند اجاره بیشتری بپردازند. اکنون وزیر راه و شهرسازی ایران وعده داده که برای کنترل بازار اجارهبها برنامههایی دارد که مهمترین آن بلندمدت کردن قراردادهای اجاره است: «باید در این بخش یک نوع مالیات طراحی شود که به نفع اجارههای طولانی مدت باشد. در کشورهای غربی از همین مکانیسم استفاده میشود و فرمولی دارند که امکان افزایش نرخ اجارهبها در هر لحظه را نمیدهد.
بازگشت به خانه پدری
اکنون که موضوع اجاره یا خرید مسکن تبدیل به یک بحران واقعی برای مردم شده، به نظر میرسد دولت ایران میخواهد تغییراتی در سیاستهای خود بدهد یا دستکم این ادعا را مطرح میکند.
وزیر مسکن جدید ایران در پاسخ به پرسشی درباره نحوه کنترل قیمتها در بازار مسکن گفته است: «در این حوزه دو بحث مطرح است؛ یکی ساخت مسکن و دیگری معاملات آن. در حوزه ساخت نیازمند تامین منابع مالی با استفاده از پسانداز مردم هستیم. واقعیت این است که مفهوم پسانداز برای خانهدار کردن مردم مورد توجه دولت قرار نگرفته است.»
او همچنین معتقد است: «اگر بخواهیم صادق باشیم، بدون پسانداز امکان خانهدار شدن وجود ندارد و حرفهایی که تاکنون در این زمینه زده شده فقط یک شعار سیاسی بوده است.»
در شرایطی که مشخص نیست این طرحها و وعدهها چگونه عملی خواهند شد، مردم مجبور شدهاند خود برای بحران مسکنشان راه حل پیدا کنند. در کنار آنهایی که برای ادامه زندگی عطای زندگی در شهرهای بزرگ را به لقای آن بخشیدهاند و به شهرهای کوچک حاشیهای کوچ کردهاند یا به شهرستانهای محل تولدشان برگشتهاند، عدهای هم به راهحلهای تازهتری رسیدهاند. یکی از آنها بازگشت به سبک زندگی قدیمی و همراه با خانواده پدری است. بسیاری از اینخانوادهها به دلیل سالها اجارهنشینی، پسانداز اندکی را که در قالب پول پیش خانه داشتند، از دست دادهاند، چون این پول به مرور زمان ارزش خود را از دست داده است.
زن، خانهدار و شوهر کارمند اداره ارشاد تهران و بازرس آموزشگاههای هنری است. حدود یک میلیون تومان حقوق میگیرد: «البته آموزشگاهها سعی میکنند هوای بازرسها را داشته باشند.»
آنان دو بچه دارند، یک دختر و یک پسر که حدود هفت و سه سالهاند: «از بعد از تورم اخیر، با پدر زن و مادر زنم زندگی میکنیم. یعنی شش نفر در یک خانه دوخوابه کوچک.»
این اما تنها نمونه نیست. خانوادههای دیگری هم هستند که نتوانستهاند خود را با سقوط جایگاه اجتماعیشان در حوزه مسکن تطبیق بدهند. در خانواده سپاسی هم اتفاق مشابهی افتاده است. زن خانهدار است و مرد یک ساندویچفروشی محلی و قدیمی در کنار یک بیمارستان دارد و عموماً مشتریاش همراهان بیماران هستند. در کنار این کار دلالی ماشین هم میکند. خانواده آنها همیشه در شرایط خوبی زندگی کرده. پدر زن خانهای بزرگ در نیاوران دارد. با اینکه در سالهای قبل در دارآباد مستاجر بودند، اما حالا شرایط برایشان سختتر شده تا جایی که از وقتی که اجارهها خیلی گران شده، در خانه مادرزن زندگی میکنند. خودشان معتقدند که مشکلشان فقط اجاره خانه است و از پس خرج خانه برمیآیند. خانواده زن هم قبول نمیکنند که آنها جایی پایینتر اجاره کنند. پول پیشی هم که قبلاً داشتند، همه برای تعویق پرداخت اجاره رفته است. حالا در خانه مادری زن، علاوه بر آنها که سه نفرند، پدر زن و مادر زن و خواهرزنی که ازدواج نکرده است نیز زندگی میکنند.
با بالا رفتن قیمت مسکن در سالهای اخیر، استفاده از وامهای مسکن برای خرید خانه دیگر بیمورد به نظر میرسد چون این وامها در شهرهای بزرگ حتی درصد کوچکی از قیمت خانه را هم تامین نمیکنند. وزیر راه و شهرسازی معتقد است باید با انواع صندوقهای پسانداز قدرت خرید مردم در عدد شش یا هفت ضرب شود و تحقق این برنامه مشروط به حمایت دولت، وجود یک نظام تشویقی، حمایت مالی، حمایت بانکی و مالیاتی از مردم است.
در حالی که بانکهای خارجی ۷۰ تا ۹۰ درصد قیمت ملک را تامین میکنند، بانکهای ایران کمتر از۲۰ درصد قیمت مسکن را تامین میکنند و وزیر شهرسازی ایران معتقد است که افزایش سهم بانکهای داخلی در این حوزه نباید از طریق منابع بانک مرکزی که از محل پساندازهای مردم انجام شود.
در چنین شرایطی است که احمدرضا قبول کرده تا با مادر زن و پدر زنش زندگی کند. آنها با هم یک خانه دوخوابه اجاره کردهاند. زن منشی و مرد کارمند پست است. حدود یک میلیون و دویست هزار تومان درآمد دارند. مادر زن حقوق ندارد و پدر زن ارتشی بوده است: «دزدکی زندگی میکنیم. یعنی صاحبخانه نمیداند و فکر میکند به یک زن و شوهر پیر خانه را اجاره داده... صاحبخانه توی ساختمانمان نیست ولی خب باز مواظب هستیم کسی نفهمد و به او خبر ندهد. یعنی پدر زن و مادر زنم راحت رفت و آمد میکنند، ولی ما با احتیاط.»
آنها چندسال است برای وام مسکن ثبت نام کردهاند، اما قصد گرفتن وام ندارند: «وام به هیچ دردی نمیخورد. نمیتوانیم یک جای ۳۰ متری هم با آن بخریم. با این اجارهها امکان پسانداز هم نداشتهایم. باید تا آخر عمرمان همینطور دزدکی زندگی کنیم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.